- عضویت
- 2017/03/31
- ارسالی ها
- 2,151
- امتیاز واکنش
- 16,207
- امتیاز
- 748
- سن
- 24
نقد صریح شهید مطهری از رفتار ما ایرانیان
مردم دارای یکی از سه حالت به حسب عواطف اجتماعی خود میتوانند باشند: یا به آن حد رسیده باشند که اهل احسان و ایثار باشند، یعنی از حق مشروع خودشان، از مال خودشان، از کار و زحمت خودشان به نفع دیگران استفاده کنند، از راحت خودشان به خاطر اجتماع بکاهند و صرف آسایش اجتماع کنند.
حالت دوم این است که حدود و حقوق خود را حفظ کنند، حقوق خود را برای خود حفظ کنند و به حقوق دیگران هم تجـ*ـاوز نکنند که حالت عدل است و اوّلی حالت فضل و احسان و ایثار بود. حالت سوم این است که اهل بغی و تجـ*ـاوز به مرزها و حدود اجتماعی باشند، به یکدیگر تجـ*ـاوز کنند، به مال و جان و حیثیت دیگران تجـ*ـاوز کنند.
جامعه ما در حالت سوم میباشد. معروف در میان ما این است که میگوییم فرق ما شرقیها و بالاخص ایرانیها با غربیها به این است که ما اهل عاطفه هستیم و آنها اهل نظم و منطق، و حال آنکه اگر ما اهل عاطفه میبودیم حداقل این بود که مرتبه دوم را حفظ میکردیم، زیرا حداقل عاطفه اجتماعی این است که آزار شخص به دیگران نرسد و حال آنکه تمام زندگی ما پر است از انواع آزارها به خاطر جلب منافع شخصی و بلکه دچار سادیسم میباشیم و از نفس آزار دیگران لـ*ـذت میبریم و یک نوع خبث طینت داریم.
در میان ما افرادی احیاناً پیدا میشوند که دارای عواطف عالی اجتماعی میباشند و اهل فضل و ایثار میباشند و این شکاف بین افراد اجتماع ما هست که بعضی اهل تجاوزند و بعضی اهل ایثار، برخلاف غربیها که یکدست میباشند و همه اهل عدل و متوسطند.
عواطفی که در میان عموم ما هست یک نوع حالتی است که نمیشود اسم آن را انساندوستی گذاشت؛ عادتی است در ما که بیش از آنکه در آن غیردوستی دخالت داشته باشد، خودپرستی دخالت دارد که برای اینکه مثل اعراب جاهلیت صلای کرم داده باشیم در مواقعی مهمانیها و خرجها میکنیم و لهذا در همان حال بر زیردستان از زن و نوکر ظلم میکنیم. عواطف ما یک نوع تظاهرات و تعارفات دروغینی است که به آنها عادت کردهایم، نه اینکه حقیقتاً انساندوستی و مهربانی و صفا و یکرنگی باشد.
استاد مطهری، یادداشتهای استاد مطهری، ج6، ص152-151 (با تلخیص)
مردم دارای یکی از سه حالت به حسب عواطف اجتماعی خود میتوانند باشند: یا به آن حد رسیده باشند که اهل احسان و ایثار باشند، یعنی از حق مشروع خودشان، از مال خودشان، از کار و زحمت خودشان به نفع دیگران استفاده کنند، از راحت خودشان به خاطر اجتماع بکاهند و صرف آسایش اجتماع کنند.
حالت دوم این است که حدود و حقوق خود را حفظ کنند، حقوق خود را برای خود حفظ کنند و به حقوق دیگران هم تجـ*ـاوز نکنند که حالت عدل است و اوّلی حالت فضل و احسان و ایثار بود. حالت سوم این است که اهل بغی و تجـ*ـاوز به مرزها و حدود اجتماعی باشند، به یکدیگر تجـ*ـاوز کنند، به مال و جان و حیثیت دیگران تجـ*ـاوز کنند.
جامعه ما در حالت سوم میباشد. معروف در میان ما این است که میگوییم فرق ما شرقیها و بالاخص ایرانیها با غربیها به این است که ما اهل عاطفه هستیم و آنها اهل نظم و منطق، و حال آنکه اگر ما اهل عاطفه میبودیم حداقل این بود که مرتبه دوم را حفظ میکردیم، زیرا حداقل عاطفه اجتماعی این است که آزار شخص به دیگران نرسد و حال آنکه تمام زندگی ما پر است از انواع آزارها به خاطر جلب منافع شخصی و بلکه دچار سادیسم میباشیم و از نفس آزار دیگران لـ*ـذت میبریم و یک نوع خبث طینت داریم.
در میان ما افرادی احیاناً پیدا میشوند که دارای عواطف عالی اجتماعی میباشند و اهل فضل و ایثار میباشند و این شکاف بین افراد اجتماع ما هست که بعضی اهل تجاوزند و بعضی اهل ایثار، برخلاف غربیها که یکدست میباشند و همه اهل عدل و متوسطند.
عواطفی که در میان عموم ما هست یک نوع حالتی است که نمیشود اسم آن را انساندوستی گذاشت؛ عادتی است در ما که بیش از آنکه در آن غیردوستی دخالت داشته باشد، خودپرستی دخالت دارد که برای اینکه مثل اعراب جاهلیت صلای کرم داده باشیم در مواقعی مهمانیها و خرجها میکنیم و لهذا در همان حال بر زیردستان از زن و نوکر ظلم میکنیم. عواطف ما یک نوع تظاهرات و تعارفات دروغینی است که به آنها عادت کردهایم، نه اینکه حقیقتاً انساندوستی و مهربانی و صفا و یکرنگی باشد.
استاد مطهری، یادداشتهای استاد مطهری، ج6، ص152-151 (با تلخیص)
تالار نقد نگاه دانلود