چرا آسمان شب سیاه هست؟
پارادوکس اولبرس این سوال را مطرح میکند که چرا آسمان شب سیاه است؟ با خیره شدن به هر نقطه از آسمان شب، خط دید ما حتماً با تعداد غیر قابل شمارشی ستاره تقاطع پیدا کرده و بنابراین مقدار نامحدودی نور ستاره دریافت میکند. بنابراین آسمان شب باید مملو از نور باشد! این حقیقت که آسمان شب سیاه است و نه سفید، پارادوکس کیهانی پیچیده و مهمی را ایجاد میکند. اولین کسی که جرات کرد این سوال بظاهر بچگانه را بپرسد، فیزیکدان آلمانی ، هاینریش ویلهلم اولبرس در سال 1823 بود.
پاسخ اینطور است که چون عمر کیهان نامحدود نیست و جهان آغازی دارد. برای نوری که به چشم ما میرسد، مرزی وجود دارد. نور دورترین ستارگان، هنوز وقت کافی برای رسیدن به چشمان ما نیافته است. اما باعث شگفتی است که نویسندهی آمریکایی داستانهای معمایی، ادگار آلن پو، نخستین کسی بود که این پارادوکس را حل کرد. او نوشته: « ستارگان بیپایان،یعنی فروغ یکنواخت زمینه آسمان، مانند روشنی کهکشان: نیست نقطهای که نباشد ستارهای در آن. پس چرا در آسمان، میبینیم فضای تهی در جهات فراوان، دهد این پاسخ را ژرفای جهان، نرسیده است هنوز نوری به ما از آن»
در سال ۱۹۰۱، فیزیکدان استکاتلندی لُرد کلوین، نیز موفق به یافتن پاسخ صحیح گردید. او دریافت که زمانیکه شما به آسمان شب مینگرید، شاهد چیزی هستید که در گذشته اتفاق افتاده و نه آنچه هماکنون هست. زیرا سرعت نور، اگرچه در مقیاس زمینی بسیار زیاد است، اما به هر حال محدود است و برای رسیدن نور از ستارگان دوردست به زمین، زمان لازم است. کلوین محاسبه کرد که برای اینکه آسمان شب درخشان باشد، جهان باید صدها تریلیون سال نوری گستردگی داشته باشد. ولی از آنجا که جهان تریلیونها سال عمر ندارد، بنابراین آسمان ضرورتاً سیاه خواهد بود.(دلیل دیگری نیز برای سیاه بودن آسمان شب وجود دارد و آن مدت عمر محدود ستارگان است که در مقیاس چند میلیارد ساله است).
.
به هر حال این سیاهی، به نوبهی خود در حقیقت تابش پس زمینه کیهانی است.بنابراین پاسخ نهایی به این سؤال که چرا آسمان شب سیاه است، این میباشد که آسمان شب در واقع اصلاً سیاه نیست.اگر چشمان ما به گونهای میتوانست تابش پس زمینه را مشاهده کند و نه فقط نور مرئی را، ما تابش ناشی از خود بیگ بنگ را که تمام آسمان شب را پر کرده است، میدیدیم. تابشی که فضاپیماهای WMAP و پلانک آن را به زیبایی به تصویر کشیده است...
پارادوکس اولبرس این سوال را مطرح میکند که چرا آسمان شب سیاه است؟ با خیره شدن به هر نقطه از آسمان شب، خط دید ما حتماً با تعداد غیر قابل شمارشی ستاره تقاطع پیدا کرده و بنابراین مقدار نامحدودی نور ستاره دریافت میکند. بنابراین آسمان شب باید مملو از نور باشد! این حقیقت که آسمان شب سیاه است و نه سفید، پارادوکس کیهانی پیچیده و مهمی را ایجاد میکند. اولین کسی که جرات کرد این سوال بظاهر بچگانه را بپرسد، فیزیکدان آلمانی ، هاینریش ویلهلم اولبرس در سال 1823 بود.
پاسخ اینطور است که چون عمر کیهان نامحدود نیست و جهان آغازی دارد. برای نوری که به چشم ما میرسد، مرزی وجود دارد. نور دورترین ستارگان، هنوز وقت کافی برای رسیدن به چشمان ما نیافته است. اما باعث شگفتی است که نویسندهی آمریکایی داستانهای معمایی، ادگار آلن پو، نخستین کسی بود که این پارادوکس را حل کرد. او نوشته: « ستارگان بیپایان،یعنی فروغ یکنواخت زمینه آسمان، مانند روشنی کهکشان: نیست نقطهای که نباشد ستارهای در آن. پس چرا در آسمان، میبینیم فضای تهی در جهات فراوان، دهد این پاسخ را ژرفای جهان، نرسیده است هنوز نوری به ما از آن»
در سال ۱۹۰۱، فیزیکدان استکاتلندی لُرد کلوین، نیز موفق به یافتن پاسخ صحیح گردید. او دریافت که زمانیکه شما به آسمان شب مینگرید، شاهد چیزی هستید که در گذشته اتفاق افتاده و نه آنچه هماکنون هست. زیرا سرعت نور، اگرچه در مقیاس زمینی بسیار زیاد است، اما به هر حال محدود است و برای رسیدن نور از ستارگان دوردست به زمین، زمان لازم است. کلوین محاسبه کرد که برای اینکه آسمان شب درخشان باشد، جهان باید صدها تریلیون سال نوری گستردگی داشته باشد. ولی از آنجا که جهان تریلیونها سال عمر ندارد، بنابراین آسمان ضرورتاً سیاه خواهد بود.(دلیل دیگری نیز برای سیاه بودن آسمان شب وجود دارد و آن مدت عمر محدود ستارگان است که در مقیاس چند میلیارد ساله است).
.
به هر حال این سیاهی، به نوبهی خود در حقیقت تابش پس زمینه کیهانی است.بنابراین پاسخ نهایی به این سؤال که چرا آسمان شب سیاه است، این میباشد که آسمان شب در واقع اصلاً سیاه نیست.اگر چشمان ما به گونهای میتوانست تابش پس زمینه را مشاهده کند و نه فقط نور مرئی را، ما تابش ناشی از خود بیگ بنگ را که تمام آسمان شب را پر کرده است، میدیدیم. تابشی که فضاپیماهای WMAP و پلانک آن را به زیبایی به تصویر کشیده است...