~♧★○ چالش کتاب ○★♧~

وضعیت
موضوع بسته شده است.

*نونا بانو*

مشاورِ نویسندگی
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/10
ارسالی ها
1,861
امتیاز واکنش
49,905
امتیاز
893
محل سکونت
پایتخت
1.
نام رمان​
: نقاب نقره ای شب

نام کاربری نویسنده:eyna.sh
خلاصه:
این رمان در رابـ ـطه با دختری سر سخت و نترس به نام کاترینه.
و این شجاعت کاترین کار دستش میده باعث میشه که خیلی از راز های زندگیشو بفهمه ...
اون باید معمای پدر بزرگش رو حل کنه و با اینکار راز های دیگه ای هم اشکار میشه...
در این راه کاترین با اتفاقات عجیبی مثل روبرو شدن با موجودات ماورایی میشه...

2.
نام کاربری نویسنده : elnaz D
نام رمان: در بطن شب ( جلد دوم درنده تاریکی)
ژانر رمان: فانتزی، تخیلی، ترسناک

خلاصه داستان:
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
شروع دوباره زندگی انسان گونه کت که برخلاف تصورش که فکر میکرد همه چی به روال عادی برمیگرده و زندگیش درست میشه تصوراتش غلط از اب درومد و فهمید دوباره انسان بودن به اون اسونی که فکر میکنه نیست و مشکلات جدیدی رو به رو میشه و خطرات خیلی جدی و بدتر از قبل سر راهش قرار میگیره که قبل از کشتن فردریک حتی یه درصد هم بهشون فکر نکرده بود حالا اون دنیای مرموز و خطرناکی که در پشت چهره ارام شب مخفی شده رو به خوبی میشناسه و این باعث میشه شب براش به ترسی عمیق تر از گذشته تبدیل بشه …

3.[/BCOLOR]​
نام نویسنده:سارا.م
ژانر:عاشقانه،اجتمایی وکمی طنز
نام رمان:سرنوشت یک اسطوره
خلاصه:
خب خب توی این رمان شما قراره هم بخندید،هم گریه کنید،هم عصبانی شیدوهمینطور خوشحال شیدچون داستان دربارۀ دختریه به اسم طنین که اتفاقات خیلی زیادی رو در زندگیش میبینه هم اتفاقات خوب و هم اتفاقات بد.طنین براساس یه اتفاقات دیگه ای تصمیم میگیره که از خواهرش انتقام بگیره که این انتقام نگرفته حقایق بسیار مهمی رو برای طنین اشکارمیکنه.حقایقی باورنکردنی! همچنین مسیرزندگی اون رو تغییرمیده و...پایان خوش

سه خواننده معرفی من= عینا / نفیس / جودی​
 
  • پیشنهادات
  • Eyna.sh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/04
    ارسالی ها
    1,276
    امتیاز واکنش
    14,975
    امتیاز
    696
    محل سکونت
    تهران
    1. نام رمان :ايندرا. الهه خشم

    نام کاربری نویسنده:
    eyna.sh

    ژانر :
    جنايي هيجاني غمگين عاشقانه

    چشمانم به رنگ يخ...
    قلبم به سردي زمستان...
    روحيه ام به بي رحمي اسلحه...
    چه شد؟...
    چه شد كه سر نوشت از من چنين ساخت؟؟؟
    چرا من ؟؟؟
    به خدا سخت است...سخت است همراه شدن با روزگار ...
    ايا اين است سرگذشت سرد و بي رحم من در روز هاي مرگ؟؟؟...



    خلاصه:
    دختري سرسخت...دختري كه دست سرنوشت اونو تو يه بازي انداخت ... البته نه يه بازي معمولي...بازي مرگ و زندگي...و اين دختر باز هم پيروز ميدان ميشود...دختري كه چهار ده سال اموزش ديد...اموزش ديد كه با مرگ بجنگد...اما چه شد كه سرگذشتش اين طور شد؟؟...

    ****
    2.نام رمان :راز شاهزاده شهر جادو
    ژانر رمان:تخیلی/فانتزی - عاشقانه - هیجانی و طبق معمول گاهی هم طنز:aiwan_light_give_heart2:
    نويسنده:

    خلاصه داستان:مطمئنا هر دختری توی بچگی قصه های پرنسس هایی مثل سیندرلا و سفید برفی و ... رو شنیده و ممکنه حتی شاهزاده سوار بر اسب سفید خودشم تصور کرده باشه"حالا اگه یه روز این شاهزاده رویاها واقعی بشه و بیاد جلوی در خونشون چیکار باید بکنه؟!

    ****
    3.
    نام کاربری:


    نام رمان: ازدواج به سبک یهویی


    ژانر: عاشقانه، کمی طنز و گاهی غم انگیز


    خلاصه داستان: داستان درمورد دختری به نام آنیسا هستش که طعمه ی انتقامی میشه که هیچ خبری ازش نداره و عاقبت این طعمه شدن چیزی جز عشق نیست...پایان خوش

    ****
    از
    kiya dokht
    Ami74
    lifeloard
    دعوت ميكنم.


     

    تنهای تنها

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/02/08
    ارسالی ها
    5,564
    امتیاز واکنش
    7,530
    امتیاز
    681
    محل سکونت
    خطه خورشید
    نام نویسنده : e.asgari​

    نام رمان:شیطان باز میگردد

    خلاصه ی داستان:تو میپنداری عاشقم من تو میپنداری درلحظه لحظه ی با من بودنت خدا به عشق زیبای ما لبخند میزند اما این خیالی بیش نیست درحالی تو ساده مرا باور داری وازنقشه ی کثیف من بیخبری من در این باورم که شیطان را میان تمام کارهای خوددعوت کنم من دگر ادم سابق نیستم شیطان را فرامی خوانم اری باردگر شیطان بازمیگردد تا شاگردی ام را ببیند........

    [BCOLOR=rgb(252, 252, 255)]نام رمان :رمان اجازه نمیدم [/BCOLOR]

    نام نویسنده :mahsa.m76

    خلاصه: بیتا... دختری درسخوان که با شرایطی سخت زندگی میکنه و توسط پدر و برادرش شکنجه روحی میشه ولی تحمل میکنه و می سوزه و میسازه. یه روز که خونه ی دوستش نغمه است مجبور میشه با اون و دخترخاله و پسرخاله هاش بره بیرون و این میشه سرآغاز آشناییش با پارسا و پرهام و پریسا و این آشنایی سرآغاز ماجراهایی در زندگی بیتا است...

    نام رمان:عشق خجالتی من
    نویسنده:m-sh77

    خلاصه رمان: این رمان در مورد عشقه......مثل همه رمانای دیگه.......یه پسر داریم و یه دختر.......اما این قصه یه فرق کوچولو با قصه های دیگه داره.......پسر قصه سرد و خشک نیست.......خیلی مهربونه......باهمه خوب رفتار می کنه......زور گو نیست......یه پسر با قلب رئوف......یه پسر ساده و بی شیله پیله..............دختر قصه زبون دراز و پررو نیست.........خیلی خجالتی و آرومه..........مظلوم و ساکته.......همه سرش زورن اما صداش درنمیاد.....نمی تونه از حق خودش دفاع کنه.........و حالا سرنوشت این دو تا رو سر راه هم قرار میده........یه عاشقانه آروم با شخصیت های آروم و مظلوم.....
    سه نفرهم نویسنده های این رمان
     

    farimah hd

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/24
    ارسالی ها
    1,945
    امتیاز واکنش
    3,276
    امتیاز
    506
    محل سکونت
    تهران
    تو فقط مال منی

    خلاصه: داستان درمورد یه دختر باهوش با اسم پری که یه سری مشکلات داره ولی همه رو به خنده میگیره و با بیخیالی ازشون می گذره تا اینکه یه روز که تو خونه بوده اتفاقی میفته که تموم زندگیش از این رو به اون رو میشه و اینجا یه نفر هست که همیشه پشت دختر داستانمونه و یه جورایی اتفاقی که سرنوشت پری رو عوض میکنه از اون شخص شروع میشه…
    نویسنده: پ.م.
    ژانر: اجتماعی و کمی طنز

    پشت کوه
    لیلی تکمیلی
    خلاصه:
    یه خانم جوان برای تدریس به مدرسه ای می ره که در یک روستای نسبتا دور افتاده ست، اونجا با بچه ها و اتفاقات جالبی روبه رو می شه .
    ما در این داستان علاوه بر خانم معلمی که سعی داره صبور و منطقی نشون بده، با پسر نوجوون با نمکی هم آشنا می شیم که رو مخ این خانم معلمه و تقریبا هیچیش به آدمیزاد نرفته ولی یه کمی که پیش بریم حتی می تونیم عاشقش بشیم.
    توی این داستان با هم می خندیم، می ترسیم و با ماجراهایی رو به رو می شیم که مرتبط با شهروندان نامرئی و غیرعادی پشت کوه، یعنی اجنّه ست!


    نمیذارم بری
    ببار بارون

    خلاصه:
    داستان ، داستان عشق است. مهتا دختری جوان اسیر عشق پسردایی تحصیل کرده اش رامتین است..غافل از اینکه رامتین از او متنفر است…
    روزها میگذرد…ماه ها و سال ها..روزگار دست این دو جوان را در دست هم میگذارد اما…این احبار حاصلی جز شب های غمگین و محزون مهتا و روزهای پرکار و خشمگین رامتین ندارد…
    اما! زمان همه چیز را حل میکند. گذر زمان عشق مهتا را همچون جوانه ای در قلب رامتین کاشت و به دنیا امدن دو فرشته ی کوچک از جنس بهشت و با آمدن بهار عاشقی این جوانه رشد کرد و تبدیل شد به عشقی جنون آمیز..عشقی که برای هردوی آنها شیرین بود

    من دوستان عزیز لیلی تکمیلی و ببار بارون و م.میشی به این چالش دعوت می کنم
     

    _sheida_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/13
    ارسالی ها
    1,245
    امتیاز واکنش
    4,606
    امتیاز
    516
    من دوبار دعوت شدم هر دوبارشم حسش نبود ! دوبار بفرستم الان ؟؟؟

    رمان من یاشار هستم | YASHAR
    داستان زندگی یه پسر جوون به اسم یاشاره که میخواد ...

    رمان راه رهایی | Maloosak
    رها همسرش اشکانو طی جریاناتی از دست میده و با پسرش اشکان آواره میشه ...

    رمان زندگی نامعلوم من | Eirma*22
    صحرا دختر خود ساخته ایه که پدرش تنها کابوس شب و روزشه ... با برگشتنش ...

    دعوت از غزل _ raha*m _ تنهای تنها
     

    مَهیت

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/08/23
    ارسالی ها
    95
    امتیاز واکنش
    719
    امتیاز
    246
    محل سکونت
    IRAN
    به نام خدا
    مرسی از فریماه گلم
    رمان سرنوشت یک اسطوره:
    نام نویسنده:سارا.م
    ژانر:عاشقانه،اجتمایی وکمی طنز
    نام رمان:سرنوشت یک اسطوره

    خلاصه:
    خب خب توی این رمان شما قراره هم بخندید،هم گریه کنید،هم عصبانی شیدوهمینطور خوشحال شیدچون داستان دربارۀ دختریه به اسم طنین که اتفاقات خیلی زیادی رو در زندگیش میبینه هم اتفاقات خوب و هم اتفاقات بد.طنین براساس یه اتفاقات دیگه ای تصمیم میگیره که از خواهرش انتقام بگیره که این انتقام نگرفته حقایق بسیار مهمی رو برای طنین اشکارمیکنه.حقایقی باورنکردنی! همچنین مسیرزندگی اون رو تغییرمیده و...پایان خوش

    مقدمه:
    حیلت رها کن عاشقــا دیوانه شو دیوانه شو
    و انـدر دل آتش درآ پــــروانـه شــو پروانــــــه شو
    هــم خــویش را بیگـــانه کن هم خانه را ویرانه کن
    و آنگه بیا با عاشقان هم خانـه شـو هم خانه شــو

    رمان دیگ به دیگ میگه ته دیگ:
    ژانر:طنز,اجتماعی,عاشقانه

    نام کاربری نویسنده:_ِDelaram_

    نام رمان:
    دیگ به دیگ می گـه ته دیگ
    خلاصه:
    داستان درباره ی پسریه به اسم مانی رضایی یه دکتر خوشتیپ و البته شوخ طبع.
    دکتره ما چهارتا خواهر داره که دوتاشون تهران زندگی می کنند ولی بقیه ی شهرستانند.
    یه داداشم داره که اونم شهرستان زندگی می کنه.دکتره ما پیش یکی از خواهراش تو
    تهران زندگی می کنه.از ازدواج هم بدش میاد هر دفعه هم که میرند براش خواستگاری
    یه بلایی سر دختره درمیاره حالا چه بلایی خودتون بخونید دیگه...

    رمان شیرین تر از دوست داشتن:
    ژانر: عاشقانه
    نویسنده: ببار بارون

    خلاصه:
    دختری زیبا اما پردرد ...دختری که از لحظات زندگی اش خاطرات بدی دارد ...از مادر..از پدر، اما او می تواند..او مقاومت می کند...
    پسری از دنیایی پر از شادی اما سختی...به جنگی سخت میرود.به جنگ عشق و خانواده..می جنگد تا به عشقش برسد...او مرد است.یک مرد واقعی ...
    و دخترک پردرد داستان را پر از شادی می کند...و این است خوشبختی...

    دعوت میکنم از spy_girl , Iris_75 , zh_star
     

    لیلی تکلیمی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/30
    ارسالی ها
    785
    امتیاز واکنش
    20,382
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    تهران
    سلام. اول از همه ممنونم از دوستانی که منو به چالش فراخوندن.
    من می خواستم الناز دادخواه رو به چالش دعوت کنم که ظاهرا دوستان این کارو کردن. پس از النازجان فاکتور می گیرم

    رمان به رنج از آقای محبوب نیا
    خلاصۀ داستان
    محمود مردی میانسال و متاهل است. او در آستانۀ ورشکستگی قرار دارد. همۀ آنچه سالها در پی کسبِ آن بوده را در حوزۀ ساخت و ساز سرمایه گذاری کرده و وامِ زیادی نیز از بانک اخذ کرده است. ساختمان را کامل کرده و آمادۀ فروش است، اما به دلیلِ رکودِ اقتصادی، با بد اقبالی رویرو شده و نمی تواند مشتری مناسبی پیدا کند. چون زیرِ فشار بدهی قرار دارد و قادر به بازپرداخت وام به بانک نیست، دچار افسردگی شده است. همۀ این مشکلات باعث شده تا در آستانۀ تصمیمِ بزرگی باشد. اینکه همۀ ارثیه و زمینهای روستایی را بفروشد و بحرانِ مالی خود را حل کند. اما از سویی دیگر وابستگی یه گذشته مانع اش می شود.
    ضمیرِ ناخودآگاهش در ارتباط با گسستنِ پیوند با گذشته، مقاومت می کند و خاطرات ایامِ جوانی اش زنده می شوند.روزهایی از جنـ*ـسی دیگر که امروزه کمتر می شود از آن سراغ گرفت و...

    رمان پریای قصه نوشته ی ریحانه فلاح یا همون *laya*
    خلاصه:
    داستان یه زن، زنی که هم مادر و هم یه زن بیوه شده،
    تنهاست.خستست از روزگاری که دخترک و همسرش رو ازش گرفت.
    میخواد زندگی کنه به خاطر تنها داراییش یعنی مادرش.
    اما روزگار براش آینده ای رو رقم میزنه که .....

    رمان سطح زیرین زندگی نوشته ی نارینه
    خلاصه:
    باران سالهاست که تنهاست...با برادرش....شبیه دخترهایی اطرافمان نیست...یاور زنان ایدزی....با مردان....کودکان ولگرد...همسایه کامیاری می شود که نابغه است... باسحر....اینها در گردونه ...زندگی...باهم روبرو می شوند.... و فرهاد که آشنایی قدیمی باران است...

    سالهاست دنبال آرامشم...دستهای سردم را بگیر..... و مرا از تاریکی به روشنایی ببر...داستانی که میان سرمایی دردها و غمها باعشق ومهربانی تولدی دوباره میشود..زادن دوباره از خاکستر وجودی چون ققنوس...داستانی متفاوت با هر آنچه خواندید...و رازهایی که در انتها باز میشوند...



    ببخشید دوستان، من عینا از پست های اول کپی پیست کردم، اگه غلط املایی یا چیز دیگه ای هست به من ربطی نداره

    من دعوت می کنم از:
    آقای محبوب نیا، گیسو3 و م.کهکشان
    با احترام
     
    آخرین ویرایش:

    تنهای تنها

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/02/08
    ارسالی ها
    5,564
    امتیاز واکنش
    7,530
    امتیاز
    681
    محل سکونت
    خطه خورشید
    سلام. ازشیدا جونم ممنونم که منو به چالش فراخونده است
    نام رمان : احساس من معلول نیست

    نویسنده : سمیه.ف.ح

    خلاصه : هنگامه دختری متفاوته . البته متفاوت نه از نظر خودش. از دید شمایی که اونو متفاوت می بیند. البته بعضی وقتها همینم غنیمته . چون خیلی ها ممکنه اصلاً نبیننش. چون اون معلوله . یه معلول جسمی . معلولی با هوش و قابلیتهایی خیلی بیشتر از تو ! خیلی بیشتر از من ! باز تا اینجا مشکلی نیست . مشکل وقتی به وجود میاد که این آدم ، عاشق یه فرد سالم از نظر جسمی میشه . اون معلوله ولی احساسش معلول نیست . اون به اندازه ی من و تو یا حتی شاید خیلی بیشتر از ما ها ، عشق رو می فهمه ….

    نام ر مان : اینجا آخر خط نیست

    نویسنده : مهدیه mhk
    خلاصه: داستان در مورد یه دختر به نام تابشِ……متاهل هست و داره با همسرش زندگی میکنه ….تابش بچه پرورشگاه بوده وسختی های زیادی کشیده اما حالا یه زندگی اروم داره ….
    عاشق شوهرشه و اونو خیلی دوست داره …اما در زندگیش یه اتفاقی میوفته …باعث میشه زندگی تابش دست خوش تغیراتی بشه …وزمانی میرسه که باید انتخاب کنه …یه انتخاب سخت …



    نام رمان : وقتی پلیس شدم
    نویسنده: سهیلا حبیبی پور

    خلاصه:دختری به نام ستاره که به یه دلیلی ظاهر و هویتشو عوض میکنه تا وارد نیروی پلیس بشه و ماجراهایی میسازه تو نیروی پلیس که کلی کل کل، خنده، هیجان، عشق، پلیس بازی و درام رو تو زندگیش میاره و اما بالاخره به هدفی که بخاطرش این همه دردسر رو به جون میخره میرسه یا نه؟با دختر شیطون ما همراه باشین تا بفهمین چی میشه ماجرا!…
    HaMdAm
    samira77

    N.Raya
     

    *Laya*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/11/24
    ارسالی ها
    1,220
    امتیاز واکنش
    3,617
    امتیاز
    559
    سن
    28
    محل سکونت
    همین حوالی
    باسلام و تشکر از دعوت نارینه جونن

    رمان سیاه بازی به قلم مدیا خانوم
    ژانر: اجتماعی… احساسی… کمی معمایی!

    خلاصه:سیاه بازی حکایتی تلفیقی از زندگیِ دو مَرده.. هر کدوم درست و نادرستِ
    خودشون رو قبول دارن و هر کدوم به نحوِ خودشون دنبالِ معنیِ واقعیِ زندگی
    میگردن! درستِ یکی نادرستِ اون یکی؛ مردونگیِ یکی نامردیِ اون یکیه!
    براشون مهم نیست.. راه و رسم زندگیشون بر پایه ی درست و غلط هاییه
    که با شخصیتشون عجین شده!
    سیاه بازی ولی واژه ی کلیدیِ این بازیه! واژه ای که ناخوانده و مرموز
    است

    زندگیشون گره خورد و سرنوشت و زندگی خیلی از نزدیکاشون رو تحت شعاع قرار داد!..پایان خوش


    توضیحی در رابـ ـطه با داستان: دوستان، سیاه بازی مثل خیلی از رمان ها حول ِزندگیِ یک مرد و یه زن نمیچرخه. چند موضوع داریم.. چند کاراکتر داریم!
    یعنی به نوعی تمام کاراکتر ها در این داستان پررنگ ان!

    رمان سقوط نرم

    به قلم سیاوش
    خلاصه:سقوط نرم قصه یه زندگیه…چند تا آدم…با یه سری عقاید و باورها….اتفاقاتی میفته..خوب و بدش مهم نیست مهم اینه که میرسن به یه دو راهی و باید دید چکار می کنن.سقوط نرم رو سه نفر روایت می کنن.دو زن و یک مرد…یلدا زنی از جنس گذشته….زنی که دو مرد توی گذشته اش وجود دارن….دو مرد از یه خون.
    آشوب زنی از جنس دختران امروز…دختری که ساده دل می بازه ….ساده اعتماد می کنه و ساده راه حل پیدا می کنه….
    آوید…..یه مرد به قول خودش تنش رو می فروشه و پول درمیاره…یه مرد که شغلش هم خواب شدن با زنهایی از جنس زن اما بدون حسی از زن بودن و انسانیت.هر سه شخصیت یه سری باورای مشترک داشتن…اما باید دید الان چی هستن؟



    وقتی یه معادله ساده سه مجهولی بشه جواب زندگی سه نفر،سه تن،دو نسل،یه قصه.
    روایت عاشقانه هایی که نشکفته پژمرده میشن.
    سه تامجهول با کلی معلوم.داده ها به نظر کافی میان واسه حل معادله .فقط کافی دقت کنی که اول لازم جواب کدوم مجهول رو بدست بیاری….مطمئنا اولی رو که درست حل کنی بقیه خود به خود حل میشن


    رمان مژگان
    به قلم شکوفه


    خلاصه :
    داستان زندگی دختری به نام مژگان که عاشق پسرعموشه ولی وقتی 18 سالشه پسرعموش بادخترخاله مژگان عروسی می کنه ومژگان هم دانشگاه یک شهردیگه پزشکی قبول می شه وبرای 7سال به یک شهردیگر می رود وسعی می کند اصلا به شهرخودش برنگردد جز برای دوبار وبعداز 7سال باپسرعموش برخورد می کنه ودرگیر مشکل جدید پسرعموش می شه. پسرعموش با همسرش دچارمشکل شده وحالا ماجراهایی ایندو باهم واتفاقاتی که می افتد وبرخوردهای خانواده مژگان وزن پسرعموش با مژگان داستانی جالب وپرازماجراهای مختلف پزشکی است





    دعوت میکنم از

    دلدارعزیز
    سمیرا جان
    آس( شقایق) عزیز

     
    آخرین ویرایش:

    گیسو3

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/04
    ارسالی ها
    543
    امتیاز واکنش
    2,946
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    تهران
    نام رمان : به رنج

    نام کاربری نویسنده: ع ر محبوب نیا

    ژانر اثر : اجتماعی , عاطفی

    مقدمه
    سلامی از کُنه وجود به دوستان و همرهانِی که بی شک از راه می رسند.
    زندگی مملو از فراز و نشیب های کوچک و بزرگ است که برای همۀ ما اتفاق می افتد. چگونگی برخورد با این دشواری ها، یا موفقیت هاست که ما را در عرصۀ محک و قضاوت قرار می دهد و معرفِ شخصیتِ ماست.
    و چه زیباست که از این آزمون ها و حوزۀ تلاش و رنج؛ سربلند و موفق سر برآریم.


    خلاصۀ داستان
    محمود مردی میانسال و متاهل است. او در آستانۀ ورشکستگی قرار دارد. همۀ آنچه سالها در پی کسبِ آن بوده را در حوزۀ ساخت و ساز سرمایه گذاری کرده و وامِ زیادی نیز از بانک اخذ کرده است. ساختمان را کامل کرده و آمادۀ فروش است، اما به دلیلِ رکودِ اقتصادی، با بد اقبالی رویرو شده و نمی تواند مشتری مناسبی پیدا کند. چون زیرِ فشار بدهی قرار دارد و قادر به بازپرداخت وام به بانک نیست، دچار افسردگی شده است. همۀ این مشکلات باعث شده تا در آستانۀ تصمیمِ بزرگی باشد. اینکه همۀ ارثیه و زمینهای روستایی را بفروشد و بحرانِ مالی خود را حل کند. اما از سویی دیگر وابستگی یه گذشته مانع اش می شود.
    ضمیرِ ناخودآگاهش در ارتباط با گسستنِ پیوند با گذشته، مقاومت می کند و خاطرات ایامِ جوانی اش زنده می شوند.روزهایی از جنـ*ـسی دیگر که امروزه کمتر می شود از آن سراغ گرفت و...
    نام کاربری نویسنده:لیلی تکلیمی
    نام رمان:گل حسرت
    ژانررمان: اجتماعی عاشقانه


    با سلام خدمت شما دوستان عزیز و مدیران محترم.

    خلاصه:
    گاهی فکرمی کنم همه ی گلهای روی زمین زیبا وخیال انگیزند و بوی عشق وزندگی با خود دارند وهر دختری که به دنیا می آید مثل یک گل است؛ گلی بارنگ وبوی مخصوص خودش، یکی زیباتراست ویکی خوشبوتر، یکی عمرش طولانیتر است و دیگری خاصیت اش بیشتر...
    ولی نمی دانم چرادرمیان تمام این گلها من بایدگل حسرت باشم؟! یک گل کوچک که با همه ی زیبائی اش همواره بوی جدایی وغم ودلتنگی باخود دارد، تنها گلی که هرگز نمی تواند یادآور طراوت و شادی باشد و قصه ی تلخ شکست همیشه بر گلبرگهای معصومش باقی میماند...
    خیال می کردم زمستان رخت بربسته وبوی بهار به مشام زندگی سرد ویخزده ام خورده است، پس با اولین نسیمی که مژده ی بهارداشت شکفتم؛ اماعمرخوشبختی من خیلی کوتاه بود، به بهارنرسیدم که پرپرشدم و ذرات بی جان وجودم برخاک ریخت تا شاید بهار آینده را دریابد، بهاری که هرگز برایش وجود نداشته ونخواهد داشت.
    کاش اندکی؛ فقط اندکی دیرتر سر ازخاک تنهایی برآورده بودم مثل گلهای دیگر، همانهایی که می دانند دامن سبز بهار یعنی چه....​
    رمان در مورد دختری به اسم دریاست که بعد از 18 سال خانواده واقعیش پیداش میکننو مجبور میشه با هاشون زندگی کنه و برادرش به دلیلی که دریا نمیدونه ازش متنفره ومدام اذیتش میکنه و در این میان حس های زیادی از جمله تحقیر *نفرت*وعشق رو تجربه میکنه نام کاربری نویسنده***fara نام رمان ***دریا ممنون از خانم تکلیمیه عزیزم برای دعوت به این چالش نارینه وmiss farnoosh,وم میشی با احترام فراوان
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    72
    بازدیدها
    1,982
    پاسخ ها
    95
    بازدیدها
    2,940
    پاسخ ها
    191
    بازدیدها
    6,672
    پاسخ ها
    50
    بازدیدها
    1,744
    بالا