- عضویت
- 2017/02/07
- ارسالی ها
- 5,830
- امتیاز واکنش
- 35,457
- امتیاز
- 1,120
- سن
- 20
مسابقه فضایی بین آمریکا و شوروی در سال های دهه ۱۹۶۰ موجب شکل گرفتن یک روند پرکشش و جذاب اکتشافات فضایی شد که پیشرفت های علمی و فنی قابل توجهی را نیز نصیب بشر کرد
مسابقه فضایی بین آمریکا و شوروی در سال های دهه ۱۹۶۰ موجب شکل گرفتن یک روند پرکشش و جذاب اکتشافات فضایی شد که پیشرفت های علمی و فنی قابل توجهی را نیز نصیب بشر کرد. حال سوال اینجاست که چرا ما باید به فضا برویم و چرا بایستی برای بدست آوردن چند گرم از خاک ماه یا مریخ ، پول و زمان زیادی صرف کنیم؟؟؟ و آیا بهتر نیست این پول و زمان را برای زندگی بر روی کره خاکی خودمان هزینه کنیم ؟
در پاسخ به این پرسش ها،می توان مثالی تاریخی زد:چرا که وضعیت کنونی ما به نوعی شبیه شرایط حاکم بر اروپا پیش از سال ۱۴۹۲ میلادی است.زمانی که هزینه هنگفتی برای سفر جهانگرد مشهور ،کریستف کلمب ،به مناطق ناشناخته در دوردست ها صرف شد و پس از مدتی به کشف "دنیای جدیدی انجامید که تفاوت های بسیاری با دنیای قدیم داشت.
تلاش برای فرستادن انسان به فضای ناشناخته،پیامدهای شگرفتر و تعیین کننده تری بر آینده بشر خواهد داشت.اکتشافات فضایی اگرچه نمی توانند به طور مستقیم مشکلات کنونی کره زمین را حل کنند،اما می توانند به تغییر چشم اندازها و راهکارها برای مقابله با آنها،کمک شایانی کنند.بنابراین ،پیگیری این اکتشافات فضایی و تلاش برای تسخیر فضا می بایستی به راهکار بلندمدت ما زمینی ها در قرن های آینده تبدیل شود.ما بایستی تمام توان خود را برای ایجاد پایگاه هایی در کرات دیگر به کار گیریم.به نظر من ،بشر می تواند ظرف ۳۰ سال آینده یک پایگاه بزرگ دائمی در ماه،پس از ۵۰ سال یک پایگاه در مریخ و پس از ۲۰۰ سال ،پایگاه های متعدد در قمرهای سایر سیارات از جمله مشتری و زحل ایجاد کند.
به عقیده من، بشر محکوم به رفتن به فضا است،هرچند که این هدف،بسیار پرهزینه و زمان بر باشد.
آری،رفتن به فضا و ایجاد پایگاه های متعدد بر روی کرات دیگر بسیار پرهزینه است اما باید دانست که فقط با اختصاص دادن بخش ناچیزی از منابع عظیم موجود بر روی کره زمین می توان به این مهم دست یافت.متاسفانه سهم هزینه های فضایی ناسا به عنوان بزرگترین و مهمترین سازمان فضایی جهان،از کل بودجه ایالات متحده طی ۴۰سال گذشته نه تنها افزایش نیافته،بلکه کاهش نیز داشته است؛به نحوی که سهم ۰.۳درصدی بودجه ناسا از تولید نا خالص داخلی آمریکا در سال ۱۹۷۰،یعنی زمان فرستادن آپولو به فضا،درحال حاضر به ۰.۱۲ درصد کاهش یافته است،حال آنکه به عقیده بیشتر کارشناسان و صاحب نظران عرصه اکتشافات فضایی این سهم می بایستی حداقل ۲۰برابر شود!آری با اختصاص دادن نسبت اندکی از تولید ناخالص کل جهان می توان به پیشرفت های گسترده ایی در فضا دست پیدا کرد و زندگی بشر را دگرگون ساخت.
با این همه،هستند کسانی که معتقدند بهتر است انرژی و پول انسان ها صرف حل مشکلات و نابه سامانی های موجود بر روی زمین شود و مقالبه با تغییرات آب و هوایی و افزایش آلودگی ها بر جستجوی حیات بر کرات دیگر ,اولویت دارد.من در پاسخ به این افراد می گویم که اگرچه نمی توان اهمیت و اولویت پرداختن به معضلاتی چون گرم شدن کره زمین و تخریب محیط زیست را نادیده گرفت،اما می توان در کنار این اقدامات،افق های دوردست در فضا نیز نظری داشت.
تلاش انسان برای رفتن به فضا و فرود آمدن بر کرات دیگر ،در آغاز بسیار درخشان و امیدوار کننده بود:تنها هفت سال پس از سخنرانی تاریخی جان اف.کندی رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۹۶۲ مبنی بر فرود آمدن بشر تا پایان دهه ۱۹۶۰ بود که آپولو۱۱ با موفقیت بر روی ماه فرود آمد و انسان برای نخستین بار بر روی ماه قدم گذاشت.این موفقیت عظیم باعث آغاز مسابقه فضایی بین آمریکا و شوروی شد که نه تنها به توسعه امکانات و تجهیزات و امکانات مرتبط به اکنشافات فضایی انجامید،بلکه پیشرفت های شگرفی را در سایر بخش ها از جمله در بخش تولید رایانه های نوین و تقویت بنیان های اطلاعاتی و ارتباطی نیز موجب شد.با این همه ،پس از آخرین فرود انسان بر سطح ماه در سال ۱۹۷۲ و به دلیل عدم جدیت ساستمداران و تصمیم گیران آمریکا و شوروی برای پیگیری روند پرواز های فضایی سرنشین دار،توجه عمومی به فضا و اکتشافات فضایی تا حد زیادی فروکش کرد.کم توجهی نسبت به برنامه های فضایی از سوی غرب،با وجود تمام مزایایی که از این طریق حاضل شده بود،از آنجا ناشی می شد که دولتمردان غربی به این نتیجه رسیدند که رفتن به فضا و فرود آمدن به سطح کرات دیگر نمی تواند به حل مشکلات اجتماعی ،سیـاس*ـی و فرهنگی جهان کمک چندانی کند و به همین دلیل نباید در اولویت قرار گیرد.
مسابقه فضایی بین آمریکا و شوروی در سال های دهه ۱۹۶۰ موجب شکل گرفتن یک روند پرکشش و جذاب اکتشافات فضایی شد که پیشرفت های علمی و فنی قابل توجهی را نیز نصیب بشر کرد. حال سوال اینجاست که چرا ما باید به فضا برویم و چرا بایستی برای بدست آوردن چند گرم از خاک ماه یا مریخ ، پول و زمان زیادی صرف کنیم؟؟؟ و آیا بهتر نیست این پول و زمان را برای زندگی بر روی کره خاکی خودمان هزینه کنیم ؟
در پاسخ به این پرسش ها،می توان مثالی تاریخی زد:چرا که وضعیت کنونی ما به نوعی شبیه شرایط حاکم بر اروپا پیش از سال ۱۴۹۲ میلادی است.زمانی که هزینه هنگفتی برای سفر جهانگرد مشهور ،کریستف کلمب ،به مناطق ناشناخته در دوردست ها صرف شد و پس از مدتی به کشف "دنیای جدیدی انجامید که تفاوت های بسیاری با دنیای قدیم داشت.
تلاش برای فرستادن انسان به فضای ناشناخته،پیامدهای شگرفتر و تعیین کننده تری بر آینده بشر خواهد داشت.اکتشافات فضایی اگرچه نمی توانند به طور مستقیم مشکلات کنونی کره زمین را حل کنند،اما می توانند به تغییر چشم اندازها و راهکارها برای مقابله با آنها،کمک شایانی کنند.بنابراین ،پیگیری این اکتشافات فضایی و تلاش برای تسخیر فضا می بایستی به راهکار بلندمدت ما زمینی ها در قرن های آینده تبدیل شود.ما بایستی تمام توان خود را برای ایجاد پایگاه هایی در کرات دیگر به کار گیریم.به نظر من ،بشر می تواند ظرف ۳۰ سال آینده یک پایگاه بزرگ دائمی در ماه،پس از ۵۰ سال یک پایگاه در مریخ و پس از ۲۰۰ سال ،پایگاه های متعدد در قمرهای سایر سیارات از جمله مشتری و زحل ایجاد کند.
به عقیده من، بشر محکوم به رفتن به فضا است،هرچند که این هدف،بسیار پرهزینه و زمان بر باشد.
آری،رفتن به فضا و ایجاد پایگاه های متعدد بر روی کرات دیگر بسیار پرهزینه است اما باید دانست که فقط با اختصاص دادن بخش ناچیزی از منابع عظیم موجود بر روی کره زمین می توان به این مهم دست یافت.متاسفانه سهم هزینه های فضایی ناسا به عنوان بزرگترین و مهمترین سازمان فضایی جهان،از کل بودجه ایالات متحده طی ۴۰سال گذشته نه تنها افزایش نیافته،بلکه کاهش نیز داشته است؛به نحوی که سهم ۰.۳درصدی بودجه ناسا از تولید نا خالص داخلی آمریکا در سال ۱۹۷۰،یعنی زمان فرستادن آپولو به فضا،درحال حاضر به ۰.۱۲ درصد کاهش یافته است،حال آنکه به عقیده بیشتر کارشناسان و صاحب نظران عرصه اکتشافات فضایی این سهم می بایستی حداقل ۲۰برابر شود!آری با اختصاص دادن نسبت اندکی از تولید ناخالص کل جهان می توان به پیشرفت های گسترده ایی در فضا دست پیدا کرد و زندگی بشر را دگرگون ساخت.
با این همه،هستند کسانی که معتقدند بهتر است انرژی و پول انسان ها صرف حل مشکلات و نابه سامانی های موجود بر روی زمین شود و مقالبه با تغییرات آب و هوایی و افزایش آلودگی ها بر جستجوی حیات بر کرات دیگر ,اولویت دارد.من در پاسخ به این افراد می گویم که اگرچه نمی توان اهمیت و اولویت پرداختن به معضلاتی چون گرم شدن کره زمین و تخریب محیط زیست را نادیده گرفت،اما می توان در کنار این اقدامات،افق های دوردست در فضا نیز نظری داشت.
تلاش انسان برای رفتن به فضا و فرود آمدن بر کرات دیگر ،در آغاز بسیار درخشان و امیدوار کننده بود:تنها هفت سال پس از سخنرانی تاریخی جان اف.کندی رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۹۶۲ مبنی بر فرود آمدن بشر تا پایان دهه ۱۹۶۰ بود که آپولو۱۱ با موفقیت بر روی ماه فرود آمد و انسان برای نخستین بار بر روی ماه قدم گذاشت.این موفقیت عظیم باعث آغاز مسابقه فضایی بین آمریکا و شوروی شد که نه تنها به توسعه امکانات و تجهیزات و امکانات مرتبط به اکنشافات فضایی انجامید،بلکه پیشرفت های شگرفی را در سایر بخش ها از جمله در بخش تولید رایانه های نوین و تقویت بنیان های اطلاعاتی و ارتباطی نیز موجب شد.با این همه ،پس از آخرین فرود انسان بر سطح ماه در سال ۱۹۷۲ و به دلیل عدم جدیت ساستمداران و تصمیم گیران آمریکا و شوروی برای پیگیری روند پرواز های فضایی سرنشین دار،توجه عمومی به فضا و اکتشافات فضایی تا حد زیادی فروکش کرد.کم توجهی نسبت به برنامه های فضایی از سوی غرب،با وجود تمام مزایایی که از این طریق حاضل شده بود،از آنجا ناشی می شد که دولتمردان غربی به این نتیجه رسیدند که رفتن به فضا و فرود آمدن به سطح کرات دیگر نمی تواند به حل مشکلات اجتماعی ،سیـاس*ـی و فرهنگی جهان کمک چندانی کند و به همین دلیل نباید در اولویت قرار گیرد.