وضعیت
موضوع بسته شده است.

ღ motahareh ღ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/03/18
ارسالی ها
14,789
امتیاز واکنش
46,711
امتیاز
1,286
محل سکونت
تهــــران
In The Name Of God

ناگفته های زبان_مطهره.jpg
نام کتاب آموزشی: ✍ناگفتـه های زبــانツ
مدرس: ღ motahareh ღ (مطهره)
ناظر:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

زبان/ سطح: انگلیسی / مقدماتی تا پیشرفته
طراح جلد:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

ویراستار:
توضیحات:
گرامر زبان انگلیسی، معمولا به صورت پراکنده و کوتاه، در آموزشگاه ها تدریس میشوند؛ لذا در اینجا گرامرهای زبان انگلیسی از سطح مقدماتی تا پیشرفته با جزئیات و به طور کامل، آموزش داده میشود.
سخن مدرس: سلام دوستان :) امیدوارم متونی که اینجا گذاشته میشه، بتونه تو یادگیری زبان انگلیسی، موثر و مفید واقع شه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    فصل اول: فعــل

    فعل چیست؟

    فعل مهمترین بخش در زبان انگلیسی میباشد، حتی کوچکترین جملات دارای فعل هستند. میتوان یک جمله یک کلمه ای با فعل ساخت.
    مثال: !Stop

    برخی فعل ها درباره انجام کاری هستند و به آنها Action word میگوییم.
    مانند: Fight, Run, Work

    برخی دیگر اینطور نیستند و معمولا وضعیت یا وجود چیزی را می رسانند و به آنها state word میگوییم.
    مثال: Belong, Seem, Exist, Be

    یک فعل همیشه دارای فاعل (کننده کار) است.
    مثلا:

    .Sara speaks Englis

    در اینجا Sara فاعل (subject) و Speaks فعل ما میباشد. بنابراین میتوانیم بگوییم که افعال کلماتی هستند که به ما می گویند فاعل چه می کند یا چه هست:

    .Action: Ali plays football
    .State: Zahra seems kind

    ★نکته: افعال بر خلاف کلمات دیگر (صفت ها، قیدها، حروف اضافه و...) شکل های مختلفی دارند اگرچه که اسم ها نیز دارای دو نوع مفرد و جمع می باشند.
    مثلا فعل work دارای پنج شکل است:

    To work, Work, Worked, Works, Working
    تقسیم بندی فعل ۱ :
    Active voice & Passive voice

    A) Active voice
    در اغلب موارد ما از Active voice استفاده میکنیم. بیانگر این است که فاعل (subject) عملی را بر روی شیء یا مفعول (object) انجام می دهد.
    مثال:

    ~Cat eats fish.~

    Subject (active object): Cat

    Verb: eats
    Passive object: fish
    در اینجا گربه (فاعل) عمل خوردن را بر روی ماهی (شیء) انجام می دهد. در Passive voice این فاعل است که تحت تاثیر شیء قرار گرفته و عمل فعل را از شیء می گیرد.

    مثال:
    ~Fish are eaten by cats.~

    Subject(active object) : fish

    Auxiliary Verb: are
    Main Verb(past participle) : eaten
    Passive Object(active subject) : cat
    ★نکته: Active object شی است که جمله بخاطر آن ساخته میشود.

    B)Passive voice
    ساختار passive vice به شرح زیر است:

    Subject + Auxiliary verb(be) + main verb(past participle)

    ★منظور از Auxiliary verb در ساختار بالا، همان افعال کمکی می باشند.

    ∅هنگامی که فعل be در غالب فعل کمکی بکار رود دو هدف داریم:

    الف) کمک به فعل اصلی برای نشان دادن تداوم و پیوستگی آن

    ب) کمک به فعل اصلی برای نشان دادن تاثیرپذیری آن



    مثال:
    .A)We are paid in dollars
    .B)Water is drunk by everyone
    C)100 people are employed by this company.


    ✉چه موقع از passive voice استفاده می کنیم:

    • هنگامی که میخواهیم active object یا همان subject را مهم جلوه دهیم.
    • هنگامی که passive object را نمی شناسیم.
    مثال:
    A)President Kennedy was killed by Lee Harvey Oswald.
    (در اینجا میخواهیم فاعل را مهم نشان دهیم)



    .B)My wallet has been stolen
    (شی مفعول را نمیشناسم.)


    ★نکته: همانطور که گفتیم معمولا برای معرفی passive object یا شی مفعول از لغت by استفاده میکنیم.


    به جمله زیر توجه کنید:
    .He was killed with a gun
    چرا در جمله بالا از by استفاده نکردیم؟
    به این دلیل که در اینجا gun نقش passive object را ایفا نمیکند، چرا که این تفنگ نبوده که او را کشته بلکه توسط شخص دیگری به کار بـرده شده است. در اصل میشود:

    He was killed by somebody with a gun.

    صرف Passive voice در زمان های مختلف به شرح زیر می باشد:

    IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B9%DB%B0%DB%B3%DB%B0%DB%B3_%DB%B1%DB%B9%DB%B5%DB%B4%DB%B1%DB%B0.jpg





     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    تقسیم بندی فعل ۲ :
    Helping Verbs & Main Verbs

    A)Helping Verbs
    افعال کمکی به خودی خود معنایی ندارند. این افعال در ساختار یک جمله نقش مهمی را ایفا میکنند ولی به تنهایی چیزی را به ما نمی رسانند. در مثال های زیر معنا و مفهوم جمله ناقص است و ما منتظر بقیه جمله ایم:
    A)People must
    B)The Earth will

    معمولا افعال کمکی همراه با فعل اصلی به کار می روند و به افعال اصلی کمک می کنند. بنابراین جملاتی که در بالا مشاهده کردید، همه ناقص هستند. در کل حدود ۱۵ فعل کمکی وجود دارد که ما آنها را دو دسته میکنیم:

    ۱) افعال کمکی اولیه (Modal Helping Verbs)


    ★To be (am, is, are):

    • برای ایجاد زمان فعل بصورت پیوسته(continuous) ، مثال:
    .He is watching TV
    • برای نشان دادن کنش پذیری یا تاثیر پذیری(passive) ، مثال:
    .Small fish are eaten by bag fish

    ★ Have :

    • برای ایجاد زمان فعل به صورت کامل شده(perfect tense) ، مثال:
    .I have finished my homework

    ★Do :

    • برای منفی کردن(negative) ، مثال:
    .I don't like you

    • برای سوال پرسیدن(question) ، مثال:
    ?Do you want some coffee

    • برای نشان دادن تاکید(show emphasis) ، مثال:
    .He speaks faster than she does


    ۲)افعال کمکی کیفی(Modal Helping Verbs)

    از افعال کمکی استفاده میکنیم تا بتوانیم به نوعی در کیفیت و معنای افعال اصلی جمله تغییر ایجاد کنیم. این افعال به گونه ای لزوم و یا امکان داشتن را به معنای فعل اصلی اضافه میکنند:

    Can, Could→
    May, Might→
    Will, Would→
    Sall, Should→
    Must→

    مثال:
    .a)I can't speak Chinese
    .b)John may arrive late
    ?c)Would you like a cup of coffee
    .d)You should see a doctor
    .e)I really must go home

    ★نکته: به افعال need, dare, used to افعال نیمه کمکی(semi-modal verbs) نیز می گویند، چون گاها شبیه افعال کمکی کیفی عمل کرده و گاها مانند فعل اصلی.



    ∅چه وقت از فعل کمکی کیفی can استفاده می کنیم:

    • برای صحبت کردن درباره توانایی و امکان داشتن چیزی. مثال:
    .She can drive a car
    • درخواست کردن. مثال:
    !Can you be quiet

    • درخواست اجازه و یا اجازه دادن.مثال:
    ?Can I smoke in the room
    .You can smoke in the room



    ∅چه وقت از فعل کمکی Could استفاده میکنیم:
    • صحبت درباره توانایی و یا امکان داشتن چیزی در گذشته. مثال:
    .a)I could swim when I was 5
    b)My mother could speak seven languagesـ
    c)Could you understand what he was saying?

    • برای درخواست کردن.
    a)Could you tell me where the bank is, please?
    b)Could you send me a catalogue, please?

    ★نکته: معمولا از could جهت درخواست از کسی برای انجام کاری استفاده میشود که مودبانه تر از can است.



    ∅چه وقت از فعل اصلی have to (التزام شهودی) استفاده میکنیم:

    • هنگامی که می خواهیم ضرورت چیزی را نشان بدهیم. مثال:
    .a)Children have to go to school
    b)In France, you have to drive on the right.

    ساختار کلــــی:
    Subject + Auxiliary verb + Have + Infinitive(with to)

    چند مثال برای درک بهتر مطلب فوق:

    .a)I don't have to see a doctor
    .b)I have to see a doctor
    .c)I do have to see a doctor

    ★نکته: تفاوت جمله b و c این است که جمله c تاکید بیشتری برای دیدن دکتر دارد.


    ∅چه وقت از must (التزام ذهنی) استفاده میکنیم:

    • منظور از التزام ذهنی این است که انجام عمل به نظر گوینده لازم و ضروری است.

    ساختار کلـــی:

    Subject + Must + Main Verb
    در زیر چند مثال آورده شده است:
    .a)You must visit us soon
    .b)I must call my mother tomorrow

    ∅چه وقت از must not استفاده میکنیم:
    • برای نشان دادن ممنوعیت چیزی

    ساختار کلـــی:

    Subject + Must not + Main verb
    برای درک این مطلب به چند مثال زیر توجه کنید:
    .a)Passengers must not talk to driver
    .b)Policeman mustn't drink on duty
    .c)Visitors must not smoke
    .d)I mustn't forget Tara's Birthday

    ★نکته: نمیتوانیم از must not برای زمان گذشته استفاده کنیم.




     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    B)Main Verbs
    افعال اصلی خود به تنهایی رساننده معنا و مفهومی هستند. هزاران فعل اصلی در زبان انگلیسی وجود دارد که میتوان آنها را به طریق مختلف دسته بندی کرد؛ اعم از: افعال متعدی و لازم، افعال پیوندی، افعال حرکتی و وضعیتی، افعال با قاعده و بی قاعده.

    ۱)افعال متعدی(Transitive) و لازم(Intransitive) :
    افعال متعدی مستقیما با یک شی سروکار دارند ولی افعال لازم اینگونه نیستند. بسیاری از افعال هم بسته به جمله ای که در آن بکار میروند لازم و یا متعدی هستند مثل speak. مثال:

    ~Transitive~
    .a)I saw an elephant
    .b)We are watching TV
    .c)He speaks English

    ★نکته: معمولا افعال متعدی به یک اسم و یا بهتر است بگوییم به یک شی اشاره میکنند و در غیر این صورت فعل ناتمام می ماند، مثلا در مثال اول اگر an elephant را برداریم، میشود I saw . حال این سوال پیش می آید که چه چیزی را دیدم؟ این را با فعل کمکی اشتباه نگیرید. فعل see یک فعل کامل است درحالی که با فعل کمکی هیچ گاه نمیتوان یک جمله کامل ساخت.

    ~Intransitive~
    .a)He has arrived
    .b)John goes to school
    .c)She speaks fast
    ★نکته: در مثال دوم، به نظر میرسد goes متعدی باشد چون دارد به school اشاره میکند درحالی که اگر to school را برداریم، باز هم جمله باقی مانده معنی میدهد، پس فعل goes یک فعل لازم است.

    ۲)افعال پیوندی(Linking Verbs)
    افعال پیوندی به تنهایی معنی ندارند و بین فاعل و آنچه که درباره فاعل میگوید، پیوند برقرار میکند. افعال پیوندی معمولا نشان دهنده مساوی بودن، تغییر وضعیت و یا تغییر مکان هستند. مثال:

    .a)Mary is a teacher
    .b)Tara is beautiful
    .c)The sky became dark

    ۳)افعال حرکتی و وضعیتی(Dynamic & Stative Verbs)
    برخی افعال یک عمل یا کاری را میرسانند که به آنها افعال حرکتی(Dynamic or action) میگوییم. این افعال میتوانند با continuous tense بکار روند. افعال وضعیتی بیشتر نمایانگر وضعیت هستند تا عمل و حرکت. این افعال معمولا در حالت simple tense بکار میروند و با continuous استفاده نمیشوند؛ مگر در چند حالت خاص، که با تغییر در معنا نیز همراه خواهد بود.مثال:

    Dynamic verbs→run, fight, hit
    Stative verbs→apear, hear, love, impress
    ۴)افعال باقاعده و بی قاعده(Regular & Irregular verbs)
    تنها فرق افعال باقاعده و بی قاعده این است که در افعال باقاعده، برای زمان گذشته(past tense) و اسم مفعول(past participle) به "ed" ختم میشوند ولی افعال بی قاعده در این دو حالت از قانون خاصی پیروی نکرده و به مرور باید آموخته شوند.

