در علوم و فنون نظامی، پیروزی پیریک (Pyrrhic) به نوعی از غلبه بر دشمن گفته می شود که به بهای سنگینی بدست می آید. لشکر پیروز دچار تلفات و خسارات فراوانی می شود و در درازمدت جنگ را می بازد. نام این گونه جنگ از پیروس – فرمانده یونانی ایالت اپیروس یونان- گرفته شده که در سال ۲۸۰ قبل از میلاد طی جنگ با جمهوری روم، به پیروزی دست یافت اما متحمل تلفات و آسیب فراوانی شد و چند ماه بعد به دلیل کمبود امکانات و منابع، از لشکریان رومی شکست خورد. اکنون به پنج مورد از این گونه نبردها نگاهی می اندازیم:
۱-نبردهای هراکلیا و آسکولوم
همان طور که اشاره شد برای بررسی دقیق پیشینهی نبردهای پیریک باید به جنگ شاه پیروس (Pyrrhus) با رومیان مراجعه کرد. پیروس ابتدا در سال ۲۸۰ قبل از میلاد به ایتالیا حمله کرد. او با مردم شهر تارانتوم متحد شد. اهالی تارانتوم یونانی زبان بودند اما گسترش قلمرو روم، آنها را به مخاطره انداخته بود. پیروس لشکری مرکب از ۲۵ هزار سرباز و ۲۰ فیل جنگی داشت. این اولین بار بود که سربازان رومی با فیلها مواجه می شدند. پیروس در نبرد سنگین هراکلیا بر نیروهای روم پیروز شد. او سال بعد نیز در نبرد آسکولوم به پیروزی درخشانی دست یافت.
پیروس ، شادمان از این فتوحات ، خود را جانشین اسکندر نامید و امیدوار بود که بتواند امپراتوری بزرگی در ایتالیا تاسیس نماید اما پیروزیهای او به بهای سنگینی بدست آمده بود. ۷۵۰۰ نفر از نیروهایش – خصوصاً بسیاری از ژنرالهای او – کشته شده بودند. پیروس که با مقاومت سخت رومیها مواجه شده بود، او در سال ۲۷۵ قبل از میلاد در نبرد بنونتوم (Beneventum) شکست خورد و برای همیشه به داخل یونان عقب نشینی کرد.
۲-نبرد مالپلاکو
پس از آنکه شارل دوم -پادشاه اسپانیا- در سال ۱۷۰۰ بدون هیچ وارثی درگذشت، جنگ جانشینی اسپانیا آغاز شد. جنگ در ۱۷۰۹ طی نبرد مالپلاکو به اوج خود رسید. لشکری صد هزار نفری مرکب از سربازان بریتانیایی، اتریشی، هلندی و پروسی تحت فرماندهی دوک مالبوروبا ۹۰ هزار سرباز فرانسوی مواجه شدند. مالبورو شدیداً اصرار داشت که خطوط جبهه فرانسویان را بشکافد؛ لذا، فرمان حمله همه جانبه صادر کرد. فرانسویها پیشتر موانع و سنگرهای مستحکمی برپا کرده بودند. نبرد خونین چندین ساعت به طول انجامید. سربازان مالبرو به دلیل خستگی زیاد نتوانستند به پیشروی ادامه دهند. فرانسویان با استفاده از پیشروی کند دشمن، موفق شدند به شکلی سازمانیافته و به تدریج عقب نشینی کردند.
نبرد مالپلاکو به عنوان خونینترین نبرد قرن هیجدهم ثبت شد. فرانسویان ۱۲ هزار نفر تلفات دادند. مالبورو ۲۴ هزار سرباز از دست داد؛ نزدیک به یک چهارم لشکریانش. با انتشار خبر جنگ هولناک جنگ، مالبورو از فرماندهی ارتش برکنار شد. جنگ تا سال ۱۷۱۵ ادامه یافت.
۳- بانکر هیل
در تابستان ۱۷۷۵ انقلاب آمریکا وارد مرحلهی تازه شده بود. ۱۳ ایالت مهاجرنشین درصدد بودند تا از طریق نبردهای پراکنده با دولت بریتانیا، قدرت نظامی خود را بیازمایند. در ۱۷ ژوئن هزار تن از نیروهای شبه نظامی آمریکایی، به سربازان بریتانیایی در ارتفاعات بوستون یورش بردند اما ناگهان دریافتند که تعداد نیروهای دشمن بیشتر از آنهاست. آمریکاییها در منطقهی بانکر هیل مستقر شدند تا حملات ۲۲۰۰ سرباز بریتانیایی را دفع کنند. دو حملهی نخست ارتش بریتانیا، با شکست مواجه شد اما یورش سوم کارساز بود. نیروهای آمریکایی که قصد نداشتند تلفات بیشتری برجای گذارند، بانکر هیل را رها کرده و عقب نشینی نمودند.
پیروزی نیروهای بریتانیا به بهای سنگینی بدست آمد. در مقابل ۴۰۰ نفر تلفات آمریکاییها، ۱۰۰۰ نفر از بریتانیاییها کشته شدند. این نبرد دستاورد مهمی برای نیروهای انقلابی بود؛ آنها با ارتشی مقابله کردند که تسلیحات و امکانات بهتری داشت و از نفرات بیشتری سود می برد. آنها به بریتانیاییها ثابت کردند که حتی برای واگذاری یک تپهی کوچک، دشمن را به دردسر خواهند انداخت.
۴-نبرد بوردینو
مقدر شده بود که خونینترین نبرد ناپلئون در لشکرکشی او به روسیه اتفاق بیفتد. از ابتدای ورود نیروهای ناپلئون به داخل روسیه، ارتش این کشور دست به عقبنشینی تاکتیکی زد و گراند آرمه (لشکر اصلی ناپلئون) را به داخل روسیه کشاند. در ۷ سپتامبر ۱۸۱۲ سرانجام ژنرال میخاییل کوتزوف تصمیم گرفت که به جای عقبنشینی، قدرت نظامی خود را به ناپلئون نشان دهد؛لذا در دهکدهی کوچک بوردینو، سنگر گرفت و راه پیشروی فرانسویان را سد کرد. ناپلئون حدود ۱۳۰ هزار تن از نیروهایش را در صفوف منظم به سوی دشمن فرستاد. نبرد تا غروب همان روز ادامه یافت. روسها علی رغم عقبنشینی ، چندین بار دست به ضد حمله زدند و تلفات فراوانی بر ارتش ناپلئون وارد آوردند. امپراتور فرانسه مردد بود که آیا گارد مخصوص امپراتوری را به میدان نبرد بفرستد یا خیر تا این که خبر عقب نشینی روسها به او رسید.
ناپلئون توانست بر میدان نبرد تسلط یابد اما تلفات سنگینی متحمل شد. ۳۰ هزار نفر از نیروهایش را از دست داد. این تعداد تلفات برای ارتشی که در خاک بیگانه می جنگید، تکان دهنده بود. چند روز بعد که ناپلئون به مسکو رسید، شرایط بدتر شد. روسها پیش از خروج از مسکو، بخش بزرگی از شهر را آتش زدند تا بدست دشمن نیفتد. ناپلئون که از این پیشروی طولانی ناامید شده بود، دستور عقبنشینی صادر کرد. او مجموعاً ۴۰۰ هزار نفر از نیروهایش را در روسیه از دست داد.
۵- نبرد چانسلرزویل
ژنرال رابرت لی در جنگهای داخلی آمریکا، مهارت نظامی خود را به نمایش گذارد. او که به طرفداری از ایالات بـردهداری جنوب علیه ایالات شمالی آمریکا می جنگید، در مه ۱۸۶۳ مقابل ارتشی قرار گرفت که دو برابر نیروهایش بود. رابرت لی دست به قماری خطرناک زد. او نیروهایش را به دو دسته تقسیم کرد و منتظر ماند تا دشمن حمله را شروع کند. پس از چندین ساعت درگیری خونین، ارتش رابرت لی موفق شد جنگ را با پیروزی به اتمام برساند.
۱۳ هزار سرباز جنوبی کشته شدند و در مقابل، ارتش شمال نیز ۱۷ هزار سرباز را از دست داد. ژنرال برجسته استونوال جکسون (Stonewall Jackson) ، دست راست لی، نیز در میان کشتهشدگان بود.
۱-نبردهای هراکلیا و آسکولوم
همان طور که اشاره شد برای بررسی دقیق پیشینهی نبردهای پیریک باید به جنگ شاه پیروس (Pyrrhus) با رومیان مراجعه کرد. پیروس ابتدا در سال ۲۸۰ قبل از میلاد به ایتالیا حمله کرد. او با مردم شهر تارانتوم متحد شد. اهالی تارانتوم یونانی زبان بودند اما گسترش قلمرو روم، آنها را به مخاطره انداخته بود. پیروس لشکری مرکب از ۲۵ هزار سرباز و ۲۰ فیل جنگی داشت. این اولین بار بود که سربازان رومی با فیلها مواجه می شدند. پیروس در نبرد سنگین هراکلیا بر نیروهای روم پیروز شد. او سال بعد نیز در نبرد آسکولوم به پیروزی درخشانی دست یافت.
پیروس ، شادمان از این فتوحات ، خود را جانشین اسکندر نامید و امیدوار بود که بتواند امپراتوری بزرگی در ایتالیا تاسیس نماید اما پیروزیهای او به بهای سنگینی بدست آمده بود. ۷۵۰۰ نفر از نیروهایش – خصوصاً بسیاری از ژنرالهای او – کشته شده بودند. پیروس که با مقاومت سخت رومیها مواجه شده بود، او در سال ۲۷۵ قبل از میلاد در نبرد بنونتوم (Beneventum) شکست خورد و برای همیشه به داخل یونان عقب نشینی کرد.
۲-نبرد مالپلاکو
پس از آنکه شارل دوم -پادشاه اسپانیا- در سال ۱۷۰۰ بدون هیچ وارثی درگذشت، جنگ جانشینی اسپانیا آغاز شد. جنگ در ۱۷۰۹ طی نبرد مالپلاکو به اوج خود رسید. لشکری صد هزار نفری مرکب از سربازان بریتانیایی، اتریشی، هلندی و پروسی تحت فرماندهی دوک مالبوروبا ۹۰ هزار سرباز فرانسوی مواجه شدند. مالبورو شدیداً اصرار داشت که خطوط جبهه فرانسویان را بشکافد؛ لذا، فرمان حمله همه جانبه صادر کرد. فرانسویها پیشتر موانع و سنگرهای مستحکمی برپا کرده بودند. نبرد خونین چندین ساعت به طول انجامید. سربازان مالبرو به دلیل خستگی زیاد نتوانستند به پیشروی ادامه دهند. فرانسویان با استفاده از پیشروی کند دشمن، موفق شدند به شکلی سازمانیافته و به تدریج عقب نشینی کردند.
نبرد مالپلاکو به عنوان خونینترین نبرد قرن هیجدهم ثبت شد. فرانسویان ۱۲ هزار نفر تلفات دادند. مالبورو ۲۴ هزار سرباز از دست داد؛ نزدیک به یک چهارم لشکریانش. با انتشار خبر جنگ هولناک جنگ، مالبورو از فرماندهی ارتش برکنار شد. جنگ تا سال ۱۷۱۵ ادامه یافت.
۳- بانکر هیل
در تابستان ۱۷۷۵ انقلاب آمریکا وارد مرحلهی تازه شده بود. ۱۳ ایالت مهاجرنشین درصدد بودند تا از طریق نبردهای پراکنده با دولت بریتانیا، قدرت نظامی خود را بیازمایند. در ۱۷ ژوئن هزار تن از نیروهای شبه نظامی آمریکایی، به سربازان بریتانیایی در ارتفاعات بوستون یورش بردند اما ناگهان دریافتند که تعداد نیروهای دشمن بیشتر از آنهاست. آمریکاییها در منطقهی بانکر هیل مستقر شدند تا حملات ۲۲۰۰ سرباز بریتانیایی را دفع کنند. دو حملهی نخست ارتش بریتانیا، با شکست مواجه شد اما یورش سوم کارساز بود. نیروهای آمریکایی که قصد نداشتند تلفات بیشتری برجای گذارند، بانکر هیل را رها کرده و عقب نشینی نمودند.
پیروزی نیروهای بریتانیا به بهای سنگینی بدست آمد. در مقابل ۴۰۰ نفر تلفات آمریکاییها، ۱۰۰۰ نفر از بریتانیاییها کشته شدند. این نبرد دستاورد مهمی برای نیروهای انقلابی بود؛ آنها با ارتشی مقابله کردند که تسلیحات و امکانات بهتری داشت و از نفرات بیشتری سود می برد. آنها به بریتانیاییها ثابت کردند که حتی برای واگذاری یک تپهی کوچک، دشمن را به دردسر خواهند انداخت.
۴-نبرد بوردینو
مقدر شده بود که خونینترین نبرد ناپلئون در لشکرکشی او به روسیه اتفاق بیفتد. از ابتدای ورود نیروهای ناپلئون به داخل روسیه، ارتش این کشور دست به عقبنشینی تاکتیکی زد و گراند آرمه (لشکر اصلی ناپلئون) را به داخل روسیه کشاند. در ۷ سپتامبر ۱۸۱۲ سرانجام ژنرال میخاییل کوتزوف تصمیم گرفت که به جای عقبنشینی، قدرت نظامی خود را به ناپلئون نشان دهد؛لذا در دهکدهی کوچک بوردینو، سنگر گرفت و راه پیشروی فرانسویان را سد کرد. ناپلئون حدود ۱۳۰ هزار تن از نیروهایش را در صفوف منظم به سوی دشمن فرستاد. نبرد تا غروب همان روز ادامه یافت. روسها علی رغم عقبنشینی ، چندین بار دست به ضد حمله زدند و تلفات فراوانی بر ارتش ناپلئون وارد آوردند. امپراتور فرانسه مردد بود که آیا گارد مخصوص امپراتوری را به میدان نبرد بفرستد یا خیر تا این که خبر عقب نشینی روسها به او رسید.
ناپلئون توانست بر میدان نبرد تسلط یابد اما تلفات سنگینی متحمل شد. ۳۰ هزار نفر از نیروهایش را از دست داد. این تعداد تلفات برای ارتشی که در خاک بیگانه می جنگید، تکان دهنده بود. چند روز بعد که ناپلئون به مسکو رسید، شرایط بدتر شد. روسها پیش از خروج از مسکو، بخش بزرگی از شهر را آتش زدند تا بدست دشمن نیفتد. ناپلئون که از این پیشروی طولانی ناامید شده بود، دستور عقبنشینی صادر کرد. او مجموعاً ۴۰۰ هزار نفر از نیروهایش را در روسیه از دست داد.
۵- نبرد چانسلرزویل
ژنرال رابرت لی در جنگهای داخلی آمریکا، مهارت نظامی خود را به نمایش گذارد. او که به طرفداری از ایالات بـردهداری جنوب علیه ایالات شمالی آمریکا می جنگید، در مه ۱۸۶۳ مقابل ارتشی قرار گرفت که دو برابر نیروهایش بود. رابرت لی دست به قماری خطرناک زد. او نیروهایش را به دو دسته تقسیم کرد و منتظر ماند تا دشمن حمله را شروع کند. پس از چندین ساعت درگیری خونین، ارتش رابرت لی موفق شد جنگ را با پیروزی به اتمام برساند.
۱۳ هزار سرباز جنوبی کشته شدند و در مقابل، ارتش شمال نیز ۱۷ هزار سرباز را از دست داد. ژنرال برجسته استونوال جکسون (Stonewall Jackson) ، دست راست لی، نیز در میان کشتهشدگان بود.