• تاپیک جامع درخواست جلد | انجمن نگاه دانلود •

  • پیشنهادات
  • blue berry

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/03
    ارسالی ها
    371
    امتیاز واکنش
    7,537
    امتیاز
    654
    محل سکونت
    تهران
    نام رمان کوتاه: گذرگاه وهم
    نام نویسنده: معصومه نجاتی
    ژانر: فانتزی_ترسناک_ ماجراجویی
    نیم خط:
    در میان فضای وهم آور شب ، روشنایی را جستجو کن . آن زمان که سایه ها از لا به لای نگاه های جستجوگر قد می کشند و رعب و وحشت را بر دنیای انسان ها می گسترانند ...

    خلاصه:
    لیزی دختری با ظاهری آرام اما کنجکاو، زندگی بی‌دردسری را در کنار خانواده‌اش می‌گذراند. مردی با نیروهایی ماورایی و زندگی جاودانه که روح خود را به اهریمنیان پیشکش کرده بود و گویی از گور برخاسته بود، همواره در کمین وی بود. به ناگاه سایه‌ی شوم حوادث بر سر مردمان آن حوالی سایه افکند و خانواده‌ی مک شایر را وارد ماجراجویی‌هایی بس خطرناک و خوف‌انگیز کرد. چیزهایی که تا بحال نشنیده بودند و موجوداتی که حتی در ذهنیتشان نیز پدید نیامده بود.
    رنگ خون، بوی ترس و شجاعتی که در وجود لیزی نهفته بود و به یکباره زندگی او را دستخوش تغییراتی مرموز کرد!


    لینک رمان:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    متن پشت جلد:
    و در میان جستجوی عجیبش، نگاهش روی دختری با صورتی معصوم و چشمانی که شجاعت و قدرت را نشان میداد، متمرکز شد.
    دختری که مانند هم نوعانش انسانی عادی نبود بلکه چیزی در وجودش نهفته بود که از ماهیت آن نمی دانست .
    چیزی که ممکن بود سرنوشت او و انسان های زیادی را دستخوش تغییراتی قرار بدهد.
    چیزی همچون یک شروع تازه یا یک ویرانی!
     
    آخرین ویرایش:

    _M.s_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/24
    ارسالی ها
    1,915
    امتیاز واکنش
    9,789
    امتیاز
    709
    سلام
    نام رمان: آوای پری های دریایی Sound of sirens
    جلد اول مجموعه داستان های اسکایلج Tales of skylge
    نویسنده: Jen Minkman
    مترجم: ملیکا سلطان‌زاده (~PINK~) اگر ریز میشه فقط اسم و فامیلی باشه:campe45on2:
    خلاصه: یک جزیره‌ی قدیمی که در حفاظ یک برج چراغ دار است. مردم آنجا هیچ وقت با صدای پری های دریایی اغوا نشده اند، و یک دختر عاشق پسری اشتباه می
    شود.
    ژانر: عاشقانه - فانتزی
    متن کوتاه روی جلد: ما کشتی درحال غرق شدن را به خاطر این حقیقت رها کردیم. بگذار صدای اقیانوس آبی و ساکت ما را به جایی ببرد که خودمانیم نه بیشتر از آن.
    متن پشت جلد هم خلاصه ی رمان باشه *-*
    برای عکس هم دوست داریم یه چیزی شبیه جلد اصلی که تو خصوصی می فرستم باشه و البته اینکه به داستان هم بیاد:aiwan_light_bfffflum:
    دیگه همینا

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    آخرین ویرایش:

    س.زارعپور

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/16
    ارسالی ها
    881
    امتیاز واکنش
    96,880
    امتیاز
    1,003
    سن
    25
    محل سکونت
    شیراز
    سلام
    نام اثر: اسرار فوق محرمانه
    نام نویسنده: س.زارعپور
    ژانر: فانتزی_ عاشقانه

    خلاصه:
    اینکه سرنوشت از قبل نوشته شده یا نه، نامعلومه و هر کس درموردش نظری داره. خیلی‌ها معتقدن خود افراد اون رو انتخاب می‌کنن. این خیلی منطقی‌تره. شاید اگر مارگارت وجود نداشت یا سافیرا و لئونارد شخص باتجربه‌تر و مناسب‌تری رو برای حل مشکلات حکومتی‌شون عازم سفر می‌کردن هیچ جنگی رخ نمی‌داد. شاید اگر جاسپر یکم عاقل‌تر بود و اون نقشه‌ی احمقانه‌ رو نمی‌کشید همه چیز عوض می‌شد. یا شاید هم واقعاً همه‌ی اون اتفاق‌ها افتاد تا به اینجا برسه و هیچ اما و اگر و کاشکی در هیچ شرایطی نمی‌تونست جلوی سرنوشت رو بگیره و احتمالاً اتفاقی که باید بیافته، می‌افته...
    کی می‌دونه کدومش درست‌تره یا ریشه‌ی همه‌ی اتفاق‌ها از اشتباه کی شروع شد؟ باید دید!

    متن کوتاه روی جلد:
    هشدار: من رو بشناسید، قبل از اینکه دیر بشه!
    متن پشت جلد:
    غواصی، یکی از آشناترین حس‌های دنیاست. وقتی که لباس تنگش رو می‌پوشی، لوازم رو تنت می‌کنی، اکسیژن رو توی دهنت می‌ذاری و از پشت توی آب می‌پری، لحظه‌ی اول، سنگینی و فشار آب اذیتت می‌کنه؛ اما وقتی عادت می‌کنی دوست داری پایین‌تر بری. به جاهای عمیق‌تر، تاریک‌تر. جاهایی که نور خورشید نتونه خیلی هم سرک بکشه. این دقیقا احساسیه که بد بودن به تو می‌ده. اولش سخته؛ اما وقتی به لایه‌های عمیق‌تری رسیدی، دوست داری بازم پایین‌تر بری. ممکنه شرایطی تو رو مجبور به بد بودن و بد موندن بکنه؛ اما باور کنین که حس خیلی خوبی داره.
    درمورد آدم بدها چی فکر می‌کنین؟ ازشون متنفرین؟ صبر کنین! هیچ اشکالی نداره که متنفر باشین؛ اما تا حالا درموردشون کنجکاو شدین؟ اینکه چرا بد بودن رو انتخاب کردن؟ یا شاید هم فکر می‌کنین یه شیطان از اول یه شیطان زاده میشه؟

    در مورد عکس هم توی خصوصی با طراح صحبت میکنیم.
    خسته نباشید!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863

    pooneh_b

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/07/23
    ارسالی ها
    655
    امتیاز واکنش
    3,032
    امتیاز
    525
    محل سکونت
    همین نزدیکیا
    نام رمان: هم سایه
    نویسنده: هیلدایا
    ژانر: عاشقانه، طنز
    خلاصه:
    دختری به اسم آبان دخت که به خاطر مشکلاتی مجبور میشه با همه ی خانواده ی پر جمعیتش به کاشان، خونه ی عمه اش نقل مکان کنه. برای استقلال و درست کردن اوضاع شروع به کاری میکنه. کاری که براش اتفاق هایی به ارمغان میاره حول محور شخصی با صفت رئیس...
    تک بیت:
    چون سایه که در هر قدمش بوده کنارت بگذار که هر لحظه به دنبال تو باشم.
    لینک رمان:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    متن کوتاه برای پشت جلد:
    بگذار پا به پایت، کوچه ها را وجب کنم. نفس به نفست نفس بکشم. سایه به سایه ات، سایه بانَت باشم. میخواهم هم نفس، هم پا، هم راه و هم سایه ام باشی تا لحظه به لحظه ی وجودت را جشن بگیرم و بر در و دیوار شهر بودنت را قاب بگیرم.

    توضیحات متفرقه: روی محوریت خانواده و روابط خانوادگی و بافت سنتی تاکید دارم. خانواده ی داستان خانواده ی اصیل و قدیمی کاشانی هستن و میخوام این خانواده هم توی جلد پررنگ باشه.

    عکس های پیشنهادی:
    57z9_b6cdb4c22c0f4b3ef967f2be21848972-niksho-com.jpg


    s11u_3ec0ae31ff7a3faa593a8a9f09133269.jpg

    البته مطمئن نیستم. امیدوارم طراح عزیز هم کمکم کنه تو پیدا کردن بهترین عکس😊❤️
     

    E.KAMYAB

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/26
    ارسالی ها
    200
    امتیاز واکنش
    4,061
    امتیاز
    475
    سن
    23
    محل سکونت
    مشهد
    با سلام...
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    لینک رمان.
    و عکسی مد نظرم نیست.

    مشخصات:

    نام اثر: سیزده سالگی

    نام نویسنده: الهام کامیاب/ کاربر انجمن نگاه دانلود

    ژانر: اجتماعی، عاشقانه، تراژدی

    خلاصه:

    او از زندگی مشترک تنها لباس عروس زیبا و آرایش کردن های بعدش را دیده و می‌دانست.
    به عشق تازه شدن و به هوای تفریح و خوش گذرانی کردن تن به خواسته عاشقش داد. خام بود و کم سن و سال؛ به آرزویش رسید اما در خواب هم نمی‌دید اتفاقاتی که در پیش رو داشت.‌

    نیم بیت:

    کودکی که عقده ی آزادی داشت.
    « راجع نیم بیت نیاز به مشاوره با طراح رو دارم»

    متن پشت جلد:

    « تو دیگه یه زن متاهلی»
    و باز هم همان اشک های گرم و شور.
    دخترک حسرت آزادی دوستانش را خورد.
    خوشبخت ترین بودند آنان که عشق لباس عروس را نداشتند.
    ولی نه!
    شاید اگر مادرش نیز مانند مادر شبنم، یا لیلا برایش لباسی چون لباس عروس، پف دار و سفید میخرید، او به این روز نمی افتاد.
    مقصر او بود یا مادرش، فرقی در حالش نمیکرد.
    رعنا پشیمان بود!
    اما پشیمانی که سودی ندارد، دارد؟
     

    HananehKH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/30
    ارسالی ها
    643
    امتیاز واکنش
    6,615
    امتیاز
    602
    سن
    26
    سلام و خسته نباشید خدمت تیم خوب طراحی. درخواست جلد داشتم.
    نام رمان: اینجا قتلی اتفاق افتاده.
    نویسنده: HananehKH
    ژانر: عاشقانه، معمایی.
    خلاصه: هر پیچ و خم مغزم، دچار چپاول تاریکی شده. قتلی اتفاق افتاد و من مقصر نیستم. شاید هم مقصر بودم که آدم اشتباهی رو برای کمک انتخاب کردم. آدمی که من رو به ظاهر از بند اسارت افکارم نجات می داد. همونی که از راه مقدس عشق، وارد شد. با برگه ای توی دست هاش، زندگیم رو دستخوش تغییر کرد. اما سرانجامِ این وهم سیال چی می شه؟!
    لینک رمان:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    نیم بیت: قتل عمد و طلب عفو، تناقض دارد!
    متن پشت جلد: لا به لای پستوی درد و تاریکی، باید به خط ممتد زندگی اعتماد کرد و از سر ناچار هم که شده، این راه ناهموار رو ادامه داد. راه پرتلاطمی که مابین زخم هاش، انزوایی خوابیده. هر چه قدر هم که محکم باشی، روزی، جایی، قتلی درون آلونک قلبت اتفاق می افته و تا ابد قادر به فرار از این حبس ابد و یک روز نیستی!
    عکسی مدنظر ندارم، با همکاری طراح عزیز. ممنون!
     
    بالا