در این تاپیک، نکاتی جامع در مورد دستور زبان فارسی و اصول ویراستاری ارائه میشود.
چرا درستنویسی؟
هر نویسندهای با این هدف متن مینویسد که معنای ذهنی و قصد درونی و دریافت علمیِ خود را به مخاطب خود بهگونهای برساند که مخاطب هم عیناً همان معنا را بفهمد. ابزار این انتقال معنا، از ذهن نویسنده به ذهن خواننده، زبان در صورت نوشتاری آن است. بهدلایل گوناگون، این انتقال معنا همیشه کامل و سالم و روان صورت نمیگیرد و گاه، خواننده درحین خواندن متن با مشکلاتی روبهرو میشود که بهطور ناخواسته از چشم نویسنده پنهان ماندهاند. برخی از این مشکلات از این قرارند: ناآشنایی خواننده با واژگان بهکاررفته، حشو، درازنویسی، کژتابی، دشوارنویسی، مکث مفهومی، رفتوبرگشت چشم، طولانیسازی جملات، املای نایکدست، غیرمعیاربودن زبان نوشته، بیمعنایی جمله، عبارتهای کلیشهای، حروفچینیِ غیراستاندارد و... . اینجاست که جایگاه ویراستار مهم میشود و از همین روست که میگویند: «هر متنی نیاز به ویرایش دارد.»
نزدیککردن متن به زبان معیار، ملاک اصلی در ویرایش است. زبان معیار زبان نوشتاریِ عمومی و فراگیر طبقۀ متوسط فرهنگیِ کشور است که در رسانهها و مدارس و محافل علمیفرهنگی و ادارهها و... به آن مینویسند و به آن میخوانند. هر متنی اگر مخاطب عمومی دارد، باید به زبان معیار درآید.
***
ویراستار دایهای است که سهم عمدهای در پرورش کودکانی دارد که فرزند شخص دیگری به شمار میروند. او گاه تمایل پیدا میکند که سهمش شناخته گردد و گاه ترجیح میدهد که گمنام بماند[…]
ویراستاران چه نفرتی دارند از مغالطهها و مجادلههای عوامفریب، ابهامها، و مبهم اندیشیها، ناهمسازیها و فصول نامتناسب، زبان حرفهای، زبان زرگری و زبان ادارهجاتی. آنان معتقدند که ویرگول و نقطه معنا دارد و به املای صحیح کلمات اهمیت میدهند. ویراستار شاد میشود از اینکه به دیگران کمک کند. او نیروی ظریفی در اختیار دارد که در خدمت هر کسی قرار میگیرد که طالب آن است. بهعلاوه، والدین کودک معمولاً در برابر خدماتی که به فرزندانشان میشود از دایه سپاسگزارند. بهترین نویسندگان نیز نسبت به ویراستاران خوبِ خود حقشناسند. و این همان چیزی است که به ویراستار انگیزش معنوی و رضایت عاطفی میبخشد.
بنابر آنچه گفته شد شعار ویراستار این است: «من دلسوزی میکنم»، نسبت به کلمهها و جملهها و پاراگرافها در مقاله و جزوهها و کتابهایی که در دست ویرایشاند. وظیفهٔ ویراستار حکم میکند که بکوشد نثر این مقالهها و جزوهها و کتابها برای خوانندگان مفهوم باشد: تفهیم و تفاهم. این هدف کوچکی در زندگی نیست.
از این لحاظ بخردانه مینماید که ویراستار اشتیاق فعالی نسبت به اندیشههایی داشته باشد که با آنها سر وکار دارد. ویراستار خوب میکوشد که به اندیشهٔ مبهمی وضوح دهد و اندیشهٔ درخشانی را تلألو بخشد.
ویراستار نباید متن را «زیبا»تر کند.
ویراستار نباید متن را «علمی»تر کند.
ویراستار نباید متن را «فاخر»تر کند.
ویراستار نباید متن را «بازنویسی» کند.
ویراستار نباید... .
ویراستار فقط
زبان متن را «درست» میکند
تا خواننده بتواند
معنای مدنظر نویسنده را
روشنتر و سریعتر بفهمد.
همین!
و البته همین خیلی است!
***
فارسی را درست بنویسیم لطفاً.
غلطهای نگارشی زیادی به واسطه غیررسمیشدن زبان نوشتاری، بین مردم ما رواج پیدا کردهاند.
آنقدر زیاد که خیلی از افراد دیگر نمیدانند صورتِ درستِ یک کلمه یا جمله چهجوری است.
غلطنوشتن دو مشکل اساسی بهوجود میآورد:
آنهایی که سواد کافی دارند، فکر میکنند ما بیسوادیم و آنها که سوادِ کافی ندارند، فکر میکنند اینجوری درست است.
پس بیاییم به خودمان و دیگران رحم کنیم و فارسی را درست بنویسیم.
چرا درستنویسی؟
هر نویسندهای با این هدف متن مینویسد که معنای ذهنی و قصد درونی و دریافت علمیِ خود را به مخاطب خود بهگونهای برساند که مخاطب هم عیناً همان معنا را بفهمد. ابزار این انتقال معنا، از ذهن نویسنده به ذهن خواننده، زبان در صورت نوشتاری آن است. بهدلایل گوناگون، این انتقال معنا همیشه کامل و سالم و روان صورت نمیگیرد و گاه، خواننده درحین خواندن متن با مشکلاتی روبهرو میشود که بهطور ناخواسته از چشم نویسنده پنهان ماندهاند. برخی از این مشکلات از این قرارند: ناآشنایی خواننده با واژگان بهکاررفته، حشو، درازنویسی، کژتابی، دشوارنویسی، مکث مفهومی، رفتوبرگشت چشم، طولانیسازی جملات، املای نایکدست، غیرمعیاربودن زبان نوشته، بیمعنایی جمله، عبارتهای کلیشهای، حروفچینیِ غیراستاندارد و... . اینجاست که جایگاه ویراستار مهم میشود و از همین روست که میگویند: «هر متنی نیاز به ویرایش دارد.»
نزدیککردن متن به زبان معیار، ملاک اصلی در ویرایش است. زبان معیار زبان نوشتاریِ عمومی و فراگیر طبقۀ متوسط فرهنگیِ کشور است که در رسانهها و مدارس و محافل علمیفرهنگی و ادارهها و... به آن مینویسند و به آن میخوانند. هر متنی اگر مخاطب عمومی دارد، باید به زبان معیار درآید.
***
ویراستار دایهای است که سهم عمدهای در پرورش کودکانی دارد که فرزند شخص دیگری به شمار میروند. او گاه تمایل پیدا میکند که سهمش شناخته گردد و گاه ترجیح میدهد که گمنام بماند[…]
ویراستاران چه نفرتی دارند از مغالطهها و مجادلههای عوامفریب، ابهامها، و مبهم اندیشیها، ناهمسازیها و فصول نامتناسب، زبان حرفهای، زبان زرگری و زبان ادارهجاتی. آنان معتقدند که ویرگول و نقطه معنا دارد و به املای صحیح کلمات اهمیت میدهند. ویراستار شاد میشود از اینکه به دیگران کمک کند. او نیروی ظریفی در اختیار دارد که در خدمت هر کسی قرار میگیرد که طالب آن است. بهعلاوه، والدین کودک معمولاً در برابر خدماتی که به فرزندانشان میشود از دایه سپاسگزارند. بهترین نویسندگان نیز نسبت به ویراستاران خوبِ خود حقشناسند. و این همان چیزی است که به ویراستار انگیزش معنوی و رضایت عاطفی میبخشد.
بنابر آنچه گفته شد شعار ویراستار این است: «من دلسوزی میکنم»، نسبت به کلمهها و جملهها و پاراگرافها در مقاله و جزوهها و کتابهایی که در دست ویرایشاند. وظیفهٔ ویراستار حکم میکند که بکوشد نثر این مقالهها و جزوهها و کتابها برای خوانندگان مفهوم باشد: تفهیم و تفاهم. این هدف کوچکی در زندگی نیست.
از این لحاظ بخردانه مینماید که ویراستار اشتیاق فعالی نسبت به اندیشههایی داشته باشد که با آنها سر وکار دارد. ویراستار خوب میکوشد که به اندیشهٔ مبهمی وضوح دهد و اندیشهٔ درخشانی را تلألو بخشد.
ویراستار نباید متن را «زیبا»تر کند.
ویراستار نباید متن را «علمی»تر کند.
ویراستار نباید متن را «فاخر»تر کند.
ویراستار نباید متن را «بازنویسی» کند.
ویراستار نباید... .
ویراستار فقط
زبان متن را «درست» میکند
تا خواننده بتواند
معنای مدنظر نویسنده را
روشنتر و سریعتر بفهمد.
همین!
و البته همین خیلی است!
***
فارسی را درست بنویسیم لطفاً.
غلطهای نگارشی زیادی به واسطه غیررسمیشدن زبان نوشتاری، بین مردم ما رواج پیدا کردهاند.
آنقدر زیاد که خیلی از افراد دیگر نمیدانند صورتِ درستِ یک کلمه یا جمله چهجوری است.
غلطنوشتن دو مشکل اساسی بهوجود میآورد:
آنهایی که سواد کافی دارند، فکر میکنند ما بیسوادیم و آنها که سوادِ کافی ندارند، فکر میکنند اینجوری درست است.
پس بیاییم به خودمان و دیگران رحم کنیم و فارسی را درست بنویسیم.
آخرین ویرایش توسط مدیر: