▪◾پیدا کردن رمان های بی نام◾▪

کوکیッ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/04/04
ارسالی ها
20,571
امتیاز واکنش
157,353
امتیاز
1,454
محل سکونت
میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
  • پیشنهادات
  • farzane19891368

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/10/29
    ارسالی ها
    4
    امتیاز واکنش
    11
    امتیاز
    16
    سلام من دنبال یه رمان میگردم چند ماه پیش خوندم اسمش یادم نیست داستان در مورد یه دختر فقیر که اهل منطقه فقیر نشین، پدر و مادرش رو از دست داده و یه برادرداره که از دست طلبکارهاش فراریه
    یه شب نزدیک خونه این دخترخانم یه هواپیما سقوط میکنه و این دختر میره ببینه چی بوده که خلبان یه چیزی در گوشش میگه و می میره اونجا یه مردی رو می بینه که باعث سقوط و مرگ خلبان بوده مرده میاد دنبال دختره و تا خونش می دوعه دنبالش تا بگیرتش دختره میره تو خونه و مرده هم دنبالش میره تو و می خواد بفهمه که خلبان چی به دختره گفته دختره می خواد فرارکنه از دست مرده ولی وقتی در خونه رو باز میکنه می بینه که طلبکار های داداش بیرون خونه هستند دوباره برمیگرده تو خونه و به همون مرد پناه میبره مرده دختره رو می دزده و بعد کم کم عاشقش میشه تو طول داستان پسره متوجه میشه که داداشش که فلج مادرزادیه و موهای کاملا سفیدی داره فکر میکنه کشته شده زنده است و الان حالش کاملا خوب شده داداش پسره عاشق دختره میشه ودختره هم دوستش داره پسره به دختره قول نامزدی پنج ماه آینده رو میده که نامزد هم میکنند درضمن پدر ومادر این سه نفر جاسوس بودند که آخر مشخص میشه مادر دختره زندس وبرای این سه نفر درگیری هایی هم پیش میاد تو طول داستان
     

    Mania jooon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/01/07
    ارسالی ها
    10
    امتیاز واکنش
    49
    امتیاز
    51
    سلام دنبال یه رمان میگردم که خاله و خواهر زاده با هم زندگی میکردن که هیچکدوم هم ازدواج نکردن چون مادر دختره با همدستی معشـ*ـوقه اس پدر دختره رو کشته بود کسی باهاشون ازدواج نمیکرده و دختره یه نامزدی ناموفق بخاطر همین موضوع داشته ولی یه مردی عاشق دختره اس و در آخر با هم ازدواج میکنن ممنون میشم کمکم کنید
     

    frzane4a

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/11
    ارسالی ها
    11
    امتیاز واکنش
    43
    امتیاز
    51
    سلام
    رمان درمورد دختریه که عاشق پسر عمه اشه پسره میره خارج دختر با my friend عمش نامزد میکنه ولی تو دوران نامزدیش تو پارتی یه پسر دیگه ای رو میبوسه و نامزدیشون بهم مبخوره
    و با پسر عمه اش ازدواج میکنه
    که چون از بچگی با هم بزرگ شدن پسره دچار یه بیماری روحیه. دختره رو مثل بچه اش میبینه و حس پدرانه داره نسبت بهش
    میشه اگر کسی اسم این رمان رو یادش میاد بگه!مچکرم
     

    SARA23ac

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/29
    ارسالی ها
    54
    امتیاز واکنش
    298
    امتیاز
    216
    سن
    26
    سلام
    بچه ها یه رمان بود که دختره چادری بود بعد تو محلشون یه پسر معتاد بود کا از دختره خوشش میومد اسم پسره محمد بود بخاطر دختره ترک و بعدم ازدواج کردن ، اسمشو میدونید؟
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,353
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾

    mahsa.ghasemi123

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/19
    ارسالی ها
    7
    امتیاز واکنش
    18
    امتیاز
    21
    سن
    25
    سلام من دنبال یه رمانی میگردم که دختره پرستاره و تو بیماسرتان کار میکرده یه شب که یه مهمونی بین کارکنان و دکترهای بیمارستان بوده تو مهمونی مامان دختره زنگ میزنه بهش میگه حال پدرش بد شده چون پدرش مریض بوده و دختر مجبور میشه برگرده مهمونی هم خارج از تهران بوده و دختره با تاکسی که میخواسته برگرده راننده تاکسی قصد تعـ*رض به دختره رو میکنه و میخواد بهش با دوستای دیگه اش تعزض کنه و بعد دختره و بکشن فک کنم دقیق یادم نیست که یکی از مهمونای دیگه مهمونی که از قضا یه مردی بوده که شوهر یکی از دکتر های بیمارستان بوده ز راه میرسه و میبینه دختره رو دارن به زور میبرن و اول میخواد بیخیال بشه اما بعدش که میره کمک کنه که اون راننده تاکسی و دوستاش این مرده رو هم به قصد کشت میزنن و میگن به شرطی دوتاتون رو نمیکشیم که رابـ ـطه داشته باشین جولوی ما و ففلان اینا و اونام از اینا فیلم میگیرن که نرن به پلیس شکایت کنن و نتونن دبال قضیه رو بگریرن و از طرفی همسر این اقا یعنی همون خانم دکتر همش بهش میگفته که تو نازایی و ما نمیتونیم بچه دار شیم ولی در صورتی که مشکل از خودش بوده و در اینجا این یکی دختره که پرستار بوده باردار میشه و یارو اصرار داره که بچه رو نگه داره و ادا مه داستان ...... ببخشید طولانی شد حالاکسی اسمسش رو میدونه؟
     
    بالا