- عضویت
- 2017/02/07
- ارسالی ها
- 5,830
- امتیاز واکنش
- 35,457
- امتیاز
- 1,120
- سن
- 20
یکشنبه هفته گذشته, مردم سراسر جهان شاهد لحظات نفسگیری بودند فلیکس بامگارتنر اتریشی, ماجراجویی که سال ها به خاطر پرش های شگفت انگیز و بعضا غیرقانونی اش مورد توجه بود, پرشی انجام داد که حتی تماشای آن از پشت صفحات نمایشگرها و دیدن تصاویر آن ضربان قلب بیننده ها را به اوج می رساند
یکشنبه هفته گذشته، مردم سراسر جهان شاهد لحظات نفسگیری بودند. فلیکس بامگارتنر اتریشی، ماجراجویی که سالها به خاطر پرشهای شگفتانگیز و بعضا غیرقانونیاش مورد توجه بود، پرشی انجام داد که حتی تماشای آن از پشت صفحات نمایشگرها و دیدن تصاویر آن ضربان قلب بینندهها را به اوج میرساند.
او برای شکستن رکوردی که تقریبا نیم قرن دوام آورده بود، دست به ماجراجویی بزرگی زد و با صرف چند سال تلاش گروهی بزرگ از مهندسان و دانشمندان و صرف میلیونها دلار در نهایت روز یکشنبه و از درون کپسول کوچک اما بسیار مجهزی سفر خود را به سوی ماجراجویی بزرگش آغاز کرد.
او درون یک کپسول که به سیستم تنظیم فشار، حجم اکسیژن و حرارت داخلی مجهز بود و در حالی که لباس ویژه ضدفشار به تن داشت به آرامی صعود طولانی خود را آغاز کرد. محلی که برای انجام این آزمایش در نظر گرفته شده بود منطقه معروف رازول بود. جایی که به دلیل داستانهای مربوط به بشقابهای پرنده در کانون توجه مردم قرار گرفته و میزبان یکی از پایگاههای آزمایشی نیروی هوایی آمریکاست. البته انتخاب این محل به دلیل تاریخچه به یادماندنی نام رازول نبود، بلکه به دلیل شرایط پایدار جوی این منطقه بود.
● بالن بزرگ و نازک
فلیکس بامگارتنر برای اینکه بتواند این ماموریت را با موفقیت انجام دهد باید به کمک یک بالن غول پیکر مشابه بالنهای هواشناسی خود را به ارتفاع مورد نظر میرساند.
این بالن از نوعی پلاستیک بسیار نازک و مقاوم ساخته شده بود. ضخامت پوسته این بالن حتی از کیسههای پلاستیکی که در آشپزخانهها کاربرد دارد و به کیسههای فریزر مشهور است نیز کمتر بود. این بالن عظیم برای اینکه فلیکس و کپسول حامل او را به ارتفاع مورد نظر برساند از گاز هلیوم پر شده بود. گاز هلیوم دومین عنصر سبک طبیعت پس از هیدروژن است اما برخلاف هیدروژن قابل اشتعال نیست. سبکی این گاز باعث میشود در جو زمین به سمت بالا حرکت کند و به همراه خود، بالن و محموله همراه آن را به ارتفاعات بالا ببرد. زمانی که این بالن بر اثر رسیدن به لایههای بالای جو منبسط شد، ارتفاعی معادل یک ساختمان ۵۰ طبقه پیدا کرد. به دلیل ظرافت این بالن بود که حتی وزش بادهای سطحی بسیار اندک هم میتوانست ماموریت را با خطر مواجه کند و به همین دلیل ماموریت چند بار با تاخیر مواجه شد تا سرانجام تیم هواشناسی که لشکری از بالنهای هواشناسی و اطلاعات ماهوارهای از آنها حمایت میکرد شرایط را برای انجام سفر مساعد اعلام کرد.
● لباس فضانوردی فلیکس
اما محیط این لایه از جو زمین بسیار متخاصم است. برای اینکه فلیکس بتواند این تجربه را سالم پشت سر بگذارد، باید از لباس ضدفشاری استفاده میکرد که مشابه لباسهای فضانوردان او را دربرابر فشار اندک محیط و همچنین تغییرات دما محافظت کند. اگر لباس او دچار مشکلی میشد به دلیل اختلاف فشار بلافاصله خون بدن او شروع به جوشیدن میکرد و موجب مرگ او میشد. البته لباس وی بارها بررسی شده بود و قبل از پرش نیز آخرین بررسیها انجام شد. سرانجام در ارتفاعی بیش از ارتفاع تعیین شده یعنی در جایی حدود ۴۰ کیلومتری سطح زمین فلیکس از کپسول خود که قبلا فشار آن تنظیم شده بود قدم بیرون گذاشت و بر پلهای ایستاد که باید از آنجا شیرجهاش را آغاز میکرد. زیر پای او و ۴۰ کیلومتر پایینتر دشت رازول قرار داشت. منظرهای که او در ثانیههای پیش از پرش زیر پای خود و مقابل چشمانش میدید منظرهای نفسگیر به شمار میآمد. او در این ارتفاع میتوانست انحنای سطح زمین را تشخیص دهد البته نه به شکل یک قوس کامل بلکه در دو سوی افق امکان دیدن خمیدگی افق را داشت.
یکشنبه هفته گذشته، مردم سراسر جهان شاهد لحظات نفسگیری بودند. فلیکس بامگارتنر اتریشی، ماجراجویی که سالها به خاطر پرشهای شگفتانگیز و بعضا غیرقانونیاش مورد توجه بود، پرشی انجام داد که حتی تماشای آن از پشت صفحات نمایشگرها و دیدن تصاویر آن ضربان قلب بینندهها را به اوج میرساند.
او برای شکستن رکوردی که تقریبا نیم قرن دوام آورده بود، دست به ماجراجویی بزرگی زد و با صرف چند سال تلاش گروهی بزرگ از مهندسان و دانشمندان و صرف میلیونها دلار در نهایت روز یکشنبه و از درون کپسول کوچک اما بسیار مجهزی سفر خود را به سوی ماجراجویی بزرگش آغاز کرد.
او درون یک کپسول که به سیستم تنظیم فشار، حجم اکسیژن و حرارت داخلی مجهز بود و در حالی که لباس ویژه ضدفشار به تن داشت به آرامی صعود طولانی خود را آغاز کرد. محلی که برای انجام این آزمایش در نظر گرفته شده بود منطقه معروف رازول بود. جایی که به دلیل داستانهای مربوط به بشقابهای پرنده در کانون توجه مردم قرار گرفته و میزبان یکی از پایگاههای آزمایشی نیروی هوایی آمریکاست. البته انتخاب این محل به دلیل تاریخچه به یادماندنی نام رازول نبود، بلکه به دلیل شرایط پایدار جوی این منطقه بود.
● بالن بزرگ و نازک
فلیکس بامگارتنر برای اینکه بتواند این ماموریت را با موفقیت انجام دهد باید به کمک یک بالن غول پیکر مشابه بالنهای هواشناسی خود را به ارتفاع مورد نظر میرساند.
این بالن از نوعی پلاستیک بسیار نازک و مقاوم ساخته شده بود. ضخامت پوسته این بالن حتی از کیسههای پلاستیکی که در آشپزخانهها کاربرد دارد و به کیسههای فریزر مشهور است نیز کمتر بود. این بالن عظیم برای اینکه فلیکس و کپسول حامل او را به ارتفاع مورد نظر برساند از گاز هلیوم پر شده بود. گاز هلیوم دومین عنصر سبک طبیعت پس از هیدروژن است اما برخلاف هیدروژن قابل اشتعال نیست. سبکی این گاز باعث میشود در جو زمین به سمت بالا حرکت کند و به همراه خود، بالن و محموله همراه آن را به ارتفاعات بالا ببرد. زمانی که این بالن بر اثر رسیدن به لایههای بالای جو منبسط شد، ارتفاعی معادل یک ساختمان ۵۰ طبقه پیدا کرد. به دلیل ظرافت این بالن بود که حتی وزش بادهای سطحی بسیار اندک هم میتوانست ماموریت را با خطر مواجه کند و به همین دلیل ماموریت چند بار با تاخیر مواجه شد تا سرانجام تیم هواشناسی که لشکری از بالنهای هواشناسی و اطلاعات ماهوارهای از آنها حمایت میکرد شرایط را برای انجام سفر مساعد اعلام کرد.
● لباس فضانوردی فلیکس
اما محیط این لایه از جو زمین بسیار متخاصم است. برای اینکه فلیکس بتواند این تجربه را سالم پشت سر بگذارد، باید از لباس ضدفشاری استفاده میکرد که مشابه لباسهای فضانوردان او را دربرابر فشار اندک محیط و همچنین تغییرات دما محافظت کند. اگر لباس او دچار مشکلی میشد به دلیل اختلاف فشار بلافاصله خون بدن او شروع به جوشیدن میکرد و موجب مرگ او میشد. البته لباس وی بارها بررسی شده بود و قبل از پرش نیز آخرین بررسیها انجام شد. سرانجام در ارتفاعی بیش از ارتفاع تعیین شده یعنی در جایی حدود ۴۰ کیلومتری سطح زمین فلیکس از کپسول خود که قبلا فشار آن تنظیم شده بود قدم بیرون گذاشت و بر پلهای ایستاد که باید از آنجا شیرجهاش را آغاز میکرد. زیر پای او و ۴۰ کیلومتر پایینتر دشت رازول قرار داشت. منظرهای که او در ثانیههای پیش از پرش زیر پای خود و مقابل چشمانش میدید منظرهای نفسگیر به شمار میآمد. او در این ارتفاع میتوانست انحنای سطح زمین را تشخیص دهد البته نه به شکل یک قوس کامل بلکه در دو سوی افق امکان دیدن خمیدگی افق را داشت.