- عضویت
- 2017/02/07
- ارسالی ها
- 5,830
- امتیاز واکنش
- 35,457
- امتیاز
- 1,120
- سن
- 20
نیل آرمسترانگ نخستین انسانی که بر ماه گام نهاد چهار شهریور ۱۳۹۱ در ۸۲ سالگی دار فانی را ترک گفت او ۱۵ مرداد ۱۳۰۹ در مزرعه ای متعلق به پدربزرگش در وایاکونتا از ایالت اوهایوی آمریکا متولد شد
نیل آرمسترانگ نخستین انسانی که بر ماه گام نهاد چهار شهریور ۱۳۹۱ در ۸۲ سالگی دار فانی را ترک گفت. او ۱۵ مرداد ۱۳۰۹ در مزرعهای متعلق به پدربزرگش در وایاکونتا از ایالت اوهایوی آمریکا متولد شد. پدرش استفن آرمسترانگ در یک موسسه دولتی به عنوان حسابرس کار میکرد و او سومین فرزند خانواده بود.
نیل از کودکی اشتیاق زیادی به پرواز داشت و کتابهای زیادی درباره پرواز و تاریخچه هواپیما مطالعه میکرد. همین علاقه بود که باعث شد در نوجوانی به عضویت یک باشگاه هوایی درآید و در شانزدهمین سالروز تولدش، گواهینامه خلبانی گرفت در حالی که هنوز گواهینامه رانندگیش را نگرفته بود.
سال ۱۳۲۶ بعد از به پایان رساندن دبیرستان، به آموزشگاه خلبانی نیروی دریایی آمریکا رفت. بین سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۱ در جنگ کره شرکت کرد و ۷۸ ماموریت انجام داد. در جریان این جنگ یک بار هواپیمایش سرنگون شد، اما نجات یافت.
وی بعدا به زندگی غیرنظامی روی آورد و وارد دانشگاه پوردو یکی از معتبرترین مراکز آموزش هوانوردی جهان شد و سال ۱۳۳۴ آن دوره را با مدرک مهندسی هوانوردی و درجه عالی به پایان رساند. وی بعدا از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی نیز مدرک گرفت.
آرمسترانگ سال ۱۳۳۴ در مرکز تحقیقاتی لویس وابسته به ناسا به عنوان خلبان آزمایشگر مشغول کار شد و بعدا به مرکز تحقیقات پرواز ناسا (که آن وقت ایستگاه پرواز با سرعتهای بالا نامیده میشد) منتقل شد.
او هفت پرواز با هواپیمای ایکس ـ ۱۵ داشت که هدفش پرواز هواپیماهای موشکی تا مرز فضا بود. موفقیتهای او در زمینه پرواز با هواپیمای پیچیده ایکس ـ ۱۵ در ارتفاعات بالا، موقعیت فوقالعادهای برای وی به ارمغان آورد و نامش را در میان همکارانش به عنوان یکی از خلبانان طراز اول ناسا ممتاز ساخت.
در هفتمین پرواز خود با یک هواپیمای ایکسـ ۱۵ در اول اردیبهشت ۱۳۴۱ توانست تا ارتفاع ۶۴ کیلومتری که مرتفعترین نقطه اوج پرواز تا آن زمان بود بالا برود و به سرعتی معادل ۶۴۰۰ کیلومتر در ساعت یا تقریبا پنج برابر سرعت صوت دست یابد. وی در حالی که هواپیمایش با شتابی در حدود ۷۸/۱ کیلومتر در ثانیه پرواز میکرد، خود هدایت آن را با روش دستی به عهده گرفت. قرار گرفتن در چنین شتابی فشاری فوقالعاده بر بدن خلبان وارد میآورد و آرمسترانگ با این کار نشان داد یک خلبان توانمند و ماهر میتواند در مواقع اضطراری، سفینه خود را هدایت کند.
آرمسترانگ طی سالهای خدمت در ناسا به عنوان خلبان، جوایز و نشانهایی هم گرفت که ازجمله میتوان به مدال اکتاو چاینوت اشاره کرد که هر سال از طرف این موسسه به اشخاص موثر در پیشرفت دانش هوانوردی داده میشود.
بیشک همین پروازهای موفق بود که باعث شد ناسا ـ سازمان فضانوردی آمریکا ـ سال ۱۳۴۱ او را به عنوان فضانورد انتخاب کند. وی در آن زمان ۴۰۰۰ ساعت پرواز با هواپیماهای مختلف را در پرونده داشت.
در اواسط دهه ۱۳۴۰ آمریکا بشدت در زمینه فضانوردی تلاش میکرد تا جبران عقبافتادگیهای فضاییاش از شوروی را دنبال کند. کندی رئیسجمهور وقت آمریکا قول داده بود تا پایان آن دهه نخستین انسان را بر ماه فرود آورد. به همین دلیل فضانوردان ناسا بدون اندک تاملی، مرتب با ناوهای جمینی به فضا سفر میکردند تا مراحل مختلف مورد نیاز برای سفر به ماه را عملا تجربه کنند. بر همین اساس، انجام یکی از عملیات مهم یعنی ردیابی و اتصال دو ناو بر عهده نیل آرمسترانگ قرار گرفت.
۲۶ اسفند ۱۳۴۵ موشک اطلس با یک محموله به اسم آجنا که در حقیقت هدف اتصال محسوب میشد به فضا پرتاب شد. حدود دو ساعت بعد سفینه جمینی ـ ۸ به سرنشینی نیل آرمسترانگ و دیوید اسکات راهی مدار شد. فضانوردان ناو هدف را به خوبی ردیابی کرده و به آن نزدیک شدند. آرمسترانگ توانست با مهارت جمینی ـ ۸ را به سفینه بدون سرنشین آجنا متصل سازد، اما درست پس از اتصال، ناگهان چرخشی غیرطبیعی به وجود آمد. آرمسترانگ با خونسردی و کاردانی توانست بر اوضاع مسلط شود و سفینه را در موقعیت متعادل قرار دهد، اما به هر حال به کار افتادن بیموقع موشک باعث پایین آمدن ذخیره سوخت سفینه شد و مرکز هدایت پرواز با توجه به وضعیت اضطراری پیش آمده، به فضانوردان دستور داد به زمین باز گردند.
نیل آرمسترانگ نخستین انسانی که بر ماه گام نهاد چهار شهریور ۱۳۹۱ در ۸۲ سالگی دار فانی را ترک گفت. او ۱۵ مرداد ۱۳۰۹ در مزرعهای متعلق به پدربزرگش در وایاکونتا از ایالت اوهایوی آمریکا متولد شد. پدرش استفن آرمسترانگ در یک موسسه دولتی به عنوان حسابرس کار میکرد و او سومین فرزند خانواده بود.
نیل از کودکی اشتیاق زیادی به پرواز داشت و کتابهای زیادی درباره پرواز و تاریخچه هواپیما مطالعه میکرد. همین علاقه بود که باعث شد در نوجوانی به عضویت یک باشگاه هوایی درآید و در شانزدهمین سالروز تولدش، گواهینامه خلبانی گرفت در حالی که هنوز گواهینامه رانندگیش را نگرفته بود.
سال ۱۳۲۶ بعد از به پایان رساندن دبیرستان، به آموزشگاه خلبانی نیروی دریایی آمریکا رفت. بین سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۱ در جنگ کره شرکت کرد و ۷۸ ماموریت انجام داد. در جریان این جنگ یک بار هواپیمایش سرنگون شد، اما نجات یافت.
وی بعدا به زندگی غیرنظامی روی آورد و وارد دانشگاه پوردو یکی از معتبرترین مراکز آموزش هوانوردی جهان شد و سال ۱۳۳۴ آن دوره را با مدرک مهندسی هوانوردی و درجه عالی به پایان رساند. وی بعدا از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی نیز مدرک گرفت.
آرمسترانگ سال ۱۳۳۴ در مرکز تحقیقاتی لویس وابسته به ناسا به عنوان خلبان آزمایشگر مشغول کار شد و بعدا به مرکز تحقیقات پرواز ناسا (که آن وقت ایستگاه پرواز با سرعتهای بالا نامیده میشد) منتقل شد.
او هفت پرواز با هواپیمای ایکس ـ ۱۵ داشت که هدفش پرواز هواپیماهای موشکی تا مرز فضا بود. موفقیتهای او در زمینه پرواز با هواپیمای پیچیده ایکس ـ ۱۵ در ارتفاعات بالا، موقعیت فوقالعادهای برای وی به ارمغان آورد و نامش را در میان همکارانش به عنوان یکی از خلبانان طراز اول ناسا ممتاز ساخت.
در هفتمین پرواز خود با یک هواپیمای ایکسـ ۱۵ در اول اردیبهشت ۱۳۴۱ توانست تا ارتفاع ۶۴ کیلومتری که مرتفعترین نقطه اوج پرواز تا آن زمان بود بالا برود و به سرعتی معادل ۶۴۰۰ کیلومتر در ساعت یا تقریبا پنج برابر سرعت صوت دست یابد. وی در حالی که هواپیمایش با شتابی در حدود ۷۸/۱ کیلومتر در ثانیه پرواز میکرد، خود هدایت آن را با روش دستی به عهده گرفت. قرار گرفتن در چنین شتابی فشاری فوقالعاده بر بدن خلبان وارد میآورد و آرمسترانگ با این کار نشان داد یک خلبان توانمند و ماهر میتواند در مواقع اضطراری، سفینه خود را هدایت کند.
آرمسترانگ طی سالهای خدمت در ناسا به عنوان خلبان، جوایز و نشانهایی هم گرفت که ازجمله میتوان به مدال اکتاو چاینوت اشاره کرد که هر سال از طرف این موسسه به اشخاص موثر در پیشرفت دانش هوانوردی داده میشود.
بیشک همین پروازهای موفق بود که باعث شد ناسا ـ سازمان فضانوردی آمریکا ـ سال ۱۳۴۱ او را به عنوان فضانورد انتخاب کند. وی در آن زمان ۴۰۰۰ ساعت پرواز با هواپیماهای مختلف را در پرونده داشت.
در اواسط دهه ۱۳۴۰ آمریکا بشدت در زمینه فضانوردی تلاش میکرد تا جبران عقبافتادگیهای فضاییاش از شوروی را دنبال کند. کندی رئیسجمهور وقت آمریکا قول داده بود تا پایان آن دهه نخستین انسان را بر ماه فرود آورد. به همین دلیل فضانوردان ناسا بدون اندک تاملی، مرتب با ناوهای جمینی به فضا سفر میکردند تا مراحل مختلف مورد نیاز برای سفر به ماه را عملا تجربه کنند. بر همین اساس، انجام یکی از عملیات مهم یعنی ردیابی و اتصال دو ناو بر عهده نیل آرمسترانگ قرار گرفت.
۲۶ اسفند ۱۳۴۵ موشک اطلس با یک محموله به اسم آجنا که در حقیقت هدف اتصال محسوب میشد به فضا پرتاب شد. حدود دو ساعت بعد سفینه جمینی ـ ۸ به سرنشینی نیل آرمسترانگ و دیوید اسکات راهی مدار شد. فضانوردان ناو هدف را به خوبی ردیابی کرده و به آن نزدیک شدند. آرمسترانگ توانست با مهارت جمینی ـ ۸ را به سفینه بدون سرنشین آجنا متصل سازد، اما درست پس از اتصال، ناگهان چرخشی غیرطبیعی به وجود آمد. آرمسترانگ با خونسردی و کاردانی توانست بر اوضاع مسلط شود و سفینه را در موقعیت متعادل قرار دهد، اما به هر حال به کار افتادن بیموقع موشک باعث پایین آمدن ذخیره سوخت سفینه شد و مرکز هدایت پرواز با توجه به وضعیت اضطراری پیش آمده، به فضانوردان دستور داد به زمین باز گردند.
دانلود رمان و کتاب های جدید