بسیاری از طرفداران قدیمی مجموعه ندای وظیفه، پس از جداشدن اعضای اصلی و پایهای استودیو اینفینیتی وارد در زمان عرضهی بازی modern Warfare 2، جبههی مخالف با سری و به کل سیاستهای اکتیویژن را پیش گرفتند. این مخالفت در برهههایی از زمان کاهش پیدا کرد اما ورود مجموعه به نسل هشتم کنسولها با بازی نسبتا ضعیف Ghosts سبب شد تا بسیاری احتمال سقوط بی چون و چرای مجموعه را در آینده پیشبینی کنند.
در هر صورت، اکتیویژن تمام تلاش خود را کرد تا با برنامهریزی درست و قرار دادن سه استودیو اصلی برای ساخت سری ندای وظیفه با فاصلهای سه ساله، هم کیفیت بازیها را بالا ببرد و هم فرصت مناسبی به سازندهها برای پیادهسازی ایدههای جذابتر و نوآورانهای اهدا کند. این سیاست توانست در زمان عرضهی Advanced Warfare پاسخ دهد و پس از مدتها شاهد یک ندای وظیفه نسبتا قوی بودیم که تغییرات بنیادی به ویژه در بخش گرافیکی پیدا کرده بود. با تمام این اوصاف، امسال نوبت استودیو تریآرک، سازندهی زیر سری Black Ops بود که ثابت کند هنوز میتواند یک ندای وظیفه بهتر نسبت به استودیوهای دیگر تولید و آن حس و حال رقابت جویانه سابق خود را حفظ کند.
در قسمت قبل این سری که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد، تریآرک ریسک بزرگی کرد و برای اولین بار در تاریخ مجموعه، خط زمانی داستان را به آیندهای برد که تجهیزات فوق پیشرفته و نسبتا تخیلی، دستمایهی روایتی پر پیچ و خم میشد. اگر ذرهای در بلک آپس ۲ ایمان داشتیم که روزی چنین تجهیزات نظامی را مشاهده کنیم، تریآرک در قسمت سوم نمایی از آینده را نشان داد که بیشتر در فیلمهای علمی تخیلی مانند ترمیناتور و ماتریکس شاهدش بودیم. آیندهای که مجموعه Call of Duty را به طور کامل حداقل از سنت و شیوهی روایت و تم داستانی همیشگی دور کرده است.