آیین اعتراض به حکم غیابی

  • شروع کننده موضوع KIMIA_A
  • بازدیدها 186
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

KIMIA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/06/01
ارسالی ها
3,446
امتیاز واکنش
25,959
امتیاز
956
سن
22
محل سکونت
تهران
محكوم‌عليه غايب حق دارد به حكم غيابي اعتراض کند که اين اعتراض واخواهي ناميده مي‌شود.
واخواهي از نظر لغوي، به معناي اعتراض آمده و اعتراض نيز به معناي خرده گرفتن و ايراد گرفتن است. واخواهي در اصطلاح به شكايتي گفته مي‌شود كه محكوم‌عليه غايب نسبت به حكم غيابي در دادگاه صادركننده حكم مطرح مي‌كند. واخواهي يک طريق عدولي رسيدگي به شكايت از احكام است زيرا بر اثر آن دعوا برای بررسي مجدد به دادگاه صادر كننده حكم باز‌می‌گردد تا در صورت وجود اشتباه، آن را فسخ و در غیر این صورت، آن را استوار كند.
مبانی واخواهی
واخواهی روشی است که به موجب آن کسی که حکم غیابی علیه او صادر شده است، به آن اعتراض کند و همان دادگاه صادرکننده حکم به آن رسیدگی کرده و در مورد آن رأی مقتضی را صادر کند.
واخواهی طریقه‌ای عدولی است؛ بدین معنا که به اعتراض در همان دادگاهی رسیدگی می‌شود که حکم غیابی مورد اعتراض را صادر کرده است و آن دادگاه پس از رسیدگی به اعتراضات مجدداً حکم می‌دهد و ممکن است در تجدید حکم از نظر بدوی خود عدول کند. در حقیقت مبنا و لزوم واخواهی این است که حق دفاع برای محکوم‌علیه محفوظ بماند؛ زیرا ممکن است مواردی باشد که محکوم‌علیه بدون سوء نیت غایب بوده و چه بسا اگر حضور می‌داشت، با استناد به دلایل و مدارک، دعوای خواهان را از اعتبار می‌انداخت. دلیل دیگری را که می‌توان مبنای واخواهی قرارداد، این است که موقعیت اصحاب دعوا در دادرسی ثانوی حفظ می‌شود؛ گفتیم که اعتراض طریقه‌ای عدولی است؛ یعنی بر اثر آن دعوا نزد همان دادگاه برمی‌گردد و دادگاه صادرکننده حکم، مجدداً به آن رسیدگی می‌کند. در نتیجه اصحاب دعوا، موقعیت خود را در دادرسی ثانوی حفظ می‌کنند؛ به این معنا که فردی که در دادرسی اول خواهان بوده و معترض‌علیه واقع شده، در اینجا باز خواهان باقی می‌ماند و آن طرفی که خوانده بوده است، خوانده می‌ماند، هرچند که در دادرسی ثانی دارای سمت معترض می‌شود. در اینجا خوانده نیازی به دلیل برای برائت خود ندارد و این خواهان است که باید دعوای خود را به اثبات برساند.
سومین دلیلی که مبنای واخواهی قرار می‌گیرد، رعایت اصل تناظر است. در نظام‌های بزرگ دادرسی، ضمن این که احترام به اصل تناظر مورد تأکید قرار گرفته، مقررات ابلاغ به گونه‌ای تدوین شده است که با اجرای آنها، خوانده از دعوایی که علیه او اقامه شده است، آگاه شود. در حقیقت رعایت اصل تناظر به این دلیل است که فرصت و امکان دفاع در اختیار خوانده دعوا قرار گیرد و او بتواند از خود دفاع کند.
مرجع رسیدگی به حکم غیابی
واخواهی منوط به تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی بوده و دادخواست واخواهي در دادگاه ‌صادركننده حكم غيابي قابل رسيدگي است.
مهلت واخواهي
1- در صورت ابلاغ حكم به صورت واقعي براي افراد مقيم ايران، مهلت واخواهی 20 روز از تاريخ ابلاغ حكم و براي افراد مقيم خارج از کشور، 2 ماه از تاريخ ابلاغ حكم است.
2- اگر ابلاغ به صورت قانوني باشد:
الف) در صورت اطلاع از مفاد حكم، مهلت واخواهی براي افراد مقیم ايران 20 روز و براي افراد مقيم خارج از کشور 2 ماه است.
ب) در صورت عدم اطلاع و قبول دادگاه، محكوم عليه مي‌تواند دادخواست واخواهي تقديم كرده كه مانع اجراي حكم مي‌شود.
3- در صورت وجود معاذير قانوني:
الف) اگر دادگاه عذر را قبول كرد، قرار قبولي دادخواست صادر و اجراي حكم متوقف مي‌شود.
ب) اگر دادگاه عذر را قبول نكرد، قرار رد دادخواست را صادر مي‌كند.
4- در صورت حجر، ورشكستگي و... محكوم‌عليه، مهلت واخواهی از تاريخ ابلاغ به قائم‌مقام يا نمايندگان محكوم‌عليه است.
معاذير قانوني
1- فرضي كه مانع حركت است با گواهي پزشک و شهادت گواهان.
2- فوت يكي از والدين يا همسر يا اولاد.
3- حوادث قهريه از قبيل سيل، زلزله و حريق.
4- توقيف يا حبس بودن، به نحوي كه نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهي تقديم كرد.
اگر در رسيدگي به پرونده‌اي، خوانده يا وكيل يا نماينده او در هيچ‌ يک از جلسات حضور نداشته و لايحه‌اي هم به دادگاه ارسال نكرده باشند و ابلاغ هم واقعي نباشد، حكم صادر شده از طرف دادگاه، صفت غيابي بودن را دارا است.
یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد، این است که غيابي بودن مختص حكم است و قرار غيابي نداريم. همچنین در حكم غيابي، حضور و عدم حضور خوانده ملاک است؛ نه خواهان. حکم در صورتي غيابي است كه به طور جزیی یا کلی، عليه خوانده باشد.

آثار واخواهي
واخواهی دارای آثاری به شرح ذیل است:

1- اثر تعليقي بر اجراي حكم:
واخواهي مانند تجديد نظر اثر تعليقي دارد. بدين معنا كه تا انقضای مهلت واخواهي، صدور دستور اجراي حكم ممنوع است و چنانچه در مهلت، واخواهي شده باشد، اجراي حكم تا روشن شدن نتيجه واخواهي متوقف مي‌شود.

2- اثر انتقالي:
اثر انتقالی بدن معنا است که اختلاف از مقطع قبلي (رسيدگي غيابي) به مقطع واخواهي، با تمامي مسائلي كه دارد، با لحاظ اعتراضات و دلایل واخواه، منتقل مي‌شود.
قاعده كلي اين است كه حكمي كه حضوري است، 20 روز از تاريخ ابلاغ حكم، قابل تجديد نظرخواهي است؛ مگر درباره استثنائات. قاعده در حكم غيابي اين است كه 20 روز از زمان ابلاغ، قابل واخواهي و در 20 روز دوم قابل تجديدنظرخواهي است. بنابراین حكم غيابي، 40 روز براي افراد مقيم ايران، قابليت اعتراض را دارا است.

شرايط واخواهي
1- دادخواست به دفتر دادگاه صادركننده حكم غيابي تقديم شود.
2- هزنيه دادرسي پرداخت شود.
3- در مهلت قانوني تقديم شود.
4- حكم صادرشده غيابي بوده باشد.

حقوق واخواه (خوانده دعواي اصلي)
1- اعتراض به بهاي خواسته.
2- اعتراض به اصيل بودن سند.
3- اعتراض به ساير ادله.
4- جلب شخص ثالث.
5- ايراد كردن به دادرسي مثل ايراد عدم صلاحيت دادگاه يا دادرس.
رایی كه پس از رسيدگي واخواهي صادر مي‌شود، فقط نسبت به واخواه و واخوانده موثر است؛ مگر اينكه رأي قابل تفكيک نباشد.
در صورت واخواهي محكوم‌عليه غايب پس از اجراي حكم و صدور حكم به نفع وي، خواهان بدوي ملزم به جبران خسارت است.
صدور حکم
رأیي كه پس از رسيدگي واخواهي صادر مي‌شود، فقط نسبت به واخواه و واخوانده مؤثر است و شامل كسي كه واخواهي نكرده است، ‌نخواهد شد؛ مگر اين‌ كه رأي صادره قابل تجزيه و تفكیک نباشد كه در اين صورت، نسبت به كساني كه مشمول حكم غيابي بوده اما واخواهي نكرده‌اند، ‌نيز تسري خواهد داشت.

اجرای حکم غیابی
چنانچه ابلاغ واقعي به شخص محكوم‌عليه ميسر نباشد و ابلاغ قانوني به‌عمل آيد، آن ابلاغ معتبر بوده و حكم غيابي پس از انقضای مهلت قانوني و قطعي شدن به‌موقع اجرا گذارده خواهد شد.
اجراي حكم غيابي منوط به معرفي ضامن معتبر يا اخذ تأمين متناسب از محكوم‌له خواهد بود. مگر اينكه دادنامه يا اجرایيه به‌ محكوم‌عليه غايب ابلاغ واقعي شده و نامبرده در مهلت مقرر از تاريخ ابلاغ دادنامه، واخواهي نكرده باشد.
چنانچه محكوم‌عليه غايب پس از اجراي حكم، واخواهي کند و در رسيدگي بعدي حكم به ‌نفع او صادر شود، خواهان ملزم به جبران‌ خسارت ناشي از اجراي حكم اولي به ‌واخواه است.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا