- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
در زمان سلطان محمد خوارزمشاه (۱۲۰۰- ۱۲۲۰)، دولت خوارزمشاهى گذشته از خوارزم، سرتاسر ایران را به غیر از قلمرو اسماعیلیان و خوزستان، تصرف کرد، ضمنا آذربایجان، ماوراء النهر و افغانستان کنونى را هم به متصرفات خود افزود.
اما این دولت عظیم به ساختمان کوه پیکرى مى مانست که روى پى نااستوارى بنا شده باشد، مردم مناطقى که با زور به هم پیوسته بودند، اعم از روستائى یا عشیره اى (ساکنان و کوچ نشینان ایرانى و ترک)، به دشوارى باهم جور بودند. در دستگاه حکومت تضاد درونى ژرفى وجود داشت.
گذشته از ناخشنودى فراوان دهقانان و شهرنشینان که انگیزه آن افزایش روزافزون مالیاتها بود، حکومت در پى تضاد سخت داخلى فئودالها به ناتوانى گرائید. ناخشنودى فئودالها از آنجا ناشى مىشد که خوارزمشاه بیهوده کوشش داشت در شرایط روند تجزیه فئودالى، سیاست تمرکز را در قلمروش به مرحله اجرا درآورد.
محمد خوارزمشاه قسمتى از استانهاى نیمه مختار فئودال را از میان برد و در پایان فرمانروائیش ۲۲ تن از فئودالها را به زندان انداخت.
اما نیرومندترین آنها را که شامل اتابکان فارس، لرستان، آذربایجان بودند، نتوانست از میان ببرد. خوارزمشاه به منظور پیکار با اشراف فئودال محلى به دستگاه دیوانسالارى مرکزى و حتى به چریکهاى عشایر کوچ نشین ترک ترکمن متکى شد.
قسمتى از فئودالها را مادر نیرومندش به نام ترکان خاتون سازمان داد، اینان به برخى دیگر از عشایر ترک متکى بودند. جنگ با خلیفه عباسى النصیر (۱۱۸۰- ۱۲۲۵) وضع را وخیم تر کرد.
اما این دولت عظیم به ساختمان کوه پیکرى مى مانست که روى پى نااستوارى بنا شده باشد، مردم مناطقى که با زور به هم پیوسته بودند، اعم از روستائى یا عشیره اى (ساکنان و کوچ نشینان ایرانى و ترک)، به دشوارى باهم جور بودند. در دستگاه حکومت تضاد درونى ژرفى وجود داشت.
گذشته از ناخشنودى فراوان دهقانان و شهرنشینان که انگیزه آن افزایش روزافزون مالیاتها بود، حکومت در پى تضاد سخت داخلى فئودالها به ناتوانى گرائید. ناخشنودى فئودالها از آنجا ناشى مىشد که خوارزمشاه بیهوده کوشش داشت در شرایط روند تجزیه فئودالى، سیاست تمرکز را در قلمروش به مرحله اجرا درآورد.
محمد خوارزمشاه قسمتى از استانهاى نیمه مختار فئودال را از میان برد و در پایان فرمانروائیش ۲۲ تن از فئودالها را به زندان انداخت.
اما نیرومندترین آنها را که شامل اتابکان فارس، لرستان، آذربایجان بودند، نتوانست از میان ببرد. خوارزمشاه به منظور پیکار با اشراف فئودال محلى به دستگاه دیوانسالارى مرکزى و حتى به چریکهاى عشایر کوچ نشین ترک ترکمن متکى شد.
قسمتى از فئودالها را مادر نیرومندش به نام ترکان خاتون سازمان داد، اینان به برخى دیگر از عشایر ترک متکى بودند. جنگ با خلیفه عباسى النصیر (۱۱۸۰- ۱۲۲۵) وضع را وخیم تر کرد.