    چند مثال از پرکاربردترین افعال باقاعده:

    accept - call - camp - carve - chase - cheat - collect - consider - curl - cry - crush - cycle - cross - crash - crack - cover - count - drum - dry - dust - drip - drown - dress - extend - comb - color - command - compare - delay - disagree - disapear - earn - educate - embarrass - end - enjoy - enter - excite - explode - dam - damage - dare - decay - deceive - delight - detect - deserve - desert - deliver - drain - drag - doubt - disapprove - describe - depend - cheer - chew - check - charge - cause - concern - add - admire - admit - advise - afford - agree - attend - bake - battle - bless - bow- clear - carry - dance - develop - explain - excuse - exercise - follow - force - greet - guide - help - hang - hurry - invite - influence - judge - kill - lie - live - move - match - notice - offer - order - print - post - push - question - realize - remind - reflect - stop - sound - shop - scare - trust - try - و.... visit - zip
    در زیر به بیان تعدادی از افعال بی قاعده همراه گذشته و اسم مفعول آنها می پردازیم:
    Be→was, were→been
    Become→became →become
    Keep→kept→kept
    Find→found→found
    See→saw→seen
    Take→took→taken
    Teach→taught→taught
    Show→showed→shown
    Spend→spent→spent
    Make→made→made
    Drive→drove→driven
    Eat→ate→eaten
    Forgive→forgave→forgiven
    Choose→chose→chosen
    Bite→bit→bitten
    Break→broke→broken
    Leave→left→left
    Have→had→had
    Write→wrote→written
    Wear→wore→worn
    Get→got→gotten
    Go→went→gone
    Think→thought→thought
    →Understand→understood
    understood
    Give→gave→given
    Hide→hid→hidden
    Begin→began→begun
    Bet→bet→bet
    Bring→brought→brought
    Blow→blew→blown
    Build→built→built
    Buy→bought→bought
    Burn→burnt→burnt
    Put→put→put
    Speak→spoke→spoken
    stand→stood→stood
    Swim→swam→swum
    Sit→sat→sat
    Sleep→slept→slept
    Shut→shut→shut
    Run→run→run
    Say→said→said
    pay→paid→paid
    Mean→meant→meant
    lose→lost→lost
    Lie→lay→lain
    Dream→dreamt→dreamt
    Fall→fell→fallen
    Feel→felt→felt
    Fight→fought→fought
    Fly→flew→flown
    Forget→forgot→forgotten
    Freeze→froze→frozen
    Ride→rode→ridden
    Meet→met→met
    Win→won→won
    Wake→woke→woken
    Throw→threw→thrown
    Grow→grew→grown
    Hear→heard→heard
    Hold→held→held
    Hang→hung→hung
    Tear→tore→torn
    awake→awoke→awoken
    Hurt→hurt→hurt
    Know→knew→known
    Beat→beat→beaten
    Do→did→done



     
    آخرین ویرایش:

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    فصل دوم: شرط

    شرط ها(Conditionals):


    در زبان انگلیسی چندین ساختار وجود دارد که به آنها شرطی میگوییم.
    شرط(condition) یعنی موقعیت یا چگونگی بدین معنا که اگر وضعیت خاصی رخ دهد، آنگاه نتیجه خاصی درپی دارد. در زبان انگلیسی سه شرط پایه وجود دارد که اغلب شرط ها بسیار ساده می باشد.
    دو حالت کلی وجود دارد که البته به این دوحالت میتوان کلمات زیادی اضافه کرد و در زمان های مختلفی بکار برد ولی ساختار اصلی به این شکل است:

    If + Condition + Result
    یا
    Result + If + Condition



    شرط اول(First Condition):

    به اولین شرط، امکان واقعی یا real possibility میگوییم.
    در این حالت ما درباره آینده صحبت میکنیم و به یک وضعیت یا موقعیتی خاص در آینده و نتیجه آن فکر میکنیم.

    ☆واقعیت امکان در این شرط وجود دارد که وضعیت خاصی که به آن می اندیشیم رخ دهد، به این دلیل به آن real possibility میگوییم.


    فرض کنید الان صبح است و در خانه نشسته اید، برای خود برنامه دارید که عصر تنیس بازی کنید ولی هوا ابری است و شما احتمال میدهید باران ببارد. در این صورت جمله خود را اینگونه می گوییم:
    .If it rains, I will stay at home

    ★نکته: توجه داشته باشید که ما داریم در مورد آینده صحبت میکنیم و هنوز بارانی نباریده است. ولی هوا ابری است و فکر میکنید که امکان دارد باران ببارد.
    همانطور که در مثال بالا دیدید، برای نتیجه وضعیت ما از will و فعل در حالت پایه استفاده میکنیم.

    به مثال های زیر توجه کنید:

    .a)If I see Mary, I will tell her
    .
    b)If Tara is free , he will invite her
    c)If they do not pass the exam, their teacher will be sad.
    d)If it rains tomorrow, what will you do?

    d)If it rains tomorrow, will you stay at home?
    مثال های بالا را اینگونه نیز میتوان بیان کرد:

    .a)I will tell Mary if I see her
    .b)He will invite her if she is free

    c)Thrir teacher will be sad if they do not pass the exam.
    d)What will you do if it rains tomorrow?
    e)Will you stay at home if it rains tomorrow?

    ★نکته: گاهی اوقات بجای will از کلماتی مانند can , shall , may استفاده میکنیم. مثال:

    If you are good today, you can watch
    TV.

    دومین شرط(Second condition) :

    به این شرط امکان غیر واقعی یا unreal possibility می گویند. دومین شرط از جهاتی شبیه به اولین شرط است، ما هنوز به آینده می اندیشیم و به یک وضعیت یا موقعیتی خاص در آینده و نتیجه آن فکر میکنیم.

    ☆در واقعیت امکان رخ دادن وضعیتی که به آن می اندیشیم وجود ندارد مگر تحت شرایطی خاص، به همین علت به آن unreal possibility میگوییم.

    .If I won a lottery, I would buy a car

    همانطور که در مثال بالا می بینید، برای بیان وضعیت از زمان گذشته ساده استفاده میکنیم و بجای will از would.

    فرض کنید شما بلیط Lottery (نوعی بخت آزمایی) را ندارید. آیا امکان برنده شما در بخت آزمایی وجود دارد؟ مسلما به هیچ وجه. ولی شاید شما در آینده یک بلیط Lottery تهیه کنید. پس شما میتوانید به برنده شدن در آینده فکر کنید، درست مثل یک رویا؛ واقعی نیست ولی امکان پذیر است.

    به مثال های زیر توجه کنید:

    .a)If I married Sara, I would be happy
    b)If Ram became rich, she would
    marry him.
    c)If it snowed next July would you be surprised?
    d)If it snowed next July what would you do?

    مثال های قبل را همچنین میتوان اینگونه نیز بیان کرد:
    .a)I would be happy if I married Sara
    b)She would marry Ram if he became rich.
    c)Would you be surprised if it snowed next July?
    d)Waht would you do if it snowed next July?

    نکته: گاهی بجای would از کلماتی چون could, should, might استفاده میکنیم. مثال:
    If I won a million dollars, I could stop working.
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    سومین شرط(Third Conditional)

    به این شرط غیرممکن یا No possibility نیز می گویند.
    اولین و دومین شرط در مورد آینده بودند ولی سومین شرط مربوط به گذشته میباشد. ما به موقعیتی در گذشته فکر میکنیم که رخ نداده است.


    ☆موقعیتی که به آن فکر میکنیم در گذشته رخ نداده و دیگر وقت آن گذشته است، به همین دلیل به آن no possibility میگویند.

    شما هفته پیش یک بلیط Lottery خریداری کردید اما برنده نشدید.

    If I had won the lottery I would have bought a car.

    ★گاهی اوقات بجای would have میتوان از could have, should have, might have نیز استفاده کرد. مثال:

    If you had bought a lottery, you might have won.
    به چند مثال زیر در این مبحث توجه کنید:
    a)If I had seen Mary I would have told her.
    b)If they had not passed their exam, their teacher would have been sad.
    c)If it had rained yesterday, what would you have done?
    d)If Tara had been free yesterday, I would have invited her.
    e)If it had rained yesterday, would you have stayed at home?


    مثال های بالا را میتوان به این صورت نیز بیان کرد:
    a)I would have told Mary if I had seen her.
    b)Their teacher would have been sad if the had not passed the exam.
    c)What would you have done if it had rained yesterday?
    d)I would have invited Tara if she had been free yesterday.
    e)Would you have stayed at home if it had rained yesterday?


    شرط صفر(Conditional Zero)

    وقتی از شرط صفر استفاده میکنیم که نتیجه وضعیت همیشه صحیح و درست باشد، مثل یک حقیقت علمی.


    آنها را در ماهیتابه انداخته و ماهیتابه را داغ کنید. چه اتفاقی می افتد؟ یخ ذوب شده و آب میشود. اگر چنین نمیشد شما تعجب میکردید:

    .If you heat ice, it melts

    ★نکته: نکته ای که در شرط صفر حائز اهمیت میباشد این است که هر وضعیتی نتیجه خودش را دارد ولاغیر.


    ←بجای if میتوان از when نیز استفاده کرد. مثال:

    .When I get up late, I miss the bus

    به مثال های زیر توجه کنید:
    .a)If I miss the bus, I am late for work
    .b)If people don't eat, they get hungry
    ?c)If you heat ice, dose it melt


    مثال های فوق را همچنین میتوان به این شکل بیان کرد:
    .a)I am late for work, I miss the bus
    b)People get hungry if they don't eat.
    ?c)Dose ice melt if you heat it

    خلاصــه شرط ها به شکل زیر میباشد:

    20190317_222150_1.jpg

     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    فصل سوم: ســوال

    ✎ ساختار اصلی سوال(Basic Question Structure)

    ساختار اصلی سوال در انگلیسی بسیار ساده است:

    Auxiliary verb + Subject + Main verb
    به مثال های زیر دقت کنید:
    ?a)Do you like Mary
    ?b)Are they playing football
    ?c)Will Marcio go to Turkey
    ?d)Have you seen ET

    ★نکتـه: برای فعل be در زمان حال ساده و گذشته ساده نیازی به افعال کمکی نیست. مثال:
    .He is German
    ?Is he German

    ✎ انواع اصلی سوال(Basic Question Types)

    سه نوع سوال اصلی داریم:

    الف) سوال های بلی خیر(Yes/No question) سوال هایی هستند که جوابشان فقط بله یا خیر میباشد.
    مثال:

    .Do you want dinner? Yes, I do→
    .Can you drive? No, I can't→
    ?Has she finished her work→
    .Yes, she has
    .Did they go home? Yes, they did→
    .Is Anne French? No, she isn't→
    .Was Ram at home? Yes he was→


    ب)‌سوال های کلمه سوال(Question word question) سوال هایی است که جواب آنها یکسری اطلاعات است.

    مثال:

    .Where do you live? In Paris→
    ?When will we have lunch→

    .At 1 pm
    ?Who did she meet →
    .She met Ram
    ?Why hasn't Tara done it→
    .Because she can't
    .Where is bombay? In India→
    .How was she? Very well→


    ج) سوال های انتخابی(Choice question) سوال هایی است که جوابشان در خود سوال است.
    مثال:

    ?Do you want tea or coffee→
    .Coffee, please

    ?Will we meey John or James→
    .John

    ?Did she go to London or Peru→
    .She went to London

    ?Is your car white or black→
    .It's black

    ?Were they $15 or $50→
    .$15


     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    فصل چهارم: going to

    قصد(Intention)

    از ساختار going to هنگامی استفاده میکنیم که حتی قبل از صحبت در مورد آن قصد انجامش را داشته باشیم.

    به مثال های زیر توجه کنید:

    I have won $1000, I am going to buy a new TV.
    When are you going to go on holiday?


    پیش بینی(Prediction)

    گاهی اوقات از going to استفاده می کنیم تا در مورد آینده پیش بینی داشته باشیم و در مورد چیزی صحبت می کنیم که احتمال رخداد آن زیاد است.
    به چند مثال زیر توجه کنید:

    The sky is very black, it is going to snow.
    It is 8:30! You are going to miss the train.

    ~Will~

    از will نیز برای پیش بینی استفاده می کنیم ولی در مواردی که مدرکی برای اثبات آن نداریم.

    .It will rain tomorrow→
    فرض کنید ما این جمله را در حالی گفته ایم که هیچ گونه ابری در آسمان نبوده و هوا آفتابی است. پس برای این پیش بینی مدرک و شواهدی نداریم. ولی اگر هوا ابری باشد آن زمان می توانیم از going to استفاده کنیم:
    .It is going to rain tomorrow→

    زمان حال استمراری برای برنامه ریزی
    (Present continuous for planing)


    ما اغلب برای صحبت درباره آینده از زمان حال استمراری استفاده میکنیم. البته که در اصل، ما از زمان حال استمراری در مواقعی استفاده می کنیم که عملی در حال انجام باشد ولی چنانچه از کلمات آینده (future words) نیز استفاده کنیم، خواهیم توانست در مورد آینده نیز صحبت کنیم. منظور از کلمات آینده، لغات یا عباراتی نظیر tomorrow, in june, next week, next year می باشد. کلمات آینده را از روی مفهومشان می توان تشخیص داد.

    ★نکته: گاهی اوقات بین قصد(going to) و برنامه ریزی (plan) تفاوتی حس نمیشود. در این گونه موارد فرقی نمیکند که از جمله ای با going to استفاده کنیم یا از حال استمراری.
    به مثال زیر دقت کنید:

    We are going to paint the bedroom tomorrow.
    We are painting the bedroom tomorrow.

