"Plot"یا «پی‌رنگ» داستان چیست؟

فاطمه معصومی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/10/25
ارسالی ها
207
امتیاز واکنش
2,701
امتیاز
470
  • پیرنگ، طرح یا پلات چیست؟
  • پِیرنگ یا طرح یا پلات (Plot)در اصطلاح ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی، به توالی منظم اعمال و حوادث داستان که مبتنی بر رابـ ـطه علت و معلولی است، اطلاق می‌شود. در یک اثر داستانی ممکن است علاوه بر پیرنگ اصلی، یک یا چند پیرنگ فرعی نیز وجود داشته‌باشد. در فیلم های سینمای کلاسیک معمولا یک پیرنگ اصلی و یک پیرنگ فرعی مشاهده می شود، اصطلاح پِیرنگ در اصل متعلق به نقاشی است و معنی آن، طرح اولیه‌ای است که نقاشان می‌کشند و سپس تکمیلش می‌کنند.
  • ای ام فورستر تفاوت میان داستان و پِیرنگ را اینگونه بیان می‌دارد: «پیرنگ نقل حوادث است، اما نقلی که در آن وجود رابـ ـطهٔ علت و معلولی اهمیتی خاص دارد. «شاه مرد و سپس ملکه نیز مرد.» داستان است اما «شاه مرد و سپس ملکه از غصه دق کرد.» پیرنگ است زیرا ضمن آنکه ترتیب تقدم و تأخر رخدادها در آن حفظ شده، رابـ ـطهٔ علّی دو رخداد نیز در آن بیان شده‌است
  • طرح فیلمنامه چیست ؟
  • طرح فیلمنامه به سلسله رخدادها و حوادث روایی فیلمنامه اطلاق می شود که توسط فیلمنامه نویس و بدون اشاره به جزئیات ، معمولا در یک تا 4 صفحه تنظیم شده و تهیه کنندگان معمولا بر اساس آن تصمیم به سفارش نگارش فیلمنامه یا ساخت فیلم مذکور می گیرند. از این رو از منظر فیلمنامه نویسانه روش تهیه ی طرح خود از اهمیت خاصی بر خوردار است که به زودی در مطلبی جداگانه روش نگارش طرح فیلمنامه ی سینمایی را تشریح خواهم نمود.
  • اما اندکی جامع تر :
  • پی رنگ چیست؟
  • پی‌رنگ اصطلاحی است برآمده از نقاشی و معادلی‌ست برای Plot انگلیسی. شاید شنیده باشید که هر داستان باید دارای پی‌رنگی برای خود باشد. اما شاید تشخیص این که پی‌رنگ اساساً چیست دشوار بنماید. در این جُستار ما سعی داریم با آوردن تعریف پی‌رنگ، و برشمردن مشخصات آن کمک کنیم تا ساده تر بتوان تشخیص داد آیا داستان‌هایی که می‌خوانیم از پی‌رنگ درستی برخوردار هستند، فاقد آن هستند، یا پی‌رنگ قانع کننده‌ای دارند.
  • سابقه استفاده از پی‌رنگ به رساله «فن شعر» ارسطو باز می‌گردد. ارسطو در فن شعر وقتی عناصر تراژدی را برمی‌شمارد از باب هفت به بعد به تشریح دقیق پی‌رنگ می‌پردازد. او برای طرح داستان یا همان پی‌رنگ اصطلاح Mythos را برگزید، و در باب شش پی‌رنگ را توالی یا ترتیب رخدادها تعریف می‌کند. از نظر ارسطو پی‌رنگ که خود همراه با پنج عنصر دیگر سازنده تراژدی می‌باشند، از سه بخش تشکیل شده است. آغاز، میانه، و پایان. ارسطو در فصل هفت به هنگام شروع تعریف پی‌رنگ آن را نخستین و مهم‌ترین عنصر تراژدی معرفی می‌کند. لازمه تراژدی از نظر ارسطو یکپارچگی و کامل بودن است. منظور نیز آن است که باید آغاز وسط و پایان داشته باشد.
