دلنوشته ~•°درهــــم کــــده ~•°

☆ℳสみძịყξ☆

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/21
ارسالی ها
793
امتیاز واکنش
5,978
امتیاز
571
محل سکونت
اعماق دریا
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍمت چون ﻣﻔﯿﺪﯼ,
ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍمت حتی ﺍگه ﻣﻔﯿﺪ ﻧﺒﺎﺷﯽ

به کسی که دوستش داری دلبسته باش نه وابسته!
 
  • پیشنهادات
  • ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    ‏غرق شدن فقط این نیست که پایین بری.
    یه وقتایی تو چشمای یه نفر غرق میشی و تا آسمون پرواز میکنی
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    به سال‌ها بعد فکر می‌کنم!
    به زیبایی سپیدی موهایمان.
    میدانستی؟
    پیر شدن کنار تو چقدر می‌چسبد!؟
    اینکه دستانم بلرزند،
    پاهایم توان راه رفتن نداشته باشند،
    و کنارت بنشینم و بی‌اختیار
    سنگینیِ سرم را روی شانه‌هایت رها کنم!
    خوابم ببرد.
    و رویای آن روزی را ببینم
    که برای اولین بار گفته‌ام،
    دوستت دارم.
    و تو خندیدی...
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    یه زندگی بساز
    که درونت حس خوبیو ایجاد کنه،
    نه اینکه فقط از بیرون خوب به نظر بیاد..
    برای دل خودت زندگی کن
    نه برای دیگران، مهم خودتی!
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    تُرك بود. دختري از آذربايجان شرقي، اهل شهرستان سراب.
    سراب آخ سراب!
    سراب مثل خودش، مثل آغوشش، مثل لب هاش...
    چشم هاش انحراف داشت، انحراف حاد، در حد دوبيني، ولي به نظرم، اين چشم بقيه ى آدم هاي دنياست كه انحراف داره. اصلا چشم آدميزاد بايد اون جوري باشه. همون قدر مهربون، همون قدر جذاب.
    قدش كوتاه بود، ولي براي من، كوه بود. بلندِ بلند. مي شد به اين كوه تكيه داد. مي شد توي نسيم دامنه ي اين كوه، بعد از نوشيدن يك چايي، از شدت لـ*ـذت، از هوش رفت.
    موهاش كم پشت بود. ولي اندازه ي مو كه مهم نيست. اين بوي مو هستش كه مهمه.
    بوي عود، بوي نوزاد تازه متولد شده، بوى مادر، بوي زندگي مي داد.
    هيچ وقت اسمم رو درست نگفت، هيچ وقت اون حرف ميم مالكيت لامصب رو نچسبوند به آخر اسمم، كه يك بار، فقط يك بار قند توى دلم آب بشه.
    اكثر مواقع به شوخى بهم مى گفت: "جعفر"
    همون موقع ها تصميم گرفته بودم كه برم اسمم رو توي شناسنامه عوض كنم و بذارم "جعفرِ جعفرى"
    خيلى دوستش داشتم، چشماش قشنگ بود، صداش لالايى بود، نگاهش گيرا.
    ولي اهلِ شهرستان سراب بود،
    سراب.
    ميفهمى چى ميگم؟!
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    درست نیست که می آیید و با وعده های شیرین، قلبمان را صورتی می کنید و
    چند روز بعد تر...
    درست نیست که ما را رفیق، دوست و صمیمی صدا می کنید،
    از روزها و رازهایتان برای ما می گویید،
    ما را تماما اهلی خودتان می کنید و
    چند روز بعد تر...
    آدم است دیگر، صدتا جان که ندارد،
    صد بار که اعتماد نمی کند،
    از یک جا به بعد،
    دیگر به هیچ کس و هیچ چیز، مومن نمی شود.
    دیگر امانت نمی دهد،
    امانت نمی گیرد و احساس امنیت نمی کند.
    آدم است دیگر،
    از یک جایی به بعد،
    تمام شهرش بوی غروب و غربت می گیرد،
    آسمانش پر از ابر می شود و تا آخرین روز زندگی، فقط سکوت می کند و فرار می کند،
    فرار...
    #پرهام_جعفری
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    من تو را مثل آخرين روز هفته، مثل پنج دقيقه خواب بيشتر، مثل يك صبحانه ى دورهمى، مثل بوى سنگك داغ، دوست دارم.

    من تو را مثل يك چاى دبش و گرم، مثل يك صندلى كنار شومينه، مثل يك كلبه ى چوبى در دل جنگل، دوست دارم.

    من تو را مثل خوابيدن زير نور ستاره ها، مثل لبخند زدن به يك كودك، مثل قدم زدن در زير باران، دوست دارم.

    من تو را مثل يك مادر، مثل يك پدر،
    مثل يك خانواده، دوست دارم.
    من تمام اين ها را، در كنار تو دوست دارم.
    #پرهام_جعفرى
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    بالاخره یک روز صبح،
    به جای صدای خشن ساعت که مثل تیشه خوابم را قطع می کند،
    صدای فرشته ای که اسمم را صدا می زند،
    مرا غرق در آرامش بیدار می کند.
    و من آن روز دیگر بداخلاق، اخمو و سنگدل نخواهم بود.
    چه روزی می شود آن روز!
    هوا تازه، آسمان آبی، شهر پر از لبخند.
    #پرهام- جعفری
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    سالهاست وقت خداحافظی می گوید «می بینمت»، «خداحافظ» نمی گوید. با گفتن «می بینمت» قول و قرار دیدار بعدی را می گذارد انگار، یک طوری که ته دلت قرص می شود به دوباره دیدنش.
    سفر که باشد زنگ می زند و می پرسد: «مراقب خودت که هستی؟!» یک طوری که اگر مواظب خودت هم نباشی عذاب وجدان می گیری و سعی می کنی به مراقبت.
    هیچوقت نمی گوید: «دوستت دارم...» تاکید می کند که: «می دانی که دوستت دارم...» یک جوری که از هر دوستت دارمی قشنگ تر است.

    بعضی آدم ها حرف نمی زنند، با کلمات بازی می کنند، راحت خرجشان نمی کنند. شعرشان می کنند، دلنشین تر، مهربان تر حتی، مادری می کنند برای کلمات.

    مثل مادر همین امروز صبح، با موهای سفید نقره ایش، وقتی مهربان نگاهم کرد و گفت: «تو که اینجا باشی پیر نمی شوم...»
    خصلت مادرها همین است گویا، بلدند شعر کنند جملات را...
     
    بالا