بیوگرافی شاعران بیوگرافی رقیه آذری فر متخلص به آرزو

  • شروع کننده موضوع >YEGANEH<
  • بازدیدها 120
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

>YEGANEH<

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/13
ارسالی ها
10,634
امتیاز واکنش
74,019
امتیاز
1,171
محل سکونت
Clime of love
‍ ‍ (

رقیه آذری فر متخلص به آرزو
در 29 اسفند 1349 در تهران چشم به جهان گشود و در سال 1367همزمان با آخرین سال تحصیل در دبیرستان، با عشق ازدواج کرده و زندگی جدیدی را آغاز می کند.
درسال1368پس ازکسب دیپلم درآزمون استخدامی فرهنگیان قبول و وارد آموزش وپرورش می شود و باز هم همزمان در همین سال اولین فرزند خود مصطفی را بدنیا می آورد.
در سال1373 نیز همزمان با تحصیل در دانشگاه آزاد، واحد شهر ری، دومین هدیه آسمانی خود به نام مراجان را از خداوند مهربان پذیرا می شود.
او در سال 1374مدرک فوق دیپلم ودرسال 1377 مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات پارسی از این دانشگاه کسب می کند.
خانم آذری فر از کودکی به ادبیات علاقه داشته و هنر را ودیعه ی الهی می داند که در هرانسان به گونه ای بروز می کند. گاه این هنر ازانگشتان می چکد وگاه از زبان و گاه از پیچ و خم حنجره عبورکرده و در گوش جانها می نشیند. او می گوید که "در نظرمن شعرهنر موزون کردن واژه است تا جایی که به کلام جان بخشیده و بردل می نشیند.

ایشان درفروردین ماه سال 1391 دخترش مرجان، همان هدیه خدایی، که تنها 18سال داشت ودانش آموز مدرسه ای بود که خودش در آنجا تدریس می کرد را دوباره به خداوند بزرگ سپرد تا در پناه او همیشه زنده و جاوید بماند و الهام بخش قلب دردآشنایش بشود.
آنطور که خودش می گوید، همین موضوع باعث تحولاتی در نوع نگرش و متعاقب آن تحولی در اشعارش شده تا بدانجا که موفق می شود در سال 1395 مجموعه اشعار دلتا را توسط نشر شاملو به چاپ برساند و انگیزه ای برای ادامه تحصیلاتش باشد. ایشان درحال حاضر دانشجوی ارشد ادبیات می باشند.
او شاعری است دردآشنا و اشعارش برخاسته از دلی دردمند است. زندگی او بسان کوره ای آتشین شد که از دل آن طلای ناب اشعارش برخاست. اشعاری صافی و صیقلی. اشعاری که، به نازی که لیلی به محمل نشیند، بر دل خواننده می نشیند و روح را صیقل می دهد. ذهن پویا و آهنگنین او در شعرش گاه آرامش و گاه طوفان بپا می کند.
گاه همچون ترنم جویباری زلال و روان در دل دشتی سرسبز و گاه چون رودی خروشان و پیچان از درد است. دردی که در عبور از سنگهای خارا و صخره های سخت مسیرش در رگها می پیچد. اشعارش روح انسان را به آسمانها می برد و رد پرواز پرنده ای را دنبال می کند که دیرگاهی است به بیکرانها پرگشوده است و اکنون فقط سوار بر بال واژگان زیباست که می تواند تا اوج ها پرواز کند و آوای مهرش را به پرنده سفرکرده خود برساند. ناگفته نماند که خانم آذری فر پیشرفتش را مدیون تشویق های همسرش می داند.

تنهایی شب را تو بیا قسمت کن
با غربت من بیا شبی بیعت کن

ای همدم تنهایی شب های سیاه
یک لحظه تو با رنج دلم وصلت کن
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
10
بازدیدها
324
پاسخ ها
1
بازدیدها
191
پاسخ ها
22
بازدیدها
383
پاسخ ها
3
بازدیدها
441
پاسخ ها
14
بازدیدها
309
پاسخ ها
1
بازدیدها
160
بالا