- عضویت
- 2023/03/24
- ارسالی ها
- 1
- امتیاز واکنش
- 0
- امتیاز
- 1
رمانی که اسم دختره باران بود و دانشجوی دارو سازی بود و اتفاقی با استادش همسایه میشه استادش خیلی باهاش لجه و مجبورش میکنه خدمتکار خونش بشه
استادش یه خواهر داشت که اسمش هانیه بود و از شوهرش جدا شده بود و فکر کنم با برادر باران ازدواج میکنه
استادش یه خواهر داشت که اسمش هانیه بود و از شوهرش جدا شده بود و فکر کنم با برادر باران ازدواج میکنه