بررسی حقوق زنان در اسلام-قسمت اول

  • شروع کننده موضوع nadiya_m
  • بازدیدها 109
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

nadiya_m

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/13
ارسالی ها
1,838
امتیاز واکنش
3,877
امتیاز
596
سن
27
محل سکونت
TEHRAN
در نیم قرن اخیر مقوله رسیدگی به
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
زنان و تعیین منزلت مطلوب و عادلانه برای آنان در نظام های مختلف فکری مورد توجه قرار گرفته و راهکارهای متفاوتی به دنبال تحقیقات و مطالعات علمی برای آن ارائه شده است .
اسلام که احیاء کننده
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
زن است سیزده قرن قبل به موضوع
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
زن پرداخته و گامهای بلندی در راستای
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
انسانی او برداشته است .
مبانى
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
زن در اسلام
براى تبیین
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
زن در اسلام در آغاز لازم است به مبانى آن پرداخته شود در ابتدا به شناخت انسان مى پردازیم زیرا براى ترسیم
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
زن بررسى دو عنصر محورى لازم است.
1ـ شناخت اصل نسانیت که حقیقت مشترک زن و مرد است.
2ـ شناخت هویت صنفى زن که واقعیت مختص به اوست.
از شناخت اصل انسانیت که مشترک است
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
مشترک و از هویت خاص
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
ویژه استنباط مى شود.

انسان شناسى
اولین مبنایى که براى تبیین
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
زن باید به آن توجه داشت نگاه به انسان و ابعاد وجودى و نیازها و استعدادهاى حقیقى اوست با توجه به این که انسان مخلوق خداى جهان آفرین است، جامع ترین بیان را در این رابـ ـطه باید از کلام انسان آفرین استنباط کرد انسان موجودى است مرکب از روح و جسم و نفس و بدن که نفس او مجلاى حق است و خداى سبحان فقط او را از میان مخلوقات خویش، نماینده خویش قرار داد و براى خلافت و جانشینى خود از زمین برگزید.
حقیقت انسان به صورت و شاکله ظاهرى او نیست بلکه به سیرت و نفس باطنى وى است و معناى انسان بدون لحاظ جنبه باطنى و نفسانى او حدّ تام و تعریف کامل نخواهد بود.
ابعاد وجودى انسان
هویت حقیقى انسان داراى ابعاد و لایه هاى سه گانه است و توجه به او بدون لحاظ این سه ابعاد نقص در شخصیت انسان به شمار مى آید. یعنى زمانى مى توان انسان را به معناى واقعى آن شناخت و درباره مسائل
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
ى وى اظهار نظر کرد که لایه هاى سه گانه او مورد نظر باشد و آن ابعاد عبارتند از ابعاد حیوانى و انسانى و الهى.
قرآن درباره لایه بُعدِ حیوانى انسان که در خواهــش نـفس و غضب و برخى آرزوها و امیال نفسانى خلاصه مى شود، مى فرماید: «والذین کفروا بتمتعون و یأکلون کما تأکل الانعام»1 کافران از متاع زود گذر دنیا بهره مى گیرند و همچون چارپایان مى خورند. یعنى کافران تمام هدفشان همین خوردن و خوابیدن و تتمع بدن از لذات دنیوى است ولى مؤمنان حرکتى آگاهانه دارند و از هدف مثبت بهره مندند و از مواهب حیات در جهت آن هدف مهم بهره بردارى مى کنند و در جاى دیگرى خطاب به پیامبر(ص) فرمود: «ذرهم یأکلوا و تمتعوا ویلههم الامل فسوف یعلمون»2 «ترک کن آن ها که بخورند و برخوردار شوند و آرزو آن ها را مشغول کند، پس در آینده خواهند دانست»؛ یعنى عدّه اى از انسان ها از زندگیشان جز خوردن و سرگرمى به لذات مادى و دل خوش داشتن به صرف آرزوها و خیالات واهى بهره اى ندارند یعنى در حقیقت مقام خود را تا افق حیوانیت و چارپایان پایین آورده اند. در واقع انسان با داشتن حیوانى و توجه به آن با تأمین خوراک و پوشاک و لذایذ آن، نباید به آن بسنده کند و خود را در آن حد محدود کند بلکه باید به هدف اعلا و انسانى توجه کند و خود را در بُعدِ حیوانى محدود نکند.


بعد انسانى
بعد انسانى انسان از بُعدِ حیوانى او برتر است، انسان در این مرتبه گذشته از مرحله حیوانى، صاحب مقام تفکر و تعقّل و عزم و اراده است که بخشى از قرآن به این لایه و بعد وجودى آن پرداخته است قرآن در سوره انفال فرمود: «ان شرّ الدواب الصم البکم الذین لایعقلون»1بدترین جنبندگان نزد خدا افرادى هستند که نه گوش شنوا دارند و نه زبان گویا و نه عقل و درک (کر و لال و بى عقلند) با توجه به این آیه اگر انسانى بخواهد از حالت حیوانى خارج شود باید با استفاده صحیح از گوش و زبان و عقل خود را در وادى انسانیت وارد کند. براى همین است که انسان در آیات فراوانى به تعقل و تفکر در نظام هستى و آیات الهى فراخوانده شده است از جمله فرمود: «انّ فى ذلک لآیة لقوم یتفکرون»2 در زندگى زنبور عسل نشانه هایى است براى آنان که اهل تفکر باشند و فرمود: «و من آیاته یریکم البرق خوفا و طمعاً و ینزل من السماء ماء فیحیى به الارض بعد موتها انّ فى ذلک لآیات لقوم یعقلون»3 از آیات و نشانه هاى خدا آن است که برق را که هم مایه ترس است و هم مایه امید به شما نشان مى دهد و از آسمان آبى نازل مى کند که زمین را بعد از مرگش حیات مى بخشد. در این امور آیات و نشانه هایى است براى جمعیتى که تعقل و اندیشه مى کنند.
قرآن درباره اراده انسان فرمود: «من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلناله جهنّم یصلیها مذموموا مدحورا و من اراد الآخرة وسعى لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکوراً»1 آن کس که تنها زندگى زودگذر دنیاى مادى را بخواهد و اراده کند آن مقدار از آن را که بخواهیم به هر کس اراده کنیم مى دهیم سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد که در آتش سوزانش مى سوزد در حالى که مذموم و رانده درگاه خداست و آن کس که سراى آخرت را بطلبد و سعى کند و کوشش خود را براى آن انجام دهد در حالى که ایمان داشته باشد، سعى و تلاش او از سوى خدا پاداش داده خواهد شد.
از این آیه استفاده مى شود که اولاً انسان با اراده و خواست خود تلاش مى کند حال این اراده به سمت دنیا و زندگى دنیا باشد یا به سوى آخرت و جاودانگى و آن ها که براى رسیدن به سعادت جاویدان تلاش مى کنند، باید سه شرط را رعایت کنند.
اول: اراده انسان، آن هم اراده اى که به حیات ابدى تعلّق گیرد و به لذات زودگذر و نعمت هاى ناپایدار و هدف هاى صرفاً مادى تعلّق نگیرد، همتى والا و روحیه اى عالى پشتوانه آن باشد که او را از پذیرفتن هرگونه رنگ تعلّق و وابستگى آزاد سازد.
دوم: سعى و تلاش، این اراده به صورت ضعیف در روحیه و فکر و اندیشه او نباشد بلکه تمام ذرات وجود انسان را به حرکت وا دارد و آخرین تلاش خود را در این رابـ ـطه به کار گیرد.
سوم: همراهى با ایمان، اراده و تلاش توأم با ایمانى ثابت و استوار باشد چرا که تصمیم و تلاش هنگامى به ثمر مى رسد که از انگیزه صحیحى سرچشمه گیرد و آن انگیزه چیزى جز ایمان به خدا نخواهد بود... وجود تعقل و اراده در انسان از بعد انسانى او حکایت مى کند.
بُعدِ الهى
برترین لایه وجود انسان بعد الهى وجود اوست که به صاحب اصلى و خالق او تعلّق دارد و انسان متعارف به آن امانت دار الهى است، این بعد در واقع فطرت الهى انسان است این بعد است که او را به سوى محبت خدا مى کشاند و همه اعضاء و جوارح بیرونى و جوانح درونى او را مسؤول قرار مى دهد: «ولاتقف ما لیس لک به علم انّ السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولاً»1 از آن چه نمى دانى پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل همه مسؤولند. در این آیه مى فرماید: اولاً انسان لازم است در همه چیز تحقیق کند یعنى در امور اعتقادى، در گفتار، در رفتار، شهادت دادن، قضاوت و داورى و غیر آن تحقیق کند و به علم و یقین دست یابد. چرا که ظن و گمان و حدس و تخمین و شک و احتمال به دلیل این که انسان را از حق بى نیاز نمى کنند نباید مورد توجه قرار گیرند و به آن اعتماد کرد و تنها علم و یقین است که مى توان به آن اعتماد کرد و ثانیاً انسان باید توجه داشته باشد که مسؤول است و در واقع علاوه بر سؤال از اعضاء و جوارح ظاهرى از قلب و دل انسان سؤال مى کنند که آن را چه کردى و در چه راه به کار گرفتى و آن را به که سپردى آیا به دلدار سپردى یا غیر آن.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا