- عضویت
- 2017/05/18
- ارسالی ها
- 35,488
- امتیاز واکنش
- 104,218
- امتیاز
- 1,376
روش خلاصه نویسی(1)
فواید و ضرورت خلاصه نویسی
« خلاصه نویسی » نوعی مهارت نگارشی محسوب میشود و آشنایی با آن در كارهای قلمی و پژوهشی و گزارش نویسی مفید و كارساز است.
با توجه به محدودیت فرصت و زمان و نیز فراوانی آثار و نوشتهها، « چكیده نویسی » ضرورت پیدا میكند. گاهی از مطالب برای خودمان خلاصه برداری میكنیم، گاهی برای دیگری. در صورت اول، برای بهره برداری خودمان است،در صورت دوم برای فایده رسانی به دیگران.
در تاریخ تألیف و نگارش نیز، بخش بزرگ كتابها، خلاصه شده كتابهای دیگری است كه در زمینه تاریخ، ادبیات و علوم گوناگون است. اینگونه كتب، با عنوانهایی هم چون: خلاصه، وجیزه، منتخب، گلچین، گزیده، مختار، مهذّب، چكیده، تلخیص و ... است كه توسط خود مؤلف یا دیگری صورت گرفته و میگیرد. خلاصه كردن متون مفصل و كتابهای عظیم و ارزشمند، یكی از گامهای مثبتی است كه میتواند نسل كم حوصله امروز را هم با فرهنگ و ادب گذشته مرتبط سازد، و هم بهره اخلاقی كتابهای خوب ولی مفصل را كه در دسترس امروزیان نیست، به خوانندگان برساند.
ما همیشه نمیتوانیم همه كتابها را همراه داشته باشیم. همیشه هم مجال شرح و بسط مطالب را برای دیگران نیست. پس باید به هنر « خلاصه نویسی » مجهز بود تا از زمان و نیز از امكانات چاپ و تكثیر و یادداشت، بیشترین استفاده را كرد.
گاهی نیاز میشود كه از یك سخنرانی یا كتاب و مقاله، خلاصهای تهیه شود، یا گزارشی فشرده از یك حادثه، یا صورت جلسهای خلاصه از یك جلسه، سمینار، برنامه و ... تهیه گردد.
گاهی در نقد یك اثر ادبی یا محتوای یك كتاب و مقاله و فیلم، نیاز است كه فشردهای از آن بیان شود. در معرفیهای اجمالی از یك كتاب نیز خلاصه نویسی جایگاه خود را دارد.
نیز گاهی در دورههای آموزشی و در كلاسها، لازم است از مطالب خلاصه برداری شود، یا در متون آموزشی، خلاصهای از هر بخش یا بحث در پایان آورده شود.
گاهی هم برای شركت در یك مسابقه، لازم میشود كتاب یا مقاله یا داستانی خلاصه شود.
برای تهیه جزواتی فشرده و كم حجم برای امتحان از برخی دروس و متون هم، نیازمند به چكیده نویسی هستیم.
گاهی هم به صورت شفاهی، لازم است گزارشی كوتاه و توضیحی خلاصه درباره موضوعی داشته باشیم.
مجموع این گونه نیازها، ایجاب میكند كه با « روش خلاصه نویسی » آشنا شویم. از این رو در این بخش، به بیان نكاتی در این موضوع میپردازیم.
ناگفته نماند كه « خلاصه نویسی »، از جهاتی برای خود انسان مفید است و فوایدی از این قبیل دارد:
1. بهره گیری از یادداشتهای خلاصه، در مراحل بعد، به وسیله مراجعه مجدد به آنها
2. تمرینی برای كار قلمی و رشد نیروی نویسندگی انسان
3. تقویت بینش و رشد فكری انسان در سایه این گزینش و تلخیص
4. تسهیل برخورداری از محتویات كتب و مقالات، در حجمی اندك
5. ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای مطالعه
6. كمك به در خاطر سپردن مطالب و از یاد نرفتن آنها
7. كمك به تمركز فكر هنگام خواندن كتاب و مقاله.
با توجه به اینكه در خلاصه نویسی، باید به « كاهش حجم نوشته » پرداخت، بی آنكه هدف نویسنده و گوینده و پیام اصلی نوشته و سخن از بین برود، ضروری است كه مهارت لازم در این امر كسب شود. این مهارت هم جز با تمرین زیاد، و نیز كار زیر نظر مربی و استاد، كمتر به دست میآید.
تفاوت خلاصه نویسی با گزیده، گلچین و یادداشت برداری این است كه در یادداشت برداری و گزیده نویسی، نكات مورد نظر و مورد علاقه شخص از جاهای مختلف نوشته میشود و چه بسا انسجام و پیوستگی میان گزیدهها وجود نداشته باشد؛ ولی در خلاصه نویسی، عنایت روی یك كتاب یا مقاله یا متنِ خاصّی است كه چكیده همه آن آورده میشود؛ نه آنكه از هر بوستانی گلی چیده شود. خلاصه نویسی شبیه زیراكس یا عكس گرفتن از هر متن یا تصویری در مقیاسی كوچكتر است.
مراحل اجرایی كار
بسیار اتفاق میافتد كه در خلاصه نویسی، انسان فكر میكند همه این مطالب، خوب و لازم است و در تلخیص، آنها را میآورد. در نهایت میبیند كه خلاصه، چیزی از اصل مطلب كم نیست. این یا به عدم مهارت در خلاصه نویسی برمیگردد، یا به عدم آگاهی اجمالی از محتوای آنچه تلخیص میشود، یا عدم دقت شخص در تفكیك مطالب مهم از كم اهمیت.
از این رو در امر خلاصه نویسی، مراحل زیر پیشنهاد میشود:
1. مطالعه یا مرور اجمالی، پیش از اقدام به تلخیص
2. مشخص ساختن میزان و درصد تلخیصی كه باید انجام شود
3. مشخص كردن موارد و مطالب اصلی و فرعی، هنگام مطالعه
4. حذف مطالب غیر عمده و باقی گذاشتن نكات اصلی
5. حفظ امانت و اصالت در عبارات و محتوا
پیش از اقدام به تلخیص، خوب است ابتدا یك دور، كتاب یا مقاله را بخوانیم، یا یك بار نوار را گوش دهیم یا فیلم را نگاه كنیم، تا نسبت به محتوا اِشراف و احاطه پیدا كنیم و بهتر بتوانیم موارد عمده و غیر عمده و اصلی و حاشیهای را از هم تفكیك كنیم. البته این در مواردی است كه متن مورد تلخیص در اختیار ما باشد. والاّ در خلاصه نویسی از مباحثِ یك كلاس یا جلسه یا سخنرانی در حال ایراد، این شیوه قابل اجرا نیست.
هنگام مرور مقدماتی، میتوان فصلهای اصلی و فرعی و مطالب عمده را از حواشی و زواید، جدا كرد و علامت گذاشت تا تلخیص، آسانتر شود.
میزان تلخیص نیز باید از آغاز، معلوم باشد. فرضاً یك كتاب سیصد صفحهای را اگر قرار باشد در حد نصف، یا یك چهارم یا یك دهم خلاصه كنیم، در هر یك، میزان حذف مطالب و باقی گذاشتن مطالب دیگر، به نسبت آن معیار، متفاوت خواهد بود. حتی اگر بنا باشد همان كتاب را در دو صفحه خلاصه كنیم، شیوهای دیگر باید برگزینیم و مطالب بیشتری را جزو « حذفیات » قرار دهیم.
در انواع مختلف تلخیص و با هدفهای گوناگون، مطالب گاهی لازم است آورده شود یا حذف گردد؛ بسته به این است كه با چه هدفی كار تلخیص انجام میگیرد.
گاهی كتاب مفصّلی برای استفاده عموم، خلاصه میشود،
گاهی چكیده یك كتاب، به نحوی ارائه میشود تا شوق مراجعه به اصل كتاب ایجاد شود،
گاهی عصاره مطالب مفید یك كتاب، بدون رعایت انسجام و پیوستگی مطالب فراهم میگردد،
گاهی فهرستی از مباحث یك كتاب یا بحث تدوین میشود،
گاهی دیدگاههای علمی یك كتاب استخراج میگردد،
گاهی هم محتوای یك كتاب، به صورت نمودار، جدول و اطلاعات آماری و دسته بندی شده خلاصه میشود. این شیوهها و هدفها، كه به عنوانِ تلخیص تفصیلی، ارجاعی، آزاد، فهرستی، موضوعی، علمی، و نموداری مطرح است، هر یك ویژگی خاص خود را دارد و در عمل، متفاوت با دیگری است. چكیده تمام نما، توصیفی، راهنما، موضوعی و ... از جمله انواع خلاصه نویسی است. مجموعه تحقیقات اجتماعی و اطلاعات آماری مفصّلی را گاهی به صورت جدول و نمودار ترسیم میكنند. این نیز نوعی از خلاصه نویسی است.
نكات و مباحث غیر اصلی
در هر نوشتهای یا سخنرانی یا درس، یك سری حرفها اصلی و عمده است و گوینده و نویسنده یا مدرس، به قصد بیان و القای آنها به كار سخن و قلم پرداخته است، یك سری هم مطالبی است كه در توضیح، تشریح و تأكید نسبت به آن مطالب اصلی بیان میشود، كه به اینها نكات غیر عمده گفته میشود.
اجمالی از مطالبِ غیر اصلی را میتوان چنین برشمرد:
1. توضیحات برای روشن كردن مسأله اصلی
2. نمونههای تاریخی و شاهد مثالها
3. مطالبِ حاشیهای و غیر مرتبط با موضوع
4. لفاظیها و عبارت پردازیهای غیر دخیل در مطلب اصلی
5. موارد تكرار شدن مطلب
6. عبارات و جملات مترادف و هم مضمون
7. جملات معترضه و اشارات تفسیری و توضیحی كه آوردنش ملال آور است.
اگر از یك نوشته یا سخن، محورهای فوق را جدا كنیم، آنچه میماند، جوهره اصلی مطلب است كه قابل درج در خلاصه است. البته تشخیص این كه این موضوع، اصلی است یا حاشیه، بحثِ عمده است یا توضیح، احتیاج به دقت بیشتری دارد. اگر یك متن، چه داستان یا غیر داستان، چند بار مطالعه شود، امكان تلخیص دقیق، بیشتر خواهد بود.
میتوان هر بند یا پاراگراف را در یك جمله خلاصه كرد. مجموعه این جملات، خود به خود چكیده مطلب اصلی خواهد بود؛ البته با رعایت نكات دیگری كه یاد شده است.
در موردی كه یك داستان خلاصه میشود، باید اسكلت و استخوان بندی اصلی قصه را آورد و از ذكر جزئیاتِ داستان چشم پوشید. فرض كنید فیلمی را كه در یك ساعت تماشا كردهاید، یا داستانی صد صفحهای را كه خواندهاید، اگر بنا باشد تنها در مدت پنج دقیقه خلاصهاش را بازگو كنید، چه قسمتهایی را انتخاب میكنید كه با بیان آنها در این زمان محدود، تا نهایت داستان را هم اشاره كرده باشید؟ پس پرداختن به قهرمانهای اصلی و فرازهای حساس و صحنههای عمده، كافی است و نباید به جزئیات پرداخت. میزان وقت یا ظرفیت نگارشی، نقش اساسی در نحوه خلاصه نویسی ما دارد.
تفاوت تلخیص با بازنویسی و بازآفرینی
بازنویسی، برگردان متون كهن (شعر یا نثر) به نثر و عبارت است؛ بی آنكه مفهوم و محتوا دگرگون شود. در باز آفرینی، محتوا و سوژه كهن، تبدیل به اثر جدیدی میشود كه با اصل متفاوت است. بازنویسی مثل تعمیرات اساسی یك خانه است، اما باز آفرینی، كوبیدن بنا و از نو ساختن است كه چه بسا نقشه ساختمان و كیفیت چهار چوب اولیه هم به هم میخورد.
فواید و ضرورت خلاصه نویسی
« خلاصه نویسی » نوعی مهارت نگارشی محسوب میشود و آشنایی با آن در كارهای قلمی و پژوهشی و گزارش نویسی مفید و كارساز است.
با توجه به محدودیت فرصت و زمان و نیز فراوانی آثار و نوشتهها، « چكیده نویسی » ضرورت پیدا میكند. گاهی از مطالب برای خودمان خلاصه برداری میكنیم، گاهی برای دیگری. در صورت اول، برای بهره برداری خودمان است،در صورت دوم برای فایده رسانی به دیگران.
در تاریخ تألیف و نگارش نیز، بخش بزرگ كتابها، خلاصه شده كتابهای دیگری است كه در زمینه تاریخ، ادبیات و علوم گوناگون است. اینگونه كتب، با عنوانهایی هم چون: خلاصه، وجیزه، منتخب، گلچین، گزیده، مختار، مهذّب، چكیده، تلخیص و ... است كه توسط خود مؤلف یا دیگری صورت گرفته و میگیرد. خلاصه كردن متون مفصل و كتابهای عظیم و ارزشمند، یكی از گامهای مثبتی است كه میتواند نسل كم حوصله امروز را هم با فرهنگ و ادب گذشته مرتبط سازد، و هم بهره اخلاقی كتابهای خوب ولی مفصل را كه در دسترس امروزیان نیست، به خوانندگان برساند.
ما همیشه نمیتوانیم همه كتابها را همراه داشته باشیم. همیشه هم مجال شرح و بسط مطالب را برای دیگران نیست. پس باید به هنر « خلاصه نویسی » مجهز بود تا از زمان و نیز از امكانات چاپ و تكثیر و یادداشت، بیشترین استفاده را كرد.
گاهی نیاز میشود كه از یك سخنرانی یا كتاب و مقاله، خلاصهای تهیه شود، یا گزارشی فشرده از یك حادثه، یا صورت جلسهای خلاصه از یك جلسه، سمینار، برنامه و ... تهیه گردد.
گاهی در نقد یك اثر ادبی یا محتوای یك كتاب و مقاله و فیلم، نیاز است كه فشردهای از آن بیان شود. در معرفیهای اجمالی از یك كتاب نیز خلاصه نویسی جایگاه خود را دارد.
نیز گاهی در دورههای آموزشی و در كلاسها، لازم است از مطالب خلاصه برداری شود، یا در متون آموزشی، خلاصهای از هر بخش یا بحث در پایان آورده شود.
گاهی هم برای شركت در یك مسابقه، لازم میشود كتاب یا مقاله یا داستانی خلاصه شود.
برای تهیه جزواتی فشرده و كم حجم برای امتحان از برخی دروس و متون هم، نیازمند به چكیده نویسی هستیم.
گاهی هم به صورت شفاهی، لازم است گزارشی كوتاه و توضیحی خلاصه درباره موضوعی داشته باشیم.
مجموع این گونه نیازها، ایجاب میكند كه با « روش خلاصه نویسی » آشنا شویم. از این رو در این بخش، به بیان نكاتی در این موضوع میپردازیم.
ناگفته نماند كه « خلاصه نویسی »، از جهاتی برای خود انسان مفید است و فوایدی از این قبیل دارد:
1. بهره گیری از یادداشتهای خلاصه، در مراحل بعد، به وسیله مراجعه مجدد به آنها
2. تمرینی برای كار قلمی و رشد نیروی نویسندگی انسان
3. تقویت بینش و رشد فكری انسان در سایه این گزینش و تلخیص
4. تسهیل برخورداری از محتویات كتب و مقالات، در حجمی اندك
5. ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای مطالعه
6. كمك به در خاطر سپردن مطالب و از یاد نرفتن آنها
7. كمك به تمركز فكر هنگام خواندن كتاب و مقاله.
با توجه به اینكه در خلاصه نویسی، باید به « كاهش حجم نوشته » پرداخت، بی آنكه هدف نویسنده و گوینده و پیام اصلی نوشته و سخن از بین برود، ضروری است كه مهارت لازم در این امر كسب شود. این مهارت هم جز با تمرین زیاد، و نیز كار زیر نظر مربی و استاد، كمتر به دست میآید.
تفاوت خلاصه نویسی با گزیده، گلچین و یادداشت برداری این است كه در یادداشت برداری و گزیده نویسی، نكات مورد نظر و مورد علاقه شخص از جاهای مختلف نوشته میشود و چه بسا انسجام و پیوستگی میان گزیدهها وجود نداشته باشد؛ ولی در خلاصه نویسی، عنایت روی یك كتاب یا مقاله یا متنِ خاصّی است كه چكیده همه آن آورده میشود؛ نه آنكه از هر بوستانی گلی چیده شود. خلاصه نویسی شبیه زیراكس یا عكس گرفتن از هر متن یا تصویری در مقیاسی كوچكتر است.
مراحل اجرایی كار
بسیار اتفاق میافتد كه در خلاصه نویسی، انسان فكر میكند همه این مطالب، خوب و لازم است و در تلخیص، آنها را میآورد. در نهایت میبیند كه خلاصه، چیزی از اصل مطلب كم نیست. این یا به عدم مهارت در خلاصه نویسی برمیگردد، یا به عدم آگاهی اجمالی از محتوای آنچه تلخیص میشود، یا عدم دقت شخص در تفكیك مطالب مهم از كم اهمیت.
از این رو در امر خلاصه نویسی، مراحل زیر پیشنهاد میشود:
1. مطالعه یا مرور اجمالی، پیش از اقدام به تلخیص
2. مشخص ساختن میزان و درصد تلخیصی كه باید انجام شود
3. مشخص كردن موارد و مطالب اصلی و فرعی، هنگام مطالعه
4. حذف مطالب غیر عمده و باقی گذاشتن نكات اصلی
5. حفظ امانت و اصالت در عبارات و محتوا
پیش از اقدام به تلخیص، خوب است ابتدا یك دور، كتاب یا مقاله را بخوانیم، یا یك بار نوار را گوش دهیم یا فیلم را نگاه كنیم، تا نسبت به محتوا اِشراف و احاطه پیدا كنیم و بهتر بتوانیم موارد عمده و غیر عمده و اصلی و حاشیهای را از هم تفكیك كنیم. البته این در مواردی است كه متن مورد تلخیص در اختیار ما باشد. والاّ در خلاصه نویسی از مباحثِ یك كلاس یا جلسه یا سخنرانی در حال ایراد، این شیوه قابل اجرا نیست.
هنگام مرور مقدماتی، میتوان فصلهای اصلی و فرعی و مطالب عمده را از حواشی و زواید، جدا كرد و علامت گذاشت تا تلخیص، آسانتر شود.
میزان تلخیص نیز باید از آغاز، معلوم باشد. فرضاً یك كتاب سیصد صفحهای را اگر قرار باشد در حد نصف، یا یك چهارم یا یك دهم خلاصه كنیم، در هر یك، میزان حذف مطالب و باقی گذاشتن مطالب دیگر، به نسبت آن معیار، متفاوت خواهد بود. حتی اگر بنا باشد همان كتاب را در دو صفحه خلاصه كنیم، شیوهای دیگر باید برگزینیم و مطالب بیشتری را جزو « حذفیات » قرار دهیم.
در انواع مختلف تلخیص و با هدفهای گوناگون، مطالب گاهی لازم است آورده شود یا حذف گردد؛ بسته به این است كه با چه هدفی كار تلخیص انجام میگیرد.
گاهی كتاب مفصّلی برای استفاده عموم، خلاصه میشود،
گاهی چكیده یك كتاب، به نحوی ارائه میشود تا شوق مراجعه به اصل كتاب ایجاد شود،
گاهی عصاره مطالب مفید یك كتاب، بدون رعایت انسجام و پیوستگی مطالب فراهم میگردد،
گاهی فهرستی از مباحث یك كتاب یا بحث تدوین میشود،
گاهی دیدگاههای علمی یك كتاب استخراج میگردد،
گاهی هم محتوای یك كتاب، به صورت نمودار، جدول و اطلاعات آماری و دسته بندی شده خلاصه میشود. این شیوهها و هدفها، كه به عنوانِ تلخیص تفصیلی، ارجاعی، آزاد، فهرستی، موضوعی، علمی، و نموداری مطرح است، هر یك ویژگی خاص خود را دارد و در عمل، متفاوت با دیگری است. چكیده تمام نما، توصیفی، راهنما، موضوعی و ... از جمله انواع خلاصه نویسی است. مجموعه تحقیقات اجتماعی و اطلاعات آماری مفصّلی را گاهی به صورت جدول و نمودار ترسیم میكنند. این نیز نوعی از خلاصه نویسی است.
نكات و مباحث غیر اصلی
در هر نوشتهای یا سخنرانی یا درس، یك سری حرفها اصلی و عمده است و گوینده و نویسنده یا مدرس، به قصد بیان و القای آنها به كار سخن و قلم پرداخته است، یك سری هم مطالبی است كه در توضیح، تشریح و تأكید نسبت به آن مطالب اصلی بیان میشود، كه به اینها نكات غیر عمده گفته میشود.
اجمالی از مطالبِ غیر اصلی را میتوان چنین برشمرد:
1. توضیحات برای روشن كردن مسأله اصلی
2. نمونههای تاریخی و شاهد مثالها
3. مطالبِ حاشیهای و غیر مرتبط با موضوع
4. لفاظیها و عبارت پردازیهای غیر دخیل در مطلب اصلی
5. موارد تكرار شدن مطلب
6. عبارات و جملات مترادف و هم مضمون
7. جملات معترضه و اشارات تفسیری و توضیحی كه آوردنش ملال آور است.
اگر از یك نوشته یا سخن، محورهای فوق را جدا كنیم، آنچه میماند، جوهره اصلی مطلب است كه قابل درج در خلاصه است. البته تشخیص این كه این موضوع، اصلی است یا حاشیه، بحثِ عمده است یا توضیح، احتیاج به دقت بیشتری دارد. اگر یك متن، چه داستان یا غیر داستان، چند بار مطالعه شود، امكان تلخیص دقیق، بیشتر خواهد بود.
میتوان هر بند یا پاراگراف را در یك جمله خلاصه كرد. مجموعه این جملات، خود به خود چكیده مطلب اصلی خواهد بود؛ البته با رعایت نكات دیگری كه یاد شده است.
در موردی كه یك داستان خلاصه میشود، باید اسكلت و استخوان بندی اصلی قصه را آورد و از ذكر جزئیاتِ داستان چشم پوشید. فرض كنید فیلمی را كه در یك ساعت تماشا كردهاید، یا داستانی صد صفحهای را كه خواندهاید، اگر بنا باشد تنها در مدت پنج دقیقه خلاصهاش را بازگو كنید، چه قسمتهایی را انتخاب میكنید كه با بیان آنها در این زمان محدود، تا نهایت داستان را هم اشاره كرده باشید؟ پس پرداختن به قهرمانهای اصلی و فرازهای حساس و صحنههای عمده، كافی است و نباید به جزئیات پرداخت. میزان وقت یا ظرفیت نگارشی، نقش اساسی در نحوه خلاصه نویسی ما دارد.
تفاوت تلخیص با بازنویسی و بازآفرینی
بازنویسی، برگردان متون كهن (شعر یا نثر) به نثر و عبارت است؛ بی آنكه مفهوم و محتوا دگرگون شود. در باز آفرینی، محتوا و سوژه كهن، تبدیل به اثر جدیدی میشود كه با اصل متفاوت است. بازنویسی مثل تعمیرات اساسی یك خانه است، اما باز آفرینی، كوبیدن بنا و از نو ساختن است كه چه بسا نقشه ساختمان و كیفیت چهار چوب اولیه هم به هم میخورد.