    ★نکته: هنگامی که از حال استمراری برای بیان آینده استفاده می کنیم، احتمال رخ دادن چیزی که در موردش صحبت می کنیم بیشتر است، در واقع یک برنامه ریزی صحیح شده و احتمال لغو برنامه ای که با حال استمراری بیان میشود تقریبا ۹۰ درصد است حال آنکه زمانی از going to استفاده میکنیم این احتمال به ۷۰ درصد می رسد.
    به مثال های زیر توجه کنید:

    .a)Mary is taking her music exam next year
    b)They can not play tennis with you tomorrow, they are working.
    .c)We are going to the theatre on Friday

    زمان حال ساده برای زمان بندی
    (Present simple for schedule)


    اغلب برای بیان آینده هنگامی که یک واقعه قرار است اتفاق بیفتد(مثلا در یک جدول زمان بندی) از حال ساده استفاده می کنیم. احتمال رخداد: تقریبا ۱۰۰ درصد
    به مثال های زیر توجه کنید:

    .a)The train leaves at 9 tonight
    .b)Tomorrow is Thursday

    ~خلاصـه~

    صحبت کردن و به کار بردن جملات در انگلیسی خیلی بیشتر از آنچه که به نظرمی رسند، مهم هستند. به عنوان مثال هنگامی که می خواهیم در مورد آینده صحبت کنیم، جمله ای که بکار میبریم، دید ما را نسبت به آینده نشان می دهد، گاها حتی احساسات شخصی ما را.

    در جدول زیر به طور تقریبی احتمال رخداد هر یک از ساختار های ذکرشده را ملاحظه می کنید. این جدول به شما کمک می کند که بهتر در مورد مفهوم آینده فکر کنید:


    20190328_001323_1.jpg


     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    فصل پنجم: افعال اسمی


    ☆افعال اسمی (Gerunds)

    وقتی یک فعل به ing ختم می شود، آن فعل یا فعل اسمی است و یا زمان حالی است که فرمی از فعل که مانند صفت عمل می کند
    .

    هنگامی که از فعل ing دار شبیه به اسم استفاده کنیم، معمولا gerunds خواهد بود:
    .Fishing is fun
    هنگامی که از فعل ing دار شبیه فعل و یا صفت استفاده کنیم، معمولا
    present participle است.

    مثال:

    .a)Anthony is fishing
    .b)I have a boring teacher

    در این درس نگاهی خواهیم داشت به روش های مختلفی که از gerund ها استفاده می کنیم.



    ☆افعال اسمی به عنوان فاعل، شیء و تکمیل کننده
    (Gerunds as Subject, Object or Complement)

    مانند هر اسمی، افعال اسمی نیز می توانند فاعل، شیء و یا تکمیل کننده جمله باشند.
    مثال:

    .a)Smoking costs a lot of money
    .b)I don't like writing
    .c)My favorite occupation is reading book


    و همانند فعل می تواند خودش یک شیء داشته باشد. در این حالت تمام عبارت object + gerund می تواند فاعل، شیء و یا تکمیل کننده جمله باشد.
    مثال:

    .a)Smoking cigarettes costs a lot of money
    .b)I don't like writing letters
    .c)My favorite occupation is reading book


    همانند یک اسم می توانند adjective (وابسته-صفت) های خود را داشته باشد.
    به مثال های زیر دقت کنید:

    .a)The settling of debts
    .b)His drinking of alcohol
    .c)Pointless questioning
    .d)A settling if debts
    .e)Making Titanic was expensive
    .f)The making of Titanic was expensive




    ☆افعال اسمی پس از حروف اضافه
    (Gerunds after Preposition)

    اگر بخواهیم فعلی را بعد از یک حرف اضافه بکار ببریم، باید به شکل gerund باشد و غیر از این ناممکن است.
    مثال:

    .a)I'll call you after arriving at the office
    .b)Please have a drink before leaving
    .c)I'm looking forward to meeting you
    ?d)Do you object to working late
    .e)She always dreams about going on holiday


    ★نکته: در به کار بردن gerunds پس از حروف اضافه هیچ حالت خاصی وجود ندارد، پس چرا در مثال زیر پس از to یکبار drive و بار دیگر driving آمده است؟
    .a)I am used to driving on the left
    .b)I sused to drive on the left
    جواب این است که در حالت اول to یک حرف اضافه است ولی در مثال دوم to drive به عنوان مصدر و ریشه به کار رفته است و to بیانگر حرف اضافه نیست.




    ☆افعال اسمی پس از افعال اصلی
    (Gerunds after certain verbs)


    گاهی اوقات یک فعل را بعد از یک فعل دیگر به کار میبریم. در این حالت فعل دوم معمولا به شکل ریشه استفاده میشود:

    .I want to eat


    ولی بعضی وقت ها فعل دوم باید فعل اسمی باشد:
    .I dislike eating

    این موضوع به فعل اولی بستگی دارد. در زیر لیستی از افعال را مشاهده می کنید که فعل بعد از آنها به صورت gerund می باشد:

    Admit - appreciate - avoid - carry on - consider - defer - delay - deny - detest - dislike - endure - enjoy - escape - excuse - face - feel like - finish - forgive - give up - can't help - imagine - involve - leave off - mention - mind - miss - postpone - practice - put off - report - resent - risk - can't stand - suggest - understand

    به مثال های زیر توجه کنید:
    .a)She is considering having a holiday
    .b)I can't stand not seeing you
    ?c)Do you feel like going out


    برخی افعال هستند که چندان فرقی نمی کند که به چه شکلی بکار روند.
    مثال:

    .a)I like to play tennis
    .b)I like playing tennis
    .c)It started to rain
    .d)It started raining




    ☆افعال اسمی در حالت تاثیرپذیری
    (Gerunds in passive sense)


    اغلب اوقات پس از افعال need, want, require از gerund استفاده می کنیم که در این حالت فعل اسمی حالت تاثیرپذیری را نشان می دهد
    .

    مثال:

    a)I have three pants that need washing./needs to be washed
    b)This letter requires signing./needs to be signed
    c)The house wants repainting./needs to be repainted


    نکته: عبارت something wants doing یک عبارت انگلیسی بریتانیایی می باشد. پس از want معمولا مصدر را می نویسیم.

     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    فصل ششم: افعال چند کلمه ای


    ●افعال چند کلمه ای (افعال عبارتی phrasal verbs)

    افعال عبارتی بخشی از گروه بزرگی از افعال به نام "افعال چندکلمه ای" می باشند. بکارگیری افعال چندکلمه ای به خصوص در مکالمه بسیار رایج می باشد. مثال:

    Get on with, turn on, pick up
    بسیاری از مردم برای راحتی به تمامی انواع افعال چندکلمه ای Phrasal verbs می گویند که شامل یک فعل اصلی به همراه یک یا چند لغت دیگر است. لغاتی که همراه با فعل اصلی می آیند، می توانند قید و یا حرف اضافه باشند.
    نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که افعال عبارتی همچنان یک فعل هستند. Get یک فعل است و get up نیز همچنان فعل است ولی در معنا متفاوتند. پس به افعال عبارتی نیز باید به چشم یک فعل جداگانه و با معنای متفاوت نگریست. سه نوع فعل عبارتی داریم:

    Prepositional verbs*
    Phrasal verbs*
    Phrasal-prepositional verbs*


    ●افعال عبارتی

    ساختار اصلی فعل عبارتی به شکل زیر است:

    Verb + Adverb
    افعال عبارتی هم می توانند لازم و هم متعدی باشند. به مثال های زیر توجه کنید:
    .Intransitive phrasal verbs: I do not like to get up early
    .Transitive: They turned down the offer


    ●افعال عبارتی جداشدنی (Separable phrasal verbs)

    هنگامی که افعال عبارتی متعدی هستند و یک شی دارند، معمولا میتوانیم دو قسمت فعل را از هم جدا کنیم. مثال:

    .They turn down my offer
    .They turn my offer down

    ★نکته:هنگامی که در افعال عبارتی متعدی شی، ضمیر باشد چاره ای به جز جدا کردن فعل عبارتی نداریم.

    ★نکته: از آنجایی که برخی از افعال عبارتی جدا پذیرند و برخی دیگر این گونه نیستند. چگونه به این موضوع پی ببریم؟ در صورتی که یک فعل عبارتی مانند look up جدا پذیر باشد آن را به این شکل خواهید دید:

    Look (something) up

    ●افعال اضافی (Prepositional verbs)

    ساختار اصلی افعال اضافی به شرح زیر است:

    Prepositional + Verb
    چون حروف اضافه همیشه دارای یک شی هستند، تمامی افعال اضافی نیز شی مستقیمی خواهند داشت. به مثال های زیر توجه کنید:
    .a)I believe in God
    .b)He is looking after the dog
    .c)John is waiting for Mary
    ?d)Did you talk about me

    اینگونه افعال (Prepositional verbs) جداشدنی نیستند.


    ●افعال اضافی-عبارتی (Phrasal-Prepositional verbs)

    از آنجایی که افعال اضافی-عبارتی همیشه با حروف اضافه ختم می شوند، این افعال نیز دارای یک شی خواهند بود و مانند افعال اضافی، افعال اضافی-عبارتی جدایی ناپذیرند.
    به مثال های زیر توجه کنید:

    .a)He does not get on with his wife
    .b)I won't put up with your attitude
    .c)I look forward to seeing you
    .d)We have run out of eggs
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا