ناپلئون سوم

...zαнrα...*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/16
ارسالی ها
3,488
امتیاز واکنش
30,283
امتیاز
913
محل سکونت
تبــــ❤️ـــریز
امپراتور ناپلئون سوم در دهه ۱۸۵۰ برنامه‌ی توسعه کشور را با خودکامگی به جلو برد. با این حال او در ۱۸۶۰ به این نتیجه رسید که سلطنت او به قدری مستحکم و باثبات گشته است که او می تواند با اعطای آزادی به مردم ، وارد مرحله تازه ای شود. اما اقتدار امپراتور از همین زمان به آرامی رو به زوال نهاد.

در همین سالها اقتصاد فرانسه کمی از رونق افتاد. این مسئله موجب بروز نارضایتی میان طبقات متوسط و کارگر شد. سیاست ناپلئون سوم علیه پاپ بود ؛ به همین دلیل ، کاتولیک‌های متعصب نیز به جمع مخالفان او اضافه شدند. این گروه مخالفان امپراتور در ۱۸۵۶ تشکیل اوپوزیسیون دادند. در انتخابات پارلمانی سال بعد ، این عده تنها ۵ کرسی در پارلمان کسب کردند. این تعداد در انتخابات چهار سال بعد ، به ۳۲ کرسی افزایش یافت.

وضعیت جسمانی امپراتور از سال ۱۸۵۶ مرتباً رو به وخامت رفت. او قبلاً قدرتمندترین شخصیت سیـاس*ـی فرانسه بود؛ وزرا تنها از او دستور می گرفتند و برنامه‌های توسعه کشور نیز غالباً با تصمیمات او هماهنگ می شد. اما به تدریج اوضاع در حال دگرگونی بود. در ۱۸۶۳ دوک اوژن روهر به عنوان نخست وزیر فرانسه تعیین شد. همچنین ، دوک شارل لوئی مورنی پشتیبان امپراتور در امر اعطای آزادی به افکار عمومی فرانسه بود.

در سیاست خارجی نیز وضعیت برخلاف میل ناپلئون سوم پیش رفت. او در ۱۸۶۱ پروژه ای به نام پادشاهی آند (شامل کلیه آمریکای مرکزی ، اکوادور و کلمبیا) را در دستور کار قرار داد. این حکومت تازه تاسیس – که آرشیدوک ماکسیمیلیان اتریشی به عنوان فرمانروای آن مشخص شده بود – می توانست در مقابل توسعه طلبی ایالات متحده آمریکا در آمریکای لاتین، بایستد. ایالات متحده همزمان درگیر جنگ داخلی بود. با اتمام این جنگ ، آمریکایی‌ها شورشی گسترده در مکزیک ترتیب دادند که منجر به شکست فرانسویان شد.


معضل اصلی فرانسه در اروپا به تدریج در حال شکل‌گیری بود. برآمدن دولت پروس به عنوان قطب سیـاس*ـی این قاره سبب از بین رفتن برنامه‌های ناپلئون شد. اوتو فون بیسمارک – صدراعظم پروس – طرحی تازه برای توازن قدرت در اروپا داشت. مهم ترین شرط این توازن ، انزوای سیـاس*ـی و اقتصادی فرانسه در منطقه بود. بیسمارک برنامه‌ای چندساله برای متحد کردن نواحی آلمانی زبان اروپای مرکزی داشت اما فرانسویان سدی جدی برای رسیدن به این هدف بودند. لازمه اتحاد المان ، شکست و انزوای سیـاس*ـی فرانسه بود.

پایان کار امپراتور
ناکامی ناپلئون سوم در عرصه سیاست خارجی ، موجب تقویت اوپوزیسیون شد. هنگامی که در انتخابات پارلمانی سال ۱۸۶۹ حزب بناپارتیست اکثریت را در مجلس از دست داد ، امپراتور دانست که سقوط سلطنتش قریب الوقوع است. کابینه جدیدی روی کار آمد. اعضای این کابینه به پروس اطلاع دادند که فرانسه آماده مذاکره است اما بیسمارک از سازش با فرانسه خودداری کرد.

در ۲ ژوئیه ۱۸۷۰ خبر رسید که یک شاهزاده پروسی برای پذیرش تاج و تخت اسپانیا اعلام آمادگی کرده است. (پادشاهی اسپانیا به تازگی سقوط کرده و سیاستمداران این کشور به دنبال فرمانروایی شایسته بودند.) اسپانیا حیاط خلوت فرانسه محسوب می شد و ورود پروس به آنجا ، می توانست برای امنیت کشور خطرساز باشد. فشارهای دیپلماتیک فرانسه باعث شد که شاهزاده پروس از کاندیداتوری انصراف دهد. ناپلئون طی نامه‌ای سری به بیسمارک نوشت که هرگز اجازه نمی دهد یک آلمانی در اسپانیا به حکومت برسد.

بیسمارک این نامه‌ی محرمانه را در روزنامه‌های آلمان به چاپ رساند. موجی از خشم و خروش میان آلمانی‌ها به راه افتاد. بسیاری از آنان عقیده داشتند که فرانسویان باید تاوان این اهانت را بپردازند. در ۱۹ ژوئیه جنگ فرانسه و پروس آغاز شد.

جنگ از آغاز به ضرر فرانسه پیش رفت. امپراتور ناپلئون که بیماریش شدیدتر شده بود ، در نبرد سدان مغلوب آلمانی‌ها شد. در ۲ سپتامبر پس از تسلیم به نیروهای پروس ، رسماً از سلطنت خلع شد. در ۴ سپتامبر اوپوزیسیون در پاریس ، تشکیل جمهوری سوم فرانسه را اعلام کرد.


ناپلئون پس از رهایی از اسارت به انگلستان رفت. او حتی درباره بازگشت به سلطنت اندیشید و از سیاست‌های خود طی ۲۰ سال فرمانروایی اش دفاع کرد. او سرانجام در ۹ ژانویه ۱۸۷۳ در لندن درگذشت.
 
  • پیشنهادات
  • ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ناپلئون سوم در سال ۱۸۵۲ از طریق انتخابات فرمایشی به عنوان امپراتور فرانسه انتخاب شد. او همواره درصدد بود تا از مشکلات موجود در جامعه آگاهی یابد و از این طریق ، قوانین کارآمدی برای رونق اوضاع اقتصادی و اجتماعی فرانسه پیاده کند. او از نخستین سیاستمداران اروپایی به حساب می آید که از پروپاگاندا (تبلیغات سازمان‌یافته حکومتی) برای توجیه سلطنت خود بهره برد.

    سیاست داخلی امپراتور
    او روند صنعتی‌سازی فرانسه را آغاز کرد. ساخت خطوط سراسری راه آهن ، ایجاد موسسات اعتباری و توسعه صنعت و کشاورزی از جمله اقدامات او بود. او علاقه فراوانی به پروژه های بزرگ مهندسی داشت. با نظارت او ، شهر پاریس با ساختمان‌های مدرن و زیبا تزیین شد. همچنین امپراتور از مخترعان بسیار حمایت می کرد. ناپلئون سوم قوانین کارآمدی برای حمایت از کارگران و کارفرمایان طراحی کرد. این اقدامات چندان مقبول طبقه متوسط واقع نگردید؛ زیرا ، به باور آنها این تلاش ها تنها خیال‌پردازی‌های امپراتور بود.

    سیاست خارجی ناپلئون سوم
    در سیاست خارجی نیز رای اول و آخر با امپراتور بود. به باور او دلیل سقوط شاه لوئی فیلیپ ، رسوایی و ضعف سیاست خارجی فرانسه در آن زمان بود. امپراتور ناپلئون برای رسیدن به اهدافش ، از جنبش‌های استقلال‌طلبانه در گوشه و کنار اروپا حمایت می کرد. از دیدگاه وی ، کمک به تشکیل ملل جدید در همسایگی فرانسه ، آنها را در آینده متحدانی توانمند برای کشورش خواهد کرد.

    اولین اقدام ناپلئون سوم در سیاست خارجی ، ایجاد پیمان اتحاد با بریتانیا بود. بدین ترتیب ، او توانست امپراتوری بریتانیا را در امور سیـاس*ـی اروپا به حاشیه براند و از طرفی نیز کینه های قدیمی با ملت انگلستان را به فراموشی بسپارد. در ۱۸۵۳ در جریان جنگ کریمه ، ناپلئون با همراهی انگلیسی‌ها توانست دولت روسیه را شکست دهد و مانع از دست اندازی روسها به شبه جزیره کریمه شود. تزار الکساندر دوم – امپراتور روسیه – قبول کرد که از جنگ دست بکشد و با فرانسه متحد شود.

    امپراتور ناپلئون برای پایان دادن به سلطه اتریش برای نواحی شمال ایتالیا و کمک به استقلال طلبان ایتالیایی تلاش زیادی کرد. با حمایتی که او نسبت به ایتالیایی ها در سیاست خارجی اروپا انجام داد ، این کشور برای اولین بار از قرن ۶ میلادی به اتحاد و یگانگی دست یافت.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    در فوریه ۱۸۴۸ مردم فرانسه علیه حکومت شاه لوئی فیلیپ قیام کردند. ناپلئون اخبار این قیام را در انگلستان دریافت کرد. او به سرعت عازم پاریس شد اما دولت موقت او را به تبعیدگاهش بازگرداند. تعدادی از طرفداران ناپلئون حزبی جدید به نام بناپارتیست تشکیل دادند و ناپلئون را به عنوان کاندیدای خود در انتخابات ریاست جمهوری برگزیدند.

    نام و اصلیت ناپلئون – و از آنجا که برادرزاده ناپلئون کبیر بود – رای دهندگان را شیفته خود ساخت. او بدین وسیله از نوعی پروپاگاندا برای دست یابی به قدرت بهره برد. ناپلئون وعده داد که اقتدار و صلابت عصر امپراتور ناپلئون اول را در قالب صلح منطقه ای به فرانسه بازگرداند. او به طبقات متوسط و دهقانان وعده نظم و کامیابی داد و اعلام کرد که از فقرا پشتیبانی خواهد کرد. پس از برگزاری انتخابات در دسامبر ۱۸۴۸ ، مشخص شد که ناپلئون تنها کسی بود که توانسته آرای تمام طبقات اجتماعی فرانسه را به خود جلب کند.

    در مه ۱۸۴۹ انتخابات پارلمان نیز برگزار شد. حزب بناپارتیست توانست اکثریت آرا را کسب کند. در همان سال ، دولت فرانسه برای پشتیبانی از پاپ در مقابل شورشیان رم ، اقدام به ارسال نیرو کرد. رئیس جمهور ناپلئون مقامات اصلی لشکری و کشوری را به متحدانش سپرد. سیاست او در این دوره ، منزوی کردن جمهوری‌خواهانی بود که با او متحد نبودند.

    او طی چندین سفر به مناطق مختلف فرانسه ، بر محبوبیت خویش افزود. مهم ترین هدف ناپلئون در این دوره ، تغییر قانون اساسی به نحوی بود که به رئیس جمهور اختیار تام بدهد. اما در آغاز سال ۱۸۵۱، مشخص شد که او نمی تواند پشتیبانی سه‌چهارم اعضای پارلمان را برای این کار جلب کند. اینک تنها راه پیش روی او ، کودتای نظامی بود.

    ناپلئون میان لشکریان فرانسه محبوبیت زیادی داشت. در ۲ دسامبر ۱۸۵۱ او به کمک همین نیروها موفق به اجرای کودتای نظامی در پاریس شد. تعداد کمی از جمهوری‌خواهان مقاومت کردند اما آنها نیز تا ۴ دسامبر در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه شکست خوردند. هزاران نفر دستگیر یا تبعید شدند. اکنون تمامی مخالفان او به حاشیه رانده شدند؛ لذا ، ناپلئون تصمیم گرفت که تاج امپراتوری بر سر گذارد. در نوامبر ۱۸۵۲ انتخاباتی فرمایشی برگزار شد. با اعلام نتیجه انتخابات در ۲۱ دسامبر ، شارل لوئی ناپلئون رسماً به عنوان ناپلئون سوم تاجگذاری کرد
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ناپلئون سوم با نام کامل شارل لوئی ناپلئون بناپارت ، رئیس جمهور فرانسه در فاصله سالهای ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۲ و امپراتور این کشور از ۱۸۵۲ تا ۱۸۷۰ بود. او به عنوان برادرزاده‌ی ناپلئون اول توانست محبوبیت زیادی میان عوام کسب کند و پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۴۸ فرانسه ، رئیس جمهور این کشور شد اما چهار سال بعد از طریق کودتا و سپس برگزاری انتخابات فرمایشی، به مقام امپراتوری رسید. طی دو دهه سلطنت او ، کشورش به ثبات و آرامش نسبی دست یافت ، فرایند صنعتی‌شدن را آغاز کرد و در عرصه سیـاس*ـی نیز به جایگاهی برتر در اروپا نایل شد. اما سرانجام شکست ناپلئون سوم در جنگ با پروس (سال ۱۸۷۰) منجر به سقوط حکومت او گردید.

    napoleon-iii-1.jpg


    نام کامل : شارل لوئی ناپلئون بناپارت

    متولد : ۲۰ آوریل ۱۸۰۸ در پاریس

    متوفی : ۹ ژانویه ۱۸۷۳ در لندن

    *****
    او سومین پسر لوئی بناپارت – کوچکترین برادر ناپلئون اول – بود. لوئی بناپارت از سال ۱۸۰۶ تا ۱۸۱۰ در هلند حکومت می کرد. کودکی و جوانی ناپلئون در تبعید گذشت.

    دوران تبعید
    پس از سقوط امپراتور ناپلئون اول در سال ۱۸۱۵ ، ورود اعضای خاندان بناپارت به فرانسه قدغن شد. ناپلئون ۱۱ ساله به همراه مادرش در سوئیس ساکن شدند. ناپلئون در دهه ۱۸۲۰ به شمال ایتالیا و جنوب آلمان سفر کرد. او در آنجا با دیگر اعضای تبعیدی خاندان بناپارت آشنا شد و همچنین از رنج و سختی مردم این نواحی – که حقوق طبیعی آنها پس از کنگره وین نقض شده بود و بر خلاف خواسته خویش تحت سیطره امپراتوری اتریش زندگی می کردند – باخبر شد. او به مطالعه تاریخ علاقه فراوانی داشت و شیفته عقاید آزادی خواهانه بود.

    ادعای سلطنت
    با مرگ تنها پسر ناپلئون اول – دوک رایشتادت – در سال ۱۸۳۲ ، عرصه برای ناپلئون جوان فراهم شد تا برای رسیدن به سلطنت برنامه‌ریزی کند. او برای دست‌یابی به این هدف ، وارد جرگه نیروهای نظامی ایتالیا شد و تعلیمات نظامی را در اوایل دهه ۱۸۳۰ به اتمام رساند. او در مقالاتی که طی سالهای بعد منتشر کرد ، رسماً اعلام نمود که تنها یک امپراتور از خاندان بناپارت قادر خواهد بود که امنیت و اقتدار را به فرانسه بازگرداند. او همچنین گفت که چنین فردی می تواند میان نیروهای نظامی فرانسه محبوبیت داشته باشد. او در ۳۰ اکتبر ۱۸۳۶ در شهر استراسبورگ کودتایی نظامی به راه انداخت که به سرعت سرکوب شد. به فرمان شاه لوئی فیلیپ – پادشاه وقت فرانسه – او را به ایالات متحده آمریکا تبعید کردند.

    g.jpg

    ناپلئون پس از کودتای ناموفق سال ۱۸۳۶
    او به زودی در ۱۸۳۷ به دلیل بیماری مادرش به سوئیس بازگشت. در ۱۸۳۸ دولت سوئیس اقامت ناپلئون را باطل کرد و او مجبور شد به انگلستان مهاجرت کند. او در ۱۸۳۹ با انتشار کتابی با محوریت ایدئولوژی بناپارتیسم کوشید تا عقاید سیـاس*ـی خویش را رسماً معرفی نماید. از نظر او عقلانیت رکن جدایی ناپذیر سیاست است. او معتقد بود که ناپلئون اول فرصت نیافت که اهداف عالی خود را در فرانسه پیاده کند اما اینک برادرزاده او می توانست پرچم دار و ادامه دهنده راه ناپلئون اول باشد.

    دومین کودتای ناپلئون در ۶ اوت ۱۸۴۰ در شهر بولون – در شمال فرانسه – باز هم ناکام بود. او را دستگیر کرده و به زندان انداختند. ناپلئون در زندان به مطالعاتش ادامه داد و خود را برای آینده‌ای نامعلوم – که بتواند مقام امپراتوری را بدست آورد – آماده کرد. او به گروه اوپوزیسیون فرانسه ملحق شد و به مخالفت با دولت وقت فرانسه پرداخت. در ۲۵ مه ۱۸۴۶ نیروهای امنیتی فرانسه به خانه اش حمله کردند. ناپلئون از خطر دستگیری گریخت و به انگلستان رفت. او اینک مترصد فرصتی جدید بود تا بتواند به تاج و تخت فرانسه دست یابد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا