حرف تلخ را محکم به روی من بزن
بر پیکر قلب من شلاق بی رحمی بزن
میانِ لحظه ی حیرانی و بی قراری ام
حرف جدایی را بُرنده چون تیغ بزن
داستان عاشقی را حکایتی کذب یاد کن
شب سیاه چشمت را به گریه ام گره بزن
مریض کن فکری را که اسیر یادت است
تو همچون گرگ بخواه مرا از آینده خط بزن
رفتنت مثل تنهایی وای چه بی اندازه بود
من شکستم و ای خدا به من انگ بی مهری بزن
#شیرین_سعادتی