- عضویت
- 2015/11/08
- ارسالی ها
- 22,523
- امتیاز واکنش
- 65,135
- امتیاز
- 1,290
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]کافه سینما - علی فیروزجنگ - آلمان: درباره The BFG غول بزرگ مهربان، فیلمی از استیون اسپیلبرگ، بر اساس رمانی به همین نام از رولد دال. بهتر است قبل از آنکه به بحث در مورد فیلم بپردازم، در مورد رولد دال به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات کودک توضیحاتی را ارائه دهم.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]جالب آن است که کمتر کسی رولد دال را به عنوان جاسوس ام آی فایو، خلبان برتر جنگنده در جنگ جهانی دوم میشناسد و عمده شهرت جهانی وی ناشی از کتابهای درخشانش در حوزه ادبیات کودک است، کتابهایی که به شصت زبان زنده دنیا ترجمه شده و دویست میلیون نسخه از آنها به فروش رسیده است. کتابهایی که سرشار از نشانههای دردناک و تلخ زندگی شخصی رولد دال از قبیل از دست دادن خواهر و پدرش در کودکی تا سقوط هواپیمای جنگدهاش و نابینایی موقتاش میباشد، با این وجود چیزی که ما را مشتاق خواندن کلمه به کلمه کتابهای رولد دال میکند، چیزی نیست جز ایمان رولد دال به جادوی خیال و قداست رویا.
کتابهای رولد دال تا به امروز بارها دستمایهی ساخت آثار سینمایی معروفی همچون چارلی و کارخانه شکلاتسازی، ماتیلدا و یا آقای فاکس شگفتانگیز گردیده است. اما ماجرای ساخت فیلمی از روی کتاب "غول بزرگ مهربان" متفاوت است. پارامونت سالها قبل اقدام به ساخت فیلمی بر اساس این رمان با بازی رابین ویلیامز در نقش غول نمود که پروژه به دلایلی متوقف گردید. شاید مهمترین دلیل توقف پروژه در آن سال و ساخته نشدن فیلمی از روی این کتاب تا به امروز، محدودیتهای تکونولوژی و تکنیکی سینما در تصویر کردن قدرت جادو و خیال کتاب بوده است. محدودیتی که اتفاقا در فیلم اسپیلبرگ هم مشهود است و فیلم از این نظر ضعفهایی نیز دارد که بر کیفیت کلی آن اثر سویی نیز دارد.
شاید بزرگترین مشکلی که اسپیلبرگ برای ساخت فیلم با آن روبرو بود، در کنار هم قرار دادن شخصیتهایی با اختلاف قد قابل توجهی از یک متر برای سوفی، هفت متر برای غول بزرگ مهربان تا پانزده متر برای دیگر غولها در فیلم بوده است.
با توجه به تکنولوژی حال حاضر برای ساخت صحنههای فیلم، تک تک بازیگران فیلم میبایست به صورت جدا و تنها به ایفای نقش خودشان بپردازند که این مساله با ذات اصلی قصه در تضاد بود. قصهای که بیش از هر چیز بر پایهی رابـ ـطهی سوفی و غول میباشد و مهمترین نکته در این رابـ ـطهی خاص نگاهی است که طرفین به چشمان یکدیگر دارند. به همین خاطر اسپیلبرگ دکورهای فیلم را در سه اندازه مختلف ساخت و هر تمهیداتی که ممکن بود را فراهم آورد تا بازیگران فیلم بتوانند به چشمان یکدیگر نگاه کنند. برای مثال هنگام فیلمبرداری سکانسهای سوفی و غول، اسپیلبرگ مارک رایلنس با کمک آسانسور هفت متر بالا می برد تا دو بازیگر فیلم بتوانند به هم نگاه کنند.
اما آیا فیلم خواهد توانست حجم بالای انتظاراتی که مخاطب از تیم سازندگانی که دریافت جایزه اسکار را در کارنامه خود دارد را برآورده سازد؟ تیمی که از مسئول جلوههای ویژه، تدوین، موسیقی، فیلمبرداری، طراحی صحنه و البته شخص اسپیلبرگ، هر کدام بیش از دو بار اسکار را به خانه بـردهاند.
شاید انتخاب این رمان برای ساخته شدن اقتباسی از روی آن چندان مناسب نبوده است. بزرگترین لطمهای که فیلم میبیند از وفاداری بیش از حد اسپیلبرگ، به کتاب ناشی میشود. کتابی که رولد دال، از روی قصههای دنبالهداری که هر شب برای بچههایش تعریف می-کرده نوشته است و ساختاری غیر سینمایی دارد. این ماهیت داستان، خیلی سخت میتواند تبدیل به یک فیلمنامهی سه پردهای موفق گردد. به همین دلیل، فیلم خیلی خوب آغاز شده اما در اواسط فیلم، ریتم و قصه و به طور کلی فیلم، از نفس میافتد.
شاید تک تک عوامل فیلم به صورت مجزا کار خود را به بهترین نحو انجام داده باشد، از دکور فوقالعادهی ریک کارتنر که به زیبایی هرچه تمامتر از بال هواپیما، نیمکت ساخته و یا از شیشه پنجره، ذرهبین تا موسیقی دلنشنین جان ویلیامز که بیننده را در دنیای خیال و رویا غرق میکند. اما به دلیل مشکل فیلمنامه و تعهد اسپیلبرگ به قصه که ساختاری غیرسینمایی دارد، فیلم و ریتماش در مجموع آنطور که با توجه به کیفیت ساخت اجزای آن انتظار میرود ظاهر نمیشود.
در آخر شاید بتوان گفت با اینکه فیلم غول بزرگ مهربان، برخلاف رماناش، فاصلهی زیادی با تبدیل شدن به یک شاهکار در مدیوم خودش دارد، اما نمیتوان کارگردان دیگری را به غیر از اسپیلبرگ برای ساخت اقتباس سینمایی از این کتاب، تصور کرد. کارگردانی که سالها پیش با ساخت ای تی، قصهی دوستیهایی که برای پیدا کردن و کشف آن باید به انتهای دنیا سفر کرد را به درستترین شکل ممکن تصویر کرده بود. کارگردانی که بارها و بارها علاقه و ارادت خود را به دنیای رویاها نشان داده است و این بار نیز داستان غول بزرگی که کیمیاگر رویاها میباشد را برای عرض اردات خود به این دنیا و روابط جادوییاش برای روایت انتخاب کرده است.
![270ae0220e8d8329c6c105b0888d14fe_M.jpg](http://www.caffecinema.com/new/media/k2/items/cache/270ae0220e8d8329c6c105b0888d14fe_M.jpg)
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]کافه سینما - علی فیروزجنگ - آلمان: درباره The BFG غول بزرگ مهربان، فیلمی از استیون اسپیلبرگ، بر اساس رمانی به همین نام از رولد دال. بهتر است قبل از آنکه به بحث در مورد فیلم بپردازم، در مورد رولد دال به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات کودک توضیحاتی را ارائه دهم.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]جالب آن است که کمتر کسی رولد دال را به عنوان جاسوس ام آی فایو، خلبان برتر جنگنده در جنگ جهانی دوم میشناسد و عمده شهرت جهانی وی ناشی از کتابهای درخشانش در حوزه ادبیات کودک است، کتابهایی که به شصت زبان زنده دنیا ترجمه شده و دویست میلیون نسخه از آنها به فروش رسیده است. کتابهایی که سرشار از نشانههای دردناک و تلخ زندگی شخصی رولد دال از قبیل از دست دادن خواهر و پدرش در کودکی تا سقوط هواپیمای جنگدهاش و نابینایی موقتاش میباشد، با این وجود چیزی که ما را مشتاق خواندن کلمه به کلمه کتابهای رولد دال میکند، چیزی نیست جز ایمان رولد دال به جادوی خیال و قداست رویا.
کتابهای رولد دال تا به امروز بارها دستمایهی ساخت آثار سینمایی معروفی همچون چارلی و کارخانه شکلاتسازی، ماتیلدا و یا آقای فاکس شگفتانگیز گردیده است. اما ماجرای ساخت فیلمی از روی کتاب "غول بزرگ مهربان" متفاوت است. پارامونت سالها قبل اقدام به ساخت فیلمی بر اساس این رمان با بازی رابین ویلیامز در نقش غول نمود که پروژه به دلایلی متوقف گردید. شاید مهمترین دلیل توقف پروژه در آن سال و ساخته نشدن فیلمی از روی این کتاب تا به امروز، محدودیتهای تکونولوژی و تکنیکی سینما در تصویر کردن قدرت جادو و خیال کتاب بوده است. محدودیتی که اتفاقا در فیلم اسپیلبرگ هم مشهود است و فیلم از این نظر ضعفهایی نیز دارد که بر کیفیت کلی آن اثر سویی نیز دارد.
