نبرد اِدِسا بخشی از جنگهای ایران و رومبود، که بین شاهنشاه شاپور یکم و امپراتور والرین روی داد. پانزده سال بعد از آخرین جنگ رومیها این بار به فرماندهی امپراتور جدید خود والریانوس که وی پیر و شکسته بود به جنگ با ساسانیان آمدند و با محاصره شدید آنها توسط سپاهیان ساسانی، والرین و بسیاری از افسران ارشد او یا کشته شدند یا به اسارت درآمدند. بعد از جنگ هم شاپور با استفاده از سربازان و مهندسان رومی به اسارت درآمده شروع به ساخت و ساز کرد، از جمله این ساخت و سازها میشود به ساخت بنای پل شوشتر و سد شادُروان اشاره کرد.
والرین، امپراتور شصت ساله، با تجهیز سپاهی عظیم از جنوب اروپا عازم انطاکیه شده و در سال ۲۵۹میلادی شهر را ازساسانیان باز پس گرفت. قسمتی از سپاه وی در راه دچار بیماریهای واگیردار شد، در نواحی ادسا هم بخشی دیگر از سپاه گرفتارطاعون گشت و در حرکت به شرق در بین آنها تردید و تزلزل پیش آمد. ولی عقب نشینی زودهنگام ایرانیها او را به طمع تسخیر بینالنهرین انداخت اما سپاه ایران ارتش او را به مانند ارتش کراسوسمحاصره کرده و سرنوشتی مشابه برایش ایجاد کردند. در این نبرد که در نزدیک شهر ادسا روی داد،والرین بدون این که جانب احتیاط را رعایت کند نیروی پیادهنظام خود را نزدیک ادسا مستقر کرد که یک منطقه مسطح و ایدهآل برای عملیات سواره نظام بود.
این همان منطقهای بود که بیش از دویست سال پیش سربازان کراسوس به دست سواره نظام اشکانیان نابود شده بودند. تاریخ دوباره خود را تکرار کرد.سپاه روم با این که بیش از لشکر ایران بود و هرچه تلاش کردند نتوانستند از محاصره خلاص شوند.خود والرین، صاحب منصبان لشکری و کشوری، حکام ایالات،سناتورها و همچنین عده زیادی از اشخاص عالی رتبه مملکت و افسران ارشد به همراه هفتاد هزار سرباز رومی کشته و اسیر شدند و ۳۶ شهر و قلعه نظامی آنها فتح شد.والرین پس از تسلیم، به اسارت شاهپور درآمد و تا سالها تحت خدمت شاهپور بود چرا که شاه ایران از او به عنوان خدمتکار استفاده کرد،داستانهایی راجع به اسارت والرین وجود دارد، یکی از آنها این است که شاپور هنگام سوار شدن بر روی اسب پای خود را بر پشت والرین میگذاشته، این بخش ممکن است درست باشد، اما دباغی کردن جسد والرین و پرکردن آن توسط کود حیوانی به دستور شاپور احتمالاً درست نیست.
این جنگ آثار بسیار مهمی داشت. امپراتور روم به اسارت گرفته شد و این سبب توجه جهان متمدن آن روز نسبت به قدرت ساسانیان شد.این شکست سنگین سپاه روم سبب سقوط آسیای غربی به دست سپاه ایران شد. شاهپور در ۲۶۰میلادی آسیای صغیر را نیز تسخیر کرد و چنانچه مورخان نوشتهاند تا سالها در آسیای غربی و آسیای صغیر بدون مزاحم جدی به تاخت و تاز سرگرم بود.حال آنکه رومیها به دلیل ضعف داخلی قادر به بیرون کردن او از مرزهای شرقی خود نبودند.شاپور از مباهات درباره این پیروزی هرگز خسته نشد. به قرار اظهار خودش او به دنبال شکست والرین در ادسا به تسخیر ۳۷شهر در ایلات سوری منجمله کیلیکیه توفیق یافت. ضمناً گویا کار به تسخیر مجدد انطاکیه که در کنار اورنتس واقع بود کشیده شده بود.شکست والرین و اسارت او در جنوب امپراتوری همچنین سبب ضعف قدرت سیـاس*ـی روم در سایر نقاط امپراتوری شد به طوری که ژرمنها ازآلپ گذشته و به شمال ایتالیا حمله کردند وگوتها نیز با عبور از دانوب یونان را تسخیر کردند
نبرد اِدِسا بخشی از جنگهای ایران و رومبود، که بین شاهنشاه شاپور یکم و امپراتور والرین روی داد. پانزده سال بعد از آخرین جنگ رومیها این بار به فرماندهی امپراتور جدید خود والریانوس که وی پیر و شکسته بود به جنگ با ساسانیان آمدند و با محاصره شدید آنها توسط سپاهیان ساسانی، والرین و بسیاری از افسران ارشد او یا کشته شدند یا به اسارت درآمدند. بعد از جنگ هم شاپور با استفاده از سربازان و مهندسان رومی به اسارت درآمده شروع به ساخت و ساز کرد، از جمله این ساخت و سازها میشود به ساخت بنای پل شوشتر و سد شادُروان اشاره کرد.
والرین، امپراتور شصت ساله، با تجهیز سپاهی عظیم از جنوب اروپا عازم انطاکیه شده و در سال ۲۵۹میلادی شهر را ازساسانیان باز پس گرفت. قسمتی از سپاه وی در راه دچار بیماریهای واگیردار شد، در نواحی ادسا هم بخشی دیگر از سپاه گرفتارطاعون گشت و در حرکت به شرق در بین آنها تردید و تزلزل پیش آمد. ولی عقب نشینی زودهنگام ایرانیها او را به طمع تسخیر بینالنهرین انداخت اما سپاه ایران ارتش او را به مانند ارتش کراسوسمحاصره کرده و سرنوشتی مشابه برایش ایجاد کردند. در این نبرد که در نزدیک شهر ادسا روی داد،والرین بدون این که جانب احتیاط را رعایت کند نیروی پیادهنظام خود را نزدیک ادسا مستقر کرد که یک منطقه مسطح و ایدهآل برای عملیات سواره نظام بود.
این همان منطقهای بود که بیش از دویست سال پیش سربازان کراسوس به دست سواره نظام اشکانیان نابود شده بودند. تاریخ دوباره خود را تکرار کرد.سپاه روم با این که بیش از لشکر ایران بود و هرچه تلاش کردند نتوانستند از محاصره خلاص شوند.خود والرین، صاحب منصبان لشکری و کشوری، حکام ایالات،سناتورها و همچنین عده زیادی از اشخاص عالی رتبه مملکت و افسران ارشد به همراه هفتاد هزار سرباز رومی کشته و اسیر شدند و ۳۶ شهر و قلعه نظامی آنها فتح شد.والرین پس از تسلیم، به اسارت شاهپور درآمد و تا سالها تحت خدمت شاهپور بود چرا که شاه ایران از او به عنوان خدمتکار استفاده کرد،داستانهایی راجع به اسارت والرین وجود دارد، یکی از آنها این است که شاپور هنگام سوار شدن بر روی اسب پای خود را بر پشت والرین میگذاشته، این بخش ممکن است درست باشد، اما دباغی کردن جسد والرین و پرکردن آن توسط کود حیوانی به دستور شاپور احتمالاً درست نیست.
این جنگ آثار بسیار مهمی داشت. امپراتور روم به اسارت گرفته شد و این سبب توجه جهان متمدن آن روز نسبت به قدرت ساسانیان شد.این شکست سنگین سپاه روم سبب سقوط آسیای غربی به دست سپاه ایران شد. شاهپور در ۲۶۰میلادی آسیای صغیر را نیز تسخیر کرد و چنانچه مورخان نوشتهاند تا سالها در آسیای غربی و آسیای صغیر بدون مزاحم جدی به تاخت و تاز سرگرم بود.حال آنکه رومیها به دلیل ضعف داخلی قادر به بیرون کردن او از مرزهای شرقی خود نبودند.شاپور از مباهات درباره این پیروزی هرگز خسته نشد. به قرار اظهار خودش او به دنبال شکست والرین در ادسا به تسخیر ۳۷شهر در ایلات سوری منجمله کیلیکیه توفیق یافت. ضمناً گویا کار به تسخیر مجدد انطاکیه که در کنار اورنتس واقع بود کشیده شده بود.شکست والرین و اسارت او در جنوب امپراتوری همچنین سبب ضعف قدرت سیـاس*ـی روم در سایر نقاط امپراتوری شد به طوری که ژرمنها ازآلپ گذشته و به شمال ایتالیا حمله کردند وگوتها نیز با عبور از دانوب یونان را تسخیر کردند