با دوستام رفتیم استخر، میخواستیم بریم سونا خشک ولی جا برای سوزن انداختن هم نبود.... مثل منگنه گیر کرده بودم بین جمعیت....همون لحظه بود که یهو یادم افتاد فردا باید نقاشی ترازوی عدالت و بکشم!.
( خب یکم طولانی شد چون کلمات هیچ جوره بهم مربوط نبودن)
شیطونی
سوسک
خنده