شاید بزرگترین مشکلی که اسپیلبرگ برای ساخت فیلم با آن روبرو بود، در کنار هم قرار دادن شخصیتهایی با اختلاف قد قابل توجهی از یک متر برای سوفی، هفت متر برای غول بزرگ مهربان تا پانزده متر برای دیگر غولها در فیلم بوده است.
با توجه به تکنولوژی حال حاضر برای ساخت صحنههای فیلم، تک تک بازیگران فیلم میبایست به صورت جدا و تنها به ایفای نقش خودشان بپردازند که این مساله با ذات اصلی قصه در تضاد بود. قصهای که بیش از هر چیز بر پایهی رابـ ـطهی سوفی و غول میباشد و مهمترین نکته در این رابـ ـطهی خاص نگاهی است که طرفین به چشمان یکدیگر دارند. به همین خاطر اسپیلبرگ دکورهای فیلم را در سه اندازه مختلف ساخت و هر تمهیداتی که ممکن بود را فراهم آورد تا بازیگران فیلم بتوانند به چشمان یکدیگر نگاه کنند. برای مثال هنگام فیلمبرداری سکانسهای سوفی و غول، اسپیلبرگ مارک رایلنس با کمک آسانسور هفت متر بالا می برد تا دو بازیگر فیلم بتوانند به هم نگاه کنند.
اما آیا فیلم خواهد توانست حجم بالای انتظاراتی که مخاطب از تیم سازندگانی که دریافت جایزه اسکار را در کارنامه خود دارد را برآورده سازد؟ تیمی که از مسئول جلوههای ویژه، تدوین، موسیقی، فیلمبرداری، طراحی صحنه و البته شخص اسپیلبرگ، هر کدام بیش از دو بار اسکار را به خانه بـردهاند.
شاید انتخاب این رمان برای ساخته شدن اقتباسی از روی آن چندان مناسب نبوده است. بزرگترین لطمهای که فیلم میبیند از وفاداری بیش از حد اسپیلبرگ، به کتاب ناشی میشود. کتابی که رولد دال، از روی قصههای دنبالهداری که هر شب برای بچههایش تعریف می-کرده نوشته است و ساختاری غیر سینمایی دارد. این ماهیت داستان، خیلی سخت میتواند تبدیل به یک فیلمنامهی سه پردهای موفق گردد. به همین دلیل، فیلم خیلی خوب آغاز شده اما در اواسط فیلم، ریتم و قصه و به طور کلی فیلم، از نفس میافتد.
شاید تک تک عوامل فیلم به صورت مجزا کار خود را به بهترین نحو انجام داده باشد، از دکور فوقالعادهی ریک کارتنر که به زیبایی هرچه تمامتر از بال هواپیما، نیمکت ساخته و یا از شیشه پنجره، ذرهبین تا موسیقی دلنشنین جان ویلیامز که بیننده را در دنیای خیال و رویا غرق میکند. اما به دلیل مشکل فیلمنامه و تعهد اسپیلبرگ به قصه که ساختاری غیرسینمایی دارد، فیلم و ریتماش در مجموع آنطور که با توجه به کیفیت ساخت اجزای آن انتظار میرود ظاهر نمیشود.
در آخر شاید بتوان گفت با اینکه فیلم غول بزرگ مهربان، برخلاف رماناش، فاصلهی زیادی با تبدیل شدن به یک شاهکار در مدیوم خودش دارد، اما نمیتوان کارگردان دیگری را به غیر از اسپیلبرگ برای ساخت اقتباس سینمایی از این کتاب، تصور کرد. کارگردانی که سالها پیش با ساخت ای تی، قصهی دوستیهایی که برای پیدا کردن و کشف آن باید به انتهای دنیا سفر کرد را به درستترین شکل ممکن تصویر کرده بود. کارگردانی که بارها و بارها علاقه و ارادت خود را به دنیای رویاها نشان داده است و این بار نیز داستان غول بزرگی که کیمیاگر رویاها میباشد را برای عرض اردات خود به این دنیا و روابط جادوییاش برای روایت انتخاب کرده است.
علی فیروزجنگ – آلمان
[/BCOLOR]