▪◾پیدا کردن رمان های بی نام◾▪

  • پیشنهادات
  • Mahsa.z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2022/06/03
    ارسالی ها
    29
    امتیاز واکنش
    63
    امتیاز
    81
    سلام یه رمان هست ژانر پلیسی داره
    یه دختره که برنامه نویسی میکنه یه برنامه میسازه که برای امتحانش به سایت سازمان اطلاعات میره توی شمال دختره و دستگیر میکنن و برای امنیتش پیش یه سرگرد که خیلی مذهبی هستش میمونه ، یه برادر داره و با پدرش اصلا رابـ ـطه خوبی نداره یه دوست داره به نام دانیال که با بهترین دوستش بهش خ**یا*نت میکنن ، یه اسم خاصی هم داشت دختره
    درست زمانی که سرگرد بهش اعتراف عاشقی میکنه دختره رو میدزدن ممنون میشم راهنمایی کنید
     

    yassaman_chh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2022/10/09
    ارسالی ها
    1
    امتیاز واکنش
    2
    امتیاز
    6
    سلام چندسال پیش یه رمان میخوندم خلاصه اش این بود که پسره تو یه تصادف مادرشو از دست میده خودش هم نابینا میشه و خونه نشین میشه، خدمتکار خونشون دخترش زایمان میکنه و مجبوره بره کمک دخترش به خاطر همین دوست زن خدمتکار که میشه زن همسایشون خدمتکاری خونه پسره رو به عهده میگیره. دختر خدمتکار جدید یه روز وارد خونه پسره نابینا میشه و داستان پیش میره و پسره نابینا عاشق دختره میشه..... کسی اسم رمان و میدونه؟ اگه کسی میدونه اسمشو، لطف کنه بگه. ممنون
     

    Shin.shin

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2022/10/10
    ارسالی ها
    3
    امتیاز واکنش
    7
    امتیاز
    16
    سلام وقتتون بخیر
    ممنون میشم برای پیدا کردن این رمان راهنماییم کنید
    رمان درباره دختری هست که خواهرش ستاره و نامزدش(مسعود یا سعید ) بهش خــ ـیانـت میکنن و باهم ازدواج میکنن
    همین اتفاق برای دایی دختره هم قبلا اتفاق افتاده
    به ترکیه میره و اونجا استاد دانشگاه میشه یه بار که به ایران برمیگرده تو یه کافی شاپ با یکی ازکارکنان اونجا آشنا میشه که بعدا میفهمه وکیله و کافی شاپ مال خودشه و تو پرورشگاه بزرگ شده ارتباطشون رو ادامه میدن و دختره به ایران برمیگرده و باهم ازدواج میکنن و یه پسر به اسم یزدان هم به فرزند خونگی میگیرن
     

    Shin.shin

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2022/10/10
    ارسالی ها
    3
    امتیاز واکنش
    7
    امتیاز
    16
    سلام وقت بخیر
    رمان درمورد یه دختره که مادرش فوت کرده پدرش اونو تو قمار میبازه و بعدش با پسر کسی که تو قمار برنده شده ازدواج میکنه یه ازدواج اجباری و اونجا پسره خیلی به دختره سخت میگیره به شکلی که یکی از کلیه هاشو از دست میده بعدا با همدیگه کنار می‌آن و زندگی مسالمت آمیزی رو کنار هم ادامه میدن تا اینکه عاشق هم میشن
    پسره داستان صاحب یه شرکت بود که طراحی و دوخت لباس انجام می‌داد و به همین خاطر برای یک شو لباس هم به ترکیه میرن دختره هم دبیرستانی بود
     

    Hananpl

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/26
    ارسالی ها
    9
    امتیاز واکنش
    74
    امتیاز
    81
    سن
    21
    سلام وقت بخیر
    یه رمانی بود که فکر کنم دختره پزشک بود و با یه خانواده ای زندگی میکرد تا اینکه یکی از پسرای فامیلشون نمیدونم پسر عموش یا دایی میاد خواستگاریش و پدرش میگه باید باهاش ازدواج کنی ولی دختره مخالفت میکنه و میفهمی که دختر واقعی این خانواده نیست و از خونه بیرونش میکنن
    بعد بخاطر شرایطی با یه ادم مسن ازدواج میکنه اما صوری ولی فک کنم پسر مرده دختره رو اذیت میکنه
    در نهایت معلوم میشه اون مرده عموی واقعیته و باباش خلافکار بوده و مادرش پلیس مخفی که توی معموریت عاشق پدرش میشه و پدر ناتنیش هم پلیس بوده که عاشق مادر دختره بوده
    در اخر دختره میفهمه پدرش زندست و بعد چندسال با پسر همون عموئه ازدواج میکنه
     
    آخرین ویرایش:
    بالا