تاپیک‌های دنباله‌دار *** با پـــنج کلمه داستان بسازیم! ( بیا تو مطمئن باش ضرر نمیکنی!!!)***

[N..sh]

بالاخره تموم شد حالا راحت شدم.
لبخندی زدم و به چشمهای نازش خیره شدم.
با این آرایش عروس قشنگش مثل فرشته ها شده بود.
با لبخند بهش گفتم:
_ عروس من دوستت دارم
سرش رو پایین انداخت و خندید.
_ منم همینطور
دستش رو گرفتم و با لبخند بهش نگاه کردم و گفتم : تو ارزش این همه سختی رو نداشتی...من واقعا دارم از ته دلم اینارو میگم. با چشمای گرد شده نگام کرد و دستشو ازم جدا کردو گفت: این حرفا یعنی چی؟
لبخندم اروم محو شد گفتم:
ــ یعنی مشخص نیست چی می خوام؟
نگاه ازم گرفتو گفت: چرا من حرفاتو متوجه نمیشم؟چی میخوای؟منظورت چیه؟میخوای با گفتن این حرفا به چی برسی برو سر اصل مطلب
_خوبی هم بهت نیومده می خواستم بهت ابراز عشق کنم!
_ اما من نیازی به این کارای دو پهلو ندارم. ابراز عشقم

دانلود رمان های عاشقانه

 

[maryam002]

بالاخره تموم شد حالا راحت شدم.
لبخندی زدم و به چشمهای نازش خیره شدم.
با این آرایش عروس قشنگش مثل فرشته ها شده بود.
با لبخند بهش گفتم:
_ عروس من دوستت دارم
سرش رو پایین انداخت و خندید.
_ منم همینطور
دستش رو گرفتم و با لبخند بهش نگاه کردم و گفتم : تو ارزش این همه سختی رو نداشتی...من واقعا دارم از ته دلم اینارو میگم. با چشمای گرد شده نگام کرد و دستشو ازم جدا کردو گفت: این حرفا یعنی چی؟
لبخندم اروم محو شد گفتم:
ــ یعنی مشخص نیست چی می خوام؟
نگاه ازم گرفتو گفت: چرا من حرفاتو متوجه نمیشم؟چی میخوای؟منظورت چیه؟میخوای با گفتن این حرفا به چی برسی برو سر اصل مطلب
_خوبی هم بهت نیومده می خواستم بهت ابراز عشق کنم!
_ اما من نیازی به این کارای دو پهلو ندارم. ابراز عشقم نمی خواد کنی..بیا بریم تا دیر

دانلود رمان های عاشقانه

 

[maryam002]

بالاخره تموم شد حالا راحت شدم.
لبخندی زدم و به چشمهای نازش خیره شدم.
با این آرایش عروس قشنگش مثل فرشته ها شده بود.
با لبخند بهش گفتم:
_ عروس من دوستت دارم
سرش رو پایین انداخت و خندید.
_ منم همینطور
دستش رو گرفتم و با لبخند بهش نگاه کردم و گفتم : تو ارزش این همه سختی رو نداشتی...من واقعا دارم از ته دلم اینارو میگم. با چشمای گرد شده نگام کرد و دستشو ازم جدا کردو گفت: این حرفا یعنی چی؟
لبخندم اروم محو شد گفتم:
ــ یعنی مشخص نیست چی می خوام؟
نگاه ازم گرفتو گفت: چرا من حرفاتو متوجه نمیشم؟چی میخوای؟منظورت چیه؟میخوای با گفتن این حرفا به چی برسی برو سر اصل مطلب
_خوبی هم بهت نیومده می خواستم بهت ابراز عشق کنم!
_ اما من نیازی به این کارای دو پهلو ندارم. ابراز عشقم نمیخواد کنی...بیا بریم تا دیر

دانلود رمان های عاشقانه

 

[-FatemE]

بالاخره تموم شد حالا راحت شدم.
لبخندی زدم و به چشمهای نازش خیره شدم.
با این آرایش عروس قشنگش مثل فرشته ها شده بود.
با لبخند بهش گفتم:
_ عروس من دوستت دارم
سرش رو پایین انداخت و خندید.
_ منم همینطور
دستش رو گرفتم و با لبخند بهش نگاه کردم و گفتم : تو ارزش این همه سختی رو نداشتی...من واقعا دارم از ته دلم اینارو میگم. با چشمای گرد شده نگام کرد و دستشو ازم جدا کردو گفت: این حرفا یعنی چی؟
لبخندم اروم محو شد گفتم:
ــ یعنی مشخص نیست چی می خوام؟
نگاه ازم گرفتو گفت: چرا من حرفاتو متوجه نمیشم؟چی میخوای؟منظورت چیه؟میخوای با گفتن این حرفا به چی برسی برو سر اصل مطلب
_خوبی هم بهت نیومده می خواستم بهت ابراز عشق کنم!
_ اما من نیازی به این کارای دو پهلو ندارم. ابراز عشقم نمیخواد کنی...بیا بریم تا دیر نشده و ابرومون نرفته سهیل

دانلود رمان های عاشقانه

 

[maryam002]

بالاخره تموم شد حالا راحت شدم.
لبخندی زدم و به چشمهای نازش خیره شدم.
با این آرایش عروس قشنگش مثل فرشته ها شده بود.
با لبخند بهش گفتم:
_ عروس من دوستت دارم
سرش رو پایین انداخت و خندید.
_ منم همینطور
دستش رو گرفتم و با لبخند بهش نگاه کردم و گفتم : تو ارزش این همه سختی رو نداشتی...من واقعا دارم از ته دلم اینارو میگم. با چشمای گرد شده نگام کرد و دستشو ازم جدا کردو گفت: این حرفا یعنی چی؟
لبخندم اروم محو شد گفتم:
ــ یعنی مشخص نیست چی می خوام؟
نگاه ازم گرفتو گفت: چرا من حرفاتو متوجه نمیشم؟چی میخوای؟منظورت چیه؟میخوای با گفتن این حرفا به چی برسی برو سر اصل مطلب
_خوبی هم بهت نیومده می خواستم بهت ابراز عشق کنم!
_ اما من نیازی به این کارای دو پهلو ندارم. ابراز عشقم نمیخواد کنی...بیا بریم تا دیر نشده و ابرومون نرفته سهیل
نگاهی بهم انداخت و دستم و

دانلود رمان های عاشقانه

 

[روژینا.ابراهیمی]

بالاخره تموم شد حالا راحت شدم.
لبخندی زدم و به چشمهای نازش خیره شدم.
با این آرایش عروس قشنگش مثل فرشته ها شده بود.
با لبخند بهش گفتم:
_ عروس من دوستت دارم
سرش رو پایین انداخت و خندید.
_ منم همینطور
دستش رو گرفتم و با لبخند بهش نگاه کردم و گفتم : تو ارزش این همه سختی رو نداشتی...من واقعا دارم از ته دلم اینارو میگم. با چشمای گرد شده نگام کرد و دستشو ازم جدا کردو گفت: این حرفا یعنی چی؟
لبخندم اروم محو شد گفتم:
ــ یعنی مشخص نیست چی می خوام؟
نگاه ازم گرفتو گفت: چرا من حرفاتو متوجه نمیشم؟چی میخوای؟منظورت چیه؟میخوای با گفتن این حرفا به چی برسی برو سر اصل مطلب
_خوبی هم بهت نیومده می خواستم بهت ابراز عشق کنم!
_ اما من نیازی به این کارای دو پهلو ندارم. ابراز عشقم نمیخواد کنی...بیا بریم تا دیر نشده و ابرومون نرفته سهیل
نگاهی بهم انداخت و دستم و کشید و با هم وارد

دانلود رمان های عاشقانه

 

[maryam002]

بالاخره تموم شد حالا راحت شدم.
لبخندی زدم و به چشمهای نازش خیره شدم.
با این آرایش عروس قشنگش مثل فرشته ها شده بود.
با لبخند بهش گفتم:
_ عروس من دوستت دارم
سرش رو پایین انداخت و خندید.
_ منم همینطور
دستش رو گرفتم و با لبخند بهش نگاه کردم و گفتم : تو ارزش این همه سختی رو نداشتی...من واقعا دارم از ته دلم اینارو میگم. با چشمای گرد شده نگام کرد و دستشو ازم جدا کردو گفت: این حرفا یعنی چی؟
لبخندم اروم محو شد گفتم:
ــ یعنی مشخص نیست چی می خوام؟
نگاه ازم گرفتو گفت: چرا من حرفاتو متوجه نمیشم؟چی میخوای؟منظورت چیه؟میخوای با گفتن این حرفا به چی برسی برو سر اصل مطلب
_خوبی هم بهت نیومده می خواستم بهت ابراز عشق کنم!
_ اما من نیازی به این کارای دو پهلو ندارم. ابراز عشقمنمیخواد کنی...بیا بریم تا دیر نشده و ابرومون نرفته سهیل
نگاهی بهم انداخت و دستم و کشید و با هم وارد ماشین شدیم...استارت زد و

دانلود رمان های عاشقانه

 

[-FatemE]

بالاخره تموم شد حالا راحت شدم.
لبخندی زدم و به چشمهای نازش خیره شدم.
با این آرایش عروس قشنگش مثل فرشته ها شده بود.
با لبخند بهش گفتم:
_ عروس من دوستت دارم
سرش رو پایین انداخت و خندید.
_ منم همینطور
دستش رو گرفتم و با لبخند بهش نگاه کردم و گفتم : تو ارزش این همه سختی رو نداشتی...من واقعا دارم از ته دلم اینارو میگم. با چشمای گرد شده نگام کرد و دستشو ازم جدا کردو گفت: این حرفا یعنی چی؟
لبخندم اروم محو شد گفتم:
ــ یعنی مشخص نیست چی می خوام؟
نگاه ازم گرفتو گفت: چرا من حرفاتو متوجه نمیشم؟چی میخوای؟منظورت چیه؟میخوای با گفتن این حرفا به چی برسی برو سر اصل مطلب
_خوبی هم بهت نیومده می خواستم بهت ابراز عشق کنم!
_ اما من نیازی به این کارای دو پهلو ندارم. ابراز عشقمنمیخواد کنی...بیا بریم تا دیر نشده و ابرومون نرفته سهیل
نگاهی بهم انداخت و دستم و کشید و با هم وارد ماشین شدیم...استارت زد و به سمت اتیله روند

دانلود رمان های عاشقانه

 

[maryam002]

بالاخره تموم شد حالا راحت شدم.
لبخندی زدم و به چشمهای نازش خیره شدم.
با این آرایش عروس قشنگش مثل فرشته ها شده بود.
با لبخند بهش گفتم:
_ عروس من دوستت دارم
سرش رو پایین انداخت و خندید.
_ منم همینطور
دستش رو گرفتم و با لبخند بهش نگاه کردم و گفتم : تو ارزش این همه سختی رو نداشتی...من واقعا دارم از ته دلم اینارو میگم. با چشمای گرد شده نگام کرد و دستشو ازم جدا کردو گفت: این حرفا یعنی چی؟
لبخندم اروم محو شد گفتم:
ــ یعنی مشخص نیست چی می خوام؟
نگاه ازم گرفتو گفت: چرا من حرفاتو متوجه نمیشم؟چی میخوای؟منظورت چیه؟میخوای با گفتن این حرفا به چی برسی برو سر اصل مطلب
_خوبی هم بهت نیومده می خواستم بهت ابراز عشق کنم!
_ اما من نیازی به این کارای دو پهلو ندارم. ابراز عشقمنمیخواد کنی...بیا بریم تا دیر نشده و ابرومون نرفته سهیل
نگاهی بهم انداخت و دستم و کشید و با هم وارد ماشین شدیم...استارت زد و به سمت اتیله روند
بالاخره رسیدیم...باهم پیاده شدیم

دانلود رمان های عاشقانه

 

[deimos]

بالاخره تموم شد حالا راحت شدم.
لبخندی زدم و به چشمهای نازش خیره شدم.
با این آرایش عروس قشنگش مثل فرشته ها شده بود.
با لبخند بهش گفتم:
_ عروس من دوستت دارم
سرش رو پایین انداخت و خندید.
_ منم همینطور
دستش رو گرفتم و با لبخند بهش نگاه کردم و گفتم : تو ارزش این همه سختی رو نداشتی...من واقعا دارم از ته دلم اینارو میگم. با چشمای گرد شده نگام کرد و دستشو ازم جدا کردو گفت: این حرفا یعنی چی؟
لبخندم اروم محو شد گفتم:
ــ یعنی مشخص نیست چی می خوام؟
نگاه ازم گرفتو گفت: چرا من حرفاتو متوجه نمیشم؟چی میخوای؟منظورت چیه؟میخوای با گفتن این حرفا به چی برسی برو سر اصل مطلب
_خوبی هم بهت نیومده می خواستم بهت ابراز عشق کنم!
_ اما من نیازی به این کارای دو پهلو ندارم. ابراز عشقمنمیخواد کنی...بیا بریم تا دیر نشده و ابرومون نرفته سهیل
نگاهی بهم انداخت و دستم و کشید و با هم وارد ماشین شدیم...استارت زد و به سمت اتیله روند
بالاخره رسیدیم...باهم پیاده شدیم همه جلوی در سالن منتظرمون بودن

دانلود رمان های عاشقانه