دلنوشته ❣در وصفـــــ نگنجـــد حالــــ منـ❣

[deimos]

سلام به همه ی دوستان نگاهی:)
✖تاپیک شخصی نیست و پست گذاشتن برای عموم کاربران آزاد هست✖
+پست ها حاوی عکس و دلنوشته هستن؛ ولی شما می تونید دلنوشته رو بدون عکس هم قرار بدید+
در صورت تمایل، دکمه پیگیری موضوع رو بزنید تا از پست های جدید مطلع شید.
سپاس از نگاهتون...

​

 

[deimos]

ما تمام خود را خرج کسی کردیم که
حتی یک سطر از عاشقانه هایمان را هم
نفهمید.
تمامِ احساسمان پایِ کسی هدر شد که حتی
نفهمید برای ما همه کس است.
زندگیِ مان را گُذاشتیم پای حرف هایی که فهمیده نشُدند.
پایِ عشقی که فقط نامش "عشق" بود؛
به گُمانم عشق به چیزی فراتر از دوست داشتن و دوست داشته شدن نیاز دارد؛
شاید چیزی شبیه فهمیده شدن ...

​

 

[deimos]

ببین زمستان جان
بیا سنگ هایمان را وا بکنیم
سوز و سرما با تو
راضی کردن یار با من
آن برف های ریز ریز با تو
متر کردن خیابان با من
قندیل های گوشه ی ناودان با تو
ماهر ترین عکاس شهر شدن با من
سازه عاشقی با تو
رقـ*ـص با من
سرد ساختن دنیا با تو
گرم کردنش با من...
لرزاندن دل با تو...
التیامش با من...
فقط قبلش رخصت بده حسابم را با این پاییز بدقول صاف کنم،
گویا فراموش کرده
من اینجا منتظر کسی هستم!
​

 

[deimos]

کاش یه قانونی بود
که اگه یه پاییز کنارم بودی،
مجبور باشی کلِ پاییزهای بعد از اونم کنارم بمونی...
منی که پاییزهای بدونِ خاطره ی پیش از تو،
یه نمِ بارون برای مجنون کردنم کافی بود....
حالا؛
میترسم از پاییزهای "بعد از تو"
میترسم از پاییزهای "خاطره دار"
میترسم از پاییزهای "بی تو"
خیلی میترسم....
​

 

[deimos]

حال خوب را هیچکس نمیتواند بخرد.
حال خوب را هیچ فروشگاه بزرگی نمی فروشد.
حتی اگر اجناسش انقدر مرغوب باشد که نتوانی سمتشان بروی.
حال خوب یعنی دلت خوش باشد.
حال خوب یعنی پاییز باشد.
حال خوب یعنی درختان را با رنگ های مختلف رنگ آمیزی کرده باشند
روی ابرها بایستی و پشت کنی به همه ی آن چیزهایی که نمی گذارند بخندی.
حال خوب را نمی توان خرید اما می توان ثبت کرد.


​

 

[deimos]

لطفاً ناگهانى رُخ بده!
غافلگيرم كن!
لحظه اى اتفاق بيفت كه اصلاً فكرش را هم نكنم!
آنجا كه حتى صورتت را هم از ياد بـرده باشم!
اصلاً
تو هر موقع هم كه بيايى،
هرگذشته اى هم كه داشته باشى،
با ارزشى...
درست مثلِ پيدا كردنِ پولِ مچاله شده،
بعد از سالها در جيبِ لباسم!

​

 

[deimos]

آدميست ديگر
شكننده است
وقت و بى وقت دلش تنگ مى شود
دوست داشتن مى خواهد
مواظبش كه نباشى
بى مهرى كه ببيند
دلش را برمى دارد و جاى ديگر پهن مى كند
نه اينكه فكر بد كنى نه
مى رود جايى كه فقط حرف بزند
حرف بزند كه نميرد ​

 

[deimos]

زن شبیه آینه است؛
اگر غبار روی دلش را توانستی برداری، با تو میخندد، به همان اندازه که تو میخندی ...
با تو میگرید، همانقدر که تو گریه میکنی ...
با تو راه هم می آید، اندازه ی راهی که رفته ای ...
اما؛
اما، اگر روزی شکستی اش؛
شاید بتوانی تکه هایش را بهم بچسبانی،
اما این را بدان؛
آینه روز اول برای تو نخواهد شد ...


​

 

[deimos]

بارها ازم پرسیده : عاشقمی؟
بارها گفتم : نمیدونم به چه حسی میگن عشق!
اما میدونم خیلی دوست دارم
می گفت : یعنی فقط دوسم داری عاشقم نیستی؟
می گفتم : عشق خیلی کلمه بزرگیه و مسئولیت داره.
نمیخوام دروغ بگم به خودم به تو ...
چون نمی دونم واقعا دوست داشتن بی نهایت اسمش عشق هست یا نه ...
.​

 

[deimos]

اگر عاشق بودنم را
از زبانم
از نگاهم
یا از لمسِ دستانم نمی فهمی،
بگذار این بار
عشق را
به لب بیاورم...! ​