•○●|تقویم تاریخی|●○•

وضعیت
موضوع بسته شده است.

...zαнrα...*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/16
ارسالی ها
3,488
امتیاز واکنش
30,283
امتیاز
913
محل سکونت
تبــــ❤️ـــریز
27 تیر

در قلمرو انديشه


سالگشت درگذشت «پترارك»


Petrarch-francesco.jpg


امروز سالگشت درگذشت پترارك (فرانچسكو پتراركا) انديشمند، نويسنده، مورخ و شاعر ايتاليايي است كه با «دانته» از پدران عصر رنسانس بشمار مي آيند. وي هجدهم جولاي سال 1374 (شب، و در نخستین ساعت بامداد 19 جولای) درگذشت. زادروز پترارک 20 جولاي بود. پترارك با هدف گسترش معلومات عامه و آموزش عمومی و در نتیجه روشنگری، يادداشتهاي «سيسرو» و كارهاي نويسندگان ديگر را جمع آوري و تدوين كرده است. معروفترين تالیف پترارك «آفريقا» عنوان دارد كه شرح كارهاي ژنرال رومي «سيپيو افريكانوس» است. تعبير «عصر ظلمت در اروپا» از پترارك است كه عنوان اوضاع قرون وسطا در اين قاره قرار گرفته است. [درباره پترارك، مطلب ديگري در سايت بيستم جولاي اين تاريخ آنلاين آمده است.]








در قلمرو دموکراسي


نظرات مهم و اساسی «جيمز برايس» درباره دمکراسی ـ ژورنالیسم پاسدار دمکراسی و بازدارنده فساد و انحرافات جامعه ـ سیاست نباید حرفه شود


0718brayse.jpg

جيمز برايس
18 جولاي (27 تیرماه) سالروز انتشار كتاب معروف «مطالعه دمكراسي The Study of Democracy» تاليف جیمز برایس James Bryce است كه در سال 1920 (1299 هجری شمسی) انتشار يافت و مطالب آن در کتب درسی نقل و در تفسیرهای سیـاس*ـی به مفاد آن استناد می شود. برایس در اين كتاب با ذكر ادله و مثال هاي متعدد مخالفت خودرا با حرفه اي شدن سياست و نمايندگي مردم در شوراهاي مختلف ابراز داشته و ادامه آن را نقض غرض دمكراسي خوانده و نوشته است که تجدید نامحدود نمایندگی افراد (انتخاب مکرّر يک فرد براي نمايندگي) همانا بازگشت به دوران نظام حکومتی پادشاهان، شاهزادگان و امیران است با نامی دیگر که رشد معکوس بشر است. تجدید نامحدود نمایندگی افراد معیّن نه تنها فرصت را از دیگران می گیرد بلکه به بسط فساد اداری (فساد دولتي) می انجامد و به تدریج وضع قوانین، اتخاذ تصمیمات و نیز اقدامات برپایه منافع فردی و گروه معيّن قرار می گیرد تا سود جامعه. وی باندبازی، اِعمال نفوذ در تصمیمات دولتی، تحمیل نظرات در امور و شکل گیری ها، مصوبه ها و ضوابط و تمرکز معاملات اقتصادی در دست اشخاص و شرکت های معیّن را نتیجه حرفه ای شدن سیاست و مشاغل سیـاس*ـی می داند و می گوید که اگر این وضعیت برای چند دهه ادامه یابد به تدریج و در پشت پرده، تعیین مقامات انتخابی و انتصابی با تبانی و به دست اصحاب منافع و معامله گران قرارخواهد گرفت و تمرین دمکراسی یک «نمایش روی صحنه» بیش نخواهد بود. برایس تاكيد بر آموزش دمكراسي به مردم دارد و مي نويسد که اگر عوام الناس (توده ها) دمکراسی را نشناسند و اهمیت آن را به عنوان عامل و ماشین پیشرفت، رفاه و تأمین عدالت ندانند در آن مشارکتِ باهدف و آگاهانه نخواهند کرد و چنین کشوری را نمی توان یک دمکراسی نامید. انتخاب و انتصاب بزرگترین، حسّاس ترین و موثرترین کاری است که در یک جامعه انجام می شود و قضاوت درباره یک جامعه ملی (کشور) بر پایه همین انتخاب و انتصاب مقامات صورت می گیرد.
برايس ـ يک انديشمند، مورّخ و حقوقدان انگليسي متولد ماه مي 1838 و متوفي در ژانويه 1922 ـ نوشته است که نمايندگان، سياسيون و دست اندکاران امور سياسي* که سمت انتخابي دارند اگر بخواهند براي مدتي طولاني و مکرّر (انتخاب شدن بيش از يکي ـ دو دوره) در اين سمت ها بمانند ـ حتی اگر انتخاب کنندگان تمايل به آنان داشته باشند، حرفه اي مي شوند که کاري است مغاير با هدف هاي دمکراسي اصیل، و زيان آور براي جامعه ازجمله رواج باندبازي، فساد و تبعيض. اگر هدف یک فرد از انتخاب شدن مکرّر و نامحدود ـ خدمت به جامعه است، می تواند این خدمت را با دادن اندرز و نظر از طریق نوشتن مقاله، رساله ، کتاب و یا برگزاری مصاحبه و ایراد نطق در مجامع و مجالس و همچنین ملاقات، حضورا با مقامات ارشد جامعهِ خود مطرح سازد و مستقیما درگیر هم نشود.
اين انديشمند علاوه بر توصیه به محدود شدن سمت های انتخابی به یکی ـ دو دوره، تاكيد بر آموزش دمكراسي به مردم دارد و مي نويسد: مدتي صرف وقت كردم و در گوشه و كنار شهرها پَرسه زدم و از مردم عادي ـ کارگر، پيشه ور، خانه دار و رهگذر ـ پرسيدم كه از انتخابات، حزب، انجمن، روزنامه و كتاب كه همه ستونهاي دمكراسي هستند چه مي دانند و نتيجه گرفتم كه کامل نمي دانند، يعني که میانگین معلومات اکثريت اعضای جامعه (توده ها) در اين زمينه حدود ده درصد است و از آنجا كه يك طرف دمكراسي همين مردم هستند، پس دمكراسي هاي امروز (دهه دوم قرن 20 و زمان تألیف کتاب) هنوز در دوران طفولیت هستند و به عبارت ديگر؛ ما اینک (دهه دوم قرن 20) فقط ده درصد دمكراسي داريم و ... که از هدف پدران فلسفه دمکراسی به دور است. اگر در یک جامعه تدابیری اتخاذ و اجرا نشود که کنترل احزاب از دست اصحاب منافع و معامله گران خارج باشد، تا دهها سال دیگر هم آن جامعه دمکراسی واقعی نخواهد داشت و در همان نقطه ای که بوده «دَرجا» خواهد زد. ژورنالیسم ستون دمکراسی است که اگر در آن خلل باشد، بنای دمکراسی لرزان خواهد بود و شکننده. ژورنالیسم یک جامعه باید چهارچشمی وضعیت دمکراسی جامعه خودرا بپاید و ضعف ها و قوّت های آن را منعکس کند تا اعضای جامعه روشن باشند و مانع انحرافات شوند. بنابراین، ژورنالیسم پاسدار جامعه است که وظیفه ای بسیار مهم و سرنوشت ساز است. برای بررسی وضعیت دمکراسی در یک جامعه، نخست باید «ژورنالیسم» آن جامعه را زیر مطالعه بُرد. یک وظیفه «ژورنالیسم» کشف و انعکاس انحراف در دمکراسی و انوع فساد بویژه فساد دولتی است. باید بررسی کرد و دید که ژورنالیسم یک جامعه تا چه حد موفق به بازداری از انحرافات و فساد شده است.
«برايس» مولف 14 کتاب در زمينه هاي تاريخ، دمکراسي و شرح مشاهدات است و صدها مقاله و رساله. کتابهاي «دمکراسي هاي مدرن»، «جامعه مشترک المنافع آمريکا»، «در اهميت بيوگرافي نويسي»، «مقالاتي درباره جنگ» و «مشاهدات در ديدار از آمريکاي لاتين» از اين انديشمند هستند. او نکات جالبي دارد ازجمله: «ميهندوستي تنها به اهتزاز درآوردن پرچم نيست بلکه کوشش براي نيرومند ساختن وطن و در راه و مسير درست قراردادن آن است»، «عمر کوتاه است و نبايد آن را با خواندن مزخرفات و بطالت سپري کرد» و «دولت هاي دمکراتيک بيش از حکومتي هاي سلطنتي و ... از اتباع کشور انتظار همکاري و رعايت قوانين و نظامات را دارند».
---
*[كارهاي ديپلماتيك يعني وزارت امور خارجه با پوليتيك و سياست فرق دارد، گرچه در زبان فارسي هر دو را «سياسي» ترجمه كرده اند، ولي در حقيقت پوليتيك همان كشورداري است و تازه ـ كشورداري هم تا حدي با دولتمردي تفاوت دارد؛ دولتمردي يعني مقام اداري داشتن و یک فرد اگر کارآمد، کارشناس و شایسته باشد مي تواند به صورت نامحدود در یک مقام باقی بماند. تجربه بيشتر موجب مهارت افزونتر می شود.]

Bryce-james.jpg
تصوير ديگري از James Bryce










انسان دوستي


نلسون ماندلا: هر ایدئولوژی اگر مدیریت خوب نداشته باشد شکست خواهد خورد ـ دو اندرز


mandela-2003.jpg


«نلسون ماندلا» مرد بزرگ معاصر هجدهم جولاي 1998 در زادروز خود که 80 ساله شده بود ضمن بياناتي گفت: "استقامت در مبارزه؛ علاقه مندي به حقوق و رفاه بشر، آزادي و دمكراسي؛ و حمايت از حل مسائل ملل با توسل به قوانين بين المللي و از طريق داوري و ردّ هرگونه تجـ*ـاوز و جنگ بايد خصلت هر انسان باشد و اين خصلت نياز به توصيف بيشتر ندارد.".
او گفته بود: "هر ایدئولوژی (مسلک ـ مکتب) اگر مدیریت خوب نداشته باشد و به دست نااهل افتد شکست خواهد خورد.". وی همچنین گفته بود: "بزرگترین وظیفه هرمقام؛ خواندن نامه ها و شکایات و شنیدن درد دلهاست و اگر نسبت به این وظیفه بی اعتنا باشد محکوم به شکست است.".
(در بخش پايين تر مطلبي درباره زادروز ماندلا آمده است)




در دنياي تاريخ‌نگاري


درس هايي كه روميان از شكست در جنگ «آليا» گرفتند

جنگ«آليا» 18 جولاي در سال 390 پيش از ميلاد ميان افراد يك طايفه از گل ها (گاليايي ها ، مردمي كه در فرانسه، بلژيك، غرب سويس امروز و غرب رود راين در آلمان مي زيستند) و روميان در شمال ايتاليا روي داد و روميان شكست خوردند و گلها متعاقب اين پيروزي شهر رم را تصرف كردند و ويران ساختند به گونه اي كه بيشتر اسناد و نوشته ها از ميان رفت. درس هاي گرفته شده از اين جنگ بود كه روم را بعدا در صدر جهان غرب قرار داد زيرا كه پس از جنگ، روميان نشستند و ضعف هايشان را در آن نبرد بررسي كردند و به رفع آن كوشيدند از جمله ايجاد ارتشي مشابه ارتش قديم يونان با استفاده از تاكتيك فالانكس (خط نبرد ـ ايجاد مانع با سرباز سپر به دست) و كلاه خود و جنگ افزار آهني به جاي برنزي و نيز رده بندي كردن ارتش و تشكيل لژيون. روميان همچنين تصميم گرفتند كه باروي شهرها را مستحكم و بهتر از گذشته بسازند و .... با اجراي اين تصميمات بود كه ابر قدرت شدند و هزار سال اين مقام را حفظ كردند.

0718livy.jpg
ليويوس (ليوي)

تيتوس ليويوس (ليوي) نزديك به چهار قرن پس از تخريب رم، در صدد جمع آوري تاريخ اين شهر برآمد شد ولي مشكل او از ميان رفتن اسناد در جريان تخريب رم به دست گلها بود. طبق محاسبات ليويوس غارت رم در سال 386 پيش از ميلاد صورت گرفته بود. ليويوس تاريخ رم را از سال 753 پيش از ميلاد تا زمان خود تحت عنوان «از تاسيس شهر» نوشت كه باقي مانده است. وي زمانها را بر حسب دوره حكومت هر كنسول تعيين مي كرد كه كار را بر تنظيم كنندگان تقويم ميلادي آسان كرده است ( كنسولها در لغت به معناي كساني هستند كه با هم گام بر مي دارند. در آن زمان رومي ها هر سال دو نفر را انتخاب مي كردند تا به اتفاق بر كشور حكومت كنند و افراد 40 ساله به بالا حق دادن راي داشتند. هريك از اين دو كنسول حق داشت تصميم ديگري را وتو و رد كند).








در قلمرو رسانه‌ها


مرگ «خبرگيري» درست براي رسانه ها!


717martha.jpg
Martha Stewart

هفدهم و هجدهم جولاي 2004 ، خبر اول رسانه ها شدن محكوميت يك زن لهستاني تبار آمريکايي به 5 ماه حبس و پنج ماه زندان در خانه و 30 هزار دلار جريمه نقدي درستي هشدار سالمناي جهاني رسانه ها (مس ميديا Mass Media) را ثابت مي كند كه نوشته است: مسئله بزرگ رسانه ها از ياد بردن روش درست خبرگيري و متكي شدن بيش از گذشته به آژانسهاي خبري (خبر گزاري ها) است. اين سالمنا اضافه كرده است كه عوامل رسانه ها به جاي رفتن و كاويدن و يافتن خبر، مي نشينند و قهوه مي نوشند تا خبر، خود نزد آنان بيايد و به دستشان برسد و با اين ضعف، انتظار فروش و يافتن مخاطب تازه هم دارند. خبري كه از راه جستجوي مستقل به دست نيايد؛ كامل و بي طرفانه نخواهد بود و تنها شامل انعکاس گوشه كوچكي ازامور و مسائل جامعه مي شود كه آژانس خبري در انتشار آن ذينفع است و بنابراين، بسياري از ابتكارها، شاهكارها، فعاليتها، دشواري ها و ... از نظر جامعه پنهان مي ماند.
خبر اول شدن محكوميت بانو «مارثا استيوارتMartha Stewart متولّد آگوست 1941» به دليل علني بودن دادگاه و سهولت تهيه خبر آن براي خبرگزاريها بوده كه رسانه هاي ديگر از آنها نقل كرده اند. اين بانو ـ مدير يك شركت تهيه وسايل خانگي و ناشر يك مجله ويژه دكوراسيون و تزيين خانه ـ به اتهام يك مورد تقلّب در فروش سهام شركت خود تحت تعقيب قرار گرفته و تازه تا رسيدگي استينافي هم كه ماهها طول مي كشد آزاد خواهد بود و قاضي در حكم خود نوشته است كه اورا پس از قطعي شدن حكم به يك زندان بدون سختگيري بفرستند تا بتواند در داخل زندان به فعاليت بازرگاني خود از طريق اينترنت، تلفن ونيز نوشتن و ملاقات با اشخاص ادامه دهد و غذايش را خودش بپزد.


ساير ملل


سوختن شهر رم ـ امپراتور به خاطر ارضاي خودخواهي پايتخت خود را آتش زد!

18 جولاي سال 64 ميلادي حريق دامنه داري كه از محل «سيرك» آغاز شده بود و شش روز طول كشيد شهر رم پايتخت امپراتوري روم را فرا گرفت و تقريبا همه شهر از ميان رفت. نرون امپراتور وقت روم از اين رويداد دو استفاده برد: يكي عمراني و ديگري سياسي. وي ظرف 4 سال شهر «رم» را با نقشه دلخواهش نوسازي كرد و استفاده سياسي كه برد اين بود كه حريق را كار پيروان دين تازه مسيحيت اعلام كرد و آنان را شديدا سركوب و حتي در آتش سوزاند. نرون سپس شهر را به اسم خود تجديد نام كرد و آن را «شهر نرون» ناميد. مورخان بعد از نرون، حريق را كار خود وي ذكر كرده و نوشته اند كه نرون به خاطر ارضاي حس خودخواهي اش شهر را آتش زد تا آن را بازسازي و به اسم خود بنامد. بعدا پرونده سوختن شهر در سناي روم مطرح شد و نرون از ترس محاكمه و مجازات، خودكشي كرد.






زادروز «نلسون ماندلا» مرد محبوب ملتها ـ ابتکار روش «اعتراف کن، پوزش بخواه و بخشوده شو»



mandela-merged.jpg
ماندلا از 22 سالگي تا 88 سالگي در شش عکس

هجدهم جولای (امروز) زادروز نلسون ماندلا، مرد محبوب همه ملتها است که در سال 1918 در روستاي کوچک Mvezo در منطقه Transkei آفريقاي جنوبي به دنيا آمد و به خاطر هدف و معتقداتش 27 سال از عمر خودرا در زندان بسر بُرد. جهانيان هرگز اين اظهارات او، در جلسه بيستم اپریل سال 1964 دادگاهي كه محكومش كرد از ياد نمي برند كه گفت: من بر ضد تبعيض هستم و خواهان وجود جوامع آزاد و دمكراتيك كه مردم در اين جوامع با داشتن رفاه و امنيت و برخورداري از شادي، آزادي ها و فرصت هاي مساوي؛ هماهنگ و صميمانه با يكديگر زندگي كنند و براي تحقق اين وضعيت، تا پايان عمر مبارزه خواهم كرد و آماده ام جانم را در اين راه فدا كنم. ماندلا از نوجواني داراي افكار سوسياليستي بوده است، ولي هرگز ـ حتی در زمانی که رئیس جمهور بود در صدد تحميل اين ايدئولوژي برنيامده است.
پدر ماندلا دستيار رئيس قبيله بود ولي چون از مهاجران اروپايي که با زور اراضي و منابع سياهپوستان را تصاحب کرده و برايشان حقي قائل نبودند انتقاد مي کرد اورا به گوشه رانده بودند بگونه اي که مجبور شده بود با زن و فرزندان به يک روستاي کوچکتر ـ روستاي Qunuـ نقل مکان کند. در آن زمان ماندلا کودکي بيش نبود ولي همين ظلم بذر انقلاب کردن را در وجود او کِشت کرد. بعدا رئيس قبيله که از به گوشه رانده شدن پدر ماندلا به دست اروپاييان مهاجر و به خاطر اين ظلم آزرده شده بود ماندلاي خردسال را به فرزندي پذيرفت. نام ماندلا، Rolihlahla به مفهوم کسي که به درخت آسيب مي رساند بود که معلم او در مدرسه ميسيون اروپاييان آن را به «ويلسون» تغيير داد. در همين مدرسه، ماندلا زبان انگليسي يادگرفت و به تحصيلات خود ادامه داد. طبق يک رسم قبيله اي، پس از پشت سر گذاردن سنين نوجواني مي خواستند که به او زن بدهند که قبيله را ترک کرد و به شهر يوهانسبورگ رفت و در اينجا ضمن کار در ساعات روز، به تحصيلات دانشگاهي در رشته حقوق ادامه داد.
ظلم سفيدپوستان مهاجر به اکثريت بومي و بي حق کردن آنان و تبعيض، اورا به سوي ايجاد کنگره ملي آفريقاييان روانه ساخت و در سال 1942 با همفکرانش اين کنگره را بوجود آوردند که مورد استقبال بوميان قرارگرفت. ماندلا از آغاز کار ايجاد کنگره تا سالها، بمانند گاندي، نظر به مبارزه مسالمت آميز ازجمله نافرماني مدني، کمکاري براي اقليت سفيدپوست (در حقيقت اربابان املاک و منابع) و کارشکني داشت که چون به نتيجه نرسيد به انديشه مبارزه مسلحانه افتاد که با 150 تن ديگر در 1956 و نيز اوايل دهه 1960 دستگير، نخست به زندان کوتاه مدت و در سال 1963 به زندان دائم با اعمال شاقه محکوم شد که 27 سال طول کشيد و اين سالهارا عمدتا در جزيره Robben گذرانيد. دولت اقليت سفيد پوستان (عمدتا مهاجران هلندي) به تدريج مورد انتقاد جهاني قرارگرفت و تحريم شد و چون اعتنا نکرد بر دامنه اين تحريم افزوده شد تا اينکه «کلرکKlerk» رئيس جمهور دولت اقليت تصميم به حل مسئله گرفت، در فوريه 1990 ماندلا را آزاد و موافقت کرد که انتخابات آزاد سرنوشت حکومت را روشن سازد که ماندلا در انتخابات پيروز و از سال 1994 تا 1999 رئيس جمهور فدراسيون آفريقاي جنوبي بود. وي پس از بازنشسته کردن خود، از سال 2004 به روستاي Qunu بازگشته و پس از ازسرگذرانيدن بيماري سرطان پروستات از سال 2010 فعاليت هاي خودرا به حد اقل کاهش داده ولي دست از مطالعه و گاهي اظهار نظر برنداشته است. وي در سال 2007 سران و بزرگان برخي از کشورهارا به تشکيل نشست با خضور خود و بحث درباره مسائل روز بشر دعوت کرد.
ماندلا پس از آزاد شدن از زندان 27 ساله، به تبعيض نژادي در وطن خود پايان داد. وي در طول رياست بر کشور از هيچكس انتقام نگرفت و كسي به خاطر گذشته اش مجازات نشد ـ تنها به عذر خواهي متهمان به تبعيض و ارتكاب جرم به اين مناسبت، اكتفا گرديد. اين ابتکار با عنوان «اعتراف کن، پوزش بخواه و بخشوده شو» وارد تاريخ شده است. ماندلا تنها يك دوره حاضر به رياست كردن بر كشورش شد.
ماندلا پس از نقل مکان به روستايQunu نيز همانند يك رئيس كشور مورد احترام جهانيان بوده است. تا سال 2010 که فعاليت هاي خودرا به حداقل رسانيد ملل مختلف براي حل مسائلشان از او دعوت مي کردند که داور شود. تا آن سال مردم از گوشه و كنار جهان برايش نامه مي فرستادند و درد دل مي کردند و او اين نامه ها را با يادداشت خود براي دولتهاي مربوط ارسال مي داشت. در هشتاد و پنجمين زادروز او شخصيت هاي بزرگي از سراسر جهان از جمله كلينتون رئيس جمهوري پيشين آمريكا شركت كرده بودند و از آنجا كه ماندلا داراي مقام نيست، هزينه سفر به جمهوري آفريقاي جنوبي را از جيب خود پرداخت كرده بودند و به همين گونه در سال 2012 در مراسم 94 ساله شدن او.
mandela-jail.jpg
ماندلا در 1996 از سلول زنداني كه در آن محبوس بود و اينك موزه شده است ديدن مي كند



mandela-clinton-2012.jpg
بيل کلينتون رئيس جمهور پيشين آمريکا نيز 18 جولاي 2012 در مراسم 94 ساله شدن ماندلا شرکت کرد و در کنار وي نشست و اورا يک انساندوست بزرگ اعلام داشت




سالروز انتشار كتاب «نبرد من» و نظر منفي هيتلر نسبت به سوسياليسم جهاني، يهوديان و روسيه و نظر مثبت او نسبت به سوپرمن ها


0718meinkampf.jpg

پشت جلد کتاب
18 جولاي 1925 آدولف هيتلر كتاب خود تحت عنوان Mein Kampf ماين كامپف (نبرد من = مبارزه و تلاش من = جهد و كوشش من) را كه حاوي ايدئولوژي و نظرات سياسي و هدف هاي درازمدت وي بود و آنهارا به صورت نتيجه گيري از تجربه (سرگذشت) خود نوشته بود به توزيع داد كه به زبانهاي مختلف ترجمه شده و هنوز مخاطب دارد.
هيتلر در زندان لاندسبرگ بود كه كار نوشتن اين كتاب را آغاز كرد. وي نخست مندرجات اين كتاب را به «اميل موريس» و سپس ردولف هِس ديكته مي كرد. نوشتن اين كتاب در داخل و خارج از زندان، چهار سال و شش ماه طول كشيده بود.
هيتلر در اين كتاب دشمني خود را نسبت به يهوديان منعكس ساخته و نوشته است كه يهوديان از دهها سال پيش در حال توطئه كردن و دسيسه اند تا كليدهاي رهبري بر جهان را به دست آورند. به باور هيتلر كه در كتاب او مندرج است، يهوديان با همين هدف «كمونيسم» را ساختند و در روسيه پياده كرده و در نقاط ديگر جهان بسط دادند كه فرضيه اي غير عملي است، و با هدف تخريب سوسياليسم اصيل (كه مورد نياز و قبول بشر است) به وجود آورده شده است. سوسياليسم ماهيت ملي دارد زيرا فرهنگ ملل متفاوت و روانشناسي، نحوه پرورش و روش زندگاني ملل با هم فرق دارد و درنتيجه درک و خواست آنان. لذا سوسياليسم انترناسيونال عملي نيست و شکست خواهد خورد.
هيتلر نوشته است كه يهوديان با همين هدف (جهاني شدن)، زبان اسپرانتو را اختراع كردند، عنوان بين المللي بر آن نهادند و .... هيتلر سپس نتيجه گيري كرده است كه به اين دلايل و به خاطر حفظ جهان از دسيسه هاي يهوديان است كه با جوديسم و كمونيسم مبارزه خواهد كرد.
هيتلر در كتاب «تلاش من» از سوسياليسم ملي ـ سوسياليسم در خور فهم و خواست مردم كه جامعه مفت خور، بيكاره و متقلب به وجود نياورد و قوه ابتكار مردم را تقويت كند ـ تمجيد كرده و نوشته است كه به ترويج و اجراي اين ايده خواهد پرداخت. هيتلر دمكراسي را به صورتي كه در اروپاي غربي مشاهده مي شد، و حكومت هاي پارلماني بزعم او مركب از افراد زبانباز و سياستباز را يك بيماري جهاني خوانده و گفته است كه «منتخبين» بايد داوطلبان خدمت باشند نه عاشقان قدرت و شهرت. به زعم هيتلر، دمكراسي واقعي و «حكومت براي خدمت» بايد از نو تعريف شود. وي معاهده ورساي را يك توطئه و اجحاف قدرت هاي فاتح برضد ملل مغلوب و تضعيف شده قلمداد كرده و نوشته است كه سلطه گران هدفي جز كوچك و ضعيف كردن كشور ها (با تجزيه آنها) ندارند تا آسان تر بتوانند حكم برانند. قدرت هاي اروپايي نمي خواهند که آلماني ها را متحد و نيرومند ببينندم
هيتلر در كتاب خود خواهان قرار گرفتن همه سرزمين هاي آلماني نشين (حتي آنها كه بر حسب مندرجات كتب تاريخ، در قديم آريايي نشين بودند) در زير يك پرچم شده است تا منشأ پيشرفت قرار گيرند.
وي در تاليف خود در عين حال با توجه به عقيده «نيچه» در كتاب «چنين گفت زرتشت» خواهان عنايت جوامع به سوپرمن هاي خود شده، اهميت نوابغ و اِليت ها را بيان داشته و اشاره كرده است كه قوم آرين مي تواند بيش از اقوام ديگر «سوپرمن» به دست دهد و سوپرمن فردي را گويند كه براي سعادت ديگران فداكاري كند، به ديگران بينانديشد و ....
هيتلر در همين کتاب نوشته است که روسيه منابع و اراضي بيش از نياز نفوس خود دارد و ما آلماني ها که پُرکارتر هستيم، کمتر و منطقي است که برويم و از منابع روسيه که بلااستفاده مانده استفاده کنيم. [مورخان نوشته اند که چرا مفهوم اين قسمت از کتاب هيتلر را به اطلاع سران کرملين نرسانيدند تا بدانند که روزي ـ روزگاري مورد تعـ*رض آلمان قرار خواهند گرفت و تا دير نشده چاره جويي کنند. اين مورخان، پيمان عدم تعـ*رض آلمان و روسيه در آستانه جنگ جهاني دوم را هم نوعي نيرنگ هيتلر خوانده اند.].
آغاز جنگ داخلي اسپانيا، يك جنگ جهاني ايدئولوژيك با بيش از 500 هزار کشته تلفات


spanish-CW.jpg
يک رزمنده چپگرا در شهر بارسلونا که براي دفاع از نظام جمهوري در اسپانيا تفنگ به دوش گرفته است


