پرورش کودک کودکان طلاق و آنچه والدين شان بايد بدانند!

  • شروع کننده موضوع *نغمه*
  • بازدیدها 176
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

*نغمه*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
5,064
امتیاز واکنش
3,627
امتیاز
0
محل سکونت
همین نزدیکی
يادتان باشد شايد معناي غير ممکن را نفهمد. موضوع مهم در اين سن، اين است که کودک معناي غير ممکن را نمي فهمد. آرزوها و افکارش با واقعيت فرقي ندارد و خودش را محور همه چيز مي بيند. در همين راستا، ممکن است براي خيلي از موارد خود را مقصر بداند و احساس گـ ـناه کند.
[h=1]
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
[/h]
به گزارش گروه وبگردی 20:30

443980_495.jpg
زن و شوهرهايي که فرزند دارند و به هر دليلي تصميم دارند از يکديگر جدا شوند، معمولا با خودشان مي گويند که بگذار از اين بحران طلاق بگذريم، بعدش به کودک مان رسيدگي مي کنيم و در آينده درباره طلاقمان به او توضيح خواهيم داد. چنين والديني غافل از اين که در همين زمان، کودک در حال تاثير گرفتن از شرايط به وجود آمده است، به کودکشان هيچ توجهي نميکنند. در خور ذکر است که تاثير طلاق بر کودک برخلاف تصور بسياري، از همان ماه هاي اوليه آغاز مي شود در زماني که شايد خيلي ها تصور ميکنند کودک چيزي متوجه نميشود.

از تولد تا 2 سالگي
کودکان در چنين سني از همان ماه هاي اوليه، نسبت به رفتارها و واکنشهاي والدين خود حساس هستند. آنها اول از همه چهره مادر خود را تشخيص ميدهند و در حال تاثير گرفتن از والدين خود، رفتارها، گفتار و ابراز احساسات آن ها هستند. والدين فکر مي کنند نوزاد چيزي متوجه نمي شود، اما برعکس، او احساسات مختلف مانند خشم، ناراحتي، شادي و ابراز محبت را مي فهمد، اما نمي تواند درک کند که مخاطب اين احساسات، خود او است يا شخص يا موضوع ديگري، براي همين همه را به خود مي گيرد و زود از احساسات منفي والدينش دچار ترس و اضطراب مي شود. چنين کودکي فکر مي کند که پدر و مادرش او را دوست ندارند يا او را نمي خواهند. نوزاداني که محبت دريافت نمي کنند، ممکن است به نوعي افسردگي دچار شوند که با پرهيز کودک از خوردن شير بروز ميکند. در اين رده سني، توجه به نکاتي که در پي ميآيد ضروري به نظر مي رسد.
در حضور نوزاد خود، آرام و مهربان باشيد حتي اگر بسيار ناراحت و عصباني هستيد. اگر نمي توانيد، از او فاصله بگيريد تا به او احساس بد انتقال ندهيد.
حواس تان به مشکلات خوردن و خوابيدن او باشد چون در اين سن، ناراحتياش را اين طور نشان مي دهد.
هم مادر و هم پدر، بايد کودک را در آغـ*ـوش بگيريد، او را نوازش کنيد و با او صحبت کنيد.
نوزادي زماني است که احساس امنيت بنيادي در ارتباط با محيط و دنياي پيرامون در فرد شکل مي گيرد. وقتي فردي باشد که پاسخگوي خواسته ها و نيازهاي کودک باشد و به علاوه نوعي نظم در برخورد با او وجود داشته باشد، کودک کم کم به دنيايي که در آن پا گذاشته عادت مي کند و احساس امنيت بنيادي در او شکل مي گيرد.
برنامه نوزاد را بر هم نزنيد. اگر پيش مادر يا پدر مي رود يا فرد ديگري از او نگهداري مي کند، دقت کنيد ساعت خواب و تغذيه و استراحت او در همه جا يکي باشد.
بر سر مسائل مهم مانند سلامتي، وسايلي که بايد برايش تهيه شود، تغذيه سالم و ... فقط سود او را در نظر بگيريد و با والد ديگر هماهنگ باشيد.
فراموش نکنيد او نمي تواند از خودش مراقبت يا دفاع کند. بنابراين وقتي مشغول مشاجره يا در حالت قهر هستيد او را در معرض سروصداي زياد، گرما و شرايط کلافه کننده و... قرار ندهيد.

کودکان 2 تا 3 سال
کودک در اين دوره کوتاه، توانمندي هاي زيادي را با سرعتي شگفت انگيز به دست مي آورد. حرف زدن، راه رفتن، برقراري ارتباط با ديگران و... به کودک کمک مي کند به طور مستقل در دنياي محيطي خود کنجکاوي کند. اين که کودک در اين سن چه قدر دست به کشف دنياي محيطي خود بزند، به اعتمادي بستگي دارد که به محيط و اطرافيان نزديک خود دارد. کودکي که در هر قدم سرزنش شود، تحقير شود، تنها رها شود، کودکي که در محيط آسيب ببيند و والدي نباشد که از اين آسيب پيشگيري کند دچار ترس از محيط و روبهرو شدن با تازه ها خواهد بود. در آينده هم، او پذيراي موقعيتهاي جديد، نخواهد بود يا براي تغيير، دلهره زيادي خواهد داشت.
در يک خانواده بدون مشکل هم کنجکاوي ها، شيطنت ها و خواسته هاي يک فرزند نوپا مي تواند طاقت فرسا باشد چه برسد به شرايط بعد از طلاق. به خاطر خودتان و به خاطر فرزندتان دست به وضع قوانين بيش از حد و تنبيه هاي آن چناني نزنيد.
سعي کنيد قوانين کم، اما روشني داشته باشيد. به علاوه سعي کنيد روي کارهاي مثبت تاکيد کنيد و کمتر با او درگير شويد.
موفقيت ها و پيشرفت هايش را ناديده نگيريد و تشويق دائم و ابراز محبت به او را فراموش نکنيد. نشان بدهيد چقدر از داشتن او خوشحال هستيد.
مراقب خشم و نگراني هايش باشيد. کودکان در اين دوران سني، جدا شدن از والدين را درک مي کنند و در واکنش به آن، خشمگين مي شوند. البته ممکن است خشم خود را به صورت کج خلقي، بيقراري يا رفتارهايي مثل قهر و گاز گرفتن نشان دهند، رفتارهايي که به پاي خشم او از جدا شدن از والدينش گذاشته نشود.
با او درباره طلاق صحبت کنيد. به او کمک کنيد احساسي را که تجربه ميکند اما هنوز با آن زياد آشنا نيست بشناسد و بيان کند: «فکر کنم تو از اين که من بعضي وقت ها تو رو خونه مادربزرگ مي گذارم نگران مي شي اما مطمئن باش، من هميشه کنارت هستم»
زمان با هم بودن را سنگين و شلوغ نکنيد. فقط شما و فقط بازي هاي ساده. هدف با هم بودن و لـ*ـذت بردن است.
براي تقسيم زمان ديدار والدين در اين سن، بهتر است کودک والدي را که با او زندگي نمي کند چند بار در هفته، براي زمانهاي کوتاه ببيند تا اين که يک بار در ماه و چند روز کامل.
اگر شرايط بحراني است و کودک تان اضطراب را تجربه ميکند اصلا دوره خوبي براي آموزش توالت رفتن به او نيست.

کودکان 3 تا 5 سال
در اين سن کودک در حال رشد و پيشرفت در مهارت هاي مختلف است؛ به طور مثال خودش لباس مي پوشد، درباره احساسات بقيه حرف مي زند و خيال پردازي مي کند. در اين سن، او رفتارهاي والدين را به خود نسبت ميدهد. معمولا کودک در اين سن، اين احساس ها را به طور هوشيارانه نميشناسد و به آنها آگاه نيست، همچنين نمي تواند درباره آنها حرف بزند، اما تصويري در ذهن او ساخته مي شود که براي هميشه باقي مي ماند و حتي در آينده، او به دنبال کسي خواهد بود که اين تصوير به وجود آمده، در اين سن را تاييد کند.
به کودک تان اطمينان بدهيد هر دو والد، هميشه از او حمايت خواهند کرد و هميشه او را دوست خواهند داشت.
شرايطي را فراهم کنيد که کودک در آن احساس امنيت کامل داشته باشد. نگذاريد بابت اين که چه فردي بالاخره مراقب او خواهد بود، نگران شود يا اين که احساس کند زيادي است.
اجازه بدهيد کودک با هر 2 والد ارتباط خوبي داشته باشد. وقتي با والد ديگر است، برايش قيافه نگيريد و بگذاريد از لـ*ـذت داشتن پدر و مادر بهره ببرد.
يادتان باشد شايد معناي غير ممکن را نفهمد. موضوع مهم در اين سن، اين است که کودک معناي غير ممکن را نمي فهمد. آرزوها و افکارش با واقعيت فرقي ندارد و خودش را محور همه چيز مي بيند. در همين راستا، ممکن است براي خيلي از موارد خود را مقصر بداند و احساس گـ ـناه کند.
به کودک خود اطمينان بدهيد در طلاق و جدايي شما يا دعواهاي تان تقصيري ندارد.
برايش توضيح دهيد که فکر، رفتار يا احساس او باعث طلاق شما نشده است بلکه رفتار والدين يا خواسته هايشان، طلاق را به وجود آورده است.
وقتي سعي مي کند با خيال پردازي يا بيان يک جمله، به خيال خودش واقعيت را تغيير بدهد، ممکن است واقعيت را انکار کند. احساسش را درک کنيد و برايش توضيح دهيد چنين اتفاقي نخواهد افتاد. به طور مثال، به او بگوييد: «مي دونم دوست داري بابا امشب خونه باشه، اما او امشب خونه نمياد».

منبع: میگنا
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
139
بالا