• مهمان عزیز،
    برای ارسال نظر و نقد به رمان ها میتوانید بعد از دانلود و مطالعه فایل PDF رمان از دکمه دادن امتیاز نقد و نظر خود را بنویسید و با ستاره ها از 1 تا 5 ستاره به رمان امتیاز دهید.
نام رمان
عُدول
نام نویسنده
HananehKH
ژانر
  1. عاشقانه
  2. معمایی
سطح رمان
معمولی
رمان عُدول

رمان عُدول


خلاصه :

من مردیم که بعد از گذشت شش سال، از کشوری غریب با تمام مجهولات ذهنیم به آغـ*ـوش خانواده سه نفره‌ای برگشتم. همون آدم‌هایی که نقش پررنگی توی گذشته‌م داشتن و کنجکاوی مفرطی، اون‌ها رو به تکاپو انداخت. این حق من بود که نقطه عطف این اتفاق رو پیدا کنم؛ چون درست زمانی که فکر می‌کردم تنها منم که رازهای بسیاری رو به یدک می‌کشم، رفته‌رفته غافلگیر معماهایی شدم. این بار، بازی جور دیگه‌ای رقم خورد و برای من هیچ‌چیز مستثنی نبود؛ حتی عشق!

“عُدول به‌معنی بازگشت، برگشتن.”

.

قسمتی از متن رمان عُدول :

– نمی‌دونی چه قدر از دیدن دوباره‎‌ات خوشحالم. بی انصاف چرا فقط یه ایمیل به رادوین می‌زدی؟ حتی نگفتی کجا رفتی. این رسمش بود؟
مجبور شدم برای خیلی چیزهایی که حقم نبود تاوان پس بدم، اونا هم رسم من نبود. با چهره‌ای گرفته، جمله‌ای از دهنم خارج شد:
– برای همه امون این جوری بهتر بود.
سری تکون داد و به یک نقطه فرضی خیره شد. لب زد:
– فکر نمی‌کردم جا بزنی.
چه طور می‌تونست این رو بگه. اگه جا میزدم الان این جا نبودم. هفت سال پیش که وارد این خونه شدم، مجبور شدم یک سال تمام رو اینجا زندگی کنم. یکسالی که باعثش، اتهام بی دلیل به پدرم بود. بی اختیار اخم به چهره‌م رسید. دستم رو که روی پام بود مشت کردم.
– من جا نزدم، چیزیم یادم نرفته. فقط اهل انتقام نیستم.
این بار، این نصرت خان بود که دستاش کنار پاش مشت شد و صورتش پر از درد.
– این کار انتقام نیست. قتلیم درش نیست.
آه سوزناکم راه خروج پیدا کرد. از آدم با فکری مثل اون این طرز فکر بعید بود. مگه هر قتلی انتقام می‌شد؟!
– من اهل قتل نیستم. فقط اومدم ….

.

Odool%202.jpg
  • لایک
واکنش ها: ~Devil~, Roohi.m و R_m_R
ارسال کننده
HananehKH
دانلود
135
بازدیدها
1,833
اولین انتشار
آخرین بروزرسانی
امتیاز
5.00 ستاره 1 امتیاز

رمان ها بیشتر از HananehKH

آخرین نظرها

خسته نباشید به نویسنده
عاشقانه ای دلنشین
بالا