  • بگذارید کمی ساده تر سخن بگویم. وقتی قرار است داستانی نقل شود، این داستان باید از سلسله حوادثی تشکیل شده باشد. درست مانند دانه‌های تسبیح در رشته تسبیح. یعنی حوادث یا رخدادهایی که داستان را شکل می‌دهند به مانند دانه‌های تسبیح هستند. اما دانه‌های تسبیح به خودی خود تسبیح نمی‌سازند، باید رشته‌ یا نخی آن‌ها را به هم متصل کند. این رشته چیست؟ رشته مزبور رابـ ـطه علت و معلولی است. یعنی هر رخدادی باید معلول رخداد دیگری باشد، و از آن ناشی شده باشد. بدین گونه بین این عناصر که همان دانه‌های تسبیح باشند پیوند برقرار می‌شود، و پی‌رنگ داستان شکل می‌گیرد.
  • فورستر نویسنده بریتانیایی در اثر خود موسوم به «اصول رمان» داستان را روایت رخدادهایی می‌داند که توالی زمانی دارند. با نگاه به همین تعریف پی‌رنگ داستان را هم روایت حواد می‌داند که در آن علیت (رابـ ـطه علت و معلولی) مورد تاکید و اهمیت است.
  • بگذارید مثال فورستر را از کتاب Literary Terms تالیف Cuddon اینجا بازنویسی کنم. وقتی می‌گوییم پادشاه مرد، و بعد ملکه مرد دو حادثه را که از توالی زمانی پیروی می‌کند بیان کرده‌ایم اما برای آن که پی‌رنگ داستان را شکل بدهیم باید بین این دو حادثه رابـ ـطه علت و معلولی ایجاد کنیم. پادشاه مرد، و ملکه نیز از فراق او دق کرد. حال می‌توان پرسید ملکه چرا دق کرد؟ از فراق پادشاه. توالی زمانی هم در این پی‌رنگ رعایت شده است. یا بهتر است بگوییم منطق زمانی.
  • همانجا می‌خوانیم، «ملکه مرد و کسی نمی‌دانست چرا، تا آن‌که بعدها مشخص شد از فراق شاه ملکه دق کرده بود.» در این پی‌رنگ، راز و رمزی نهفته است که به ما کمک می‌کند تا داستان را بسط بدهیم. با چنین پی‌رنگی می‌توان در داستان تعلیق نیز ایجاد کرد و خواننده را تا پایان داستان مشتاق نگاه داشت.
  • گفتیم ارسطو در بحث عناصر تشکیل دهنده تراژدی از پی‌رنگ به عنوان عنصر اصلی نام می‌برد و سه بخش را در آن ضروری بر می‌شمرد.
  • به همین منوال رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس آلمانی، گوستاو فرای‌تاگ در اثر خود موسوم به «فن نمایشنامه» پی‌رنگ را به تفصیل و تقسیم بیشتری یعنی در پنج بخش تعریف و تقسیم می‌کند. این ساختار که برای نمایشنامه پیشنهاد شده، بعدها به هرم فرای‌تاگ موسوم شد.
  • هرم مزبور از پایین شامل آشناسازی یا مقدمه چینی است که طی آن شخصیت‌های داستان (قهرمان و ضدقهرمان) معرفی می‌شوند، و مقدمه برای طرح کشمکش پرداخت می شود. پس از این مرحله به تدریج باید داستان اوج بگیرد‌ و خواننده را به نقطه اوج هیجان برساند. یعنی جایی که خواننده می‌خواهد بداند پس از این تعلیق موجود پشت این جریان چیست و تعارض یا کشمکش به کجا می‌رسد. بعد از این مرحله نقطه فرود است، که دیگر اوج به پایان خود رسیده و به سوی نتیجه نزدیک می‌شویم و دست آخر نیز نتیجه است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا