پیش نمایش بازی ها

  • شروع کننده موضوع Maedeh.z
  • بازدیدها 1,899
  • پاسخ ها 14
  • تاریخ شروع

Maedeh.z

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/13
ارسالی ها
605
امتیاز واکنش
1,150
امتیاز
391
محل سکونت
تهران
1453214538927495848_1.jpg


پیش‌نمایشی بر Dying Light: The Following

"به قلم Adam Smith از Rock Paper Shotgun"

من از سردسته طرفداران Dying Light هستم. عنوان زامبی محور استدیو Techland یکی از بازی‌های اکشن محبوب من در سال 2015 بود و چند ساعتی که با افزونه The Following گذراندم مرا متقاعد کرد که تمام بازی بسیار هوشمندانه‌تر از چیزی که پوسته‌ی آن نشان می‌دهد، است. بیشتر از منحرف کردن بازی از دویدن آزاد (free-running) و دنبال خرت‌ و پرت گشتن، اضافه شدن یک وسیله نقلیه و یک نقشه روستایی، بهترین‌ها را در سیستم‌ موجود به ارمغان می‌آورد.

Dying Light یک بازی با سیستم‌های تودرتو و در ساده‌ترین حالت، یک شبیه‌ساز کشتار زامبی است. آن‌ها تکه‌تکه می‌شوند و نسبت به انواع مختلف حمله‌ها واکنش نشان می‌دهند - آتش، شمشیر، چوب، چماق و الکتریسیته – و تا جایی که این چیزها هستند بازی رضایت‌بخش است. این زامبی‌ها رفتارهای جالبی دارند، از تلوتلو خوردن‌های جمعیت گیج و خسته از زندگی گرفته تا حمله‌های سهمگین دوربرد و نزدیک‌برد گروهی که به ویروس‌های خاص دچارند.

36410145389284530794_7.jpg


تغییرات روز و شب آب‌ها را تیره می‌کند. موجودات وحشتناک و پرنده شب‌هنگام به دنبال شکار شما خواهند آمد. آن‌ها در نقشه کوچک شما به همراه دامنه دیدشان به نمایش درمی‌آیند و این نشان‌دهنده این است که یک بازی مخفی‌کاری در پس پارکورهای روزانه شما وجود دارد.

علاوه بر این گشتن به دنبال منابع شمارا به گشت‌وگذار و سفرهای شوم در داروخانه‌ها و رستوران‌های متروک تشویق می‌کند. چنانچه وسایل را به‌خوبی بشناسید می‌توانید سلاح‌های بسیار قدرتمندی بسازید. پناهگاه‌هایی برای در امان ماندن، مأموریت‌هایی برای انتخاب و دشمنانی از نوع انسان برای مبارزه وجود دارد.

البته همه‌چیز به همان زامبی‌ها ختم می‌شود، که اگر وجود نداشتند تمام بازی از هم می‌پاشید. اگر حمله زامبی‌های شب آینده خیلی جدی نباشد، پناهگاه‌ها خیلی مهم نیستند و اگر کشیدن گروه‌های بزرگی اززامبی‌ها به ‌طرف راهزنان نبود دنیای بازی به‌جای یک صحنه بزرگ ضرب و شتم مثل بسته‌های گسسته‌ای از مبارزه و کارهای دیگر به نظر می‌رسید. با توجه به اینکه له کردن زامبی‌ها قسمت کلیدی تجربه این بازی هست، به نظر عجیب می‌رسد اگر بگوییم Dying Light بدون حرکت کردن یک تجربه دلپذیر است.

گرچه تمام سیستم‌های بازی با یکدیگر در ارتباط هستند و اضافه کردن یک وسیله نقلیه می‌تواند مکانیزم دویدن آزاد بازی را از بین ببرد، اما از کی تا حالا پیاده راه رفتن تمام دنیابخش بنیادی بازی شما بوده ؟ چرا از چرخ‌ها استفاده نکنیم؟

اتومبیل باگی (Buggy) به همان اندازه‌ی اعضای بدن، ضعیف و غیرقابل‌اعتماد است. هر چیزی که درست انجام می‌دهد با یک نقطه ‌ضعف همراه است، چه پایین آمدن سرعت و کنترل آن بعد از له کردن انبوهی از گوشت و استخوان زامبی‌ها باشد و چه نیاز به سوخت‌گیری مجدد بعد از یک سفر طولانی به ناکجاآباد. نکته مهم این است که سوخت‌گیری یک حرکت هدفمند و معنادار است و توجه شمارا به جزئیات جهان جلب می‌کند. برای پیدا کردن سوخت مجبور به پارک کردن اتومبیلتان و جستجوی اتومبیل‌های رها شده هستید و در مدت کوتاهی که من بازی می‌کردم و به دنبال سوخت می‌گشتم چند برخورد نزدیک و به‌یادماندنی با زامبی‌ها داشتم.

بخش درست و واقعی دنیا این است که با سوارشدن روی صندلی راننده و خارج شدن از آن هیچ‌چیز تغییر نمی‌کند. همچنان اجساد مشغول کار خودشان و منتظر شما هستند و حتی یک زامبی که مواد منفجره به پشتش بسته بود، خودش را جلوی اتومبیلم انداخت. ضربه سپر اتومبیل من باعث ترک خوردن نارنجک‌ها شد، زامبی نقش زمین شد، بعد از آن منفجر شد و اتومبیلم را که کله ‌معلق می‌زد از جاده پایین انداخت. بعد از سـ*ـینه ‌خیز رفتن توانستم از گل ‌و لای و اتومبیل واژگون شده‌ام نجات پیدا کنم.

43256145389280017535_5.jpg


اتومبیل‌ها علاوه بر سلاح، برای حواس پرت کردن هم به کار می‌روند. می‌توان به ‌آسانی یک جمعیت بزرگ از زامبی‌ها را از محل مهمات موردنظر، با گاز دادن و ایجاد صدای موتور اتومبیل صدها متر به دنبال خود کشید و پس ‌از آن به محل مورد نظر بازگشت و چیزهایی را که به دنبالشان بودیم، قبل از برگشتنشان برداشت. برای به تقویت کردن اتومبیلتان مثل همیشه بحث انتخاب پیش‌ می‌آید، باید انتخاب کنید که سرعت و کنترل اتومبیلتان را می‌خواهید افزایش دهید یا این‌که آن را به یک آتش افکن یا مین انداز مجهز کنید. درخت آپگرید به همان شکل سه درخت توانایی‌های کارکترتان در بازی اصلی ارائه می‌شود اما تعداد زیادی بخش تکی وجود دارد که می‌تواند جایگزین، تعمیر یا تقویت شود.

مهم نیست که چقدر بد با اتومبیل باگی‌تان رفتار کنید، هیچ‌وقت از کار نمی‌افتد. حتی اگر تمامی قطعات در وضعیت بحرانی باشند می‌توانید خود را به یک پناهگاه برسانید، قطعات لازم برای مکانیکی را بخرید و دوباره به رانندگی پرسرعتتان بپردازید. می‌توانید با امواج رادیویی خاصی در نقاط ثابتی از جهان، اتومبیلتان را در یک مکان نسبتاً ایمن فراخوانی کنید، حتی اگر آن را در یک منطقه خاص پرخطر رها کرده باشید.

9641145389288511918_8.jpg


نقشه جدید استحقاق این را دارد که زیر پای خودتان و همین‌طور از درون قفس پرصدای باگی دیده شود. این نقشه جدید با وجود زمین‌های کشاورزی زیبا و یک روستای ساحلی از نظر بصری خیلی بیشتر از شهر گرد و خاک گرفته جذابیت دارد طوری که واقعاً دوست دارم یک روز تعطیل آخر هفته به آنجا بروم. واضح است که همچنان اجساد بوگندو همه‌جا وجود دارند اما شاید به همین دلیل قیمت کرایه‎‌ها پایین بیاید.

تلاش‌های اولیه برای بررسی حدود نقشه جدید اشاره می‌کند که نقشه شامل فضاهای بسیار بازی است که جمعیت زیادی از زامبی‌ها از آن بیرون می‌آیند و همچنین محل‌های مسکونی متراکم، ساختمان‌ها و مزرعه‌ها که مو را به تن سیخ میکنند. علاوه بر این تعدادی مأموریت در صحنه جدید دیدم به‌طور مثال از شما خواسته می‌شود که یک آب را تا سرچشمه‌اش دنبال کنید بدین منظور باید خارج از جاده درامتداد یک لوله که بر اثر عملکرد نادرست در ایستگاه پمپ ترکیده رانندگی کرد. البته که یک داستان هم وجود دارد. اندکی پس ‌از آنکه به محیط جدید ما رسید - که می‌توانید در طول بازی هر زمان که خواستید با دنبال کردن علامت مأموریت مربوطه وارد آن شوید – با یک گروه از بازمانده‌ها رو به ‌رو می‌شوید که به نظر می‌رسد از زامبی شدن در امان مانده‌اند.

آن‌ها اعتقاد دارند که زنده ماندنشان را مدیون یک مادر افسانه‌ای هستند که شما برای جلب ‌توجه‌اش مجبور به انجام کارهای خوب بسیار هستید و این بهانه‌ این افزونه برای قرار دادن شما در موقعیت اصلاح کارها، پیدا کردن افراد گمشده و انجام کارهای عجیب دیگر است. در اولین مواجه با طرح Dying Light متحیر شدم. احتمال تبانی عوامل ماوراءالطبیعه اندک به نظر می‌رسد اما گروه ریسک بزرگی کرده و نهایت تلاش خود را به کار گرفته است.

همان‌طور که کار توسعه میابد، تعهدها هم بیشتر می‌شود. نقشه جدید فقط یک کپی- پیست از همان شکل قدیمی نیست، بلکه یک‌جور نقشه جدید است و وجود باگی پایه بازی را بازنویسی کرده است. علاوه بر تمام چیزهای جدیدی که در بالا ذکر شدند، همه جور توسعه در فرآیند مرحله سازی لحاظ شده است، وسایل پیشرفته جدیدی که می‌توان کشف کرد و ساخت و همچنین بازنویسی حالت بازی Be The Zombie برای افزونه The Following از این جمله‌اند. همچنین یک حالت بازی همکاری (co-op)، درست مانند نسخه اصلی، وجود دارد اما این بار با ماشین‌های باگی. همچنین من در تعدادی مسابقه‌ی چالش‌برانگیز شرکت کردم و درنهایت مشخص شد که کاملاً به ‌درد نخور هستم چون نمی‌توانم جلوی حواس ‌پرتی‌ام را توسط زامبی‌ها بگیرم.

39785145389278215917_4.jpg


آیا می‌توانم تا جایی پیش روم که بگویم The Following را حتی اگر نسخه اصلی را دوست نداشتید تجربه کنید؟ پاسخ "نه" است. اگرچه پاسخ به نوعی وابسته به واکنش خاص شما به Dying Light است. اگر به خاطر این‌که آموزش‌ها به نظر می‌رسند تا ابد ادامه داشته باشند و شمارا متقاعد کرده‌اند که به تغییرات شب و روز و مسابقات پویا این اجازه داده نمی‌شود که به کمدی و وحشت بسیار ضروری ختم شوند، باید حتماً نگاه دوباره‌ای به بازی بیندازید.به‌طور خلاصه اگر از پرت کردن زامبی‌ها از پشت‌بام‌ها یا دزدکی دویدن در شهر وقتی‌که خورشید در افق محو می‌شود، و مبارزه برای کنترل پناهگاه‌ها در نیمه‌شب‌های وحشتناک لـ*ـذت نبردید، پس اضافه شدن باگی برایتان کافی نخواهد بود.

این عنوان هنوز Dying Light است. نکته تعجب‌آور و البته لـ*ـذت‌بخش این است که باگی و فضای باز و خطوط ساحلی نقشه جدید یک جنبه جذابیت جانبی نیستند. وسیله نقلیه و توانایی‌های مختلف و نیازمندی‌هایش یک افزونه برای سیستم پایه بازی است، و سوخت‌گیری مجدد و تعمیر کردن بهترین بخش‌های بازی را یعنی درگیری نزدیک با زامبی‌ها و اضطراب جمع‌کردن وسایل مورد نیاز را از اختفا بیرون آورده است.

دلیل‌های بیشتری برای شادی باقی مانده است. Dying Light: The Following در تاریخ 9 فوریه 2016 منتشر می‌شود.
 
  • پیشنهادات
  • Maedeh.z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/13
    ارسالی ها
    605
    امتیاز واکنش
    1,150
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    تهران
    126814533986373265_4.jpg

    وداع با اسلحه


    "به قلم حسین رضایی"

    اختیار باخودتان است؛ چه این مطلب را نعت نامه می خوانید یا هر چیز دیگری فرقی ندارد.

    نمی‌خواهم راجع به فرانچایزی که به یک باره با هیکل استوار به زیر گور رفت و یا از یک سری که یک مشت خزعبل تکراری را تحویل گیمر می‌دهد، صحبت کنم. سلاحم را به دست گرفته‌ام تا در خصوص عنوانی سخن بگویم که از آغاز، کلبه‌ای حتی درویشانه در قلب گیمر‌ها برای خود دست و پا کرد‌ و در ادامه الفبای صنعت گیم را به ما آموخت و اکنون همان کلبه درویشانه تبدیل به کاخی شده که از بقال و چقال گرفته تا نوزاد و ریش سفید، همه در وصفش شاعری می کنند. این معلم یا به قول بسیاری از افراد Uncharted همان شخص مدهوش کننده‌است. سرتان را با شرح گذشته این سری به درد نمی‌آورم؛ همان بس که بدانید- که البته می دانید- این معلم نه تنها پیرتر نشده‌است که هیچ بلکه حتی اندیشه‌هایش هم به کهنگی نگراییده و این چیزیست که سایر بازیسازان باید برای رسیدن بدان سر و دست بشکنند.

    خیلی حرف است که با انتشار سه نسخه از یک سری آنچنان جایگاهی در عمق وجود بازیبازان بدست آورد. رسالتی که البته تنها معطوف بهUcharted نیست و در این راه بلند قامتانی همچون Witcher عرض اندام می‌کنند. اینک که آخرین نواده‌ی Uncharted 4 با شعار پایان یک دزد (و عجب دزدی!) به میان آمده است خود به خود قلم‌ها، فکرها، نفوس و الباقی املاح وجود عمق انسان، دست در دست هم داده‌اند که شرافت یک دزد را به غایتش ببرند؛ و اینک ماییم و یک دنیای بزرگ و شرافتی که باید به اتمامش برسانیم. و در نهایت این شما و یک قلم و یک ستایش نامه درست و حسابی به اسم پیش نمایش!

    28171145339867237610_7.jpg


    نیتن دریک به ایستگاه آخر خود رسیده است. این چیزی است که Neil Druckmann و bruce straley به عنوان سکان دار این نسخه، به وضوح گفته اند و من حقیقتاً نمی‌دانم چه چیزی در آن ذهن پر و پیچ خم‌شان که با The Last of Us حسابی دوپینگ کرده است می‌گذرد.

    کسانی که با همکاری Amy Hennig (که معلوم نیست در EA چه چیزی زیر سر دارد!) در نسخه دوم حسابی گل کاشتند و حال می‌خواهند با کناره‌گیری کارگردانان قدیمی، با هم به دل اتفاقاتی باحال بزنند. نیتن دریک این‌بار پس از چندی ماجراجویی، بر طبل شادی می‌کوبد و همراه با Elena زندگی خوشی را دارد سپری می‌کنند، تا این‌که برادرش از ناکجا آباد با لباس یک کله‌خر ماجراجو به دیدار او می‌آید. و در حالی‌که او وجود خارجی برادرش را به باد هوا سپرده بود با دیدن وی، علی رغم این‌که صورتش میعادگاه علامت تعجب می‌شود، ناخواسته خود را درون ماجرایی می‌بیند که بیرون آمدن از آن مرد خودش را می‌خواهد.

    35593145339860825175_1.jpg


    برادر نیتن که ید طولانی در وسوسه کردن دارد، او را راضی می‌کند که با کمک هم به سوی گنجی واقع در منطقه ای به نام Libertalia بشتابند. گنجی که در اصل متعلق به بهترین دزد تاریخ یعنی Henry Avery است، و از آنجایی هم که نیتن برای ماجراجویی و کشف رمز و راز زاده شده در نهایت راضی می‌شود که با برادرش همراه شود و داستان پر پیچ و خم خود را به پایان ببرد و آن طرف‌تر اما دو شخص دیگر همین قصد دو برادر را با به کار گرفته اند؛ Nadine به عنوان رئیس یک شرکت نظامی بزرگ و Rafe به عنوان خواهان اصلی گنج که قرار است این دو برادر را بدجور به چالش بکشند. می دانید ما در حقیقت با هیچ شخصیت منفی روبرو نیستیم؛ در نسخه چهارم بحث رقابت و روابط بین شخصیت ها مطرح است؛ مسلم است که نباید همیشه از رقبا دشمن ساخت. رقیب یعنی به چالش کشیدن توانایی‌ها در قیاس با سایر افراد و در U4 می‌بینیم دو طرف به هر دری می‌زنند تا این‌که بر دیگری غلبه کنند، به نوبه خودش اگر چه یک داستان کلاسیک است، اما پتانسیل شگرفی در نوآوری و ابداع دارد. تیم نویسندگان بازی، بر روی موضوع عالی دیگر نیز خیلی خوب زوم کرده‌اند؛

    با خود کلنجار رفتن نیتن! او آخرین ماجراجویی خود را طی می‌کند و در این راه با حوادثی برخورد می‌کند که وجودش به آشوب کشیده می‌شود. و در نهایت خستگی روحی و روانی او به آخرت خود می‌رسد؛ خصوصاً آن‌که النا اعصابش از دست نیتن و رفتارش، به جاده خاکی زده است. این‌جاست که واقعاً می‌فهمیم روابط بین شخصیت‌ها مهم‌ترین اصل داستان‌سرایی برای دراکمن و تیمش است. از آن سو وجود انتخاب‌های داستانی و صدالبته Elena و Sully نیز دیگر گل سرسبد شده اند تا شاهد کلکسیونی از اعجاب داستانی باشیم. جایی که معلوم نیست چه اتفاقی بیافتد. هنر داستان سرایی پازل گونه و وحدت داستانی ناتی داگ این‌بار به نهایت کیفیت خود می‌رسد و قرار است با کنار هم قرار دادن تکه‌های ناشناخته این چند ساله و البته تکه‌های جدید، از شدت شوق سـ*ـینه‌‌خیز تا Libertalia با جولان برانیم.

    اختتامیه‌ای که یقیناً با مخلوطی از تکنیک‌های روایی داستان و اوج شخصیت پردازی‌های نمادگرایانه به خوردمان داده می‌شود که البته در پس آن تنها یک کلمه در بابش می‌توان گفت؛ واو! به شخصه دلم برای آن سکانس‌های آغازین طوفانی ناتی داگ تنگ شده‌است. آن‌جایی که روح انسان تسلیم روایت داستان می شود و مستغرق از آن جادوهای خاصی که با تکنیک‌های سینمایی در آمیخته و معجونی باب طبعی که ساخته را پدید می‌شود. این مورد زمانی دل‌چسب‌تر می‌شود که با توجه به سابقه ناتی‌داگ، مگر از آسمان سنگ ببارد که ناتی داگ ریتم روایی داستان را از دست بدهد. با این که اساس داستان و کلاً محیط بازی بر پایه تاریکی است اما این دلیل نمی‌شود که نیتن بی‌خیال تکه پرانی‌های خود شود؛ در خلق معبود هیچ تغییری نیست! این محیط تاریک صدقه‌سر جلوه‌های بصری خاص دهن سرویس کنی است که بار هنری خاصی را به بازی می‌بخشند. این بار هنری همراه با جلوه‌های بصری پر زرق برگ و صد البته ثبات فنی، دیگر نور علی نور شده است.

    37736145339989412031_6.jpg


    گزارشگر مجله Edge که برای تجربه قسمتی از بازی به ناتی داگ رفته بود، آن را یک‌راست بهترین بازی بصری نسل هشتم خواند و اعجاب خود را با این سخن بیان کرد:"وقتی نیتن از یک صخره بالا می‌رود بیش‌از صد الگو گرافیکی برای او تعیین می‌شود و به همین ترتیب دنیای شاهکار بازی شکل می‌گیرد." اینک نسل هشتم است و یک دنیا انتظارات از ناتی داگ و وی نیز به رسم گذشته سنت شکنی کرده و این انتظارات را با پتک بزرگ شکسته‌است. نتیجه می‌شود چندین دقیقه خیره ماندن به صفحه نمایش آن هم بدون پلک زدن. در حقیقت و البته همانطور که انتظار می‌رود، ما با طوفانی از تکنیک‌های بصری و هنری روبرو هستیم که جز جز سخت افزار PS4 را به زانو در می‌آورد. این که ناتی داگ حتی به خوش و بش دو فرد بازاری در گوشه خیابان یا ماهیچه دو قلوی یک فرد با نهایت ظرافت توجه کرده‌است به شخصه من را چند متری به اوج می‌برد. جالب‌تر آن که آنها حتی در ارائه تکسچر‌های خیره کننده اشیا ریز دیگر مثل گیاهان تازه به بارآمده فروگذار نبوده است، دیگر چه برسد به صورت نیتن و الباقی شخصیت‌ها که در وصفش باید چند خطی افسانه گفت!

    ‌این که PS4 چنین جسارتی را به خود در پردازش این همه بارگرافیکی داده است قابل تقدیر می باشد. از آن طرف من هنوز غرق در آن انیمیشن‌های مردم، نورپردازی محشر و فیزیک بی‌نهایت عالی بازی هستم و فکر هم نکنم به این زودی ها(حداقل تا تجربه بازی) از فکر آن بیرون بیایم. جدای از این همه ستایش بصری انگار به واسطه پویایی، واقعاً در یک جزیره ناشناخته قدم گذاشته‌ایم. آبشارهای خشمگین، رقـ*ـص درختان تنها رودی از دریای پویایی محیطی می‌باشد. زنده بودن جهان بازی باعث شده‌است که تیم باهوش ناتی داگ، رسماً انقلابی در تعامل گیم پلی با محیط پدید آورد؛ سکو بازی به سبک خاص این‌بار با کمک محیط جنگلی، استفاده از محیط برای آش و لاش کردن دشمنان و چندین مورد دیگر که در اولین نمایش‌های این بازی، حسابی ما را مشعوف کردند، در U4 لنگر انداخته‌اند.

    تعامل محیط را اصلاً دور بریزید؛ U4 آنقدر المان در آستین‌اش دارد تا مغزمان‌ را منفجر کند. U4 عنوانی است که نسل هشتم می‌تواند با آن سرش را در برابر پیشیان اش بالا بگیرد و در حقیقت کلکسیونی از المان‌های جان‌داری است که صنعت گیم به خود دیده است. به شخصه The Last of Us را کامل‌ترین عنوان نسل هفتم دانستم. دنیایی از مکانیک‌ها که به خوبی با هم چفت و بست داده شده بودند و در کنار هم هدف سرگردم کردن گیمر را به خوبی شکل می‌دادند. هر آن چه که در The Last of Us را دیدید چند برابر کنید و با چاشنی خلاقیت آن را در ذهن خود بپروانید تبریک می گویم؛ شما مدل کلی گیم پلی U4 را به خوبی تجسم کردید.

    10414145339870523476_8.jpg


    هنگامی که در اولین نمایش بازی نیتن دریک از صخره‌ها بالا می‌رفت در حالی‌که با محیط زورآزمایی می‌کرد، واقعیت را به ستوه آورد چه برسد به ما! این که می‌دیدیم حتی یک تخته سنگ، آن‌چنان او را عاجز می کرد و یا کنش و واکنش بین این دو رقیب دیگر حرفی برای ما باقی نمی‌گذارد. لذا خیالتان تخت که حالت پلتفرمینگ بازی، برای خودش انقلابی است. آن طرف‌تر و البته طی نمایش‌های دیگر، ناتی داگ قدرت صورتگری‌اش را حتی چندبرابر می‌کند. پس بهتر است با هم به دل جزئیاتی دیگر در بطن مکانیک‌های بازی بزنیم.

    450514533985942080_2.jpg


    U4 یکبازی Open World نیست. بلکه روایت کننده‌ دنیایی خطی اما با روش‌های متفاوت می‌باشد. دلیلش نیز واضح است؛ دراکمن، استاد عمق دادن به داستان‌ها و به چالش کشاندن روابط کاراکترهاست. با این وجود از دید او وجود حالت Open World به احساسات صدمه می‌زند، چرا که دنیای باز یعنی آزادی کامل و آزادی کامل نیز شوت کردن احساسات داستانی به یک طرف برای انجام چند ماموریت فرعی جهان باز! در هر صورت، بازی پر است از دو راهی‌هایی که هر یک لبریز از چالش‌های مختلف می‌باشند و از قضا ممکن است روش‌های پیشروی مختلف را در بر بگیرند. طراحی مراحل به دو دسته تقسیم می‌شوند؛

    در دسته اول ما شاهد سبک‌های پیشروی اجباری می‌باشیم؛ یعنی به بازیکن و البته با روش مهندسی مکان فوق العاده، تحمیل می‌شود که با مخفی کاری پیش برود یا اکشن. چیزی که در دومین نمایش بازی، عیان شد. طی دسته دوم، مفهوم آزادی عمل گستردگی‌خود را نمایان می‌کند. این‌جاست که می‌توانید تعیین کنید نیتن کدام راه را برود.

    این‌که بخواهیم از لا به لای درختان و یا سایر مناطق آن هم دوباره با چندراهی ها متفاوت، حرکت کنیم فوق العاده و شاید سخت باشد. دقیقاً جایی سختی‌آن نمایان می‌شود که دشمنان بازی ماشالله حواس پنجگانه شگفت‌آوری دارند وخود را از حکم کیسه بوکس بودن بیرون کشانده‌اند و اگر به سرتان بزند که هنرهای رزمی به جان‌شان بیافتید، باید بگویم که با مدل غربی جکی چان طرف هستید. طوری‌که مشاهده می‌کنیم دشمنان با سه چهار ضربه از پا در نمی‌آیند، و باید برای کشتن‌شان اول همت کرد و دست آخر هم کمی قصد قربت! البته توانایی‌های دشمنان معطوف به مقاومت بدنی نمی‌شوند؛ آن ها برای خودشان یک پا جومونگ (باران مثال شرقی!) هستند و در تیراندازی حریف می‌طلبند. دیگر آن که مثل نیتن به خوبی با محیط و طرز رفتار با آن آشنا هستند و به‌خوبی از محیط کمک می‌گیرند و کلاً به هر آب و آتشی می‌زنند که دزد باشرافت ما را از رستگاری‌اش دور کنند.

    از آن سو اما نیتن حرف‌های خیلی خیلی بیشتری برای گفتن دارد. در وهله اول، او با امکانات به مراتب بیشتری برای ماجراجویی می رود(علم پیشرفت می کند خب!) که از بین‌آن ها می‌توان به قلاب خاص‌اش اشاره داشت که خود تاثیرات باحالی را بر روند گیم پلی گذاشت. در وهله های بعدی و به لطف قدرت صورتگری ناتی داگ، ما شاهد دست بزن نیتن در امر مبارزه تن به تن و به خصوص تیراندازی نیز هستیم. تنوع سلاح ها و دشمنان، بخش تیراندازی را به بهترین شکل ممکن پیاده کرده‌اند و از آن طرف تجربه‌های ناتی‌داگ در ارائه یک شوتینگ منحصر به فرد به درجه خاص بودن این مهم می‌افزاید. دشمنان به هنگام تیر خوردن برای خود یک بدل کار حرفه‌ای هستند و به نحوی آسیب‌پذیری خود را نشان‌می دهند که مو به تن آدم سیخ می‌شود. از آن باحال تر، تیک‌داون‌های بازی به طرز بسیار زیبایی با حالت تیراندازی مخلوط شده‌اند. من باب مثال در باب اولیه نمایش بازی توجه فرمایید، نیتن همچون هلیکپوتر بر روی سر یکی از سربازان فرو می‌آید و ما طبق یک انمیشن‌نرم و فوق‌العاده شاهد ژست نیتن برای تیراندازی‌های بعدی هستیم و این یعنی ترشح آدرنالین و بالابردن ضربان قلب برای بکش بکش! ناتی‌داگ این رمز موفقیت را در گرو، پیاده سازی دوباره فیزیک نیتن دریک می‌داند! و به حق نیز که موفقیت طلایی می‌باشد.

    21429145339871634581_9.jpg


    دم سم گرم! اول این‌که ماجراجویی جدید برادرش را برای‌مان رقم زند و در دیگری، یک نیروی امداد همه‌فن حریف است. چیزی مشابه نقشی که الی برای برای جوئل در نبرد های‌اش ایفا می‌کرد؛ فکرش مغزمان را منفجر می‌کند. و این مفجر شدن با بهبود هنر خلق هوش مصنوعی تیمی ناتی‌داگ به غایت خود می‌رسد. اما توقع این را نداشته باشید که برادر بزرگ نقش کاملاً مشابه الی را ایفا کند. او بسیار کله شق‌تر است و خیلی نیز اعصاب خط خطی‌تر! این‌که دوباره شاهد دست پخت ناتی داگ در امر همکاری در نبرد‌ها باشیم، بسیار دل‌چسب است. ناتی داگ ثابت کرده‌است در این امر برای خودش برو و بیایی دارد و هر اتفاقی که بیافتد باید مطمئن بود، ثمره همکاری سم و نیتن یک دست ‌پختی فوق العاده می‌باشد که شاید صنعت گیم تا چندین سال رنگ آن را به خود نبیند.

    14869145339942637038_6.jpg


    مدل‌نهایی طراحی مراحل U4، را باید با نام سبک جدید مزین کرد. این‌که ما در یک دنیای خطی قرار داشته باشیم، اما واقعاً هیچ چیز خطی در بازی وجود نداشته باشد، خود اعجاب آور است. لذا باید دست و پنجه‌های خود را گرم کنیم، تا بلکه بتوانیم در برابر مراحل فرعی بازی حرفی برای گفتن داشته باشیم. این دنیای بزرگ را با المان‌های مختلف نظیر رانندگی(آن هم با جیپ) یکی کنید؛ عجب نتیجه ای می‌دهد! آن سیستم‌هندلینگی که ناتی‌داگ، خلاقانه برای U4 طراحی کرده‌است، اگر به دست سازنده‌ دیگری بیافتد، با آن قلدری می‌کند و چه بسا برای درو کردن جوایز نیز دورخیز کند. روی سخنم از این است که U4 در حقیقت، دنیای از المان‌ها، سبک‌ها، و روش‌هاست که حال گرد هم آمده‌اند تا خاطره‌ای جنجالی در ذهن‌مان حک کنند و چند سال به غیبت بروند. نتیجه می‌شود آن که وقتی اولین قدم را در دنیای بازی می‌ذاریم؛ اول آن که به پاس خشمگینی محیط قدم دوم با خداست! و دوم آن که قدم بعدی خودش می‌تواند مکانیکی دیگر برای گیم پلی خلق کند و به همین ترتیب بارانی از المان‌ها بر سر گیمر خراب می‌شود و ما نیز خیس باران توانایی‌های ناتی داگ!

    در تصدیق سخن آن پدری که فرزندانش را با شکستن چوب به اتحاد دعوت کرد، U4 نیز برای شما چالش‌هایی را می‌آفریند که در بخش چند نفره باید با همکاری دیگران به دل آن‌ها بزنید. U2 برای خیلی‌ از ما بهترین نسخه این سری است. جایی که ما شاهد بخش چندنفره‌ی دل‌چسبی بودیم و حال U4 می‌خواهد جسارتش را با ارائه دادن بخش چندنفره بهتر از نسخه‌های قبلی و حتی The Last of US به رخ بکشد. این‌که بازی با آن بخش چند نفره خود عقربه‌های ساعت‌مان را در هم بشکند، امری قطعی است و باید گفت حتی با نسخه آزمایشی آن نیز به این هدف خود رسید؛ وای به حال نسخه اصلی! مولتی پلیر U4، برخلاف بسیاری از بخش‌های چندنفری امروز سرشار از آشوب نیست، برعکس! اساس آن این است که باید با یاران‌تان خوب‌کاور بگیرید، با برنامه جلو بروید و از آن باحال‌تر به فکر کسب مزایای مادی نیز برای خود باشید. و در نهایت به لطف این مزایا، برای خود انبوهی از سلاح‌ها، توانایی‌ها و ... را خریداری کنید و یا برای خود از لحاظ قدرت، به یک ابرقهرمان تبدیل شوید. حتی فکر این که ما در نسخه اصلی با چه عظمتی از امکانات در بخش تک نفره روبرو هسستیم، خود چند ساعتی آدم را به تامل وامی‌دارد.

    8968145339864526581_6.jpg


    نمی‌دانم خوشحال از دیدار دوباره با نیتن باشم، یا ناراحت از تلخی خداحافظی با او! آن طور که معلوم است ناتی‌داگ تصمیم‌اش را گرفته است و در این راه ما خواه ناخواه باید وارد جاده‌ای شویم که نمی‌دانیم پایان‌اش چیست؛ فقط می‌دانیم پایانی تلخ در انتظار است. شاید یکی از آن طرف پیدا شود و این فرزند یتیم شده را در آینده زیر پر و بال خود بگیرد ولی مهم آن است که پدر اصلی دیگر حامی نخواهد بود. ولی جایی ناراحتی‌ها تسکین پیدا می‌کند که ناتی‌داگ وعده خداحافظی باشکوه با دزد با شرافت را می‌دهد. وعده شکوه می‌دهد، وعده مستغرق کردن می‌دهد و چندین وعده دیگر که وصف‌شان در چند کلام نگنجد. Uncharted 4: A Thief’s End، کلکسیونی از بهترین‌هاست که با تجربه‌های ناتی‌داگ از قسمت‌های پیشین آمیخته شده‌اند. Uncharted 4: A Thief’s End می‌آید تا ‌انقلابی همه‌جانبه به پا کرده و ما را وسط یک دنیا خاطره و زیبایی رها کند. اینک پس از یک دهه به آخر خط رسیده ایم؛ آخر آخر!

    خداحافظ تو ای بازی عزیز و نصف این صنعت بدان هرگز در این دنیا نباشد مثل تو نعمت
     

    Maedeh.z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/13
    ارسالی ها
    605
    امتیاز واکنش
    1,150
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    تهران
    پیش نمایش Street Fighter V

    ژانر فایتینگ از ابتدای به وجود آمدنش تا امروز با تغییرات زیادی روبرو شده است. تعداد بسیار زیادی از بازیها در این سبک عرضه شده اند ولی تعداد کمی از آنها توانسته اند تا استانداردی جدید ایجاد کنند و ماندگار شوند. با عرضه سری Street Fighter و تکامل آن در طی سالهای اخیر، انقلابی در این سبک ایجاد شده و استانداردی برای سایر بازی های این سبک به وجود آمد.حالا همان سری ای که انقلابی در این سبک پدید آورده بود، دوباره بازگشته تا بار دیگر طرفداران این سبک را با گیم پلی پر هیجانش خشنود کند.

    داستان مثل همیشه شروع می شود: یک تورنومنت Street Fighter جدید به میزبانی شخصی خاص و نامعلوم برگزار شده و هر مبارز بنابر دلایل خاص خودش وارد مبارزات می شود تا با شکست دادن برگزار کننده مسابقات در آخرین مبارزه، به هدفش برسد و در جریان بازی به طور کامل هم مشخص نمی شود که چه کسی برنده اصلی مسابقات است. البته با توجه به پیش زمینه داستانی سری و حضور شخصیت هایی مثل Urien در این نسخه، بسیاری حدس می زنند که مسابقات این نسخه از سری، باری دیگر زیر سر گروه Illuminati باشد. لازم به ذکر است که در این سبک، معمولا داستان عنصر خاصی محسوب نمی شود (به جز عناوین Arc System Works و SNK Playmore) و بار اصلی را گیم پلی بازی به دوش می کشد که خوشبختانه در زمینه گیم پلی، این سری خیلی وقت است که شایستگی خودش را اثبات کرده است.

    44716145295517110779_4.jpg


    گیم پلی بازی همچنان مانند قبل است: مبارزات در یک حالت 2.5 بعدی و در 60 فریم بر ثانیه انجام می شوند و طرفین با استفاده از حرکات معمولی و ویژه به مبارزه با هم می پردازند تا زمانی که نوار EX Gauge با ضربه زدن به حریف، پر شده و جریان مبارزه به دیوانه وار ترین شکل ممکن تبدیل شود. مانند همیشه می توان از این نوار برای تقویت حرکات ویژه و یا استفاده از حملات فوق قدرتمند Ultra Move (که در این نسخه با نام Critical Art شناخته می شوند) بهره برد. همچنین نوار Stun هم دوباره بازگشته و این بار زیر خط جان هر طرف قرار گرفته و زمانی که بر اثر دریافت ضربات از حریف، پر شود، مبارز مربوطه گیج شده و تا مدتی اجازه انجام هیچ کاری ندارد.

    اما این نسخه علاوه بر مکانیک های قدیمی، مکانیک های جدیدی را هم معرفی می کند. مثل نوار جدیدی به نام V-Gauge. این نوار با ضربه خوردن از حریف، پر می شود و سه تکنیک جدید را شامل می شود: V-Skills، V-Reversals و V-Triggers.

    V-Skill ها حملات ویژه ای هستند که برای هر کارکتر متفاوت هستند؛ برای مثال، ریو می تواند حملات حریف را دفع کند یا M.Bison می تواند حملات پرتاب شونده (مثل هادوکن های ریو) را به سمت حریف بازگرداند، و بعضی از این حرکات می توانند نوار V-Gauge را در صورت اجرای درست، پر کنند.V-Reversal ها به بازیکن این اجازه را می دهند تا با مصرف بخشی از V-Gauge، در بین حملات (و کومبو های) دشمن یک ضد حمله اجرا کند. در نهایت، V-Trigger ها تمام نوار V-Gauge را مصرف می کنند و در عوض به بازیکن یک توانایی مخصوص (با توجه به کارکتر انتخابی) می دهند. برای مثال، برای مدتی هادوکن های ریو ضربه بیشتری وارد می کنند و یا حرکت Critical Art او (ShinkuHadouken) برای مدتی محدود به DenjinHadouken تغییر می یابد.

    26636145295518111123_5.jpg


    و تمام این مبارزات و حرکات ویژه با یک جلوه گرافیکی زیبا به نمایش در می آیند.با توجه به ساخته شدن این نسخه با موتور گرافیکی Unreal Engine 4(به جای موتور داخلی کپکام یعنی MT Framework) و نمایش های اخیرش تاکنون می توان گفت که گرافیک و جلوه های بسیار مناسبی را از بازی شاهد بوده ایم.همپنین اگر این نسخه را با نسخه قبلی مقایسه کنیم، گرافیک بازی بسیار بهتر خودش را نشان می دهد و کاملا مشخص می شود که ظاهر کارکتر ها هم عوض شده و از حالت نیمه کارتونی/انیمه مانند قدیمی به تقریبا جدی تغییر پیدا کرده است. ولی هیچ کدام از عامل هایی که تاکنون نام بردیم، بدون یک مورد نهایی نمی توانند یک بازی کامل را تشکیل دهند و آن عامل نهایی چیزی نیست جز مناسب بودن تعداد مبارزان و زمین های مبارزه.

    بر اساس یک قانون نانوشته، همواره تعداد کارکتر ها و زمین های مبارزه در بازی های فایتینگ باید در سطح قابل قبولی باشد تا همه با هر سبک بازی ای بتوانند آن را انجام داده و از آن لـ*ـذت ببرند. حدود 10 زمین مبارزه در نسخه اصلی وجود خواهد داشت و خوشبختانه، تعداد مبارزان حاضر در نسخه اصلی هم 16 نفر است و این رقم، با عرضه یک DLC در روز عرضه بازی به 22 نفر خواهد رسید. البته این افزایش تعداد کارکتر ها بر طبق سیاست های پیشین کپکام نیست! طبق گفته کپکام، تمام DLC های مربوط به گیم پلی به صورت رایگان منتشر می شوند.

    3475145295560042787_6.jpg


    پس خوشبختانه دیگر نیازی نیست برای بدست آوردن محتویات ویرایش SUPER یا ULTRA یا CHAMPIONSHIP یا ALPHA یا... پول اضافه خرج کنید. ولی به احتمال زیاد این قضیه در مورد لباس های قابل خریداری صدق نخواهد کرد و آنها را باید با خرج کردن پول بدست آورید. خب انگار همه چیز مثل قبل است، مگر نه؟

    نه! متاسفانه باید به اطلاعتان برسانم که تمام کارکتر ها برخلاف نسخه های قبلی از همان ابتدا باز نیستند و باید آنها را با استفاده از Fight Money که در حین گیم پلی بدست می آورید باز کنید. اگر هم حوصله وقت گذاشتن روی بازی را ندارید یا این که سریعتر می خواهید تمام محتویات بازی را آزاد کنید باید واحد پولی دوم با نام Zenny را خریداری کنید. البته این موضوع آزاد سازی کارکتر ها چندان نکته بدی نیست و باعث می شود مدت زمان گیم پلی بیشتر شود. ولی اگر مقدار لازم برای آزاد سازی آنها خیلی زیاد باشد آن وقت همین موضوع به یک نکته منفی تبدیل خواهد شد. در جدول زیر میتوانید لیستی از کارکتر های حاضر در نسخه اصلی و اولین DLC به همراه اولین حضورشان در سری را مشاهده کنید:

    13947145295563429564_7.jpg


    1364314529556342269_8.jpg


    در نهایت اگر بخواهیم تمام اطلاعاتمان را جمع بندی کنیم، این نسخه نسبت به نسخه های قبلی با تغییرات عمده ای همراه است. تغییراتی که انگار با توجه به بازخورد های مثبت به نسخه بتا، مثبت هستند و باعث ارتقا گیم پلی شده اند. هر چه باشد کپکام کمپانی ای است که هرچند بین تمام مردم محبوب نیست و یک سری از فرنچایز هایش را کلا رها کرده (مثل MegamanX) و یک سری را هم نابود کرده (مثل Resident Evil)، ولی در ساختن بازی های فایتینگ یکی از بهترین و باقدمت ترین هاست و این موضوع می تواند خیالمان را از بابت کیفیت نهایی این نسخه مطمئن کند. این بازی به همراه DLC روز اول، ددر فوریه سال 2016 برای پلی استیشن 4، PC و Steam Machineعرضه خواهد شد و آن وقت می توانیم شاهد پرواز هادوکن ها بر فراز زمین های مبارزه باشیم!
     

    Maedeh.z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/13
    ارسالی ها
    605
    امتیاز واکنش
    1,150
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    تهران
    "جدال دو دوست"

    هرجا که روشنایی باشد تاریکی هم هست. این دو همیشه کنار هم هستند. صلح خود خواهانه باعث جنگ می شود و آن موقع که نفرت به وجود آمده تا از عشق مراقبت کند.

    کمی دقیق تر به تاریخچه ناروتو نگاه کنیم خواهیم دید که در هر نسل دو شخصیت بنا به دلایلی نظیر عشق به برادر و یا تنفر دست به کار هایی زده که آشوب را به همراه داشته است. داستان Ninja Storm 4 در ادامه وقایع نسخه قبل ( جنگ جهانی چهارم نینجاها ) رخ داده و می بایست در کنار سایر نینجاها در مقابل مادارا ایستاده و وی را متوقف کنید. مادارایی که سال ها پیش نتوانست صلح و دوست و جامعه یک پارچه ای که هاشیراما بوجود آورد را بپذیرد و با قبیله سنجو وارد جنگ شد. جنگی که در اصل برای انتقام خون برادرش بوده و در آن نتوانست پیروز شود و کشته شد ؛ حال وی به وسیله جوتسو ادوتنسه ( زنده کردن مردگان ) باز به سرزمین نینجاها برگشته و از طریق ژن مادارا که قبل از مردنش توانست بدست بیاورد، بدن خود را احیا کرد و قصد دارد دنیایی را بوجود بیاورد که بدی و خوبی، ظلم و ستم و غم و غصه معنایی ندارد. همه شاد هستند و شاد در کنار یکدیگر زندگی می کنند.

    عنوان Naruto: Ultimate Ninja Storm 4 همانند قبل در سبک مبارزه ای سه بعدی برای شما مبارزاتی جذاب و دیدنی را به ارمغان آورده است. اگر Marvel Vs Capcom 3 را بازی کرده اید قطعا به یاد دارید که می توانستید از تعویض شخصیت ها در حین مبارزه استفاده کنید که در این نسخه شاهد این تعویض شخصیت ها خواهیم بود. یکی از کارهای قابل توجه سازندگان استفاده از فیدبک های دریافتی از نسخه پیشین است. از این رو به آن ها عمل کرده و قول تجربه بهتر در زمینه گیم پلی بازی داده اند. برای مثال در این نسخه ضربات شما می تواند زره حریف را شکسته و یا اسلحه های دشمن را از بین ببرد و یا ضربات دشمنان را به خوبی دفاع کنید! شخصیتی که برای مبارزه در برابر شما در نظر گرفته شده است از نینجوتسو های آتش استفاده می کند و اگر شما از نینجوتسو های آب بهره بردار باشید می توانید حملات را به خوبی دفاع کرده و یا احتمال دارد بر اثر اصابت آتش با شما لباستان شروع به سوختن کند.

    25261145131784823253_2.jpg


    زمانی که نسخه دمو بازی را تجربه می کردم که شامل یک باس فایت بود ( Hashirama Vs Madara ) پس از ضربات مکرر این ویژگی ( آسیب دیدن زره و لباس ) را مشاهده کردم. هر بار که این اتفاق می افتاد مادارا برای مقابله از شیوه های جدید استفاده می کرد. مورد دیگری که طی بازی کردن به آن برخوردم نحوه Dodge کردن ها بود که روان تر از نسخه قبل شده و همچنین Counter Attack ها نیز بهتر از قبل شده اند. نحوه دکمه زنی بازی نیز پیشرفت هایی کرده است که امیدواریم در بازی اصلی و در مبارزات بهتر عمل کنند.

    همچنین Ninja Storm 4 دومین نسخه از این سری بشمار می رود که از شخصیت های فیلم های ناروتو نیز استفاده کرده است. از این رو می بایست شاهد شخصیت هایی از فیلم های The Last: Naruto The Movie و Boruto: Naruto The Movie خواهیم بود. در نسخه Revolution هر تیم قابلیت های خاصی را در اختیار داشتند و قبل از مسابقه می بایست یکی از آن ها را انتخاب کرده و به مبارزه کردن می پرداختید. به عنوان نمونه اعضایی که قادر به استفاده Ultimate Ninjutsu بوده و ضربه های سنگین را وارد می کردند و یا گروهی که از Awakening برخوردار اند و در ابتدای بازی با استفاده از آنالوگ سمت راست از Awakening خود استفاده می کردند. در Ninja Storm 4 این قابلیت برداشته شده و بازیکن می تواند در طول مبارزه، از تمامی سبک های مبارزاتی استفاده کند. تفاوت دیگر Ninja Storm 4 با نسخه قبل، در Wall Battles که به شما این امکان را می دهد تا از دیوار و یا صخره های موجود در محیط بازی استفاده کرده تا بتوانید حریف خود را شکست دهید. به عبارتی محیط در مبارزات و برد و باخت های شما نیز سهیم خواهد بود و علاوه بر شما حریفتان نیز قادر به انجام این حرکات است.

    بعضی از شخصیت های بازی

    8296145131790244120_5.jpg


    اوزوماکی ناروتو: شخصیت ناروتو در این نسخه در حالت های متفاوت حضور خواهد داشت و در خط داستانی به مبارزه کردن خواهد پرداخت. از جمله حالت های وی می توان به Tailed Beast Sage Mode در فیلم The Last اشاره کرد.

    430514513179128399_6.jpg


    اوچیها ساسوکه: وی نیز همانند ناروتو از حالت های متنوعی در طول بازی برخوردار بوده و از مهم ترین و کارآمد ترین آن می توان به مانگکیو شارینگان ابدی و رینگان وی اشاره کرد.