18 جولاي سال 1936 جنگ خونين داخلي اسپانيا ميان سلطنت طلبان (راستگرايان) و جمهوريخواهان (چپگرايان) آغاز شد و سه سال طول کشيد و بيش از 500 هزار تن در آن کشته شدند. هيتلر و موسوليني از سلطنت طلبان، روس ها و چپگرايان سراسر جهان از جمهوريخواهان حمايت مي کردند. ژنرال فرانسيسکو فرانکو که تا پايان عمر بر اسپانيا ديکتاتوري کرد از آغازگران اين جنگ بود.
هنگام آغاز جنگ، جمهوري خواهان - عموما چپ - حكومت را به دست داشتند.
فرانکو و سلطنت طلبان از هيتلر و موسوليني استمداد كردند و چپ ها به استالين و همه كمونيستهاي جهان متوسل شدند و اسپانيا صحنه آزمايش سلاحهاي دو بلوك و قدرت نمايي آنها قرار گرفته بود. چپها از كشورهاي مختلف حتي از ايالت متحده آمريكا داوطلبانه وارد اسپانيا شده بودند تا به جمهوري خواهان چپ كمك كنند. بنابراين، جنگ داخلي اسپانيا يك جنگ ايدئولوژيك بود كه بعد از جنگ جهاني دوم به نام جنگ سرد تا سال 1991 ادامه يافت و اينک به صورتي ديگر ـ اقتصادي. جنگهاي داخلي اسپانيا همچنين فرصت مناسبي براي پيشرفت عكس خبري بود زيرا هيچيك از دو طرف مانع فعاليت خبرنگاران عكاس نمي شدند
[مشروح اين رويداد، در روزهاي متعدد در اين تاريخ آنلاين آمده است]

spanish-civil-war-merged.jpg
جوانان ـ زن و مرد ـ و کارگران به اينگونه مسلح شده و در برابر ارتش قرار گرفته بودند







نخستين زني كه در فضا قدم زد و جوشكاري كرد



0718savitsksya.jpg

Svetlana Savitskaya
در اين روز در سال 1984بانو « سوتلانا ساويتسكايا Svetlana Savitskaya» در آن زمان 36 ساله، كه 17 جولاي با سفيه شوروي، ساليوت ـ 7، در مدار زمين قرار گرفته بود از اين سفينه خارج شد و در فضا قدم زد. وي 25 جولاي اين كار را تكرار كرد و اين بار در خارج از سفينه به جوشكاري قطعات خارجي آن پرداخت. سوتلانا كه پس از 11 روز پرواز در فضا به زمين بازگشت، نخستين زني بوده است كه تا كنون در فضا قدم زده و در خارج از سفينه به جوشكاري و كارهاي فني پرداخته است. سوتلانا قبلا هم در سال 1982 با سفينه « تي ـ 7 » به مدار زمين رفته و چند روز در فضا گردش كرده بود. نوزده سال پيش او (سال 1963) ، بانو «والنتيا ترشكووا» فضانورد شوروي، به عنوان نخستين زن با «وستوك ـ 6» به مدت سه روز فضاپيمايي كرده بود. شوروي در واحد فضانوردي خود، زنان فضانورد متعدد داشت، از جمله بانو «النا كندراكووا» كه در 1994 به مدت 5 ماه در ايستگاه فضايي « مير » اقامت كرد. وي قبلا هم پرواز فضايي داشت. به اين ترتيب شوروي(روسيه) در تاريخ فضانوردي، از لحاظ پرواز زنان فضا نورد، مقام اول را دارد و اين مقام براي هميشه محفوظ است. اين كشور بود كه نخستين موشك هدايت شونده به مفهوم امروز را ساخت، نخستين انسان را در مدار زمين قرارداد، به مريخ و ونوس سفينه فرستاد و داراي ايستگاه فضايي شد.
سوتلانا هشتم آگوست سال 1948 در مسكو به دنيا آمد و يك خلبان بود. او قبلا برنده چندين مدال بين المللي پرواز در نمايشهاي هوائي شده بود. پيش از ورود به دنياي فضا پيمايي پرواز آزمايشي چند جت تازه ساز شوروي نيز بر عهده سوتلانا قرار داده شده بود. او که در دهه 1990 باز نشسته شده است دختر يک قهرمان نظامي شوروي در جنگ جهاني دوم بود و در جواني در ژيمناستيک بانوان برنده جايزه شده بود. سوتلانا مانند ساير فضانوردان شوروي عضو حزب كمونيست بود.
انفجار انتحاري در سالگرد روي كار آمدن صدام حسين!



718alawi.jpg
اياد علاوي نخست وزير دولت انتقالي عراق با محافظان خارجي از محل يک انفجار انتحاري در مرکز بغداد ديدن مي کند

برخي از رسانه ها كه تشديد تيراندازي ها و انفجارهاي انتحاري در عراق در يك هفته منتهي به 18 جولاي 2004 از جمله حمله به اسكورت وزير دادگستري دولت انتقالي عراق را منتشر كرده بودند اين انفجار هاي پرتلفات را كه هدف بيشتر آنها مقامات عراقي و موسسات دولتي اين كشور بود به حساب سالگرد روي كار آمدن صدام حسين در دهه 1970 گذارده بودند. صدام 18 جولاي 1979 پس از كناره گيري حسن البكر از رياست جمهوري عراق بر جاي او نشست و سمت دبير كل حزب بعث، و رئيس شوراي عالي انقلاب عراق را هم بر عهده گرفت و به اين ترتيب تا آپريل 2003 كه توسط ارتش آمريكا بر كنار شد 24 سال بر عراق حكومت كرد. وي از ژوئن 1968 كه حزب بعث منحصرا زمام امور عراق را به دست گرفت حكمران اصلي و پشت پرده عراق بود. صدام در زمان البكر معاون او بود. يكي از اين روزنامه ها عكسي را (كه در بالا آمده است ) در صفحه اول خود چاپ كرده بود كه علاوي نخست وزير دولت موقت (دولت انتقالي) را در حال بازديد از يك صحنه انفجار انتحاري پرتلفات در مركز بغداد كه سه روز پيش از آن روي داده بود نشان مي دهد.

718q.jpg
ماموران مربوط جسد يکي از محافظان الحسن وزير دادگستري وقت را از محل انفجار دور مي سازند


در انفجار انتحاري 17 جولاي 2004 بغداد، اسکورت سنگين «مالک الحسن» وزير دادگستري دولت انتقالي عراق هدف قرارگرفت که ضمن آن شش تن از جمله پنج نفر از محافظان! الحسن کشته شدند ولي به خود او آسيبي نرسيد. اين انفجار به فاصله کمي از خانه الحسن روي داد. وي دقايقي پيش از آن، خانه را به قصد دفتر کارشترک گفته بود.
سه سانحه هوايي در يک منطقه و به يک شکل ـ سالروز سقوط جمبوجت «تي. دبليو. ا.»كه معماي آن هنوز حل نشده است

17 جولاي 1996 يك جمو جت شركت هواپيمايي «تي. دبليو. ا» كه با 230 مسافر و خدمه از نيويورك عازم پاريس بود در حاشيه نيويورك و بر فراز اقيانوس اطلس منفجر شد و به آب افتاد. پير سالنجر روزنامه نگار معروف نوشت كه يك موشك نيروي دريايي آمريكا اشتباها اين هواپيما را ساقط كرده است. ديگران تروريستهاي مسلمان را متهم به انفجار هواپيما كردند و برخي هم با توجه به انفجار جمبوجت پان امريكن پرواز 103 برفراز اسكاتلند شايعات ديگري را رايج ساختند كه هنوز اين معما حل نشده است. اين معّما از زماني پيچيده تر شده است كه در دوم سپتامبر 1998 يك جت مسافربر «سويس اير» با 229 مسافر بر فراز اقيانوس اطلس و در ساحل آمريكاي شمالي (نه چندان دور از نيويورك) به طرزی اسرار آميز سرنگون شد و سپس در همين منطقه يك جت مصري با 217 مسافر به دريا افتاد. دو شركت اول پس از وقوع اين حوادث ورشكست و منحل شدند و شركت مصري چون دولتي است به كار ادامه مي دهد. هواپيماي مصري حامل گروهي از افسران مصري بود كه از آمريكا به وطن باز مي كشتند. چگونگي اين رويدادهاي هوايي هنوز در پرده ابهام است.






آمريكا و قاعده ضد نپوتيسم Nepotism ـ اخراج کارمندي که با دختر رئيس خود ازدواج کرد

شوراي شهر «راك هيل» آمريكا واقع در ايالت كاروليناي جنوبي در جولاي 2005 دستور اخراج «مت كوپر» را از نيروي آتش نشاني شهر صادر كرد. شورا اطلاع يافته بود که «مت» 25 ساله با دختر رئيس سازمان آتشنشاني راك هيل ازدواج كرده بود. شوراي شهر طبق اصل ضد نپوتيسم Nepotism (مساعدت در دادن مقام، شغل،امتياز و از اين قبيل به قوم و خويش بدون رعايت اصل شايستگي و شرايط لازم و ضوابط*) تصميم به اخراج مت كوپر گرفت. در آمريكا از قرن نوزدهم، قاعده استخدام بستگان از سوي مدير يك موسسه عمومي و رعايت حال آنان ممنوع بوده است. اين قاعده شركتهاي سهامي را نيز كه داراي سهام عام هستند شامل مي شود. مت كوپر ضمن انتقاد از تصميم شوراي شهر استدلال كرده بود كه نمي توان وي را مشمول اين قاعده قرار داد زيرا كه وي چند سال پس از استخدام شدن در نيروي آتش نشاني، با دختر مدير سازمان ازدواج كرده و در استخدام او پارتي بازي در كار نبوده است.
رسانه هاي آمريكا در مقالات خود عموما اقدام شوراي شهر را تاييد كرده و نوشته بودند كه نبايد اجازه داده شود كه نپوتيسم به آمريكا باز گردد كه رواج پارتي بازي باعث فساد مي شود و به وحدت ملي آسيب خواهد رساند. اين رسانه ها تاريخچه منع نپوتيسم را در آمريكا در سابقه خبر خود نوشته بودند. در قرن 19 يكي از روساي جمهور آمريكا، مقامات را سر ميز ناشتايي كه در آشپزخانه كاخ سفيد چيده مي شد از ميان دوستان و بستگان و افرادي كه توصيه شده بودند انتخاب مي كرد كه اين عمل مورد اعتراض آمريكاييان قرار گرفت و به محفل آشپزخانه معروف شد كه قاعده ضد نپوتيسم به آن پايان داد.
---------

*
Nepotism is: favoritism granted to relatives regardless of merit. The word nepotism is from the Latin word nepos, nepotis =nephew =
(برادرزاده، خواهرزاده و ...)
*
Nepotism: Favoritism shown or patronage granted to relatives, as in business. (from Italian nepotismo)




برخي ديگر از رويدادهاي 18 جولای


  • 1812: انگلستان با روسيه و سوئد بر ضد« فرانسه ناپلئون » متحد شد . اين اتحاد در تاريخ به پيمان «اوره برو Orebro» معروفست.


  • 1872: با اين كه قدمت دمكراسي در انگلستان به قرن 12 مي رسد از 18 ژوئيه 1872 در اين كشور دادن راي در حوزه هاي راي گيري « مخفي » اعلام شد.


  • 1923: زنان انگلستان همانند شوهرانشان اين حق را به دست آوردند كه دادخواست طلاق به دادگاه بدهند.


  • 1991: دولت فدرال يوگوسلاوي نيروهاي خود را از اسلواني كه اعلام استقلال و خروج از كنفدراسيون كرده بود فرا خواند و به اين ترتيب بر جدائي اسلواني مهر تاييد گذارد.


  • 1979: رسما اعلام شد كه حسن البكر از رياست جمهوري عراق و همه سمت هايي كه داشت به دليل ضعف بنيه و مزاج كناره گيري كرده و صدام حسين معاون او رئيس جمهوري ، دبير كل حزب بعث ، و رئيس شوراي عالي انقلاب عراق شده است. حزب سوسياليستي بعث از 17 ژوئن سال 1968 قدرت را در عراق به دست گرفته بود و از همان زمان ، حسن البكر رياست جمهوري اين كشور بود . به اين ترتيب تا سال 2003 حزب بعث 35 سال برعراق حكومت كرده بود كه خارج ساختن كامل آن از جامعه اين كشور كار سريع و آساني به نظر نمي رسد.
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    28 تیر

    ايران


    دیدار داریوش از مصر و دستور تدوین تاریخ مصریان


    كشفيات باستانشناسي، مبدأ تقويم مصري های عهد باستان را روزي مصادف با 19 جولای سال 2781 پيش از ميلاد (28 تیرماه) به دست داده است که از آن پس رویدادهای مصر باستان با آن تطبیق داده می شود. به دستور داريوش بزرگ ـ شاه هخامنشی ایران بود که شرح رویدادهای مصر باستان (از آغاز پيدايش خط و علائم قابل خواندن تا 25 قرن پیش) جمع آوری شدند و در نتیجه محفوظ مانده اند.
    پس از کشف مبدأ تقویم مصریان و تطبیق آن با سال میلادی، زمان وقوع رویدادهای مصر باستان به تقویم میلادی تبدیل شده است. داريوش كه در سال 517 پيش از ميلاد براي ديدار از ساتراپي مصر به اين منطقه متصرفي ايران باستان رفته بود پس از مشاهده تمدن و آثار تاريخي و ابنيه مصر، به يك هيات مركب از آگاهان مصري و پژوهشگران ايراني، يوناني، فنيقي و يهود ماموريت داده بود که تاريخ مصريان تا آن زمان را جمع آوري، تنظيم و تدوين كنند كه باقي مانده و از مآخذ تاريخ مصر در قرون قديم قرار گرفته است.
    داريوش بزرگ همچنین در مصر جنوبي معبدي براي مصريان ساخته كه تقريبا دست نخورده باقي مانده است و تصوير او بر ديوار معبد وجود دارد. ايرانيان در زمان دودمان هخامنشيان به مدت 120 سال و چند ماه بر مصر حکومت کردند.
    بخشی از آثار همين داريوش بزرگ و دودمان هخامنشي ـ داريوشي كه اين همه دقت و دلسوزي براي تاريخ و حفظ ابنيه باستاني ملل ديگر از خود نشان داده بود، به حُكم يك قاضي (مستقر در ايالت ايلي نوي آمریکا) بايد بابت غرامت كاري كه ايرانيان انجام نداده اند ازدست برود. اين آثار به امانت به دانشگاه شيكاگو سپرده شده بود تا آمريكاييان، تمدن 25 قرن پيش بشر را به چشم ببينند. آثار امانتي مورد بحث متعلق به همه نسلهاي ايران زمين (ساكنان قلمرو ايران باستان) و هويت ملي آنان است كه ضبط ِشان به منزله مصادره اموال مشترك (ملّي) ايشان است كه منطقا امكان پذير نمي تواند باشد.
    0718persianartifact.jpg
    يکي از کتيبه هاي امانتي


    عامل عصیان قندهاریها و جنگ داخلی ایرانیان ـ چون گرگين خان گرجي خــتنه شده بود شاه سلطان حسين اورا فرماندار قندهار کرد!

    شاه سليمان صفوي 19 جولای 1688 ميلادي (تیرماه 1067) گرگين خان حاكم گرجستان را كه مردم اين سرزمين وابسته به ايران وقت از جور و ستم او به تنگ آمده بودند و عريضه به دربار اصفهان فرستاده بودند بركنار كرد. شش سال بعد، شاه سلطان حسين كه در 1693 و پس از مرگ پدر بر جاي او نشسته بود، به توصيه درباريان مُغرض و رشوه خوار خود که گرگین خان، خــتنه و مسلمان شده است، وي را حاكم قندهار ساخت كه تعدّي او به قندهاري ها سبب طغيان آنان و جنگ داخلي ايرانيان شد که مآلا به عُمر دودمان «صفويه» پايان داد.
    گرگين خان با آداب و رسوم قندهاري ها آشنا نبود، رفتار دیگری داشت و خشونت می کرد. همين امر و بی اعتنایی او نسبت به رسوم قندهاري ها، وی را در نظر آنان به صورت فردي مخوف جلوه گر ساخته بود که آمادگي يافته بودند براي رهايي از دست وي به هر اقدامي بر ضد او دست بزنند.






    بازگشت محمدعلی شاه مخلوع به ایران به قصد پس گرفتن تاج و تخت با کمک روسیه

    محمدعلي ميرزا، شاه مخلوع قاجار، با حمايت روسيه به منظور پس گرفتن تاج و تخت از پسرش سلطان احمدشاه، 28 تيرماه 1290 (19 جولای 1911) با سپاهي از طريق تركمنستانِ روسيه وارد گرگان شد تا از آنجا به تهران آيد.
    در تهران، محمد ولي خان تُنكابُني رئيس الوزراء وقت پس از شنيدن اين خبر، از ترس به انگليسي ها نزديك شد و چند رجل هوادار انگلستان از جمله وثوق الدوله! را وارد كابينه كرد و ....
    «تاريخ» نشان داد كه هواداران محمدعلي شاه پس از چند جنگ و گريز و حتي رساندن خود به دماوند به هدف نرسيدند و شكست خوردند. ولی اقدام آنان بیش از پیش دولت تهران را به دامان انگلستان افکند. در آن زمان (سه سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول و دوران صلح مسلح)، انگلستان و روسیه به دوستی و سازش با یکدیگر نیاز مبرم داشتند زیرا که آلمان و اتریش به ایتالیا نزدیک و اتحادیه سازی می کردند.






    اولتيماتوم لندن و مسکو به رضاشاه ـ شمار نيروهاي مسلح ايران چهل برابر نظاميان مهاجم بود، ولي خــ ـیانـت ...

    در پي سه هفته بازي دپپلماتيك به منظور اغفال رضاشاه، و پس از رسيدن نيروهاي انگليسي از هند به عراق، 28 تيرماه 1320 لندن و مسكو چهره عوض كردند و به تهران يك اخطارِ «اولتيماتوم مانند» دادند كه بي درنگ و بدون چون و چرا، آلماني ها را از خاك خود بيرون كند.
    با اينكه سرانجام رضاشاه به اخطار لندن و مسكو گردن نهاد و آلماني ها خروج از ايران و عمدتا از طريق تركيه را آغاز كرده بودند، سي و هفت روز پس از صدور آن اولتيماتوم، نيروهاي انگلستان و شوروي وارد ايران شدند. ظاهرا اين سي و هفت روز براي تباني انگليسي ها با برخي از ژنرالها و مقامات و رجال وقت تهران کافي بود تا سربازان وظیفه را بدون اطلاع شاه (فرمانده کل قوا) مُرخص کنند، کشور را بي دفاع سازند و ....
    شمار نيروهاي مسلح ايران قبل از اجراي توطئه مرخص کردن نظاميان از سربازخانه ها چهل برابر نيروهاي مهاجم بود!. دولت های مِحور (آلمان و ایتالیا) محرمانه با رضاشاه تماس داشتند که پس از رسیدن نظامیان آلمان به شمال قفقاز، ارتش ایران هم با اعلام لغو قراردادهای گلستان و ترکمن چای، از جنوب وارد قفقاز شود و اعلام دارد که آن دو قرارداد با تزار روسیه بسته شده بود نه جماهیریه شوروی.
    متفقین، لازم داشتند که ایران در کنارشان باشد تا از طریق آن، کمک نظامی و خواربار به شوروی برسانند و نیز مانع دستیابی آلمان به مناطق نفتدار خاورمیانه ازجمله ایران شوند.






    روزهاي پيش از 30 تير 1331 كه ايران متشنج بود



    mosaddegh-better.jpg


    مصدق

    29 تيرماه 1331 تهران و بسياري از شهرهاي ايران به حالت نيمه تعطيل درآمده بود. اين وضعيت از چهار روز پيش از آن، از لحظه اي كه اعلام شده بود دكتر مصدق به علت پذيرفته نشدن پيشنهادهايش از سوي شاه، كناره گيري كرده و استعفاي او از نخست وزيري پذيرفته شده است به چشم مي خورد.
    مردم، خشمگين و آمادهِ بپاخيزي بودند. دكتر مصدق كه از شانزدهم تيرماه با مجلس سنا درگيري پيدا كرده بود 25 تيرماه از شاه خواسته بود كه علاوه بر تصدّي نخست وزيري، وزير جنگ هم باشد كه شاه نپذيرفته بود. همان روز دكتر مصدق استعفانامه خود را براي شاه فرستاد و در آن تاكيد کرد كه چون پيشنهادهاي منطقي و اصولي او كه اجرايشان براي پيروزي مبارزات مردم ايران لازم است، مورد قبول شاه قرار نگرفته است و احساس مي كند كه شاه به وي اعتماد ندارد و با اين وضعيت ادامه خدمت موفقيت آميز به وطن ممكن نيست، لذا كناره گيري خود را تسليم مي كند.
    شاه همان روز استعفاي دکتر مصدق را پذيرفت و احمد قوام (قوام السطنه) را مأمور تشكيل كابينه كرد و در اعلاميه مربوط، وي را «حضرت اشرف» خواند و تصريح كرد كه نسبت به او اعتماد كامل دارد.
    روز بعد، قوام السطنه دست به انتشار اعلاميه سراسر تهديد و بي سابقه خود؛ «كشتيبان را سياستي دگر آمد» زد و بر خشم مردم افزود و سيل تلگرام به حمايت از دكتر مصدق از سراسر ايران به سوي تهران روان شد. همان روز، 28 تَن از نمايندگان مجلس هم اعلام كردند كه بدون حضور دكتر مصدق، با فردي ديگر براي ادامه نهضت ملّي همکاري نخواهند كرد و كشور متشنج شد.
    روز 28 تير، قوام با يك اشتباه سياسي ديگر كه درخواست انحلال مجلس از شاه بود بر دامنه تشنج افزود. بازار تهران تعطيل شد و در همه جا تظاهرات به راه افتاد و جبهه ملّي روز سي ام تير را تعطيل عمومي اعلام كرد.
    در پي اين تصميمِ جبهه ملّي، تظاهرات عمومي وسيعي به راه افتاد، از همه جا صداي حمايت از دكتر مصدق بلند بود و درگيري هاي خشونت آميزي روي داد كه به كشته شدن عده اي منجر شد.





    دوران بسیار سخت خروج از ایرانِ پس از انقلاب ـ ممنوع بودن ارز، طلا و اسناد با مسافر ـ داستان خارج کردن ارز در لای جلد کتاب و طلا در ساعت مچی! و ...


    sadegh-tabatabaee.jpg
    صادق طباطبایی

    از خرداد 1358 ـ چهار ماه و چند روز پس از انقلاب ایران و حذف نظام 2500 ساله سلطنتی، اجازه داده شد که مردهای تبعه ایران هم بتوانند به سفر خارج از کشور بروند مشروط براینکه شرکت هواپیمایی مربوط، قبلا گذرنامه آنها را به نخست وزیری ـ دفتر ویژه که عملا زیر نظر دکتر ابراهیم یزدی بود ـ بفرستد تا بررسی شود که ضد انقلاب، خارج کننده ارز (در سال انقلاب و سال های پیش از آن)، مقام پیشین، متهم عادی و تحت تعقیب قضایی و یا مورد سوء ظن سازمان های انقلابی (کمیته ها و ...) نباشند. پس از بررسی اگر مانعی وجود نداشته باشد، گذرنامه آنان مُهر و امضاء و به فرودگاه فرستاده می شود و تنها کسانی که گذرنامه آنان در فرودگاه باشد می توانند بلیت خودرا از شرکت هواپیمایی دریافت و مسافرت کنند.
    این مسافران نمی توانستند هرکدام بیش از سه هزار دلار مَرسوم (مصوّب)، طلا جز حلقه و انگشتری ازدواج، اشیاء قیمتی و عتیقه و یا هرگونه مدارک به همراه داشته باشند (مدارکی که به استناد آنها درخواست پناهندگی کنند و یا بعدا ادعای مالکیّت، بِستانکاری و بازنشستگی). اعلام شده بود که مسافران عازم خارج از کشور، در فرودگاه دقیقا بازرسی بدنی می شوند و پول اضافی و مدارک آنان ضبط خواهد شد. بازرسی از مسافران علاوه بر کارکنان مربوط، توسط انقلابیون مستقر در کمیته فرودگاه صورت می گرفت. مسافران باید 3 ساعت پیش از پرواز در فرودگاه می بودند. به بانوان قبلا اجازه مسافرت به خارج داده شده بود.
    بازرسی بدنی، جامه دان و بار؛ بسیار ـ بسیار دقیق بود، توسط انقلابیون صورت می گرفت و کاری بود نسبتا وقتگیر. از آن پس گزارش ضبط های فرودگاهی در روزنامه های تهران آشگار شد که لازم است در تاریخ ایرانیان بماند که تاریخ طولانی ایرانیان حاکی از تکرار رویدادها در موارد بسیار است (فلسفه تاریخ).
    این بازرسی ها در عین حال خبرساز شده بودند. برای مثال: یک دانشجوی مقیم آمریکا داخل قاب ساعت مچی خود که آنرا قبلا تخلیه کرده بود سکه طلا قرارداده بود، یک مرد جوان لای جلد مقوایی چهار کتاب ده هزار دلار اسکناس صد دلاری جاسازی کرده و این کتابها پس از قراردادن دلارها دوباره صحّافی شده بودند، در پاشنه و تخت کفش یک مرد دیگر دو چک حواله 50 هزار دلاری به دست آمده بود، یک کارمند بازنشسته مدارکی حاکی از اجبار به بازنشستگی در «شولدِر پَد» کُت خود حمل می کرد تا با استناد به آن، از دولت کشور مقصد تقاضای پناهندگی کند، یک مسافر عازم کانادا روی جلد و صفحات شناسایی ِ کتاب یک مؤلف را به نام خود جعل کرده بود تا در کانادا خودرا مؤلف و نویسنده معرفی کند و اجازه اقامت بگیرد زیراکه شنیده بود طبق قوانین کانادا به هنرمندان، نویسندگان و روزنامه نگاران اجازه اقامت می دهند. او داده بود که روی جلد و چند صفحه جعلی اول کتاب را جداگانه و به نام خودش دوباره چاپ کنند و کتاب را با نام خود به عنوان مؤلف، دوباره صحّافی کرده بود. چگونگی لو رفتن او به این صورت بود که بازرس که عضو کمیته مربوط و یک دانشجوی داوطلب بود قبلا کتاب را خوانده بود و وجود تغییر روی جلد، اورا متعجب کرده بود و ....
    کسانی که می دانستند با مسافرت آنان موافقت نمی شود و یا اینکه در فرودگاه دستگیر می شوند، از مرز زمینی و به اَشکال مختلف خارج می شدند. یک روزنامه نگار که بعدا در آمریکا هم کار روزنامه نگاری را از سرگرفته بود گفته بود که پوست گوسفند بر تَن کرده بود و در میان یک گله بمانند یک گوسفند (اصطلاحا؛ چهار دست و پا) از مرز بلوچستان خارج شده بود، به پاکستان و از آنجا به ترکیه و آمریکا آمده بود. مدیر یک روزنامه که کمتر از 40 سال داشت با خرید گذرنامه یک مرد 70 ساله از مرز کُردستان وارد ترکیه شده بود و از آنجا به کانادا رفته بود و ....
    طبق گزارش صفحه اول شماره 15873 روزنامه اطلاعات، صادق طباطبایی معاون وقت وزارت کشور جمهوری اسلامی [متوفی در دوسلدورف آلمان در 21 فوریه 2015 در 72 سالگی] اعلام کرده بود که از دولت های دیگر خواسته شده است که اسامی ایرانیان متقاضی پناهندگی را ـ قبل از اتخاذ هرگونه اقدام ـ جهت بررسی به تهران بفرستند تا معلوم شود که پرونده حیف و میل اموال عمومی، اختلاس، کلاهبرداری، جعل و سوء استفاده نداشته و قبلا (در هر زمان) پول کلان و بیش از حد متعارف (120 هزار دلار) خارج نکرده باشند که اسامی خریداران ارز از سال 1352 (1973) در دست بانک مرکزی است و این ارز حاصل از فروش نفت و متعلق به همه ملت است که نباید حیف و میل شود. همچنین اختلاس کننده اموال عمومی نمی تواند درخواست پناهندگی سیـاس*ـی کند. وی افزوده بود که طبق ضوابط بین المللی، دادن پناه به چنین افرادی ظلم به یک ملت است که فراموش نخواهد شد (در دستگاه قضایی و تاریخ خواهد ماند). اگر به این درخواست قانونی و ملّی اعتناء نشود ما رسما اعتراض و اقدام متقابل خواهیم کرد و .... [صادق طباطبایی که در قم و در خانواده یک روحانی به دنیا آمده بود از بستگان «موسی صدر» و دایی حسن خمینی ـ نوه آیت الله خمینی بود. او زمانی هم معاونت نخست وزیری را بر عهده داشت و سخنگوی دولت موقّت بود. صادق بعدا سفیر جمهوری اسلامی در آلمان شد و همانجا ماند. او تحصیلات عالی اش را در آلمان گذرانیده بود.].
    از زمان تغییر نظام حکومتی تا اواسط دهه 1370 (نیمه دهه 1990)، در داخل و خارج ـ از تمدید و تجدید گذرنامه های کسانی که تقاضای پناهندگی کرده بودند خودداری می شد و در خارج (کنسولگری های ایران) وکالتنامه های مالی بیش از مبلغ معیّن و وکالت فروش ملک در ایران را تایید نمی کردند. حال آنکه در ماههای پس از تغییر نظام و در دوران نخست وزیری مهندس بازرگان دریافتی بازنشستگان حتی به خارج برای آنان حواله می شد که محمدعلی رجایی رئیس دولت وقت، از آذرماه 1359 مستمری بازنشستگان مقیم خارج از کشور را قطع و ازسرگیری پرداخت هر مورد آن را موکول به بازگشت فرد بازنشسته به کشور کرد و پس از طی مراحل معیّن. در آن زمان جنگ عراق با ایران ادامه داشت و بازگشت به کشور دشوار بود. بازنشستگانی که پس از جنگ (در دورانی که هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود) به کشور بازگشته بودند گفته اند که برای برقرارکردن مستمری خود، باید از هفت خوان رستم می گذشتند و بررسی امنیتی هم می شدند که مدتی طول می کشید و باید به سازمان مربوط (مستقر در خانه مصادره شده ثابت پاسال واقع در خیابان جُردَن) می رفتند ـ البته با تعیین وقت قبلی. از آن پس تا به امروز هم وکالتنامه های بازنشستگان حد اکثر یک ساله است و در صورت گذشت مدتی معیّن و دریافت نکردن مستمری، این پول به خزانه برگشت داده می شود و عبور از هفتخوان باید از سر گرفته شود.
    بعدا و بویژه پس از پایان جنگ عراق با ایران، رفت و آمد به خارج آسان و سال به سال هم آسانتر شده است و سختگیری های سابق مطلقا مشاهده نمی شود و فرودگاه بین المللی تهران، عنوانِ جهانیِ آسان ترین و بی درد سرترین فرودگاه را به دست آورده است.
    شهريه گرفتن از دانش آموزان، امري در تضاد با اصل 30 قانون اساسي جمهوري اسلامي و قانون تعليمات اجباري

    [در دوران حکومت اصلاح طلبان] اين خبر در شماره 29 تيرماه 1383 روزنامه همشهري متعلق به شهرداری تهران چاپ شده بود كه «نفس عمل» با اصل سي ام قانون اساسي جمهوري اسلامي در تضاد است:

    "سازمان آموزش وپرورش شهرستان هاي استان تهران ميزان هزينه ثبت نام در مدارس غيرانتفاعي [پولي] تابع اين سازمان را تا سقف ۳۵ درصد افزايش داده است.".
    "به اين ترتيب؛ شهريه ثبت نام در مقطع آمادگي در شهرستان هاي كرج، ري و شهريار ۱۱۰ هزار تومان و در ساير شهرستان هاي استان ۱۰۰ هزار تومان. شهريه ثبت نام در مقطع ابتدايي در كرج، شهر ري و شهريار ۱۳۹هزار تومان و در ساير شهرستان ها ۱۲۵ هزار تومان. شهريه ثبت نام براي مقطع راهنمايي در كرج ، شهرري و شهريار ۱۷۸ هزار تومان و در ساير شهرستان ها ۱۶۱ هزار تومان است. هزينه ثبت نام در مقطع دبيرستان و پيش دانشگاهي براساس جمع هزينه هاي واحدهاي مربوط خواهد بود.".

    اصل 30 قانون اساسي جمهوري اسلامي كه با اين «عمل» سازمان آموزش و پرورش در تضاد است از اين قرار است:

    «دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصيلات عالي را تا سرحد خودكفايي كشور به طور رايگان گسترش دهد.».

    تا زمان انتشار گزارش همشهري (آمده در بالا)، از سوي شوراي نگهبان درباره تفسير اين اصل مطلبي انتشار نيافته بود.
    در سال 1358 که اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي تدوين و تصويب شد همه مدارس کشور از کودکستان تا دانشگاه رايگان بود و نياز به فراهم ساختن وسائل تحقّق و اجرای آن اصل نبود. رایگان شدن آموزش و پرورش از کودکستان تا سطح دکتری از شهریور 1353 آغاز شده بود. بر همين پايه در سال 1353 مدارس غير دولتي منحل شدند و پنج دبيرستان تهران هم كه از سوي شوراي آموزش و پرورش منطقه اي وقت، قبلا «غير انتفاعي» اعلام شده بودند به صورت دولتي كامل درآمدند.
    می دانیم که قانون تعليمات اجباري مصوّب سال 1321 نيز تعليمات عمومي در ايران را رايگان و يكنواخت اعلام كرده است.هدف از یکنواخت بودن این است که استعداد بر حسب پول و انتخاب مدرسه پولی شکوفان نشود و همه نوجوانان کشور، هم ـ سطح رشد کنند و احساس وجود طبقه در جامعه نکنند.
    رئيس جمهور هرکشور پاسدار قانون اساسي وطن است و براي انجام اين تکليف سوگند ياد مي کند و تنها پس از اداي اين سوگند است که مي تواند کار خودرا در سمت رياست جمهوري آغاز کند. به علاه، طبق اصل 174 قانون اساسي جمهوري اسلامي سازمان بازرسي کل کشور به منظور نظارت بر حسن جريان امور و اجراي صحيح قوانين در دستگاههاي اداري تاسيس شده است.
    نفت يك درآمد عمومي ايران است كه مبلغي از آن بايد صرف آموزش و پرورش مردم كشور شود. به گفته انديشمندان، مهمترين سرمايه گذاري، سرمايه گذاري در آموزش و پرورش است. وجود دو نوع مدرسه ـ پولي و رايگان ـ آموزش نوجوانان را از صورت يکنواخت بودن خارج مي سازد و مانع بروز يکنواخت استعدادها مي شود که به نظر کارشناسان تعليم و تربيت، نوعي تبعيض است. چنانچه درآمد نفت کافي نباشد، هزينه آموزش و پرورش در ايران همانند ساير کشورها بايد از محل ماليات تامين شود و حتي ماليات تازه به عنوان ماليات تامين هزينه آموزش و پرورش وضع شود؛ ماليات سالانه بر اتومبيل هاي شخصي و منازل و زمين هاي شهري و ....






    کمک ارزي رئيس جمهور اصلاح طلب به اعضاي يک انجمن!

    گزارش زير در روزنامه همشهري مورخ 28 تيرماه 1383 منتشر شده بود:

    "دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران از خريد دو هزار دستگاه لپ تاپ ( كامپيوتر كيفي) از محل كمك يك ميليون دلاري رئيس جمهور [محمد خاتمي]، براي اعضاي اين انجمن خبر داد. اين كمك يك ميليون دلاري! كه در اختيار معاونت امور مطبوعاتي وزارت ارشاد قرار گرفت، براي خريد تجهيزات مورد نياز اين قشر اختصاص يافته است. مسعود هوشمند رضوي به ايرنا (خبرگزاري دولت) گفته است كه اين كمك رئيس جمهور كه به صورت ارزي (!) در اختيار انجمن صنفي روزنامه نگاران قرار گرفته است، به اعضاي دايمي اين انجمن تعلق مي گيرد [نه همه روزنامه نگاران، هرچند که حرفه اي، با تجربه اي بيشتر و معروف باشند]. وي سابقه عضويت در انجمن صنفي روزنامه نگاران و نداشتن بدهي حق عضويت به اين انجمن (!) را از ديگر شرايط دريافت «لپ تاپ» ذكر كرد. اعضاي وابسته انجمن صنفي نيز با توجه به سابقه عضويت در انجمن (!)، مي توانند از اين تجهيزات استفاده كنند.".

    ***

    همين يك عمل يک ضعف دولت وقت [اصطلاحا؛ اصلاح طلبان] را نشان مي دهد. فلسفهِ دادن كمك ارزي به اعضاي يك انجمن چيست؟. آيا همه روزنامه نگاران ايران اعضاي همين یک انجمن بودند كه شهرت به سياسي بودن بيش از صنفي بودن داشت؟.
    سئوال ديگر اين است كه چرا و به چه دلیل اولویّت را به خريد لپ تاپ از محل اين يك ميليون دلار داده بودند؟.
    چرا مجلس در قبال چنين بذل و بخشش هايي ساكت بود؟. آيا رفته بودند مروري بر محاكمات دو سال اول دادگاههاي انقلاب كنند كه افراد را با ارتكاب يكصدم چنين بذل و بخشش هايي و چنين تبعيضاتي اعدام كرده بودند. بسياري هستند كه نوار آن محاكمات را در اختيار دارند. به همين زودي همه چيز فراموش شد؟!.





    چاپ و انتشار نشريه به جاي نشريه توقيف شده!

    به گزارش مورخ 28 تيرماه 1383 روزنامه هاي تهران، بازپرس شعبه سوم دادسراي كاركنان دولت و رسانه ها طي نامه اي به وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي [دولتِ به نوشته رسانه هاي خارجي؛ اصلاح طلبان] اعلام كرده بود كه روزنامه «وقايع اتفاقيه» توقيف موقت شده است. متن نامه كه يک سند تاريخ درباره وضعيت روزنامه نگاري معاصر ايران است از اين قرار است:

    وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي ( مسجد جامعي)
    با سلام
    در پي اعلام شكايت مدعي العموم عليه آقاي مصطفي خانزادي مديرمسئول روزنامه وقايع اتفاقيه دائر به تخطي از مقررات بند «ب» ماده ۳۳ قانون مطبوعات (چاپ و انتشار نشريه به جاي نشريه توقيف شده)، تبليغ عليه نظام، توهين به مقامات و مسئولين رسمي كشور، چاپ مطالب خلاف واقع و نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي در شماره هاي متعدد اين نشريه تحت عناوين مختلف كه تفصيل آن در شكايت هاي مدعي العموم آمده است و با توجه به حضور مديرمسئول اين روزنامه در دادسراي عمومي و انقلاب تهران و اذعان نامبرده مبني بر اين كه نشريه را در اختيار تيم و گروه روزنامه توقيف شده «ياس نو» قرارداده و در واقع روزنامه وقايع اتفاقيه به جاي روزنامه توقيف شده ياس نو چاپ و منتشر مي گردد و مدير مسئول حتي يك نيرو در اين روزنامه ندارد! و هم چنين رسالتي كه طبق قانون مطبوعات بر عهده نشريه مذكور بوده و ملتزم به آن مي باشد نه تنها رعايت نگرديده بلكه با خروج از رسالت مطبوعاتي وارد حريم ممنوعه قانون مطبوعات شده و به طور گسترده به نقض صريح بندهاي ۱ ، ۸ و ۱۱ از ماده ۶ قانون مطبوعات پرداخته است، لذا با تطبيق عملكرد اين روزنامه با بند «ب» ماده ۳۳ قانون مطبوعات كه مقرر داشته پس از توقيف يك نشريه انتشار هر نوع نشريه ديگر به جاي نشريه توقيف شده ممنوع و نشريه جديد بلافاصله توقيف مي گردد و اصل ۲۴ و بند ۵ از اصل ۱۵۶ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و بند «و» ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشكيل دادگاه هاي عمومي و انقلاب دستور توقيف موقت روزنامه وقايع اتفاقيه به مديرمسئولي آقاي مصطفي خانزادي صادر و اعلام مي گردد.

    ***

    تا زمان انتشار گزارش بالا حتي به يك روزنامه نگار حرفه اي و قديمي پروانه انتشار «روزنامه» عمومي داده نشده بود.





    اظهارات 27 تیرماه 1394 رهبر ایران و تأکید او بر تغییر نکردن سیاست ایران نسبت به آمریکا، ادامه حمایت از دوستان منطقه ای و رد رجز خوانی آمریکاییان


    khamenei2.jpg


    اظهارات آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب در خطبه های نماز عید فطر (شنبه 27 تیرماه 1394) در مصلّای تهران انعکاس گسترده جهانی داشت، روزنامه ها در گوشه و کنار جهان ازجمله نیویورک تایمز و وال استریت جُرنال در آمریکا، گاردین در انگلستان و تایمز هندوستان آن را تیتر بزرگ و شبکه های تلویزیونی آمریکا در ردیف خبرهای اول خود قرار داده بودند و تیترهایِ انتخاب شده برای اظهارات وی عبارت بودند از: «سیاست ایران نسبت به آمریکا تغییر نمی کند و ایران در زمینه های دیگر با این دولت مذاکره نخواهد کرد، ایران به دادن کمک به دوستان خود در منطقه ادامه خواهد داد، متن تهیه شده در پایان مذاکرات هسته باید در ایران روند قانونی خود را [برپایه اصول 77 و 125 قانون اساسی و قوانین موضوعه دیگر] طی کند تا پذیرفته و یا ردّ شود، رهبری ایران شعارهای مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا در راهپیمایی های روز جهانی قدس را جهت گیری بزرگ ملت ایران خواند و ....».
    هر سه خبرگزاری جهانی بزرگ مشروح اظهارات رهبر جمهوری اسلامی را مخابره کرده بودند.
    آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز عید فطر [تیرماه 1394] با اشاره به شعارهای «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا»ی ملت ایران در روز جهانی قدس گفت که جهت گیریهای عظیم حرکت ملت را باید از این شعارها درک کرد نه از زبان مغرض بیگانگان که متأسفانه در داخل نیز برخی کج فهم ها آنها را تکرار می کنند.
    آیت الله خامنه ای در اشاره به موضوع هسته ای گفت که برای تصویب متن تهیه شده، باید مسیر قانونیِ پیش بینی شده طی شود البته چه این متن تصویب شود چه نشود اجر مذاکره کنندگان محفوظ است. دست اندرکاران بررسی «متن تهیه شده هسته ای» باید براساس مصالح کشور و منافع ملّی با دقت کار خود را انجام دهند. وی با تأکید بر مقابله جمهوری اسلامی با هرگونه سوءاستفاده از «متن تهیه شده» گفت: چه متن تهیه شده تصویب شود چه نشود، به هیچکس اجازه خدشه بر اصول اساسی نظام اسلامی را نمی دهیم. قابلیت های دفاعی و حریم امنیت کشور حفظ خواهد شد و جمهوری اسلامی ایران هرگز تسلیم زیاده خواهی دشمنان نخواهد شد.
    رهبر جمهوری اسلامی گفت: چه متن تهیه شده پس از طی روند قانونی داخل کشور، تصویب شود چه نشود، ملت ایران از حمایت ملت مظلوم فلسطین، یمن، بحرین و ملت و دولت های سوریه و عراق و مجاهدان صادق لبنان و فلسطین دست بر نخواهد داشت.
    رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه در هر صورت، سیاست ملّت و نظام جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد، گفت: "ما درباره مسائل دو جانبه، منطقه ای و جهانی هیچ مذاکره ای با آمریکا نخواهیم داشت مگر در موارد استثناء همچون مورد هسته ای که قبل از این هم سابقه داشته است. سیاست های ما و آمریکا در منطقه صد و هشتاد درجه اختلاف دارد؛ بنابراین چگونه می توان با آنها گفت‌وگو و مذاکره کرد.".
    آیت الله خامنه ای به رجزخوانی چند روز اخیر آمریکایی ها اشاره کرد و گفت: دولت مردان و دولت زنان آمریکا این روزها برای حل مشکلات داخلی به ناچار، مشغول رجز خوانی هستند اما زیاده گوییهای آنها حقیقت ندارد.
    وی با اشاره به یکی از این رجزها مبنی بر جلوگیری از تولید سلاح هسته ای در ایران گفت: ما سالها قبل براساس مبانی اسلام، فتوای حرمت تولید سلاح هسته ای داده ایم و برای تولید این سلاح، مانع شرعی داریم اما آمریکایی ها با وجود اینکه گاهی به اهمیت این فتوا اذعان می کنند، در تبلیغات و رجز خوانیها دروغ می گویند و ادعا می کنند که تهدید آنها جلوی ساخت سلاح هسته ای ایران را گرفته است. مقامات فعلی آمریکا از تسلیم ملّت ایران حرف می زنند البته پنج رئیس جمهور قبلی آنها نیز پس از انقلاب از این آرزوها داشتند اما یا مُردند یا در تاریخ گم شدند و شما هم مثل آنها، تسلیم ایران را مگر به خواب ببینید.
    آیت الله خامنه ای با اشاره به اعتراف رئیس جمهور کنونی آمریکا به چند مورد از اشتباهات گذشته این کشور در قبال ایران از جمله کودتای 28 مرداد و حمایت از صدام گفت: اینها تنها مُشتی از خروار است و اشتباهات بسیاری وجود دارد که آمریکایی ها هنوز حاضر نیستند به آنها اعتراف کنند.
    رهبر انقلاب با تأکید بر اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: حدود دوازده سال است که شش کشور بزرگ جهان تلاش می کنند ایران را از پیگیری صنعت هسته ای باز دارند و همانگونه که برخی گفتند پیچ و مهره های هسته ای ایران را بکلی باز کنند اما امروز مجبور شده اند گردش چند هزار سانتریفیوژ و ادامه تحقیق و توسعه را در ایران بپذیرند و تحمل کنند و این، معنایی جز اقتدار ملت ایران ندارد. این اقتدار و قدرتِ رو به گسترش جمهوری اسلامی ایران ناشی از ایستادگی و مقاومت ملت و شهامت و ابتکار دانشمندان عزیز است.
    آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به حرف رئیس جمهوری آمریکا [اوباما] مبنی بر توان نابود کردن ارتش ایران گفت: قدیم ها به این گونه حرف ها «لاف در غریبی» می گفتند. ما از هیچ جنگی استقبال و هیچ جنگی را آغاز نمی کنیم، اما اگر جنگی روی دهد آن کس که از نبرد سرشکسته خارج خواهد شد آمریکای متجاوز و جنایتکار است.

    khamenei-headline.jpg
    تیتر و تصویر یک روزنامه آمریکایی در شماره یکشنبه خود از اظهارات شنبه 27 تیرماه 1394 رهبر ایران. تیراژ روزنامه های آمریکا در روزهای یکشنبه دو تا سه برابر روزهای دیگر است



    kayhan-7-20.jpg
    صفحه اول شماره دوشنبه 29 تیرماه 1394 روزنامه کیهان (شنبه و یکشنبه به مناسبت تعطیلات عید فطر، روزنامه های تهران منتشر نشده بودند)


    ـ ـ ـ ـ ـ

    چند تفسیرنگار آمریکایی ضمن تحلیل اظهارات آیت الله خامنه ای، به نتیجه نظرسنجی تلفنی امسال (سال 2015) از 91 ایرانی مقیم آمریکا، کانادا و چهار کشور اروپایی که در پی انقلاب 1978، وطن را تَرک کرده و قبلا ناراضی قلمداد می شدند اشاره کرده بودند که اکثریت این شمار گفته بودند تاکید رهبری ایران در هر نطقی در سال های اخیر بر عظمت ایران و ایرانی، گذشته تابناک آن و ایران ـ ایران گفتن و از مصدق با عنوان «مرحوم مصدق» یادکردن، مایه خوشنودی بوده است. آنان گفته بودند که برای بیشتر ایرانیان، «وطن» مهمتر از آب و نان است. این 91 نفر از میان مشاهیر و مقامات پیشین انتخاب شده بودند. آنان در عین حال گفته بودند که مسئله ایران، فساد اداری ـ اقتصادی و در مواردی هم «ضعف مدیریت و کم دقتّی در انتخاب مدیران» است که در طول تاریخ در پی هر انقلاب مشاهده شده است، ولی انقلاب ایران «انقلاب اسلامی» است و با هدف برقرارکردن اخلاق و احکام اسلام بوده است که این اخلاق و احکام در ذهن هر ایرانی از کودکی وجود دارد و از دیرزمان در مدارس تدریس شده است.
    در جریان مذاکرات هسته ای 18 ماه گذشته، ناسیونالیست های ایرانی ـ برون مرز و درون مرز ـ به موازات اصول گرایان، از حق ایران و حاکمیّت ملّی آن دفاع کرده بودند.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    28 تیر

    دنياي هنر


    بازيگر قديمي صنعت فيلم سينمايي هند



    0719chitnis1.jpg


    ليلا چيتنيس Leela Chitnis از قديمي ترين بازيگران صنعت فيلم سينمايي هند در اين روز در سال 2003 در 93 سالگي درگذشت. وي از دهه 1930وارد كار نمايش و سينما شده بود. معروفترين فيلم قديمي او «آواره» عنوان داشت كه در آن نقش مادر راج كاپور (بازيگر مرد) را برعهده داشت. ليلا در بيش از 40 فيلم به ايفاي نقش پرداخته بود. او سالها پيش از مرگ در مصاحبه اي گفته بود: در زماني كه من وارد كار نمايش شدم، اين كار در هند به منزله قدم گذاردن در فساد تلقي مي شد. ولي من اعتنا نكردم و به خانواده ام كه از طبقه متوسط بودند گفتم كه بالاخره يك زن بايد دل به دريا بزند و يك روز اين سد را بردارد و وارد كار نمايش شود تا ذهن ديگران اصلاح گردد و بدانند كه كار نمايش هم حرفه اي است مانند حرفه هاي ديگر و فساد نيست.
    در تاريخ هنر نمايش و سينما چنين آمده است: "با فداكاري افرادي نظير «ليلا» صنعت سينماي هند رونق گرفته است به گونه اي «بالي وود» در مومباي (بمبئي) رقيب «هالي وود» لس آنجلس شده است.".

    0719chitnis2.jpg
    ترسيم چهره ليلا، از كارهاي يك نقاش هندي










    در دنياي داستان نويسي


    سالروز انتشار «يكي بود يكي نبود» نوشتهِ محمدعلی جمال زاده که گفت: اگر ایرانی به مَنش پیشین بازگردد، ایران هم ایران پیشین می شود و ...


    jamalzadeh-merged.jpg

    جمال زاده در میانسالی و در 92 سالگي
    تاريخ انتشار کتاب «يكي بود، يكي نبود» ـ یک مجموعه داستان کوتاه شامل شش قصه ـ نوشتهِ محمدعلي جمال زاده را 19 جولاي 1921 (28 تیرماه 96 سال پیش) درشهر برلين ذكر كرده اند كه چندين ماه بعد، نخستين نسخه آن به تهران رسيد و برداشت قصه ها مورد انتقاد دولتی های وقت قرار گرفت. اين دومين کتاب اين نويسنده بود.
    جمال زاده كه نهم نوامبر سال 1997 در 92 سالگي در ژنو درگذشت نخستين کتاب خود زیر عنوان «گنج شايگان» را در سال 1917 منتشر ساخته بود. وي كه در اصفهان به دنيا آمده و بيشتر ايام عُمر را در خارج از ايران بسر بـرده بود بعدا داستانهاي متعدد نوشت از جمله «تلخ و شيرين»، «كهنه و نو»، «آسمان و ريسمان» و ... و بالاخره داستانِ «قصه ما به پايان رسيد».
    سَبك جمال زاده مشابهت زياد به روش «چارلز ديكِنز، نویسنده قرن 19 انگلستان» داشت. تحولات اجتماعي ـ اقتصادي زمينه ساز داستانهاي جمال زاده بود كه بانوی آلماني داشت و عمدتا در اروپا بسر مي بُرد. وي بر زبانهاي فرانسه، آلماني و عربي مسلّط بود.
    داستان كوتاه نويسي در جهان معاصر كه بارديگر مورد توجه ویژه قرار گرفته عمدتا كار روزنامه نگاران و عمدتا حادثه نويسان روزنامه ها است كه به مناسبت کار خود با مردم (حادثه دیدگان) تماس دارند و از دردِ دل آنان و مسائل جامعه (علل) آگاه می شوند که به نظر می رسد ایرانِ امروز دچار كمبود چنین روزنامه نگارانی است، حال آنکه شمار آنان در کشورهای دیگر رو به ازدیاد است زیراکه عصر اینترنت و سوشِل میدیا آن را ایجاب کرده است و روزنامه نگار به جای توجه به سیاستبازی ها و تبلیغات دولتی سراغ مسائل جوامع و افراد برود که گفته اند؛ مُشت نمونه خَروار است. مردم در قرن 21 بویژه جوانان (نسل معروف به میلِنیال Millennial) به اخبار سیاسیون و دولتی ها توجه و اعتناء ندارند، امروز مردم ـ مخاطبان رسانه ها ـ علت وقوع حادثه را ـ عنصر «چرا» که یکی از عناصر ششگانه هر خبر است ـ می خواهند بدانند. حادثه نویس روزنامه نباید تنها به اطلاعیه هایِ رسمی ِ دریافتی (اطلاعیه ها و اظهارات سخنگویان پلیس و مقامات شهری و ...) اکتفا کند که عمدتا فاقد اشاره به علّت و انگیزه واقعی است، باید خودش برود و شخصا قضایا را تحقیق کند و برنگارد ـ به همان گونه که ما، روزنامه نگاران قدیم، در دهه های 1330 ـ 1350 می کردیم. جمال زاده در جواني روزنامه نگار بود و در بغداد «روزنامه رستاخيز» را منتشر مي كرد و در آلمان از همكاران تحريري «نشريه كاوه» بود. نام کاوه را به این لحاظ بر این نشریه گذارده بودند که کاوهِ ایرانی نخستین انقلابی جهان به مفهوم امروز بود. جمال زاده و بويژه در دوران جواني از هواداران ناسيوناليسم ايراني و زنده کردن آن بود. او بارها گفته بود که اگر ایرانی به مَنش پیشین بازگردد، ایران هم ایران پیشین می شود و این بازگشت را نویسندگان با یادآوری گذشتهِ ایرانیان ـ به هر صورت؛ در قالب داستان، تألیف، شعر به سَبک فردوسی، گزارش و تاریخ نویسی می توانند میسّر سازند.







    ساير ملل


    سالروز پيروزي طارق ابن زياد و فتح آندلس (اسپانیا)

    19 جولاي سالروز پيروزي «طارق ابن زياد» بر ارتش ويزيگوت ها در آندلوسا Andalusia (آندلس ـ مناطق جنوبي و شرقي اسپانيا) است كه در سال 711 ميلادي صورت گرفت. در اين جنگ «رودريكRoderic» پادشاه ويزيگت ها كشته شد.
    طارق كه يك ژنرال از مردم «بربر berber» آفريقاي شمالي بود و معاونت موسي ابن نصير حكمران اموي آفريقيه (سرزمين هاي مسلمان نشين شمال آفريقا) را برعهده داشت به تصميم دمشق (وليد ابن عبدالملك از بني اميه) عزم تصرف اروپا و به اسلام دعوت كردن مردم اين منطقه را كرده بود.
    وي در سي ام آوريل 711 با لشكريانش از تنگه ميان آفريقا و اروپا كه به نام او جبل طارق (جيبرالتار) خوانده مي شود گذشته و پا به خاك اروپا گذارده بود.
    «واشنگتن اروينگW. Irving» مورخ و پژوهشگر آمريكايي پس از سالها مطالعه درباره كارهاي طارق در اسپانيا، شمال آفريقا و خاورميانه و پيمودن قسمتي از مسير لشكريان او، در سال 1835 كتابي تحت عنوان «فتح اسپانيا: افسانه ها و حقايق» منتشر ساخته است. در اين كتاب، اروينگ نوشته است: طارق پس از عبور از تنگه، دستور باز گشت به كشتي هاي حامل سربازان را داد و خطاب به سربازانش گفت:
    «براي شما جايي براي فرار نيست. دريا در پشت است و دشمن در جلو. بايد به ياري خدا اميدوار باشيد، به دستورهاي او مومن، و بردباري را از دست ندهيد تا به پيروزي برسيد. شمشيرهايتان را از دست ندهيد و بدانيد كه «حق» هميشه پيروز است. اگر بر شهر و دياري دست يافتيد، اماكن و آنچه را كه متعلق به جامعه است و از خزانه عمومي (بيت المال) ساخته شده است تخريب و ويران نكنيد كه اسلام تخريب اماكن عمومي را نهي كرده است. افراد دشمن پس از تسليم شدن، در امان هستند و نبايد به آنان آسيب برسد».
    طارق پس از پيروزي بر ويزيگوت ها قصد تصرف فرانسه را كرد و چند نقطه مرزي از خاك فرانسه را هم به دست آورد.
    منصور ابن موسي حكمران افريقيه پس از اطلاع از پيروزي طارق، به اسپانيا رفت و در اينجا بر سر چگونگي تصرف بقيه اروپا، ميان آنها اختلاف افتاد و وليد ابن عبدالملك اموي هر دو را براي مذاكره به دمشق دعوت كرد. پس از ورود اين دو به دمشق كه به طور جداگانه صورت گرفت، وليد درگذشت و جانشين او سليمان ابن عبدالملك كه از بيم جان و از دست دادن حكومت، قصد كشتن برخي از ژنرالها و حكمرانان بي اعتنا به خود را كرده بود موسي ابن نصير را به بهانه اين كه با افراد مسلح و شمشير وارد كاخ او شده بود به زندان افكند و در آنجا به دستور حكومت در 76 سالگي كشته شد و طارق هم از نظر افتاد و از او به خاطر فتح اسپانيا كه قرنها در دست مسلمين بود تقدير نشد.






    ترور مردي كه همه عمر را براي استقلال وطنش برمه (ميانمار) تلاش كرد و اينک مبارزه دختر او براي برقراري دمکراسي در برمه


    0719san.jpg
    Aung San

    «آنگ سانAung San» ناسيوناليست بزرگ برمه (ميانمار)، نخست وزير وقت، بنيادگذار ارتش نوين، قهرمان ملي که به پدر برمه معروف شده است 19 جولاي سال 1947 در جلسه شوراي عالي برمه مركب از وزيران و بزرگان برمه اي با تني چند از همكاران و همفكرانش كشته شد. مقتولين علاوه بر آنگ سان، عبارت بودند ازشش وزير، يک معاون وزير و يک مامور انتظامي. توطئه ترور توسط يو ساو U Saw نخست وزير پيش از جنگ جهاني دوم (دوران استعمار انگلستان) طرح و براي انجام آن، شماري فرد مسلح انتخاب و با لباس نظامي ساختمان محل تشکيل جلسه را مورد حمله قرارداده وارد تالار شده و مقامات مورد نظررا کشتند. «يو ساو » و همدستانش بعدا دستگير و محاکمه شدند و «يو ساو» اعدام شد. به باور برخي از مورخان، مقامات وقت لندن قبلا از طرح اين توطئه آگاه بودند. از آن زمان با هدف بزرگداشت آنگ سان و همکارنش، 19 جولاي در برمه يک روز ملي اعلام شده، تعطيل عمومي است و روز شهيدان نام دارد. در برمه که 676 هزار کيلومتر مربع وسعت و 61 ميليون جمعيت دارد و ميان هند، لائوس، تايلند، چين و بنگلادش واقع شده است، آنگ سان به Bogyoke يعني ژنرال معروف است. مورخان نوشته اند که افکار سوسياليستي داشته و متحدان او عموما چپگرايان بودند. وي در رشته تاريح و سياست تحصيل کرده بود. پدرش يک حقوقدان بود. آنگ سان 13 فوريه 1915 به دنيا آمده بود. برمه از سال 1886 و پس از سه جنگ و شکست در آنها از انگلستان، مستعمره اين کشور شده بود.
    آنگ سان همه عمررا در مبارزه براي تامين استقلال و يكپارچه كردن برمه صرف كرده بود. برمه پيش از جنگ جهاني دوم ضميمه هندوستان انگلستان بود. آنگ سان به ژاپن كمك كرد تا برمه را از دست انگلستان خارج سازد. وي با رفت و آمد هاي متعدد به توكيو، امپراتوري ژاپن را بر آن داشت كه در سال 1943 به برمه استقلال بدهد. وانگ سان از زماني كه نتيجه جنگ جهاني را حدس زده بود، در تايلند يك ارتش ملي مركب از ناسيوناليستهاي برمه اي و عمدتا چپگرا ايجاد كرده بود تا به كمك آن بتواند استقلال برمه را پس از جنگ جهاني دوم حفظ كند. وي پس از اين جنگ و شكست ژاپن در آن و بازگشت نيروهاي استعمار، از دولت لندن خواست كه به استقلالي كه ژاپن به برمه داده بود احترام بگذارد. انگلستان قبول كرد كه در ژانويه 1948 به برمه استقلال كامل بدهد و تا آن زمان استقلال داخلي داشته باشد و تنها يک فرماندار انگليسي به عنوان رئيس کشور (نه، رئيس دولت) در آنجا باشد. چنين قراردادي 27 ژانويه 1947 ميان آنگ سان و كلمنت اتلي نخست وزير وقت انگلستان امضاء و «آنگ سان» در سمت نخست وزير امور داخلي برمه تثبيت شد كه در جلسه 19 جولاي (ژوئيه) 1947 شوراي عالي، شش ماه مانده به اجراي وعده انگلستان، با شش تن از همفكران و همکارانش و يک معاون وزير و يک مامور انتظامي (نگهبان تلار جلسه) به دام توطئه افتاد و كشته شد. «آنگ سان» يک سنديکاساز و از هواداران اداره کشور به صورت فدراسيون بود.
    از «آنگ سان» يک دختر و يک پسر به جا مانده است که پسرش يک مهندس مقيم ايالات متحده آمريکاست. سالهاست که دختر او بانو «آنگ سان سو كايAung San Suu Kyi» متولد نهم ژوئن 1945 مبارزه مي کند تا در وطن دمكراسي واقعي برقرار شود. وي در اين زمينه از سال 2012 به پيروزي هايي دست یافته است. او سالها نقش رهبر مخالفان دولت ژنرالهارا ايفاء کرد و بيش از 15 سال در حصر خانگي قرار داشت ولي تسليم نشد. بانو آنگ سان که تحصيلکرده هند، انگلستان و آمريکاست مدرک تحصیلی دکترا دارد. او زمانی هم کارمند محلي سازمان ملل بود. شوهر او يک استاد کانادايي ـ انگليسي بود و مولف چند کتاب درباره تبت و بهوتان که اخيرا از بيماري سرطان درگذشت. پس از بازگشت بانو «آنگ سان سو کاي» به برمه و ايجاد جبهه ملّي براي دمکراسي، دولت ژنرالها به شوهر او ويزاي ورود به برمه براي ديدار با زنش را نداد! و زن و شوهر به دور از يکديگر زندگي مي کردند. بانو «آنگ سان» پس از کودتاي «ژنرال نه وينNe win» و دفن دمکراسي تصميم به بازگشت به وطن و مبارزه گرفت. مبارزات و مقاومت او در برابر زورگويي ها آن چنان بوده است که سزاوار دريافت مدال و جوائز جهاني متعدد شده است از جمله جوائز بوليوار، نهرو و نوبل. در سال 2012 بالاخره دولت استبدادي برمه زير فشارهاي بين المللي تسليم شد و موافقت کرد که بانو آنگ سان در انتخابات فرعي شرکت کند و به مسافرت خارج برود که وي به نمايندگي پارلمان انتخاب شد و از چند کشور ديدار کرد و همه جا با استقبال فراوان رو به رو گرديد. او اینک نه تنها رهبری جبهه ملی برای دمکراسی را برعهده دارد بلکه وزیر امور خارجه و مشاور دولت و وزیر امور ریاست جمهوری میانمار است. بانو آنگ سان دارای دو فرزند است.
    Aung.jpg
    Aung San Suu Kyi







    روزي که لائوس استقلال يافت


    19 جولاي 1949 ، دولت فرانسه به لائوس ـ مستعمره ديگر خود در شبه جزيره هندوچين ـ استقلال داد. اين كشور كوهستاني كه ميان ويتنام، كامبوج، تايلند، برمه (ميانمار) و چين قرار گرفته و پنج ميليون جمعيت دارد از ديرزمان داراي حكومت پادشاهي بود.
    لائوس پس از سالها كشمكش شاهزادگان اين كشور با يكديگر، در دسامبر سال 1975 به دست گروه كمونيستي «پاتت لائو» كه رهبري آن را هم يك شاهزاده برعهده داشت افتاد و داراي نظام سوسياليستي شد.
    لائوس كه هنوز داراي نظام سوسياليستي است در جريان جنگ ويتنام، مدتي صحنه برخورد طرفين جنگ شده بود.
    پايتخت اين كشور 237 هزار كيلو متري شهر «وين تيان Vientiane» است كه در كنار رود مكونگ قرار دارد. لائوس به دريا راه ندارد و راه آبي آن همين رود مكونگ است.

    يك لحظه غفلت سناتور ادوارد کندي که درس عبرت هم نشده است

    در سال 1969 سناتور ادوارد [تد] كندي آخرين تن از سه برادر مشهور در تاريخ آمريكا خودرا براي احراز مقام رياست اين كشور آماده مي كرد و كمتركسي بود كه به پيروزي او در انتخابات بعدي (سال 1972) ترديد كند كه يك لحظه غفلت ، صد سال راه او را دور ساخت.
    تد کندي (متوفي در25 آگوست 2009 در 77 سالگي) 19 جولاي 1969 در ساعات شب پس از شركت در يك مهماني در يک ناحيه ساحلي ايالت ماساچوست، به اتفاق دستيار (منشي) 29 ساله اش بانو «ماري جو كوپچنه» عازم شهر بود كه اتومبيل از مسير خود منحرف شد و به داخل يك بركه پر از آب افتاد. ادواردكندي [تد] که رانندگي خودرو را برعهده داشت خودرا از آب بيرون كشيد و «ماري جو» در داخل اتومبيل و در عمق سه متر ي زير آب جان سپرد. غفلت در اينجا بود كه سناتور كندي براي نجات ماري جو شتاب به خرج نداده بود و با تاخير از پليس استمداد كرده بود. دادگاه محل به اين حادثه رسيدگي و سناتور کندي را به جرم ترک صحنه تصادف به دو ماه زندان تعليقي محکوم کرد.
    با وجود اين، رسانه ها قضيه را دنبال كردند و مطالبي نوشتند که سناتور كندي ناچار شد از فکر نامزدي سمت رياست جمهوري منصرف شود. وي تصميم داشت حتي از عضويت کنگره هم کنار برود که دوستانش مانع شدند [و تا پايان عمر سناتور بود]. درباره حادثه رانندگي 19 جولاي 1969 داستانهاي بسيار گفته شده است که هيچکدام به مرحله تاييد نرسيدند. مرور زمان نشان داد که اين رويداد درس عبرت هم براي اصحاب قدرت نشده است که ايرانيان از قرنها قبل از آن اين ضرب المثل را ورد زبان داشته اند: يک زمان غافل شدم؛ صدسال راهم دور شد.

    0719joo.jpg
    ماري جو







    مرگ اسرار آميز كارشناس اسلحه كشتار جمعي انگلستان در زماني بسيار حساس


    0719keli.jpg


    در گير و دار ترديد نسبت به درستي ادعاي قبلي سران دولتهاي آمريكا و انگلستان مبني بر خطر اتمي شدن عراق و اعلام جعلي بودن سند خريد اورانيوم از سوي عراق از نيژر که آن را بانو اليزابتا بورباخبرنگار مجله ايتاليائي پانوراما به يک ديپلمات آمريکايي در رم داده بود ، مرگ اسرار آميز دكتر « ديويد كلي »كارشناس انگليسي اسلحه كشتار جمعي بر پيچيدگي قضيه افزودو آن را حساستر ساخت.
    دكتر كلي از جمله كارشناساني بود كه در دهه 1990 زير نظر سازمان ملل چند بار به عراق رفته بود و از اين كشور بازرسي تسليحاتي كرده بود و در اين زمينه اطلاعاتي داشت. وي كه در اكسفورد شاير انگلستان سكونت داشت در عين حال در وزارت دفاع انگلستان در رشته تخصص خود مشغول به كار و يک مشاور ارشد بود. ديويد کلي 59 ساله در ميکرب شناسي و مسائل آلودگي محيط زيست دکترا داشت.
    29 ماه می (سال 2003) خبرنگار يک راديو با دكتر كلي تماس گرفته و صحت اين ادعا را كه عراق در آستانه ساختن سلاح هسته اي بوده و داراي مقدار متنابهي اسلحه شيميايي است جويا شده بود . دكتر كلي پاسخي داده بود كه مغاير ادعاي توني بلر نخست وزير انگلستان بود . به عبارت ديگر ، خطر اتمي شدن عراق را تاييد نكرده بود. از آنجا كه تنها دليل حمله نظامي آمريكا و انگلستان به عراق ، سلاحهاي كشتار جمعي اين كشور و خطر اتمي شدن آن بوده و پس از اشغال نظامي و تغيير دولت عراق تا كنون چنين سلاحهايي به دست نيامده، اظهارات دكتر كلي به راديو وضعيت و موقع توني بلر را به مخاطره مي افكند؛ و وزارت دفاع انگلستان تماس دکتركلي با روزنامه نگار را نقض مقررات اداري اعلام و در اين زمينه به او اخطار مي دهد. از سوي ديگر، يك كميسيون پارلمان انگلستان او را براي تحقيق دعوت مي كند و در اين جلسه يك نماينده هوادار بلر نسبت به او خشن مي شود.
    متعاقب اين وضعيت، پنجشنبه 17 جولاي 2003 دكتر كلي طبق معمول براي قدم زدن روزانه از خانه خارج مي شود و ديگر باز نمي گردد. خانواده او جريان را به پليس اطلاح مي دهد و روز بعد جنازه وي در بيشه اي در حاشيه جنگل در پنج مايلي (8 كيلومتري) خانه اش به دست مي آيد و خبر اول رسانه هاي جهان مي شود.
    پليس يک روز بعد از کشف جسد اعلام مي کند که در کنار جنار يک چاقو و مقداري قرض ضد درد به دست آورده و رگ مچ دست چپ دکتر کلي نيز زده شده بود که بلر نخست وزير انگلستان که در سفر ژاپن بود مرگ اين کارشناس را خودکشي مي خواند. بانو جانس همسر دکترکلي مي گويد که شوهرش هنگام ترک خانه به او گفت که براي قدم زدن مي رود و به حالت عادي از خانه بيرون رفت، لکن قبلا از خشونت اعضاي کميسيون پارلمان و طرح سئوالات آمرانه آنان ناخرسند بود و خود را ناخواسته در ميان يک جنجال بزرگ جهاني مشاهده مي کرد. يک کشاورز محلي که هر روز دکتر کلي را در حال قدم زدن مي ديد گفت که وي روز 17 جولاي هم شاد و هنگام احوالپرسي با او متبسم بود. دکتر کلي در يک اي - ميل که اندکي پيش از آغاز قدم زدن به روزنامه نيويورک تايمز ارسال داشته بود اشاره اي به قصد خودکشي نکرده بود. در اين اي - ميل، دکتر کلي نوشته است که در کميسيون روابط خارجي پارلمان انگلستان چند بازيگر باهم سياهکاري از خود نشان دادند. دکتر کلي که دو روز پس از شرکت در جلسه پرسش و پاسخ کميسيون ناپديد شده بود، درهمان روز تشکيل جلسه پس از ختم کار کميسيون اشاره کرده بود که دولت مغالطه مي کند تا حمله نظامي به عراق را موجه جلوه دهد.
    درژاپن، يک روزنامه نگار خطاب به بلر گفته بود که آيا تصور نمي کند که دست او به خون دکتر کلي آلوده است و پرسيده بود که با اين وضعيت آيا قصد کناره گيري ندارد ؟. بلر که خسته و گرفته به نظر مي رسيد پاسخ داده بود که اجازه دهيد دستگاه قضايي به دور از هياهو به اين ماجرا رسيدگي کند.
    اگر ماجراي مرگ دکتر کلي پيش از سخنراني بلر در کنگره آمريکا صورت گرفته بود , اعضاي کنگره به ويژه نمايندگان حزب دمکرات برخورد ديگري بااو مي داشتند. وي براي توجيه حمله نظامي عراق در جلسه کنگره آمريکا حضور يافته بود .
    اين مسئله که فصلي از تاريخ عمومي را تشکيل خواهد داد و رشته اي است که سر دراز خواهد داشت هنوز در مرحله آغازين است بايد منتظر شد و ديد كه چه پاياني خواهد داشت. تحولات بعدي اين قضيه به تدريج و بر حسب زمان در اين سايت خواهد آمد.





    آمريکا، کانادا و هلند برضد جمهوري اسلامي ايران در جولاي 2004 (تيرماه 1383)

    جورج بوش رئيس جمهور وقت ايالات متحده 19 جولاي 2004 با اشاره به گزارش كميسيون بررسي رويداد 11 سپتامبر 2001 گفته بود كه دولت آمريكا بايد تحقيق كند كه آيا ايران در اين رويداد دست داشته و يا نداشته است.
    وي گفته بود كه ما در حال كند و كاو هستيم تا ببينيم كه آيا ايران در آن رويداد دخالت داشته است يا نه.
    وي افزوده بود: من از دير زمان نگران اين موضوع بوده و نگراني خود را از اين بابت بيان داشته ام.
    بوش در اين روز يك بار ديگر جمهوري اسلامي ايران را متهم كرده بود كه از تروريست ها حمايت مي كند و در تلاش براي تهيه سلاح هسته اي است.
    رئيس جمهور وقت آمريكا اين مطالب را يك روز پس از آن گفت كه «مكلالين» كفيل « سي.آي.ا » گفته بود كه اين سازمان مي دانسته كه برخي از تروريستهاي عامل رويداد 11 سپتامبر از خاك ايران عبور كرده بودند ولي دليل و سندي در دست نيست كه نشان دهد دولت ايران از اين اقدام آنان حمايت كرده باشد.
    همزمان، واشنگتن تايمز گزارش «مطالعه درباره ايران» را كه بيل گيتس (مدير اسبق «سيا») و زبيگنيو برزينسكي (مشاور ويژه كارتر رئيس جمهور نيمه دوم دهه 1970 ، زاده لهستان، دشمن شماره يك شوروي سابق، حامي مجاهدين افغان و گروههاي اسلامي ديگر برضد شوروي، و مبتكر قرار دادن اسلام در برابر كمونيسم در خاور ميانه در دهه 1970 و 1980) آن را تهيه كرده بودند منتشر ساخته بود كه بيل گيتس ( که بعدا وزير دفاع آمريکا شد) درباره آن در نشست شوراي روابط خارجي گفته بود: اگر كوشش براي آغاز مذاكره با ايران كه با آمريكا در مسائل عراق و افغانستان منافع مشترك دارند به نتيجه مطلوب برسد؛ كه خيلي خوب، و چنانچه شكست بخورد؛ در اين صورت لازم است كه آمريكا با شركاء اروپايي خود به صورت جمعي وارد عمل شوند و ايران را تحت تحريم و فشار مشترك بگذارند.
    در همين جلسه، برزينسكي ترديد كرده بود كه حمله احتمالي و محدود اسرائيل به مراكز فعاليت هاي اتمي ايران بتواند نتيجه بخش باشد.
    از سوي ديگر، در اين روز (19 جولاي 2004) برخي رسانه ها اروپايي نوشته بودند:

    720mc.jpg
    مکينون سفير کانادا

    در حالي كه آمريكا به تحقيق درباره احتمال روابط ايران با القاعده پرداخته، و اين دولت (ايران) همچنين درگير جدال با كميسيون بين المللي انرژي اتمي، و نيز متهم به نداشتن ركورد خوب در رعايت حقوق بشر است، نارضايي دو دولت كانادا و هلند هم با ايران به دليل عدم امكان شركت سفيرانشان در جلسه محاكمه متهم به قتل زهرا كاظمي بيشتر شده است. سفير كانادا به دليل تابعيت كانادايي داشتن زهراي 54 ساله و سفير هلند به خاطر داشتن رياست نوبتي اتحاديه اروپا خواسته بودند در جلسه محاكمه حضور داشته باشند و «فيليپ مكينون» سفير كانادا پس از دو ساعت معطلي در محوطه خارج از جلسه محاكمه، آنجا را ترك كرد. دولت كانادا به حالت اعتراض، مكينون را به اوتاوا احضار كرده بود كه خروج او از تهران به خاطر آغاز محاكمه موقتا به تاخير افتاده بود. اظهارات 19 جولاي سخنگوي رئيس قوه مجريه ايران نيز در اروپا و آمريكا چنين تعبير شده بود كه رئيس جمهور وقت ايران (خاتمي) نيز از جريان محاكمه كه با توجه به اهميت قضيه، نسبتا كوتاه بود چندان راضي نبوده است.
    در اين ميان، تجمع كاركنان روزنامه هاي وابسته به جناح اصلاح طلب در محل انجمن صنفي (انجمني که در تابستان 1387 از سوي وزارت کار منحله اعلام شده است) و امضاي يك اعلاميه با دهها امضاء و انتشار آن در جرايد مربوط، مزيد بر علت شده بود و احتمال داده مي شد که در اروپا و آمريكا از اين عمل روزنامه نگاران به عنوان تاييديه تازه بر عدم رعايت حقوق بشر در جمهوري اسلامي استفاده شود. اين گروه در پي توقيف انتشار روزنامه «وقايع اتفاقيه»، و نيز قطع انتشار داوطلبانه و موقت روزنامه جمهوريت دست به امضاي اعلاميه و اجتماع زده بودند. اين دو روزنامه هردو جديدالتاسيس بودند. قوه قضائيه جمهوري اسلامي اعلام كرده بود كه «وقايع اتفاقيه» را تا تكميل تحقيق رسيدگي قضايي، طبق قانون مطبوعات بسته است، زيرا كه عملا به جاي يك روزنامه قبلا توقيف شده از آن استفاده مي شد و دارنده پروانه انتشار آن به اين وضعيت اعتراف و از كنترل روزنامه اش توسط افراد ديگر ابراز عدم رضايت كرده بود.





    بازپرس انگليسي همكاران هيتلر درگذشت


    0719shawcross.jpg


    امروز اعلام شد كه«هارتلي ويليام شاوكراس H.W. Shawcross» بازپرس انگليسي بازجويي از همكاران هيتلر كه برايشان از دادگاه نورنبرگ تقاضاي اعدام كرد 17 جولاي 2003 در 101 سالگي در گذشته است. محاكمات نورنبرگ كه پس از پايان جنگ جهاني دوم آغاز شده بود 216 روز طول كشيد. شاوكراس بعدا از پادشاه انگلستان لقب لردي گرفت.
    مقدمه اي كه شاوكراس بر كيفر خواست متهمان دادگاه نورمبرگ نوشت از سوي فاتحان غربي جنگ جهاني دوم به عنوان يك تعريف جامع از جنگ تجاوزكارانه پذيرفته شد و همان سال به صورت يك ضابطه بين الملي در آمد كه اين ضابطه صراحت دارد كه جنگ تجاوزكارانه يك جنايت بر ضد جهان و انسانيت است. « تاريخ » نشان داد كه واضعان اين تعريف و قاعده تا كنون بارها از آن سوء استفاده كرده و يا نسبت به آن بي اعتنا بوده اند.
    در يك جلسه دادگاه نورنبرگ هنگامي كه متهمان گفتند هركار كه كرده بودند به دستور آمر ( هيتلر ) بود ، شاوكراس پاسخ داد: زماني فرا مي رسد كه فرد به جاي گوش كردن به بالاترين آمر ( پيشوا ) بايد به وجدانش گوش كند. ديديم كه اين هم از همان حرفها بود.
    شاوکراس آواخر عمر از مخالفان مجازات اعدام شده بود.






    بازي با سلامت مردم به خاطر دريافت پول! ـ کارشناسان تاييد دارو حقوق بگير كارخانه هاي سازنده قرص بودند

    شبكه تلويزيوني «سي بي اس» امريكا 17 جولاي 2004 در بخش مشروح اخبار شبانگاهي اش گزارش داده بود: بيشتر اعضاي يك هيات از كارشناسان قلب كه يک هفته قبل از آن نظر داده بودند كه به منظور پيشگيري از امراض قلب و عروق و سكته مغزي، حد اكثر سطح مجاز (مرز خطر) كلسترول در خون كه سالها پيش تعيين شده است بايد از آن پايين آورده شود و توصيه كرده بودند؛ افراد براي پايين آوردن كلسترول بايد از قرص...(با ذكر نام) استفاده كنند حقوق بگير كارخانه هاي سازنده قرص بودند.
    اين شبكه گفت كه اين افشاءگري با كمك گروههاي آمريكايي حمايت از مصرف كننده صورت گرفته است. با وجود اين، بسياري از رسانه ها كه از اعلانهاي كارخانه هاي مربوط برخوردار مي شوند، اين خبر را منتشر نكرده بودند!.
    گروههاي حمايت از مصرف كننده گفته بودند كه اگر كارشناسان پزشكي بازهم به خاطر منافع شخصي چنين نظرهايي بدهند اعتماد مردم به توصيه هاي «درست و واقعي» آنان هم سلب خواهد شد و رسانه ها در انتشار چنين خبرهايي بدون بررسي بيشتر احتياط خواهند كرد.




    اخطار بي تاثير وزير دفاع روسيه به ناتو در جولاي 2004 درباره منطقه بالتيك

    «سرگي ايوانف» وزير دفاع وقت روسيه 17 جولاي 2004 در لندن به ناتو در باره پرواز در نزديكي مرزهاي روسيه هشدار داده بود. روزنامه ها اين اخطار را به اين صورت منعكس كرده بودند كه روسيه به تدريج دارد مسائل تازه اي را مطرح مي سازد. قبلا هم روسيه به پرواز هواپيماهاي نظامي ناتو در منطقه بالتيك و استقرار در سه جمهوري سابق شوروي در اين منطقه و توليد دشواري براي رادارهاي روسيه اعتراض كرده بود. اين بار ايوانف ضمن اعتراض به پرواز هواپيماهاي بلژيكي عضو ناتو در بالتيك شمالي، نزديك مرزهاي روسيه، گفته بود كه جمهوري هاي سه گانه بالتيك كه اخيرا به عضويت ناتو درآمده اند به تعهد خود در رعايت حقوق و احترام روسهاي مقيم اين كشورها عمل نمي كنند و اخطار كرده بود كه اگر اين روش ادامه يابد روسيه ساكت نخواهد نشست. در سه جمهوري بالتيك مخصوصا در استوني اقليت هاي بزرگ روس زندگي مي كنند.
    اصحاب نظر در تفسير اظهارات ايوانف گفته بودند که اين اخطارهاي مكرر بالتيك را به صورت يك منطقه حساس درآورده است كه معلوم نيست اگر روزگاري روسيه دادن اخطار را به صورت تهديد و تعـ*رض درآورد چه خواهد شد و كار به كجا خواهد كشيد. اعضاي اروپايي پيمان ناتو قادر به ايستادگي نظامي در برابر روسيه نيستند و مداخله آمريكا، يعني جنگ اتمي. در طول تاريخ، منطقه بالتيك بارها به صورت منطقه حساس جهان درآمده و هربار جنگي را به دنبال داشته است.
    مرور زمان در شش سال گذشته (تا جولاي 2010) نشان داد که اخطارهاي روسيه موثر نيافتاده و به تدريج کمرنگ شده اند.






    علت، نه معلول


    اصحاب نظر در فرانسه كه نظراتشان در دو هفته منتهي به 18 جولاي 2004 در رسانه ها منعكس شده بود «تروريسم» را مورد تفسير قرار داده و گفته بودند كه تروريستها «معلول» هستند و مبارزه با آنان تا زماني كه «علت» وجود داشته باشد نتيجه مطلوب را عايد نخواهد كرد. براي مثال؛ تا مسئله توزيع ثروت در كشور سعودي حل نشود كه «علت» است نمي توان اطمينان يافت که ناراضي تازه به وجود نخواهد آمد و اين ناراضي جذب گروههاي تروريستي نخواهد شد. يا در مورد عراق، تا اشغال نظامي پايان نيابد و ... و درآمد نفت عراق در دست عراقي ها قرار نگيرد؛ اعمال جاري كه تروريسم خوانده شده اند پايان نخواهند گرفت، و همين طور در نقاط ديگر بويپه در افغانستان.







    گزارش جولاي 2005 شبكه تلويزيوني آمريکا درباره صعنت اتومبيلسازي اين کشور

    شبكه تلويزيوني آمريكا، «ان بي سي» 18 جولاي 2005 گزارش كرد كه صنعت خودرو سازي اين كشور كه روزگاري شهرت جهاني داشت و نام آمريكا مترادف با اتومبيل بود همچنان در حال عقب رفتن است. ان بي سي گفته بود كه در سال 1955 تنها 5 درصد اتومبيلهاي در رفت و آمد و شماره شده آمريكا ساخت كشورهاي ديگر (اروپا) بودند و 50 سال بعد (2005) بيش از 50 درصد و طبق يك آمار 54 تا 58 درصد و عمدتا ساخت ژاپن. اين شبكه افزوده بود كه بايد رفت و از اتومبيلرانان آمريكايي پرسيد كه چرا اتومبيل ساخت خارج را ترجيح مي دهند. علت را به دست آورد و بر طرف ساخت زيرا كه صنايع آمريكا از امكان و ظرفيت برطرف كردن نقائص و جلب نظر مصرف كنندگان داخلي برخوردار هستند.
    نزول خودروسازي آمريکا همچنان ادامه يافت و در سال 2009 به ورشکسته اعلام شدن کمپاني جنرال موتورز انجاميد که اين کمپاني در جولاي 2009 با کمک 50 ميليارد دلاري دولت و تغيير سازمان دست به تجديد فعاليت زده است.









    برخي ديگر از رويدادهاي 19 جولای


    • 1880: عاريه دادن كتاب از سوي كتابخانه هاي عمومي به مردم عادي - هر كسي كه مراجعه كند و نام و نشاني خود را به ثبت برساند - از 19 ژوئيه سال 1880 ميلادي در شهر سانفرانسيسكو آمريكا آغاز شد. يازده قرن پيش از آن كتابخانه عمومي مرو عاريه دادن كتاب را باب كرده بود، اما نه به هر كس، تنها به پژوهشگران و علماء و ادباء. در آن زمان كتابخواني هم كار هر كس نبود.


    • 1943: متفقين بمباران شهر رم را علي رغم قولي كه براي حفظ آثار تاريخي اين شهر داده بودند آغاز كردند.


    • 1974: رهبران كودتاي نظامي قبرس اسقف كاريوس نخستين رييس جمهوري اين كشوررا كه رهبر جنبش استقلال اين جزيره پر حادثه بود بر كنار كردند و با اين عمل بر دردسرهاي كشورشان افزودند.


    • 1870: فرانسه كه با نيرنگ بيسمارك فريب خورده بود به آلمان اعلان جنگ داد. نتيجه جنگ، شكست فرانسه و اشغال نظامي اين كشور بود.


    • 1918: ارتشهاي آلمان درطول «مارن Marn» دست به عقب نشيني زدند كه سه ماه و بيست و دو روز بعد جنگ جهاني اول پايان يافت.


    • 1979: دريادار احمد مدني کرماني استاندار وقت خوزستان توطئه گران اين استان را يك گروه مثلث خواند و اشاره كرد كه اينان از داخل عراق و كويت تحريك مي شوند و اطمينان داد كه سركوب خواهند شد.


    • 1979: ساندينيستها پيروزي انقلاب خود را اعلام داشتند.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا