آسیا گردشگری وحشت: دو خانه تسخیر شده و دو داستان متفاوت

O_Q

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/10
ارسالی ها
2,641
امتیاز واکنش
25,428
امتیاز
856
سن
20
محل سکونت
شهرفرنگ:)
خانه‌ای که هرگز نمی‌میرد
ea1155b3-e8c0-4920-8104-f34f9db44f54.jpg


این خانه که در کشور چین شهرتی به هم زده است، «81 Chonei» نامیده‌ می‌شود. از بیرون تمام آن چه که می‌بینید یک عمارت سبک باروک و متروکه است که در مجاورت «ناحیه دونگ‌چنگ» (Dongcheng) شهر پکن واقع شده است. عمارتی زیبا که شاید به نوعی نماد یک زیبایی از دست رفته و فراموش شده است.

bcf0bab4-b7f4-4fb4-ac31-44f463834470.jpg


اما این ظاهر دلفریب نباید شما را فریب دهد، چرا که این خانه بیش از آن که برای ساکنان این منطقه دوست داشتنی باشد، مایه‌ی عذاب و دل‌نگرانی است. اگر به سراغ همسایگان و افراد محلی برویم، از زبان آن‌ها شنونده‌ی داستان دیگری خواهیم بود. داستانی که علت واقعی خالی ماندن این عمارت را بازگو می‌کند، داستانی که در قالب آن شنونده متوجه می‌شود که این خانه علی‌رغم متروکه بودن، شاید چندان هم خالی از سکنه نبوده است، در واقع «مرگ» مهمان و ساکن اصلی این عمارت است.

2d89dd42-269a-4535-8e12-00c508bffb9e.jpg


این داستان که در گذر ایام رنگ و بوی افسانه به خود گرفته است، به سال ۱۹۴۹ و زمان پیروزی کمونیست‌ها بر ناسیونالیست‌ها یا همان ملی گراها باز می‌گردد. در این زمان است که یک مقام عالی رتبه‌ی دولت، منزل خود را رها کرده و به بهشت امن تایوان می‌گریزد. او در این فرار حتی همسر خود را نیز فراموش کرده و اون را به حال خود رها می‌کند تا زین پس روی پای خود بایستد. این مسئله باعث افسردگی شدید این زن می‌شود به طوری که در نهایت خود را در یکی از اتاق‌های این عمارت به دار آویخته و بدین صورت خودکشی می‌کند. گفته می‌شود از آن به بعد روح این زن بخت برگشته این خانه را به تسخیر خود در آورده و آرامش و آسایش را از مردم این منطقه ربوده است.

6a546fd5-3807-4e2f-9b5d-e3cc5158bd35.jpg


البته پر واضح است که در این میان مورخان نمی‌توانند به قطعیت، صحت و سقم این داستان را تأیید کنند. از سوی دیگر تمام اسناد تاریخی مربوط به آن دوران نیز یا از بین رفته و یا از دسترس خارج شده است. پس نه می‌توان با قطعیت این داستان را نه تأیید کرد و نه تکذیب.

کسانی که در نزدیکی این عمارت زندگی می‌کنند، ادعا کرده‌اند که بارها صدای ناله و جیغ شنیده‌اند، صداهایی که به ویژه در زمان طوفان به اوج خود رسیده و دیگر از تحمل خارج می‌شود. به علاوه تعدادی پرونده مربوط به گم شدن و مفقود شدن افراد نیز موجود است که به نحوی با این خانه در ارتباط بوده‌اند. براساس اسناد تاریخی موجود، این خانه در اصل برای یک کشیش انگلیسی ساخته شد و در آن زمان جز اموال کلیسا محسوب می‌شد. البته کشیش خود اولین فرد مفقود شده‌ای است که زندگیش به نحوی با این خانه پیوند خورد. در واقع او پیش از به پایان رسیدن عملیات احداث این خانه ناپدید شد. وقتی بازرسان به جستجوی خانه پرداختند، متوجه یک دخمه‌ی زیر زمینی شدند که به یک تونل مخفی راه پیدا می‌کرد. این تونل در طول مسیری پرپیچ و خم و تاریک در نهایت به منطقه‌ای در همسایگی این محل ختم می‌شد که «Dashanzi» نام داشته و در شمال شرقی این عمارت واقع شده بود.

ecc846b7-ded8-45af-8027-ff34355f6743.jpg


مدتی بعد و در سال ۱۹۶۰، این خانه به ارتش سپرده شد، اما خیلی زود نیروهای گارد سرخ این خانه را ترک کردند و از آن پس این خانه متروکه شد. البته از مردم محلی و همسایگان نیز کسی از خود علاقه‌ای برای نزدیک شدن و ورود به این عمارتنشان نداد، در واقع از حوالی سال ۱۹۷۰، مردم به این باور رسیده بودند که این خانه تسخیر شده است. «لی یونگ‌جیا» (Li Yonghia) که در همان نزدیکی زندگی کرده و بزرگ شده است، در این مورد به «نیویورک تایمز» چنین می‌گوید:

" به عنوان یک کودک، ما بچه ها دوست داشتیم در این خانه قایم باشک بازی کنیم، اما هرگز کسی از میان ما جرئت این کار را پیدا نکرد."

4846dea6-39e5-47cb-9ee1-cad1f241ad3b.jpg


اما این داستان‌های افسانه‌ای گاهی اوقات آن قدرها هم قدیمی نیستند در واقع جدیدترین داستان در مورد این عمارت به سال ۲۰۰۱ باز می‌گردد، زماین که یک گروه از کارگران ساختمانی، مشغول عملیات مرمت و بازسازی زیرزمینی در مجاورت این ملک بودند. کارگران فکر کردند که جالب خواهد بود اگر دیوار نازک بین این دو ساختمان را بشکنند و بینند آن طرف دیوار چه خبر است. این کار که محض شوخی و تفریح انجام شده بود، آنها را درگیر موقعیتی عجیب کرد. در واقع این کارگران دیگر هرگز دیده نشده و به جمع پرونده‌های افراد گمشده پیوستند.

1723dabc-99e1-4316-b95e-fcf7fe781766.jpg


مردم که از نزدیکی این عمارت عبور می‌کنند، بارها ادعا کرده‌اند که همواره حین عبور از این منطقه با احساس وحشتی عظیم و ترسی دیوانه کننده درگیر بوده‌اند. آنها می‌گویند که حتی در طول ماه‌های گرم تابستان هم اگر در نزدیکی در این عمارت بایستید، با سرمای عجیبی مواجه می‌شوید که در مقایسه با ورودی منازل مجاور که در سایه واقع شده‌اند نیز این میزان از سردی عجیب و تأمل برانگیز است.

9022ff69-dbd1-44a3-847c-302abbef00e6.jpg


داستان سرایی در مورد این خانه به ویژه در میان قشر جوانان چینی بسیار پرطرفدار و محبوب است، به طوری که یک استودیوی فیلم سازی، فیلمی ترسناک و سه بعدی در این خانه ساخت که با نام «خانه‌ای که هرگز نمی‌میرد» در سال ۲۰۱۴ اکران شد.

72e1bfac-70fb-477d-b797-fa5d18296e34.jpg


این شهرت بد به همراه محل قرار گیری نامناسب، در مجموع باعث شده تا این خانه از نظر جلب توجه مشتری دچار مشکلات عدیده‌ای شده و چندان مقبول عموم واقع نشود. از سوی دیگر تخمین زده می‌شود که هزینه نوسازی و مرمت این عمارت نزدیک به ۱.۵ میلیون دلار باشد که رقم نسبتا گزافی است. هم اکنون این عمارت در تملک اسقف نشین کاتولیک پکن است و البته آنها شایعه‌ی تسخیر شدگی این خانه را با جدیت رد می‌کنند. حتی برای تحکیم این ادعا با گچ توضیحی در قسمت بیرونی خانه نوشته شده است که می‌گوید:

"هیچ روحی ساکن این خانه نیست"

2c86e181-17c5-46e7-bb90-2ddfaa01f004.jpg


البته قسمت داخلی خانه داستان دیگری دارد. اینجا بازدید کنندگان شاهد حجم وسیعی از دیوارنگاری‌های رنگارنگ هستند که به بازدید کنندگان هشدار می‌دهند بهتر است آنها تنها به تماشای نمای بیرونی خانه بسنده کرده و از وارد شدن به این ملک تسخیر شده، جدا خودداری کنند. اخطاری که شاید باید جدی گرفته شود.

216fed59-4626-4797-a677-de4d3fa71df5.jpg


نظر شما در مورد این ملک و داستانش چیست؟ آیا شما به اخطارهایی از این دست توجه می‌کنید یا به روحیه ماجراجویانه خود بسنده کرده و احتمال هر چند اندک خطر را نادیده می‌گیرید؟

اما داستان بعدی ما در قاره‌ای دیگر اتفاق افتاده است. به آمریکای جنوبی و کشور برزیل سفر خواهیم کرد تا با داستان عمارتی تسخیر شده در یکی از شهرهای این کشور آشنا شویم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • O_Q

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/10
    ارسالی ها
    2,641
    امتیاز واکنش
    25,428
    امتیاز
    856
    سن
    20
    محل سکونت
    شهرفرنگ:)
    قتل عام در عمارت خانوادگی
    25d9bd57-b889-40c9-9aef-2f8373378abd.jpg


    «روئا آپا» (Rua Apa) یا «خیابان آپا» منزلگاه یکی از عمارت‌های لوکس و زیبای شهر سائوپائولوی برزیل است که البته همچون دیگر موارد گردشگی وحشت، تاریخچه‌ای ترسناک و پر رمز و راز به شکلی بر این زیبایی سایه افکنده است. این خانه توسط فردی به نام دکتر «ویرجیلیو سزار دوس ریس» (Virgilio Cezar dos Reis) برای همسر محبوبش «ماریا کاندیدا گوئیمارز دوس ریس» (Maria Candida Guimaraes dos Reis) ساخته شده است. عملیات احداث این خانه در سال ۱۹۱۲ اغاز شد و دکتر ویرجیلیو ترتیبی داد که معماری که او با خود از فرانسهآورده بود، طراحی و ساخت این ملک را برعهده بگیرد. پنج سال بعد ساخت این خانه با پایان رسید، عمارتی که در زبان محلی «Castelinho da Rua Apa» یا «قلعه‌ی کوچک خیابان آپا» نامیده می‌شد.

    7983f7b9-03b8-4e98-a477-d4911aec4e6a.jpg


    طراحی این قلعه آن را به قلعه‌های قرون وسطایی شبیه کرده است، قلعه‌ای رویایی که از دل قصه‌ها و درست در میان یک شهر ظاهر شده است. بی‌شک در زمان رونق و زیبایی، این عمارت که در حدود ۷.۵۰۰ فوت مربع فضا اشغال کرده، قادر بود بابت مناره‌های کوچک و البته برج زیبا و باشکوهش به خود غره باشد، جذابیت‌هایی که این عمارت را فریبنده‌تر کرده بودند. درون این خانه نیز دست کمی از نمای آن نداشته و با انواع وسایل لوکس و راحت تزئین شده بود. پلکانی مرمری و فرش‌های وارداتی از هند از دیگر ویژگی‌های ممتاز این خانه بود. اما عمر خوشحالی این خانواده در این ملک تازه کوتاه‌تر از آن چیزی بود که شاید آنها آرزویش را داشتند. در حدود دو دهه بعد از اتمام ساخت این خانه، تمام اعضای خانواده دوس ریس به شکلی ناباورانه مردند.

    52d6093d-6c58-46c8-9c57-ff5b0c28e77e.jpg


    اما داستان این مرگ و میر چگونه بود؟ دکتر ویرجیلیو در سال ۱۹۳۷ دار فانی را وداع گفت و کار و کسب خانوادگی و البته این ملک را برای پسر بزرگ خود به ارث گذاشت. اما البته همین مسئله باعث بروز درگیری بین دو فرزند دکتر شد که در زمینه‌ی اداره اموال، کسب و کار و تجارت پدرشان اختلاف نظر داشتند. متأسفانه این مشکلات نه تنها حل نشده بلکه با سرانجامی تلخ به پایان رسید. دو ماه بعد از مرگ پدر و رئیس خانواده، یکی از مستخدمان منزل، بیوه‌ی دکتر و دو پسر او را مرده در میان استخری از خون خودشان پیدا کرد.

    6e9396c2-53e2-4133-b097-269e3aefd293.jpg


    در حدود یک سال بعد، مأموران پلیس اعلام کردند که معمای این حادثه را حل کرده و پرونده این جنایت را بسته‌اند. بر اساس تحقیقات آنها، ظاهرا دو پسر دیگر بار بر سر مسائل کاری به مشکل برخورده و کارشان به درگیری کشیده شده است. اما این بار «آلوارو» (Alvaro) پسر بزرگ‌تر در میان خشم و ناراحتی دست به اسلحه بـرده است. مادر در تلاش برای جلوگیری از آسیب رسیدن به فرزندانش مداخله کرده و در نتیجه به صورت اتفاقی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده است. آلوارو بعد از کشتن مادر، برادرش را نیز به قتل رسانده و در نهایت با شلیک گلوله به زندگی خود نیز پایان داده است.



    البته این داستان از منظر مأموران قانون به این شکل مورد بررسی قرار گرفته و ظاهرا حل شد، اما در عمل به نظر نمی‌رسد این ماجرا به این سادگی رخ داده باشد. در واقع اشکالاتی چند به این پرونده وارد است، به عنوان مثال دو نوع گلوله در صحنه‌‍‌ی جرم پیدا شد که تنها یکی از آنها به اسلحه‌ی کشف شده در محل جنایت تعلق داشته و گلوله دیگر از اسلحه‌ی متفاوتی شلیک شده که تا به امروز سرنخی از آن به دست نیامده است. از سوی دیگر زخم‌های آلوارو که با شلیک دو گلوله به سـ*ـینه‌اش خود را کشته بود، شباهتی به زخم خودکشی ندارد. به علاوه ماریا، بیوه‌ی دکتر ویرجیلیو نیز با شلیک چهار گلوله به قتل رسیده است که فرضیه‌ی تصادفی بودن شلیک به او را به جدیت زیر سوال می‌برد.

    2b653454-6a26-430a-a88e-294975402354.jpg


    از آن جایی که تمام اعضای این خانواده مرده بودندو قوانین برزیل هم اجازه‌ی واگذاری اموال به اعضای دورتر فامیل را نمی‌داد، در نتیجه این ملک جزئی از اموال دولتی شد. از آن پس برای سالیان متوالی این ملک خالی از سکنه بوده و به مرور زمان فراموش شده و مورد بی‌توجهی قرار گرفت و همین مسئله باعث شد تا کم کم داستان‌ها و افسانه‌های تیره و تاری گرد این خانه شکل بگیرد که تحت تأثیر انزوا و سکوت حاکم بر این ملک مرموز و مرموزتر هم شده بودند. به عنوان مثال گفته می‌شود که هر سال و درست در همان زمانی که این جنایت رخ داده است، صدای جیغ و فریاد از این خانه شنیده می‌شود. از سوی دیگر این عمارت هم همچون دیگر املاکی که با چنین تاریخچه‌ی ناخوشایندی دست به گریبان هستند، مورد توجه سینماگران قرار گرفت که البته سرانجام خوشی نداشت. یکی از کارگردانان برزیلی که تصمیم داشت فیلمی در این خانه بسازد حین فیلم برداری قربانی یک حادثه شد.

    9ec4b481-c09a-4b84-9d0a-feb3fd02f389.jpg


    در دهه‌ی ۱۹۸۰، این قلعه به همراه بخش قابل توجهی از مناطق مجاور در معرض ویرانی قرار گرفته بود. از آن جایی که این منطقه دارای ساختمان‌های خرابه و متروکه فراوانی بود، مورد توجه افراد معتاد قرار گرفته و در عین حال به عنوان محل اسکان ارزان قیمت مورد استفاده قرار می‌گرفت. بسیاری از افراد بی‌خانمان در همان نزدیکی و در کمپ‌های چادری زندگی می‌کردند. یکی از کسانی که درست جایی در همان نزدیکی و در یکی از این چادرها شب را به صبح می‌رساند زنی بود به نام «ماریا ایولینا» (Maria eulina)، که نقش مهم در تغییر سرنوشت این ملک داشت. او بعدا موفق شد نشان دهد که این ملک با وجود این تاریخچه مرموز و سیاه، ارزش حفظ و نگهداری را دارد.

    ed7097a7-0652-499a-970c-5d1dc6ae69fe.jpg


    در سال ۱۹۹۰، او که اغلب دوران زندگی خود را در خیابان‌ها گذرانده بود، درخواستی برای مالکیت این ساختمان پر کرد و اعلام کرد در نظر دارد این ملک را به عنوان یک چشم انداز تاریخی و ارزشمند بازسازی کند. در سال 1997، مقامات مسئول به او اجازه دادند تا اداره‌ی یک گروه حفاظتی را برعهده بگیرد که درست در نزدیکی این ملک اسکان یافته و از آن حراست کنند. در سال ۲۰۰۴، این عمارت در نهایت به عنوان یک بنا و ملک تاریخی اعلام شده و سرانجام در سال ۲۰۱۵، الینا اجازه نامه‌ای دریافت کردکه به موجب آن می‌توانست با جذب سرمایه‌ی لازم، این قلعه را به شکل اولیه خود بازسازی کند. این بازسازی با استفاده از تصاویری صورت خواهد گرفت که در زمان بازپرسی‌های انجام شده در مورد قتل اعضای این خانواده ثبت و ضبط شده بودند.

    e5316514-1424-4efa-9a31-f8774be00982.jpg


    با این حساب پیش بینی می‌شود که این ملک بعد از مرمت و نوسازی از جمله جاذبه‌های گردشگری این شهر است که هم از منظر تاریخی و هم از دید عاشقان دنیای ترس و وحشت ارزش بازدید شدن را دارد.

    به هر حال داستان این دو عمارت هر کدام در جای خود، مورد توجه قرار گرفته است. هر دو دارای ارزش تاریخی هستند و البته از بعد تاریخی ارزشمند و قابل حفاظت و نگهداری. حال باید دید در نهایت کدام وجه بر دیگری پیشی میگیرد، جاذبه‌ی تاریخی یا ستاره‌ی درخشان دنیای گردشگری وحشت.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    173
    بالا