    2485414513179277140_7.jpg


    ساکورا هارونو: ساکورا همانند ناروتو و ساسوکه از اعضای تیم 7 به رهبری کاکاشی که در این نسخه نیز حضور دارد.

    22335145131793427373_8.jpg


    سای: سای یک نینجا با توانایی های خوب که شدیدا خونسرد و آروم بوده و در زمان نبود ساسوکه عضوی از تیم 7 بوده است.

    44134145131796139729_9.jpg


    شیکامارو نارا: شیکیمارو را می توان باهوش ترین فرد در بین هم دوره ای های ناروتو دانست. وی بار ها با استراتژی های جنگی اش باعث موفقیت شده است و قرار است پس از هوکاگه شدن ناروتو به وی کمک کند.

    34186145131801131142_10.jpg


    هیناتا هیوگا:دختری فوق العاده خجالتی با علاقه قلبی بسیار زیاد به ناروتو. همچنین وی به خاطر قدرت چشمان اش قادر به تشخصی چاکرا دشمنان و حس کردن آن هاست.

    5463145131802321827_11.jpg


    گارا: یکی از حریفان ناروتو در بچگی و حال دوست بسیار صمیمی که در چند صحنه جان یکدیگر را نجات داده و احترام زیادی برای هم قائلند.

    18077145131803711668_12.jpg


    کاکاشی هاتاکه:کاکاشی یکی از مهره های اصلی سری ناروتو و داستان که در Ninja Storm 4 نیز حضور دارد و لباس هوکاگه وی نیز برای کسانی که بازی را پیش خرید کرده اند در دسترس می باشد.

    2003145131798839173_9uttsd2gckmy4545%20(1).gif


    اوچیها اوبیتو: اوبیتو دوست قدیمی کاکاشی که در بچگی در جنگ جهانی سوم نینجاها بر اثر یک حادثه زیر آوار می ماند ولی وی زنده است و در این جنگ در کنار مادارا و روبروی کاکاشی و سایر نینجاها می جنگد.

    2380614513179921920_9uttsd2gckmy4545.gif


    اوچیها مادارا: مادارا بزرگترین و اصلی ترین شخصیت منفی دنیای ناروتو. شخصی که جنگ جهانی چهارم نینجاها را راه انداخت. وی از دوران کودکی با هاشیراما دوست بوده است ولی به دلیل اختلافات قومی قبیله ای بین سنجو و اوچیها و همچنین گرفتن انتقام خون برادرش جنگی را راه انداخت که تا به امروز تمامی نینجاها گرفتار آن هستند.

    3771614513180026526_9x5pa5fsyp4ezjy578hx.gif


    کاگویا:کاگویا مادر دانای شش طریقت است که مادارا پس از دست یابی به میوه Infinite Tsukuyomi توانست کم کم خود را به وی تبدیل کند تا به عبارتی قدرت خود را نامحدود کرده و دنیای خیالی خود را بوجود بیاورد. دنیای که درد و غمی نداشته و تمامی نینجاها در آرزو و رویای خود به زندگی مردن می پردازند.

    1611145131805019276_13.jpg


    اوچیها ایتاچی:ایتاچی برادر ساسوکه دلیل اصلی تنفر وی بوده و تا زمان مرگش قصد داشت تنفری که در ساسوکه بوجود آمده را کنترل کند. منظر بود روزی برسد تا ساسوکه بتواند دلیل کار های ایتاچی را بفهمد ولی حیف که این رازداری باعث مرگ ایتاچی به دست ساسوکه شد.

    بعضی از Boss Fight های بازی

    Senju Hashirama Vs Uchiha Madara: جنگی که در اصل در دوران جوانی این دو قهرمان و ویلن دنیای ناروتو صورت گرفت و حال در این نسخه شبیه سازی شده تا بتوانیم خودمان آن تجربه کنیم.

    Sasuke Uchiha vs Senju Hashirama

    Team Kakashi vs Ten-Tails: شبیه سازی جنگ ناروتو ، ساسوکه و ساکورا که با استفاده از قدرت Summoning Jutsu خود به جنگ Ten-Tails می روند.

    Narutu & Sasuke Vs Madara : پس از مردن ناروتو و ساسوکه و دریافت قدرت از دانای شش طریقت به مبارزه کردن با مادارا ( در این بازه زمانی مادارا کم کم به در حال تبدیل شدن به کاگویا است ) می جنگند.

    Team Kakashi Vs Kaguya: جدال کاکاشی و تیم اش در مقابل کاگویا یکی از بهترین مبارزات دنیای ناروتو است که در این نسخه با آن روبرو خواهیم شد.

    11048145131785335475_4.jpg


    سخن آخر

    Naruto Shippuden: Ultimate Ninja Storm 4 قرار است خاطرات دنیای ناروتو را برای علاقه مندانش در چارچوب بازی ویدئویی بار دیگر زنده کرده و امیدواریم مشکلات نسخه های پیشین رفع شوند. لازم به ذکر که اگر از نظر داستانی انیمه ناراتو رو دنبال کرده و مانگا را تا آخرین قسمت نخوانده اید! به هیچ وجه موقع عرضه بازی سمت آن نروید.

    نویسنده : صادق تواضعی
     

    Maedeh.z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/13
    ارسالی ها
    605
    امتیاز واکنش
    1,150
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    تهران
    پیش نمایش FAR CRY PRIMAL

    در مخیله بعضی از سازندگان، ایده‌پردازی و بها دادن به آن، تکیه بر باد است. رک و رو راست بگویم؛ با این طرز فکر تا چند سال دیگر کلیشه‌ها امان برای لـ*ـذت‌گیمینگ‌مان نمی‌گذارند. آن‌جاست که ایده‌پردازی بیشتر، دیگر فایده‌ای ندارد و در حقیقت ما شاید با خفن ترین ایده‌ها هم دیگر حال نکنیم؛ هر کاری زمان مناسب‌اش را می‌خواهد و چه چیزی مناسب تر از الان؟ بگذریم؛ این قضیه که گفتم برای همه‌ی سازندگان صدق نمی‌کند. یکی از این توسعه‌دهنده‌ها که تا خرخره‌اش پر از پول می‌باشد، یوبیسافت است. با یک نگاه کوچک به گذشته، نام Watch Dogs دقیقاً تداعی‌گر یک ایده درست و حسابی‌ است. هک و یه عالمه ایده‌جانبی خلق شده در آن را یوبیسافت با شهامت پیاده‌سازی کرد(چه خوب چه بد، یوبیسافت از پس‌اش برآمد). اگر از چند مشت اساسین قبلی یک فاکتور درست و حسابی بگیریم، آغـ*ـوش گرم یوبیسافت در پذیرایی از ایده‌ها قابل تحسین است. حال این سازنده محبوب همان قدرت ارض اندام‌اش را در این عرصه حفظ کرده است؛ پس پیش به سوی عصر حجر!


    عصر حجر از آن دست سوژه‌های بکری است که بسیاری از گیمر‌ها با آن بیگانه‌اند. حق داریم چرا که کلاً صنعت گیم نسبت به این ایده بی‌مهری کرد! در این بین با یک محاسبه ساده یقیناً خواهید فهمید که یوبیسافت برای ساخت این‌جور بازی که پشت‌اش یک ریسک درست حسابی‌است هم جیب‌اش سنگین است و هم توانایی‌ اش را دارد. چیزی که خیلی ذهنم را مشغول کرده‌است این است که در این همه مدت کارمان با Far Cry به کجاها که کشیده نشده‌است؛ از مناطق جنگلی و آفریقایی شروع کردیم و حال پا در عصر حجر گذاشته ایم. شما را نمی‌دانم؛ اما از دید من Far Cry 4 نسبت به نسخه قبل‌خود، حرفی برای گفتن نداشت. Far Cry: Primal (به اختصار FC:p) اما مصداق بارز دمیدن یک نفس تازه در روح خسته یک‌سری است. فرقی ندارد آن بازی نسخه فرعی باشد یا اصلی، مهم آن است که وجود خارجی دارد . خیلی نیز مشعوف هستیم که می‌بینیم بالاخره یوبیسافت یک‌بار آن کله پر پول‌اش را به کار انداخت و قرار است یک تغییر درست و حسابی در رخ یک عنوان فرعی تحویل‌مان دهد. در اولین سوال خودتان در خصوص این بازی حتماً می‌پرسید که این دیگر چه کوفتی است که می‌خواهند با اسم Far Cry تحویل‌مان دهند؟ در پاسخ و با عرض پوزش باید بگویم که "پیاده شوید با هم برویم". اگر انعام فرماییم و دیدگان خود را معقولانه‌تر کنیم، خواهیم دید که نه واقعاً شباهت‌هایی است که یوبیسافت با نام Far Cry می‌خواهد این بازی را به ما تحویل بدهد.

    208531450463541128_4.jpg


    اولین شباهت به همان مفهوم اولیه داستان، یعنی بقا و جنگ در راه آزادی و رفع کنجکاوی است. جای دوری نرویم؛ همین Jason و Ajay دو نسخه قبل را در نظر بگیرید و تلاش‌شان برای آزادی و بقا را جلوی‌ چشم‌تان مجسم کنید. خواهید دید که این مفاهیم فلسفه‌ای برای خودشان در Far Cry جا خوش کرده‌اند و به این زودی‌ها دست بردار این سری نخواهند بود، لذا در Primal هم باید جنگید. جنگید تا زنده ماند و زنده ماند تا رستگار شد. Primal روایت‌گر بزن بهادری به نام Takar می‌باشد. که از قضا آخرین نفر از قبیله خودش است و باید در دنیای انسان‌های اولیه که فقط اسم‌شان انسان است زندگی کند. اطلاعات بیشتری در دسترس نیست و البته لازم نیست که باشد؛ Primal یعنی بقا در دنیایی وحشی . آن دنیای وحشی نسخه چهارم این سری انگشت کوچک Primal هم نمی‌شود؛ ماموت‌های کله‌شق، حیوانات وحشی بی‌رحم و از آن بدتر انسان‌هایی که به خون هم‌دیگر هم سیر نمی‌شوند. این سرنوشت شما در Primal است. بجنگ تا زنده بمانی! اما عاجزانه از سازندگان خواهشمندیم که تکلیف شخصیت‌هایشان را معلوم و همچون نسخه‌های قبل میدان شخصیت پردازی را به تئاتری تبدیل نکند. به طرز فجیعی در نسخه قبل دیدیم که هر فرد عجیب الخلقه‌ای جلوی چشمتان آن‌قدر ژست‌ می‌گرفتند تا بلکه بگویند ما باحالیم. و دیگر آن‌که، انعام بفرمایند و این تاکار بدبخت را پر و پیمان تربیت کنند که حداقل قدری آن حس و حال بازی القا شود.

    Primal البته همان ساختار و فرم اولیه Far Cry را دنبال می‌کند. یک مشت اسلحه سرد - از تیر و کمان گرفته تا هر خرت و پرت دیگر دم دست- در اختیارتان هست و باید با آن به وسعت همان نسخه های قبلی داشتید، شکار کنید. . به طور کلی سیستم نبرد‌های بازی سعی دارد همان قاعده‌های گذشته این سری را به شکلی حجری شاخ و برگ ببخشد. نکته‌ای که مخاطب امروزی خیلی به آن دل بسته‌است، تنوع در ارائه گیم‌پلی است. چیزی که ما با نگاه به نسخه گذشته، فقدان‌اش را به شدت حس می‌کنیم. با توجه به تجربه‌های دست و پا شکسته ما با سلاح سرد در نسخه‌های پیشین، اتکای کامل بر روی چند تکه سنگ و چوب، برای مبارزه شاید کار دست‌ سازندگان دهم. البته می‌دانم؛ آن‌جا چیزی غیر از این دو پیدا نمی‌شوند که بشود با آن مبارزه کرد. ولی می‌شود مبارزه با آن را به صورت‌های مختلف به نمایش درآورد. این‌جاست که Primal می‌تواند در برابر اجدادش سرش را بالا بگیرد و با افتخار به خودش بنازد. در این بین استفاده از تیر و کمان که در نسخه های قبل هم وجود داشت، یکی از مهم ابزار در آش و لاش کردن دشمنانتان است.

    37273145046355241727_6.jpg


    درست است که بازی در زمان انسان‌های اولیه است و در آن منابع زیر زمینی و امثال آن فت و فروان است ولی دقت کنید که هنوز انسان‌ها در آن زمان طرز استفاده و استخراج بسیاری از چیز‌ها را بلد نبودند. فقط بلد بودند بکشند و مصرف کننده باشند. البته این بدان معنا نیست که ساخت ابزار در Primal جایگاهی ندارد. ظاهراً به مانند گذشته با قابلیت شخصی سازی روبرو هستیم. ولی این بار باید یک مشت تخت چوب و سنگ را رنگ و لعاب و یا تخصصی تر کنیم که به نظر نمی‌رسد آن چنان پتانسیل‌ سرگرم کردن‌اش بالا باشد. به جایش باید فکر خودمان را بیشتر به کار بیاندازیم تا طعمه دنیای بی‌رحم این بازی نشویم. این بار از آنجایی که پای یک دنیای وحشی‌تر در میان هست باید کمی قبلش فکر کرد و بعد به دل دشمنان زد. در این دنیای عجیب البته برگ برنده شما استفاده از خود خشونت‌های درون اوست. بهترین کار رام کردن حیوانات و استفاده از آنان در جهت آسایش در امر شکار است. ماموت‌ها رام کنید و بعدش مثل یک تانک به دل دشمن‌های‌تان بزنید. البته این ماموت‌ها مترسک نیستند و برای به دست آوردن‌آن ها باید قبلش حتماً یک دست Metal Gear Solid یا هر بازی مخفیکاری دیگر به بدن زده باشید.

    انگار کلاً هر چیزی که این بازی دارد مدیون دنیای وحشی و اولیه اوست. طوری‌که می‌توانیم اثرات آن را به وفور در بازی ببینیم. از آن‌جایی که جانداران و پویایی محیط در بازی حرف اول را می‌زنند، Primal مجبور است جوی شایسته به گیمر تقدیم کند و با توجه به نمایش‌های بازی و زیر و رو کردن آن به راحتی در می‌یابیم که جهان بازی زنده‌تر از آن چیزی خواهد بود که فکرش را می‌کنیم. تمامی این موارد در کنار آن سیستم نورپردازی خفن بازی و بافت‌های با کیفیت سبب شده‌اند که تعریف کردن از جلوه‌های بصری بازی مثل آب خوردن باشد. دیگر بگذریم از آن انیمیشن‌های باحال حیوانات که انگار مدل واقعی‌شان را برداشته‌ایم و مزین به کپی پیست کرده‌ایم. به تناسب جایگاه، ما شاهد آب و ‌هوای متنوعی در بازی هستیم و این آب و هوای متنوع لطف کرده‌ و گونه‌های جانوری را تنوع بخشیده‌است. کله‌شقی است اگر بدون توجه به آن حتی بخواهیم یک قدم برداریم. چون به رسم سایر عناوین این سری، هر قدم شما، روی سرنوشتتان اثر می‌گذارد و بحث، فقط بحث زنده‌ماندن است نه نجات بشریت!

    22450145046355940028_7.jpg


    اکنون اگر کمی چم و خم بازی را مشاهده کنیم، در می‌یابیم که واقعاً بازی می‌تواند لیاقت نام Far Cry را داشته باشد و حتی شاید لقمه‌ای بزرگ‌تر از دهن‌اش بردارد و بخواهد از لحاظ کیفی سطحی بالاتر از آن ارائه دهد. در هر صورت از آنجایی که نباید از کاه کوه بسازیم، لذا از یک عنوان فرعی که فعلاً حکم یک بچه کوچک پرادعا دارد، نباید یک شخص عاقل و بالغ ساخت. ولی چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. شما را نمی‌دانم؛ اما تجربه Primal به عنوان راوی عصر حجر خیلی می‌چسبد. آن‌هم اگر با دو نسخه پیشین این سری هم حال کرده باشیم دیگر جشم بسته باید به سراغش رفت. سازندگان نیز مرحمت فرموده‌اند و وعده نمایش بیشتر را داده‌اند. پس کمی نرمش کنید و بعد برای بزن بزن آماده شوید!

    نویسنده : حسین رضایی
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا