بودجۀ دولت ها و مالیات های ساسانیان

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 122
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791

Khosrow-I-Anushirvan-Sassanid-silver-coin.jpg


برگرفته از :


ایران و بیزانس در سده های ششم و هفتم میلادی / نینا پیگولفسکایا ؛ ترجمۀ کامبیز میربهاء ، تهران : ققنوس ، 1391 ، صص 148 – 156 .



اخبار و اطلاعات راجع به اطلاعات بودجۀ دولت ساسانی برای ارزیابی اوضاع کلی اقتصاد ایران آن دوران بسیار جالب توجه است .
در هجدهمین سال سلطنت خسرو دوم ( 608 م ) برآوردی از پول های واریز شده به خزانه طی آن سال انجام گرفت . 1 همۀ مالیات ها به صورت پول به خزانه واریز نمی شد . مشخص شده است که بخشی از مالیات زمین ها به صورت محصولات تولیدی آن دریافت و به مصرف ارتش و دربار می رسید . مالیات سرانه که بر عهدۀ دهقانان و صنعتگران بود ، و همچنین هرگونه مالیات بر محصولات صنعتی و داد و ستد به صورت نقدی پرداخت می شد .


در آن سال با معیار هر ده درهم برابر با هفت مثقال ، برابر با 420 میلیون مثقال سکه ، معادل ششصد میلیون درهم وارد خزانه شده بود . تمامی این پول ها در خزانۀ مخصوصی که خسرو در تیسفون ساخته بود ، در یک جا به طور متمرکز نگهداری می شد . 2 نلدکه محاسبۀ این مقدار پول را در ترجمه ای از نظام پولی در میانۀ سدۀ نوزدهم ارائه کرده است . همانطور که می دانیم ، درهم نام عمومی سکۀ نقره بود . مثقال نیز معیار وزن است . درهم ساسانی به صورت سکۀ نقره به ارزش تقریبی هفتاد فنینگ آلمان یا 86 سانتیم فرانسه بوده است ، در حالی که درهم عربی با عیار نقرۀ کمتر ، تنها برابر با ده فنینگ یا پنجاه سانتیم بوده است . با توجه به این محاسبه بودجۀ سالانۀ خسرو دوم برابر با 360 یا سیصد میلیون فرانک بوده است . 3


به فرمان خسرو ، حتی کیسه های ضرب شده توسط پیشینیان او ، پیروز و قباد ، به تعداد دوازده هزار کیسه ، هر یک به وزن چهار هزار مثقال ، جمعاً برابر با 48 میلیون مثقال ، به خزانه منتقل می شد . از سکه های قدیمی تنها از سکه های نام بـرده شده که در سدۀ پنجم و آغاز سدۀ ششم ضرب شده بود / ظاهراً سکه های قدیمی هنوز در کشور رایج بوده اند .


علاوه بر همۀ این ها ، مقدار بی شماری جواهر و البسه در خزانه نگهداری می شد .
اطلاعات مربوط به بودجۀ سالیانه را که در سطور قبل بررسی شد ، می توان با اطلاعات راجع به ذخایر پولی ایران که در جمع آن هیچ تردیدی نیست ، تکمیل کرد . اطلاعاتی که طبری و دینوری و فردوسی تکرار کرده اند ، نشان دهندۀ وجود اخبار و روایات مشترک در این باره از ساسانیان است . این اطلاعات در سخنان طولانی و تبری جویانۀ خسرو نهفته که در پاسخ به ملامت ها و اتهام های مطرح شده از سوی فرزندش ، شیرویه ، که در آن هنگام به جای او بر تخت سلطنت تکیه زده بود ، ایراد شده است .


خسرو سنگینی بار مالیات ها ، مالیات های غیرنقدی ، و انواع عوارض نقدی بر دوش مردم را تکذیب نکرد ، اما توجیه او این بود که از نظر او پول و ارتش تنها راه حفظ قدرت کشور است ، بنابراین گرداوری پول فراوان ضروری بود . 4 خسرو شکوه می کرد که ولخرجی های بهرام ، خزاین شاهان ایران را بر باد داده بود . در عین حال ، در سیزدهمین سال سلطنت او ( سال 603 م ) سکه هایی با شکل جدید ضرب شد . مقدار سکه ها پس از کسر مقدار لازم برای مواجب ارتش ، بالغ بر دویست هزار کیسه ، برابر با هشتصد میلیون مثقال ، معادل حدود هفتصد میلیون فرانک بود . 5

این مبلغ در واقع کل موجودی پول کشور بود ، بنابراین ، سیصد میلیون فرانک در هجدهمین سال سلطنت خسرو مجموع پولی بود که در یک سال گردآوری و هزینۀ حقوق سالانۀ ارتش در آن لحاظ شده بود . عدد دیگری هم مربوط به سی امین سال سلطنت خسرو ( سال 620 م ) که فتوحات او در بیزانس ثروت هنگفتی را نصیب حاکمان ساسانی کرده بود ، بسیار قابل توجه است . اگر بتوانیم به این عددِ تا حدودی گرد شده اعتماد کنیم ، موجودی خزانه در این هنگام به دو برابر افزایش یافته بود ، زیرا موجودی خزانه با ضرب سکه های جدید و پس از کسر مواجب ارتش ، به چهارصد هزار کیسۀ سکه برابر با 1600 میلیون مثقال رسیده بود . 6


انواع ثروت هنگفتی که ایرانیان از فتح اسکندریه به درست آوردند در مبلغ مذکور لحاظ نشده است . این « پول بادآورده » این طور به چنگ آن ها آمد که ثروتمندان و همچنین کلیساها و صومعه ها همۀ اشیای گرانبها ، طلا ، نقره و تمام دارایی خود را هنگامی که ایرانیان پایتخت مصر را به محاصره خود درآورده بودند ، بار کشتی و قایق ها کرده بودند تا از مهلکه دور کنند . اما باد شدیدی وزیدن گرفت و آنها را به ساحل راند و ایرانیان بلافاصله آنها را به تصرف خود درآوردند . خزاین سلطنتی ایران تا سی و هشتمین سال ، واپسین سال سلطنت ، به مراتب بیشتر شد ، اما هیچ اشاره ای به مقدار آن ، حتی به طور تقریبی ، نشده است .


بر اساس منبع دیگری که اطلاعات خود را از ابن مقفع ، نویسندۀ عصر شکوفایی ادبیات اسلامی عرب کسب کرده است ، می توان با قاطعیت گفت که بودجۀ سالیانۀ دولت ساسانی هر سال با تأیید شاهنشاه می رسید . شخصی با عنوان صاحب دیوان خرج یعنی رئیس ادارۀ مالیات ، یا به طور خلاصه « صاحب الخراج » در رأس خزانه قرار داشت . او مبلغ کل خراج دریافتی ( مَبْلَغَ ما اجْتَبی مِن الخَرّاج ) ، مبلغ کل هزینه های دولت ( و ما انْفَغ فی وُجوُةِ النِفِقات ) ، و دست آخر ، مبلغی که به خزانه واریز شده بو ( و مَا حَصَلِ فِی بیتِ المال ) را مکتوب به شاه گزارش می کرد . بودجه پس از تأیید شاه مهر زده می شد ( فیضتمها ) . 7

مالیات ارضی ( خراج ) بخش عمدۀ بودجۀ دولت را تأمین می کرد . قوانین فراوانی وجود دارد که بتوانیم چنین فرض کنیم که مالیات سرانه نیز مشمول آن بوده است . از وجود مالیات سرانه نیز اطلاعاتی تا امروز باقی مانده است .


موضوع غنایم جنگی با آغاز جنگ اهمیت فراوانی می یافت . بخش عمدۀ غنایم به خزانۀ سلطنتی واریز می شد . نمونه های بسیاری از این دست موجود است . در دورۀ قباد اول تمامی ثروت حاصل از تسخیر آمِد با قایق هایی از طریق رود دجله به پایتخت ایران ارسال شد .
در روزگار خسرو اول نیز بخش اعظم گنجینۀ افسانه ای انطاکیه به شخص شاه تعلق گرفت . از اعداد و ارقام قابل اطمینانی که پیش تر ارائه شد ، چنین برمی آید که پیروزی های خسرو دوم ثروت بی حد و اندازه ای نصیب او کرد .


غنایم جنگی می توانست ذخایر خزانه را تا حد قابل توجهی افزایش دهد ، اما کسب غنایم پدیده ای اتفاقی بود و منبع درآمد مستمر محسوب نمی شد . عمدۀ منابع خزانه صرف تجهیز ارتش می شد ، بنابراین ، این هزینه در بودجۀ دولت محاسبه می شد . بخش بزرگی از منابع مالی هم برای قصر شاه ، که شکوه و جلال افسانه ای داشت ، و حرمسرا و سایر هزینه های شخصی شاه مصرف می شد .


بیش تر درآمدها به عنوان درآمدهای حاصل از مالیات به خزانه واریز می شد . نحوه و نظام دریافت با استفاده از معدود متون نویسندگان عرب مشخص شده است . در دورۀ خسرو اول اصلاحاتی انجام شد که نشانه هایی از اقتباس از نظام مالیاتی بیزانس را داشت . کتاب « قانون سریانی » ، مجموعۀ قوانینی که در سدۀ پنجم میلادی بسیار رایج بود ، منبع مکتوبی است که احتمال دارد در ایران برای آشنایی با نظام مالیاتی بیزانس مورد استفاده قرار گرفته باشد . مطالبی دربارۀ مالیات ها در این کتاب وجود دارد که در هیچ یک از دیگر کتاب های مجموعه قوانین بیزانس نقل نشده است . نظام مالیاتی که در دورۀ خسرو اول بنیان نهاده شد و تا فتح اعراب پابرجا بود ، تا حد زیادی از نظام مالیاتی بیزانس اقتباس شده است .


« تا پیش از اصلاح نظام دریافت مالیات در ایران ، مالیات ها به شیوۀ ابتدایی پرداخت می شد . مالیات اراضی به صورت بخشی از محصول میزان یک سوم ، یک چهارم ، یک پنجم و یک ششم نسبت به مقدار محصول دریافت می شد » . 8 مالیات سرانه نیز به صورت نقدی پرداخت می شد . دینوری میزان خراج را برابر با نیم تا عشر محصول با احتساب ضریب دوری یا نزدیکی زمین از شهر ، اعلام کرده است . خراج زمین تا پیش از اصلاحات خسرو اول به صورت بخشی از محصول دریافت می شد . نکتۀ قابل توجه این است که این روش دریافت مالیات تا پایان عصر ساسانیان رایج بود و حتی در دورۀ خلافت نیز ادامه یافت . ابویوسف یعقوب در سال های پایانی سدۀ هشتم میلادی در کتابی راجع به خراج « کتاب الخراج » نحوۀ دریافت مالیات ها را به تفصیل شرح داده و تصریح کرده است که خراج بصورت بخش معینی از محصول دریافت می شد . این نوع خراج نزد اعراب به نام خراج مقاسمه 9 مشهور بود . 10

اصلاحاتی که قباد اول آغاز کرد و خسرو اول ادامه داد ، در وهلۀ اول بر ممیزی و ثبت اراضی استوار بود . تغییر شیوۀ بدوی تعیین خراج از طریق ممیزی و ثبت اراضی امکان پذیر بود . در منابع تاریخی دربارۀ نحوۀ اجرای آن چنین آمده است :
« قباد در اواخر سلطنت خود فرمان داد اراضی ، کوه ها و دره ها ممیزی و مساحی شوند تا تعیین میزان مالیاتی میسر شود . این کار تا پیش از مرگ او به پایان نرسید . خسرو ، فرزند او ، امر کرد آن را تا پایان کار ادامه دهند ، درختان زیتون و نخل های خرما را هم احصاء کنند . او فرمان داد تعداد سرها را نیز بشمارند ، یعنی افراد مشمول مالیات سرانه را سرشماری کنند . همۀ داده ها طبق این شاخص مرتب شد . مبلغ کل مالیات محسابه شده ثابت بود و طی سه قسط در سال دریافت می شد . سپس خسرو اول دستور داد مردم را فراخواند و دبیران میزان خراج را که قبلاً حساب شده بود ، به آنها ابلاغ کنند . حال این که خسرو دقیقاًچه کسانی را دعوت کرده بود ، کدام طبقات جامعه به این گردهمایی فراخوانده شده بودند ، اطلاعی در دست نیست ، اما بعید است غیر از زمینداران بزرگ و اشراف ، نمایندگان زمینداران متوسط و صاحب منصبان دولتی در میان دعوت شدگان باشند . خسرو خطاب به حضار گفت که مبلغ مالیات مالیات حساب شده ، بابت زمینی که کشت شده و اندازۀ آن برحسب " گریب " [ جریب ] تعیین شده است ، بابت نخل های خرمای احصاء شده ، درختان روغنی شمارش شده ، و از " سرها " دریافت خواهد شد . خراج باید سالی سه بار پرداخت شود . بدین طریق خرانۀ دولت به منابع مورد نیاز دست خواهد یافت ، و در صورت وقوع جنگ ، مالیات های جدید به مردم نخواهد شد » .


نقطۀ ضعف بارز این اصلاحات ، مسئلۀ بازبینی و اصلاح نحوۀ ممیزی و ثبت اراضی مطابق تغییرات ناشی از شرایط طبیعی بود . یک آبراه یا چشمۀ آب ممکن است بخشکد و تاک از محصول باز بماند . اما در برخی از نسخه های فارسی تاریخ طبری از قول شاه نقل شده است که ممیزی و ثبت اراضی به طور سالانه تجدید خواهد شد . سپس خسرو اول افرادی را برگزید تا مبلغ کل را نسبت به شاخص های ویژگی کشت ، حاصلخیزی ، و تراکم جمعیت ، تقسیم کنند . تعیین مبلغ نهایی مالیات و تقسیم آن بر نواحی و بخش ها ضروری بود . مالیات اراضی بابت همۀ انواع کشت ها ، شامل گندم ، جو ، برنج ، یونجه ، خرما ، زیتون ، و انگور ، دریافت می شد . قیمت گذاری محصولات نسبت به هر بخش زیر کشت انجام می شد : از یک گریب زمین زیر کشت غلات ، یک درهم و از یک گریب تاکستان ، هشت درهم ، از یک گریب یونجه ، هفت درهم دریافت می شد .


روستاهایی که متمرکز نبودند و به طور انفرادی کشت می کردند ، و همچنین صاحبان صیفی جات مشمول پرداخت هیچ گونه خراجی نبودند .
ساکنان نسبت به وضع مالی خود ملزم به پرداخت مالیات سرانه به میزان دوازده ، هشت ، شش ، یا چهارده درهم بودند . اغلب آنها کمترین مقدار را پرداخت می کردند . نجبا و اشراف ، روحانیان ، صاحب منصبان کشوری ، دبیران ، و سپاهیان هم از پرداخت مالیات سرانه معاف بودند .
این اطلاعاتی است که می توان از منابع ، بویژه تاریخ طبری ، بدست آورد . البته این اطلاعات چندان دقیق و جامع نیست ، زیرا نکات مبهم فراوانی در آن وجود دارد و در عین حال فاقد جزئیات لازم است .


پس ، هرچند نه چندان واضح ، مشاهده می شود که مالیات اراضی هم نقدی و هم جنـ*ـسی دریافت می شد . در عین حال ، در منابع عربی هم که نظام مالیاتی خلافت را رونوشتی از نظام مالیاتی ساسانیان می دانند ، کاملاً مشخص است که مالیات اراضی هم نقدی و هم جنـ*ـسی دریافت می شد . طبری در همان داستان به طور غیرمستقیم به همین نکته اشاره دارد . بنابراین ، گیاهان مشمول مالیات به طور مکرر احصاء می شدند . در عین حال ، تنوع آنها انسان را به این فکر وامی دارد که دولت علاقه مند بود که مقداری از محصول هر گیاه کشت شده را به طور جنـ*ـسی دریافت کند .
تأیید یک صدای منابع بر این که نظام مالیاتی اعراب از ایرانیان الگوبرداری شده بود ، مبنایی بدست می دهد تا چنین فرض کنیم که در روزگار واپسین شاهان ساسانی نیز مالیات ها به هر دو شکل نقدی و جنـ*ـسی دریافت می شد . بعنوان نمونه می توانیم به شهرستان سواد 11 اشاره کنیم . بنا به روایت ابن خردادبه ، نویسندۀ سدۀ سوم هجری ، مبلغ معینی پول و مقداری محصول از این ناحیه دریافت می شد . دولت بدین منظور انبارهایی ( bajadir ) را در دوازده نقطۀ مختلف این ناحیه برای دریافت خراج جنـ*ـسی دایر کرده بود . خراج گردآوری شده از اطراف و اکناف در ظروفی توزین می شد . سپس مقدار آن با دفتر ثبت انطباق داده می شد . این ساز و کاری بود که قباد و خسرو ابداع کردند و تا مدت های مدید در ادوار سلطنت تمامی شاهان ساسانی ادامه یافت . چون دفتر ثبت بازبینی نمی شد ، یا اگر هم می شد بسیار به ندرت انجام می گرفت ، پرداخت خراج به این صورت برای مردم بسیار طاقت فرسا و سنگین بود . بازگشت به خراج مقاسمه ، یعنی تعیین خراج نسبت به مقدار محصول ( در دورۀ خلافت منصور ، دومین خلیفۀ عباسی ) ، قدری از بار مالیات ها کاست . 12

بدین ترتیب ، می توان چنین فرض نمود که پس از اصلاحات خسرو در ایران ، مالیات های ارضی از زمین های مساحی شده نقدی و جنـ*ـسی دریافت می شد . این شیوۀ خراجگیری ممکن است در تمامی مناطق ایران ساسانی رایج نبوده ، در برخی نواحی همان نظام قدیمی خراج مقاسمه ، که در زمان خلافت احیاء شد ، رواج داشته است .


دریافت بخشی از خراج به صورت جنـ*ـسی برای دولت ضروری بود . در دورۀ خسرو اول که وظیفه اصلی دولت ، تشکیل ارتش مستقل و بدون وابستگی به نجبای خاندان های قدرتمند ممتاز بود ، تأمین مواد و آذوقه مورد نیاز ارتش امری بسیار مهم و حیاتی بود . خراج جنـ*ـسی برای این منظور ضروری بود . پول نقد هم دو وهلۀ اول برای پرداخت حقوق ارتشیان و ایجاد انگیزه در آنها لازم بود ، و این نکته ای بود که خسرو اول در سخنان خود به مناسبت آغاز اصلاحات مالیاتی به آن اشاره کرد . 13

در تلمود بابلی نیز شواهدی از نظام مالیاتی ایران ساسانی وجود دارد . در تلمود به دو نوع مالیات task و karaga اشاره شده است . task به مالیات ارضی و karaga به مالیات سرانه تعبیر می شود . karaga از انسان ، یعنی انسان ذی روح اخذ می شد ، و آن به روایت تلمود « بر ذمّۀ مردم بود » . 14 task یا taska شکل یونانی شدۀ tazik یونانی است . 15 اطلاق این اصطلاح یونانی به مالیات ارضی در ایران ، حاکی از ارتباط آن با شیوه هایی است که در بیزانس به کار می رفت و یهودیان نیز آن را به همین منظور مورد استفاده قرار دادند .


این موضوع را به نحو دیگری نیز می توان شرح داد ، بدین صورت که شیوۀ اخذ مالیات تحت تأثیر سنن بیزانسی در ایران ایجاد شد ، و از طریق آن به سنن و واژگان یهودیان ایران راه یافت . اصطلاح taska به این ترتیب کاملاً مفهوم می شود ، زیرا تردیدی نیست که ایران شیوۀ اخذ مالیات ها را از بیزانس اقتباس کرده بود ، بنابراین استفاده از اصطلاح آن به عنوان مالیات ارضی کاملاً قابل توجیه بود . واژۀ karaga به معنی نوع خاصی از مالیات سرانه بود که از همۀ مردم ، به استثنای عدۀ کمی که پیش تر نام بـرده شد ، دریافت می شد . این اصطلاح بعدها در زبان عربی معنی دیگری یافت ، اما بی تردید در سده های پنجم و ششم میلادی به همان معنی مورد نظر در تلمود به کار می رفت . اصطلاح موجود در تلمود ، که در ایران نیز رایج بود ، در آن زمان هنوز تحت تأثیر زبان عربی قرار نگرفته بود تا معنی آن تغییر کند .


متأسفانه از دفاتر ثبت ، یا کتاب های دبیران دولت ساسانیان هیچ نمونه ای باقی نمانده است . ابویوسف یعقوب در کتاب الخراج 16 می گوید که سیاهه ها ( diwan ) سوختند و نابود شدند و اکنون مشخص نیست محتوای آنها چه بوده است .
این خبر کتاب الخراج حاوی نکته های متعددی است . به هر حال در این تردیدی نیست که نظام مالیاتی اعراب شمّه ای از نظام مالیاتی ایران ساسانی بوده است .


گرچه اطلاعات کافی از اصلاحات خسرو اول در اختیار نداریم ، اما با همین مقدار اطلاعات موجود می توانیم تشخیص دهیم که آن اصلاحات برگرفته از نظام مالیاتی رایج در بیزانس بوده است . مطالعۀ قیاسی دقیق اطلاعات موجود از مالیات های ایران و بیزانس ، تشخیص ما را با اطمینان کامل تأیید می کند . تشکیل دفاتر ممیزی و ثبت اراضی ، دریافت مالیات ها در سه نوبت در سال ، دریافت مالیات ها به صورت ترکیب نقدی و جنـ*ـسی ، و مجموعه ای از شباهت های دیگر ، به این نتیجه منتهی می شود که اصلاحات خسرو اول بر اساس الگوی بیزانس طراحی شده بود . علاوه بر آن ، کتاب « قانون سریانی » منبع مکتوبی بود که می توانست در اختیار ایرانیان باشد . این کتاب ، اثری حقوقی حاوی قوانین روم و بیزانس است و در واپسین ربع سدۀ پنجم میلادی به زبان سریانی تنظیم شده است . کتاب مذکور در سراسر خاور نزدیک استفاده می شد . در نسخ خطی متعددی به آن استناد و به زبان های عربی و ارمنی ترجمه شده است . مطلب مربوط به تشکیل دفاتر ممیزی و ثبت اراضی و چگونگی نظام مالیاتی ، تنها در این نسخه درج شده و در هیچ یک از مجموعه های قوانین به زبان یونانی نیامده است .


این جانب مقالۀ کتاب قانون سریانی را با اطلاعات موجود دربارۀ نظام مالیاتی ایران مقایسه و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در مقالۀ خاصی ارائه کرده ام .


لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که هیچ اطلاعاتی دربارۀ تغییرات احتمالی مالیات ها در دورۀ خسرو دوم در دست نیست . ترتیبی که در دورۀ پدربزرگ او ، خسرو اول ، بنیان نهاده شد ، تا پایان دودمان ساسانیان پابرجا ماند . این نکته نیز بسیار حائز اهمیت است که سوریه ای ها در تشکیل پیوندها و مناسبات فرهنگی ایران و بیزانس و تأثیرات متقابل آن دو ، نقش میانجی را بر عهده داشتند .


متأسفانه منابع از اوضاع دهقانان اطلاعی نمی دهند ، تنها از وسعت جنبش مزدکیان که در ارتباط با طبقات فرودست جامعه بود ، می توان به نیروی نهفته در دهقانان ایران پی برد . دهقانان در آستانۀ سده های پنجم و ششم میلادی پایه های حکومت ایران را به شدت به لرزه درآوردند و این یکی از نشانه های پیدایش نظام جدید فئودالی بود . 17

پی نوشت :

1 – Tabari , Nöldeke , Einleitung , p. 354 .

2 – Ibid ., p. 355 .

3 – Ibid ., p. 355 .

4 – Ibid ., pp. 374 , 378 .

5 – Ibid ., p. 376 (2) .

6 – Ibid ., p. 377 .

7 – al Beladzori , ed . de Goeje , p. 464 .

8 – Tabari , Nöldeke , Einleitung , p. 134 .

9 – خراج و مقاسمه دو نوع مالیات ارضی بود که از طرف دولت اسلامی بر زمین هایی که مسلمانان با جنگ و غلبه توانسته بودند از دست کفار خارج سازند ، تعیین می شد . کسی که روی این زمین ها کار می کرد ، موظف بود هر سال مبلغی به عنوان مالیات ارضی به دولت بپردازد و چون این گونه اراضی از آن تمام مسلمانان است و قابل خرید و فروش نیست ، باید منافع آن هم در مصالح عموم صرف شود . – دانشنامۀ علوم اسلامی .
10 – Kremer , Kulturgeschichte des Orients unter den Chlifen I, p. 276 – 277 .

11 – بخش واقع در میان دجله و فرات را در زمان خلفای عباسی سواد می گفتند . شهر « واسط » را حجاج [ بن یوسف ] در وسط سواد بنا نهاد ( معین ، محمد ، فرهنگ فارسی ، جلد پنجم ، اعلام ) .
12 – Kremer , Kulturgeschichte des Orients unter den Chlifen I, p. 276 – 277 .

13 – Tabari , Noldeke , Einleitung , p. 242 .

14 – Baba Bathra III , 3. Der babylonische Talmud , herausgegeben von L. Goldschmidt , Leipzig , p. 1086 .

15 – Kremer , Kulturgeschichte des Orients unter den Chlifen I, S. 276 .

16 – Abou Yousouf Ya’koub . Le libre de l’impôt foncier Kitab elharadji


. Traduit et annotê par E.Fagnan . Paris , 1921 , pp. 86-87 .

17 – A. Christensen , Le roi Kawadh I et le communism mazdakite , 1925 _ A. Christensen , L’Iran , pp. 311-357
 

برخی موضوعات مشابه

بالا