مطالب طنز  طنز؛ سریال جدید مجلس

  • شروع کننده موضوع *samira*
  • بازدیدها 183
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

*samira*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/08/05
ارسالی ها
4,268
امتیاز واکنش
3,891
امتیاز
546
محل سکونت
زیر آسمان آبی خاکستری
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:

ما معتقدیم همیشه یک چیز باید باشد که ما سرمان گرم شود؛ مثلا بابای سوفیا هم همیشه سر ما را به یک چیزی گرم می‌کند که ما یاد سوفیا نیفتیم. اگر ما زیاد یاد سوفیا نیفتیم، همین‌طوری کم‌کم سوفیا از یاد ما می‌رود؛ مثل مجلس. هردفعه یک چیزی دارند که سر ما گرم شود.

مجلس قبل که سر ما را با برخی مباحث فامیلی گرم می‌کرد؛ یعنی طوری که ما صبح‌به‌صبح رادیو را روشن می‌کردیم ببینیم این‌دفعه چی شد. مثل سریال‌های ترکیه‌ای که قصه ندارد، اما بلدند چطوری کشش بدهند و آدم را یک سال بنشانند پای تلویزیون، ما هم معتاد سریال داستان‌های مجلس شده بودیم.

دوره قبلش هم که قصه‌های رسایی و حسینیان بود و هرروز به یکی چیزی می‌گفتند و اکشن ماجرا و مجلس را بـرده بودند بالا. حالا چی؟ حالا معلوم نیست دقیقا قصه مجلس جدید چیست. مدتی روی طرح فهرست امیدی‌ها کار کردند که متأسفانه تعدادی از بازیگران آن در همان قسمت اول از فهرست امید خداحافظی کردند و بیننده‌ها را از پای برنامه‌شان بلند کردند.

بعد از ناکامی سریال فهرست امید، اما روی سریال «مینو خالقی: برمی‌گرده یا نمی‌گرده؟» کار شروع شده و خوشبختانه روی این قصه متمرکز شدند. در قسمت سوم از این سریال، علی مطهری گفت: «مینو خالقی به مجلس بازخواهد گشت و وزارت کشور باید اعتبارنامه وی را به مجلس ارسال کند».

می‌دانیم که در درام نیاز به دیالوگ داریم و دیالوگ اصولا پیش‌برنده قصه است. ازهمین‌رو در پاسخ به علی مطهری، الیاس حضرتی در مجلس گفت: «خانم خالقی به مجلس دهم نمی‌رسد».
الیاس حضرتی یک‌طوری گفته خالقی به مجلس دهم نمی‌رسد که انگار دارد درباره سهمیه المپیک حرف می‌زند یا انگار مثلا چرخ‌وفلک است که بگویی: «مینوجان این دور جا نیست سوار شوی، وایستا تا دور بعد».

بله. این قصه جدید ماست، اما یک قصه خصوصی دیگر هم هست که سوفیا، من این موضوع را در گوشت می‌گویم. گوشت را بیار جلو:

داستان ما و حضرتی

این آقای الیاس حضرتی که الان نماینده مجلس است، قبل از این مدیرمسئول روزنامه اعتماد بود - درست وقتی که من توی روزنامه اعتماد ستون کاناپه را می‌نوشتم- به همین مناسبت آقای حضرتی این‌قدر از دست ما حرص می‌خورد و هی می‌گفت پسر این چیه می‌نویسی؟ اینارو من چطوری چاپ کنم؟ آقای حضرتی آن‌موقع به من گفت: حالا تو هی من را حرص بده، بعد یک وقتی می‌شود که من این‌قدر حرصت را درآورم که موهایت بریزد.

سوفیا... سوفیا... الیاس حضرتی راست می‌گوید. من اگر می‌دانستم قرار است این‌طوری حرصم بدهد، هیچ‌وقت با نوشتن ستون طنز در روزنامه اعتماد حرصش نمی‌دادم و جاش ستون شعر راه می‌انداختم، اما او راست گفت. از وقتی هم نماینده مجلس شده، جبران کرد.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
271
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,691
پاسخ ها
0
بازدیدها
477
پاسخ ها
2
بازدیدها
207
پاسخ ها
0
بازدیدها
229
پاسخ ها
0
بازدیدها
197
پاسخ ها
0
بازدیدها
223
پاسخ ها
0
بازدیدها
177
پاسخ ها
0
بازدیدها
156
پاسخ ها
16
بازدیدها
575
پاسخ ها
0
بازدیدها
176
پاسخ ها
0
بازدیدها
163
بالا