دلنوشته ○••♠◘◘♥♥ پاییز ♥♥◘◘♠••○

  • شروع کننده موضوع SHinee
  • بازدیدها 5,541
  • پاسخ ها 166
  • تاریخ شروع

SHinee

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
5,736
امتیاز واکنش
2,564
امتیاز
745
محل سکونت
شیراز
از مهر بگو ماهِ من !
من ... سراپا گوشم

{ نیکی فیروزکوهی }
 
  • پیشنهادات
  • SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز




    64332624629504093580.jpg
    +
    خوش به حال بوته یاسی که در ایوان توست
    می تواند هر زمان دلتنگ شد بویت کند ..


    { علیرضا بدیع }




     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    این چشمه خواهد یافت روزی رود جاری را
    در آب می ریزد پس از آن بی قراری را
    کم کم تصرف می کند امواج گیسویت
    از شهر من تا کوچه های رشت و ساری را
    پس می نویسم درد را بردار و امضا کن
    تا من بیاموزم پس از این سربه داری را
    من تا به کی چشمم به سمت آسمان باشد
    ای کاش می شد می فرستادی سواری را
    حتی حسین منزوی هم آخرش فهمید
    دیگر نخواهد یافت غیر از تو نگاری را
    پائیز تا قلب جهان رفته ست و فوج برگ
    پوشانده قبر آیت اللهِ بهاری را
    از مرگ می ترسم ولی این عشق می گوید
    باید شبی پس داد آخر یادگاری را ..


    { مهدی علی بلندی }
     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز



    24636931649065029087.jpg


    شاعر لباس ناشکیبایی به تن دارد
    از تاروپود بی قراری پیرهن دارد
    شاعر نه شمع شعله ور ، آتش فشانی حرف
    سیل مذاب واژه ها را در دهن دارد

    بی انتهای آسمان ، پهنای اقیانوس
    قد تمام مردم دنیا سخن دارد
    و در خیابان شلوغ آدم آهن ها
    شاعر گواهینامه ی عاشق شدن دارد

    حالا شما و زندگی حالا شما و شعر
    شعری که هرچه دارد از اندوه من دارد
    من شاعری که جمع اضداد است و باغی گل
    می روید از زخمی که عمری بر بدن دارد

    آنقدر طوفانم که شهری را بیاشوبد
    آنقدر آرامم هوایم پر زدن دارد
    تقویم من پاییز را آغاز می داند
    هر پنجره ، هر غنچه حقّ وا شدن دارد

    با عشق آنقدر آشنایم که رفیق مرگ
    پیراهن دامادی ام بوی کفن دارد ..


    { مهدی فرجی }


     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    مهرماه که می رسد ..

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------



    شعر هميشه با باران می آيد
    و هميشه صورت زيبای تو با باران می آيد
    و عشق هرگز آغاز نمی شود
    مگر زمانی که
    موسيقی باران آغاز شود ..
    عزيز من ، مهرماه که می رسد
    از هر ابری سراغ چشمانت را ميی گيرم
    گويی عشق من به تو
    به باران بستگی دارد ..
    ديدن پاييز مرا بر می انگيزاند ..
    رنگ پريدگی زيبايت مرا بر می انگيزاند
    و لب بريده کبود بر مي انگيزاندم
    و گوشوار سيمين در گوش ها بر می انگيزاندم
    ژاکت کشمير
    و چتر زرد و سبز بر می انگيزاندم
    و
    در شروع پاييز احساس نا آشنای ايمني و خطر
    برمن چيره می شود ..
    مي ترسم که نزديکم شوی
    مي ترسم که از من دور شوی
    بر تمدن مرمر از ناخن هايم می ترسم
    بر مينياتورهاي صدف شامی از احساسم می ترسم
    بيم آن دارم که موج تقدير مرا با خود ببرد
    تو جنون زمستانی نايابی ..
    کاش مي دانستم بانو
    رابـ ـطه جنون با باران را
    بانوی من ....
    که شگفت از سرزمين آدم ها مي گذری
    در يک دستت شعر است
    و در دست ديگرت ماه
    ای کسی که دوستت دارم
    ای کسی که بر هر سنگی قدم گذاری ، شعر می تراود
    ای کسی که در رنگ پريدگيت
    همه غم هاي درختان را يک جا داری
    چه زيباست غربت ، اگر با هم باشيم
    ای زنی که خلاصه می کنی تاريخ مرا
    و تاريخ باران را ..

    { نزار قبانی }

     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    پاییز که می شود خوشحالم ..

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------



    پاییز که می شود
    خوشحالم
    ریزشِ برگ ها
    مرا به تو نزدیک تر می کند
    پنجره ی اتاقت از لابلای درختان معلوم نبود ...


    { ایرج تمجیدی }

     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    ز تو جدا شده ام !
    برگی ام
    ناگزیر از پاییز . . .

    { سارا شاهدی }
     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!



    اولین برگ که از شاخه بیفتد
    برای آخرین بار به تو فکر می کنم . .
    پاییز رسم خوبی دارد
    هر چه خشک شود ،
    دور می ریزد . . . !


    { بهاره منصوری }



     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!



    مهر / ابتدای فصلِ عاشقانه های ناگزیر
    موسم دلتنگی های بی سبب
    جلوۀ توأمانِ اندوه و زیبایی ست ..
    دلت که با غروب اندوهبارش بگیرد
    خاطراتِ رنگ رفـتۀ / تمام پاییزهایی که از سر گذرانده ای
    یک جا بر سرت خراب می شوند
    دلواپسی های نمی دانم چرا جانت را می گیرند
    و آن قدر بغض های از پیش ساخته شده / به سراغت می آیند
    که مجال نفس برایت نمی ماند ..


    { ماندانا پیـرزاده }

     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    قرار است تو از این کوچه بگذری ..

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------



    این برگ های زرد
    به خاطر پاییز نیست که از شاخه می افتند
    قرار است تو از این کوچه بگذری
    و آن ها پیشی می گیرند از یکدیگر
    برای فرش کردن مسیرت ...

    گنجشک ها از روی عادت نمی خوانند
    سرودی دسته جمعی را تمرین می کنند
    برای خوش آمد گفتن به تو ...

    { یغما گلرویی }

    00542038125237173960.jpg

    من هیچ نگفتم
    جز آنکه سرودم
    پاییز دو چشم تو چه زیباست
    پاییز چه زیباست ..

    سرمست لب پنجره خاموش نشستم
    هرچند تو در خانه من نیستی امشب
    من دیده به چشمان تو بستم
    هر عکس تو از یک طرفی خیره برویم
    این گوید هیچ
    آن گوید برخیز و بیا زود به سویم
    من گویم نیلوفر کم رنگ لبت را

    با شعر بگویم
    با بـ..وسـ..ـه بشویم ای کاش
    ای کاش .. آن عکس تو از قاب درآید
    همچون صدف از آب برآید
    ای کاش ...


    { نصرت رحمانی }



    مرگ را حقير می کنند عاشقان ،
    زندگی را بی نهايت ،
    بی آنکه سخنی گفته باشند جز چشمهايشان ..
    فراتر از حريم فصول می ميرند ، بی نشان ، در فصلی بی نام ..
    بی صدا ، ترانه می شوند بر لب ها ..
    در اوج می مانند ، همپای معراج فرشتگان ،
    بی آنکه از پای افتاده باشند از زخمهايشان ...
    عاشقان ايستاده می ميرند،
    عاشقان ايستاده می مانند ..


    { سید علی صالحی }




     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا