طعم پاييز ..
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
از هر ليواني که آب نوشيدم
طعم لبان تو و پاييزي
که تو در آن به جا ماندي به يادم بود
فراموشي پس از فراموشي
امّا
چرا طعم لبان تو و پاييزي که تو در آن
گم شدي در خانه مانده بود ؟
ما سرانجام توانستيم
پاييز را از تقويم جدا کنيم
امّا
طعم لبان تو بر همه ليوانها و بشقابها
حک شده بود
ليوانها و بشقابها را از خانه بيرون بردم
کنار گندمها دفن کردم
تو در آستانه در ايستاده بودي
تو در محاصره ليوانها و بشقابها مانده بودي
گيسوان تو سفيد
امّا
لبان تو هنوز جوان بود ..
{ احمدرضا احمدي }
طعم لبان تو و پاييزي
که تو در آن به جا ماندي به يادم بود
فراموشي پس از فراموشي
امّا
چرا طعم لبان تو و پاييزي که تو در آن
گم شدي در خانه مانده بود ؟
ما سرانجام توانستيم
پاييز را از تقويم جدا کنيم
امّا
طعم لبان تو بر همه ليوانها و بشقابها
حک شده بود
ليوانها و بشقابها را از خانه بيرون بردم
کنار گندمها دفن کردم
تو در آستانه در ايستاده بودي
تو در محاصره ليوانها و بشقابها مانده بودي
گيسوان تو سفيد
امّا
لبان تو هنوز جوان بود ..
{ احمدرضا احمدي }