تئاتر نمایشی که تمامأ از جنس تئاتر است

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 94
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
نقد ی بر نمایش « بیرون ، پشت در» نوشته ولفگانگ بورشرت

نمایشی که تمامأ از جنس تئاتر است

[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
131326_1901188338_320_213.jpg
[/BCOLOR]​
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
حسن پارسائی: یک نمایشنامه خوب معمولأ تضمین کننده اجرای نمایشی قابل قبول است ، مگرآن که کارگردان بخواهد فراجوئی و فرا نمائی بکند وبا اتکاء برداده ها و داشته های شخصی و غلط ، نمایشش را به تعبیری ازمحدوده متن فراترببرد. البته درصورتی که استنباط ها و داشته های ذهنی کارگردان به تضاعف ویژگیهای موضوعی و ساختاری متن مورد نظربینجامد،این مقوله دیگربه عنوان یک کارگردانی خلاق تعریف و ارزیابی می شود .
[/BCOLOR]

نمایش " بیرون ، پشت در " به نویسندگی " ولفگانگ بورشرت " و طراحی وکارگردانی " ایمان اسکندری " ، که هم اکنون در سالن سمندریان ازمجموعه سالن های تماشاخانه ایرانشهر اجرا می شود، نمونه بارز وقابل تأملی از کارکرد دراماتیک نمایشنامه ای شاخص به شمار می رود که کارگردان ، در جاهائی از آن ، که در قسمت های پایانی ومخصوصأ ماقبل پایان نمایش کاربری آن ها چشمگیر تر و عینی ترمی شود، حذف واضافات قابل توجهی انجام داده است. آنچه "اسکندری" ازلحاظ محتوائی به متن ومتعاقبأ به اجرا افزوده، صرفنظر از آن که سبب طولانی تر شدن نمایش شده ، در جاهائی "فاصله ذهنی" ایجاد کرده وبه "دوجنسی شدن موضوع" منجر شده است و درجاهائی هم تا حدی مضمون و محتوای نمایش را تعمیق داده است ؛ فراموش نشود که نمایش حتا اگربه گونه ای ساختارمند مملو از داده های زیبا ومعنادار باشد، چنانچه به تناسب موضوع و حوادث،" زمان بندی نمایشی" مناسبی نداشته باشد، معمولأ ظرفیت ذهنی وعاطفی تماشاگر را پس می زند وگیرائی اش کم می شود .

نمایش"بیرون، پشت در" به دلیل آن که یکی از پرسوناژها بسیار محوری تر ازدیگران است وبقیه درجهت مرکزیت بخشیدن به او پردازش شده اند و نیز به خاطر آن که او موقعیت " ایزوله شده" و واخورده وجداافتاده ای دارد، "ولفگانگ بورشرت " به گونه ای خلاقانه و هنرمندانه "زمان بندی معینی برای حضورصحنه ای او درنظرگرفته و حتا این را هم اندیشیده که اواساسأ والزامأ به عنوان "یکی ازضایعات جنگ" باید تا حدودی تماشاگران را خسته وبیزار هم بکند،اما دراجرای این نمایش توسط " ایمان اسکندری" اضافات لحاظ شده زیاد است وتماشاگر را بیش از حد خسته می کند. با همه این ها ، نمایش از لحاظ اجرا، دارای ویژگی های تأمل برانگیز ، هوشمندانه وهنرمندانه فراوانی است ؛ طراحی صحنه ، یک سن ضربدری شکل را که در هر طرف به دو نقطه انتهائئی ونهایتأ به دو"در" ختم می شود، به نمایش می گذارد.درطرفین این سن خاص ،وکمی پائین تر،دو نیمدایره وجود دارند که ازآن هم به موقع برای " بازی" بازیگران استفاده می شود . این طراحی شاکله مند نشان می دهد که کارگردان اساس اجرا را به شیوه ای هنرمندانه بر "طراحی" گذاشته است وتماشاگران طی اجرای نمایش پی می برند که برای پرسوناژها ، میزانسن ها ، نور ، موسیقی ، لباس و چهره پردازی هم طراحی های شاخص و مشخصی وجود دارد .

بازی بسیار هنرمندانه و شیوه مند همه بازیگران و از جمله بازی بسیارشاخص، دشواروهنرمندانه " حمید رحیمی " که نقش"بکمان" را ایفا می نماید، به دلیل استفاده کامل ازهمه قابلیت ها و حالات و حرکات اعضای بدن وچهره، واقعأ ستودنی،هنرمندانه ومثال زدنی است .

در نمایش"بیرون، پشت در" به نویسندگی " ولفگانگ بورشرت " و طراحی وکارگردانی"ایمان اسکندری"،دررابطه باطراحی واجرای
گریم و چهره پردازی بازیگران وحتا "ریخت شناسی" پرسوناژها ازرویکردی ترکیبی که آمیزه ای ازنگاه فانتزیک، شیوه گروتسک و مایه های کاریکاتوریک است ، استفاده شده و پرسوناژ ها روی صحنه عملأ جلوه های دراماتیک قابل قبولی پیدا کرده اند.

میزانسن ها عمده تأ روی همان سن ضربدری شکل دهی می شوند و شاکله و مضمون حضورهر پرسوناژی را در ارتباط با پرسوناژ مقابل به طور متناقض و پارادوکسیکالی تقابل گرایانه و همزمان " دگر گریزانه" نشان می دهند و این کاملإ با مضمون و موقعیت پرسوناژهای خاص این نمایش تناسب و هماهنگی دارد ." ایمان اسکندری" درطراحی ، شکل دهی و بازی دهی بازیگران ، تمثیلی کردن برخی پرسوناژها ، توجه زیاد به مبانی بصری و تجسمی و لحاظ کردن عناصرونشانه های آن ها در اجرا و حتا لباس و چهره پردازیشان و نیزدر شیوه بازی غیرهمسان بازیگران و استفاده از مایه ها و نمایه های" اپُرائی" بسیارموفق است.در رابـ ـطه با تمثیلی شدن پرسوناژها باید گفت که اساسأ درهمه پرسوناژ ها گونه ای از " تمثیل وارگی " وجود دارد که در پرسوناژ اصلی ( بکمان) این خصوصیت بیشتر است . ضمنأ پرسوناژی که با ترکیب و ریختی " کولاژ " گونه اندام های عروسکی تکه پاره شده بچه ها را برتن دارد واز رنج ازدست دادن کودکان می نالد و شکوایه دارد ، عملإ نشانه ای تمثیل وار از مصائب جنگ است .

دراین اجرا " آواز اپُرائی" نیز کارکرد نمایشی بسیار خوبی پیدا کرده است ؛ "هادی قضات " که آواز یا دیالوگ های خاصی را با "خوانش اپُرائی" بسیارزیبائی به اجرا درمی آورد ، صدا وهنرش ستودنی است ومدیوم تئاتربه این ویژگی اوبسیارنیاز دارد. موسیقی کلیسائی هم که با صدای گروه " ُکر"همراه است هماهنگی وتناسب آشکار، آمیخته و عجین شده ای با مضمون نمایش دارد.

طراحی لباس که در آن نگره های "فانتزیک" وتمثیلی خاصی جلوه پیدا کرده، عملأ به شکل گیری بیرونی وظاهری پرسوناژ ها بسیار کمک کرده و حتا تا حدی آن ها را تأویل آمیز نموده است.

نوردهی باریک و شکافنده ای که فضای تاریک صحنه را ُبرش می دهد وهاشورمی زند، نورموضعی و نور سایه روشن ،از جمله ترفندهای هنرمندانه کاربری" نور" دریک اجرای اکسپرسیونیستی است که گاه تا حدی " امپرسیونیستی" هم می شود : نوردهی های ناگهانی، تأثرزا و"چشم آزار" ی که دراثر بازو بسته شدن درها به روی " بکمان " ایجاد می گردد با چرخش های غیر قابل انتظار به روی تماشاگران هم می تابد وعملأ حضور آن ها را هم به عنوان تمثیلی از یک جامعه خاموش و بی اعتنا جزو نمایش می کند .

استفاده ازصدائی که همراه نوری روشنگرانه تلاش دارد " من" واقعی"بکمان" را به خود اوبازشناساند، کارکردی بسیار دراماتیک از" نور مضمون دار" به شمار می رود .

نمایش از لحاظ " ژانر " ، به علت حالت اشمئزاز اولیه ای که با نشان دادن "ازهنجار در رفتگی" های سُخره آمیز درمخاطب ایجاد می شود، تا حدی به "کمدی سیاه" وبه سبب پوچی و بیهودگی حاکم برروابط ،و استحاله درونی انسان ها، تا اندازه ای" ابُزورد" و در کل چون با نشان دادن دغدغه های تلخ و تنگناهای روحی ، روانی طاقت فرسا وعذاب آور، تا سرحد تراژدی پیش می رود، اماهرگز به تراژدی تبدیل نمی شود - نهایتأ و کلأ " یک درام تلخ" است .

دراین اجرا کاربری ژست و حرکات شکیل ، به زیبائی و مفهوم زائی نمایش بسیار کمک کرده است . ضمنأ استفاده از " وانموده سازی" نسبتأ زیاد است ؛ درجاهائی ازنمایش ، اندازه این وانموده سازی ازمتن فراتر رفته و تا حدی در تقابل با آن قرارگرفته است؛ این خصوصیت گاهی تاحد ترفندهای عامدانه " امپرسیونیستی" ، برای" تأثرزا کردن" هرچه بیشترموقعیت " بکمان" پیش می رود.

نمایش " بیرون، پشت در" به نویسندگی " ولفگانگ بورشرت " و طراحی وکارگردانی"ایمان اسکندری" اجرائی"شیوه گرا" ،سبک و سیاق دار وساختارمند است که برفرم وداشته های بصری ونمایشی تأکید مضاعف دارد وبه گونه ای" تئاتر ناب" ارزیابی می شود؛این نمایش،عذاب، رنج ، کابوس زدگی ، تنهائی انسان و بیرون ماندن اواز دایره زندگی را خیلی خوب به نمایش می گذارد وتاحد "انسان چیست"، "چه می تواند باشد و چه نمی تواند باشد" پیش می رود. ضمنأ به لحاظ اجرائی به حدی ساختارمند وفرم گرا است که همه چیزبه صورت "نشانه ها" وداشته های تأویل پذیرو معناداردرآمده است.کارکرد وکاربرد دراماتیک وهنرمندانه مقوله های کارگردانی ، بازیگری،طراحی صحنه ولباس، چهره پردازی، موسیقی و نور دراین نمایش به اثبات رسیده و همین ها به لحاظ آموزشی وهنری، دیدن نمایش را برای کارگردان ها،بازیگران و دوستداران و دست اندر کاران تئاتر، الزامی کرده است.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
162
پاسخ ها
0
بازدیدها
199
بالا