Pari_A
کاربر اخراجی
- عضویت
- 2017/02/27
- ارسالی ها
- 2,766
- امتیاز واکنش
- 14,439
- امتیاز
- 746
آرتور چارلز کلارک (1917-2008)، نویسنده داستانهای علمی- تخیلی، از مشاهیر عصر حاضر است که در اغلب کشورها او را به دلیل رویاهای بلند پروازانهاش میشناسند؛ خصوصاً به این خاطر که بسیاری از رویاهای او در زمان زندگیاش رنگ واقعیت به خود گرفت. وی تالیفات بسیاری در زمینه علوم و کاربردهای فناوری فضایی دارد که بسیاری از آنها الهام بخش هم عصرانش در بهرهمندی از موهبت فضا بوده است.
آرتور چارلز کلارک (1917-2008)، نویسنده داستانهای علمی- تخیلی، از مشاهیر عصر حاضر است
آرتور سي كلارك، شانزدهم دسامبر 1917 در مزرعهاي در ماينهد، شهري ساحلي در غرب سامرست انگلستان، در خانوادهاي كشاورز به دنيا آمد. از همان سال هاي نخستين زندگی اش مجذوب داستانهاي تخيلي و نجوم بود و به مجلات علمی- تخيلی مانند "داستانهای شگفت انگيز" علاقه زيادي داشت.
نام : سِر آرتور چارلز كلارك
شغل : نويسنده ژانر علمي- تخيلي
تولد : 16 دسامبر 1917، انگلستان
وفات : 19 مارس 2008، سريلانكا
به گفته دوستانش، آرتور هميشه در کتابفروشی محل پرسه میزد و کتابهای علمی- تخيلی مثل "جنگ دنياها" اثر "اچ. جی. ولز" را ورق میزد و آنها را تا مرز از بين رفتن ميخواند. در مزرعه، او دائم در حال آزمايش بود و برای خودش موشکهای کوچک درست میکرد. او حتی يكبار يکی از همکلاسیهايش را راضی کرد موشکی را به هواپيمای مدل او ببندد که بعد از جهشی فشفشه وار سقوط کرد و سوخت.
وقتي كلارك شانزده ساله بود، "انجمن بينسيارهای بريتانيا" در ليورپول تاسيس شد. چندي نگذشت كه كلارك يكي از اعضاي فعال آن شد.
آرتور پس از گذراندن دوران مدرسه در زادگاهش، در سال 1936 به لندن رفت و با پيوستن به اين انجمن، علاقهاش را به علوم فضايي دنبال كرد. او با نوشتن مطالب علمي- تخيلي همكارياش را با اين انجمن آغاز كرد. تحصيلات پيش از دانشگاه را در سامرست گذراند و به عنوان مميز حسابداري در بخش بازنشستگان هيأت آموزشي مشغول به كار شد.
در زمان جنگ دوم، او نيز مانند بسياري از مردان جوان ديگر، درگير جنگ و مسائل مربوط آن شد. در سال 1941 در نيروي هوايي سلطنتي انگلستان نامنويسي كرد و در آنجا به عنوان تكنسين و سپس مربي رادار تا سال 1946 خدمت نمود.
سامانه دفاعي هشدار راداري از جمله برنامههايي بود كه كلارك در آنها شركت داشت و همين موضوع باعث علاقه جدي او به مسائل ارتباطات راداري شد. او در مه 1943 به عنوان افسر خلبان (رده فني) گماشته شد و در نوامبر همان سال به سمت افسر پرواز ترفيع يافت. سپس به سمت مربي ارشد در آراياف (رويال ايرفورس يا نيروي هوايي سلطنتي) منصوب شد.
كلارك بعدها رمان گلايد پث (مسير پرواز) را بر اساس تجربه دوران خدمتش نوشت. آنطور كه كلارك در اين زندگينامه نوشته، در زمان جنگ بيشتر وقت خود را در بخش رادار كنترل زميني گذرانده است. شيوه كنترل زميني يا سيجياِي، اگرچه در جنگ خيلي كارآمد نبود، چند سال پس از اختراع در خلال سالهاي 1948 تا 1949 در حمل و نقل هوايي بسيار مفيد واقع شد. گلايد پث تنها رمان غيرعلمي- تخيلي كلارك است.
در سال 1945، ژورنال علمي وايرلس ورلد (دنياي بيسيم) مطلبي از كلارك با عنوان "رلههاي فرازمينی: آيا ايستگاههای راکتی میتوانند جهان را تحت پوشش راديويی قرار دهند؟" به چاپ رساند. امروزه "ايستگاههای راکتی" موردنظر آقای کلارک، همان ماهوارهها هستند. كلارك در اين مقاله، استفاده از سه ماهواره مخابراتي در مدار استوايي را توصيف كرده بود كه برقراركننده ارتباط در سراسر دنيا بودند.
كلارك در اين نوشتار، مداري با ارتفاع 35786 كيلومتر را برگزيده بود چراكه در اين ارتفاع سرعت چرخش زمين با سرعت گردش ماهواره به دور آن يكسان است. در نتيجه، ماهواره در نقطه ثابتي از فضا در بالاي زمين قرار ميگيرد. دوازده سال پس از آن، بشر براي نخستين بار در تاريخ، اولين ماهواره دستساز خود، اسپوتنيک-1، را به مدار زمين فرستاد. با ارسال اين ماهواره عصر فضا آغاز شد. هفت سال بعد، در 1964، سينکام-3 نخستين ماهوارهاي بود که عازم مداري شد که کلارک پيش بينی کرده بود. به دليل تلاشهاي كلارك در اين زمينه، اتحاديه بينالمللي ستارهشناسي، مدار زمين ثابت را مدار كلارك ناميد.
آرتور كلارك پس از ارايه پيشنهاداتی در مورد مخابرات ماهوارهای، مقاله خود را در مجله وايرلس ورلد در سال 1945 منتشر كرد.
نخستين باری كه كلارك ايده قرارگيري ماهوارهها در مدار زمينثابت را مطرح كرد، به نظر بسياری فکری احمقانه بود، بهطوري كه رئيس مجله وايرلس ورلد نيز در ابتدا نويسنده آن مقاله را ديوانه خطاب كرد و در نهايت مقاله با نظر مثبت سردبير چاپ شد. اگرچه وي اولين كسي نبود كه ايده ماهوارههاي زمين ثابت را مطرح كرد، اما يكي از بهترين ايدههاي وي كه بسيار مفيد واقع شد، اين بود كه اين ماهوارهها براي مقاصد مخابراتي استفاده شوند. او اين نظريه را در مقالهاي كه خود در بين اعضاي گروه هستهاي بريتانيا در سال 1945 پخش كرد، دنبال نمود. بيست سال پس از طرح اين ايده، اِرلی برد، براي نخستين بار شبكه مخابراتي جهاني براي تلفن، تلويزيون و مخابرات ديجيتالي پرسرعت شامل اينترنت را برقرار كرد.
به بيان ديگر، کلارک کاربردي را پيشبيني کرده بود که دو دهه پس از آن امكانپذير شد. به همين دليل است که کلارک را داراي انديشهاي والا و ادراکي آيندهنگر ميدانند. پيشنهاد سال 1945 كلارك، در زمينه سامانه ارتباطي ماهوارهاي، در سال 1963 مدال طلاي استوارت بالانتين موسسه فرانكلين و نامزدي دريافت جايزه نوبل ادبيات در سال 1999 را برايش به ارمغان آورد.
پس از جنگ، كلارك در سال 1946 از نيروي هوايي بيرون آمد و تحصيلات رسمي خود را از سر گرفت. وي از كالج كينگ لندن كمك هزينه تحصيلي گرفت و در سال 1948 مدرك كلاس يك رياضي و فيزيك را از اين كالج دريافت كرد. همچنين، بين سالهاي 1947 تا 1950، رئيس انجمن بينسيارهاي بريتانيا شد. پس از آن، در سال 1953 نيز دوباره رياست اين انجمن را به دست گرفت. در همان زمان، كتابها، مقالات و نوشتههاي بسياري را به رشته تحرير در آورد. اولين داستاني كه به صورت حرفهاي فروخت، داستان ""گروه نجات" بود كه در مارس 1945 آن را نوشت.
کلارک کاربردي را پيشبيني کرده بود که دو دهه پس از آن امكانپذير شد
در سال 1953 كلارك با مريلين ميفيلد ملاقات و ديري نگذشت كه با او ازدواج كرد. ميفيلد يك زن مطلقه 22 ساله امريكايي بود و يك پسر كوچك داشت. وي تنها زن زندگي كلارك بود. آنها پس از شش ماه براي هميشه از هم جدا شدند، اما طلاق آنها در سال 1964 قطعي شد. كلارك در اينباره ميگويد: "اين ازدواج از همان ابتدا نامناسب بود". وي ديگر ازدواج نكرد.
كلارك در سال 1954، براي دكتر هري وكسلر، رئيس وقت اتحاديه خدمات علمي اداره هواشناسي ايالات متحده، نامهاي درباره كاربردهاي ماهوارهها در پيشبيني آب و هوا نوشت. در نتيجه مكاتبات بين آن دو، شاخه جديدي از علم هواشناسي متولد شد و دكتر وكسلر تلاش زيادي در توسعه راكتها و ماهوارهها براي تحقيقات هواشناسي به عمل آورد.
در همان دوران، كلارك شيفته غواصي شد كه تداعيكننده حالت بيوزني در پرواز فضايي بود. در دسامبر 1954، براي نخستين بار از شهر كلمبو در سريلانكا ديدن كرد و آنجا را براي دنبال كردن روياهايش بسيار مناسب يافت. در نهايت، در سال 1956 به سريلانكا مهاجرت كرد تا با كاوش در صخرههاي مرجاني طول ساحل، علايق خود را در زمينه غواصي دنبال كند و الهامبخش روياهايش باشد. كلارك تا زمان مرگ در سريلانكا به سر برد.
آرتور چارلز کلارک (1917-2008)، نویسنده داستانهای علمی- تخیلی، از مشاهیر عصر حاضر است
آرتور سي كلارك، شانزدهم دسامبر 1917 در مزرعهاي در ماينهد، شهري ساحلي در غرب سامرست انگلستان، در خانوادهاي كشاورز به دنيا آمد. از همان سال هاي نخستين زندگی اش مجذوب داستانهاي تخيلي و نجوم بود و به مجلات علمی- تخيلی مانند "داستانهای شگفت انگيز" علاقه زيادي داشت.
نام : سِر آرتور چارلز كلارك
شغل : نويسنده ژانر علمي- تخيلي
تولد : 16 دسامبر 1917، انگلستان
وفات : 19 مارس 2008، سريلانكا
به گفته دوستانش، آرتور هميشه در کتابفروشی محل پرسه میزد و کتابهای علمی- تخيلی مثل "جنگ دنياها" اثر "اچ. جی. ولز" را ورق میزد و آنها را تا مرز از بين رفتن ميخواند. در مزرعه، او دائم در حال آزمايش بود و برای خودش موشکهای کوچک درست میکرد. او حتی يكبار يکی از همکلاسیهايش را راضی کرد موشکی را به هواپيمای مدل او ببندد که بعد از جهشی فشفشه وار سقوط کرد و سوخت.
وقتي كلارك شانزده ساله بود، "انجمن بينسيارهای بريتانيا" در ليورپول تاسيس شد. چندي نگذشت كه كلارك يكي از اعضاي فعال آن شد.
آرتور پس از گذراندن دوران مدرسه در زادگاهش، در سال 1936 به لندن رفت و با پيوستن به اين انجمن، علاقهاش را به علوم فضايي دنبال كرد. او با نوشتن مطالب علمي- تخيلي همكارياش را با اين انجمن آغاز كرد. تحصيلات پيش از دانشگاه را در سامرست گذراند و به عنوان مميز حسابداري در بخش بازنشستگان هيأت آموزشي مشغول به كار شد.
در زمان جنگ دوم، او نيز مانند بسياري از مردان جوان ديگر، درگير جنگ و مسائل مربوط آن شد. در سال 1941 در نيروي هوايي سلطنتي انگلستان نامنويسي كرد و در آنجا به عنوان تكنسين و سپس مربي رادار تا سال 1946 خدمت نمود.
سامانه دفاعي هشدار راداري از جمله برنامههايي بود كه كلارك در آنها شركت داشت و همين موضوع باعث علاقه جدي او به مسائل ارتباطات راداري شد. او در مه 1943 به عنوان افسر خلبان (رده فني) گماشته شد و در نوامبر همان سال به سمت افسر پرواز ترفيع يافت. سپس به سمت مربي ارشد در آراياف (رويال ايرفورس يا نيروي هوايي سلطنتي) منصوب شد.
كلارك بعدها رمان گلايد پث (مسير پرواز) را بر اساس تجربه دوران خدمتش نوشت. آنطور كه كلارك در اين زندگينامه نوشته، در زمان جنگ بيشتر وقت خود را در بخش رادار كنترل زميني گذرانده است. شيوه كنترل زميني يا سيجياِي، اگرچه در جنگ خيلي كارآمد نبود، چند سال پس از اختراع در خلال سالهاي 1948 تا 1949 در حمل و نقل هوايي بسيار مفيد واقع شد. گلايد پث تنها رمان غيرعلمي- تخيلي كلارك است.
در سال 1945، ژورنال علمي وايرلس ورلد (دنياي بيسيم) مطلبي از كلارك با عنوان "رلههاي فرازمينی: آيا ايستگاههای راکتی میتوانند جهان را تحت پوشش راديويی قرار دهند؟" به چاپ رساند. امروزه "ايستگاههای راکتی" موردنظر آقای کلارک، همان ماهوارهها هستند. كلارك در اين مقاله، استفاده از سه ماهواره مخابراتي در مدار استوايي را توصيف كرده بود كه برقراركننده ارتباط در سراسر دنيا بودند.
كلارك در اين نوشتار، مداري با ارتفاع 35786 كيلومتر را برگزيده بود چراكه در اين ارتفاع سرعت چرخش زمين با سرعت گردش ماهواره به دور آن يكسان است. در نتيجه، ماهواره در نقطه ثابتي از فضا در بالاي زمين قرار ميگيرد. دوازده سال پس از آن، بشر براي نخستين بار در تاريخ، اولين ماهواره دستساز خود، اسپوتنيک-1، را به مدار زمين فرستاد. با ارسال اين ماهواره عصر فضا آغاز شد. هفت سال بعد، در 1964، سينکام-3 نخستين ماهوارهاي بود که عازم مداري شد که کلارک پيش بينی کرده بود. به دليل تلاشهاي كلارك در اين زمينه، اتحاديه بينالمللي ستارهشناسي، مدار زمين ثابت را مدار كلارك ناميد.
آرتور كلارك پس از ارايه پيشنهاداتی در مورد مخابرات ماهوارهای، مقاله خود را در مجله وايرلس ورلد در سال 1945 منتشر كرد.
نخستين باری كه كلارك ايده قرارگيري ماهوارهها در مدار زمينثابت را مطرح كرد، به نظر بسياری فکری احمقانه بود، بهطوري كه رئيس مجله وايرلس ورلد نيز در ابتدا نويسنده آن مقاله را ديوانه خطاب كرد و در نهايت مقاله با نظر مثبت سردبير چاپ شد. اگرچه وي اولين كسي نبود كه ايده ماهوارههاي زمين ثابت را مطرح كرد، اما يكي از بهترين ايدههاي وي كه بسيار مفيد واقع شد، اين بود كه اين ماهوارهها براي مقاصد مخابراتي استفاده شوند. او اين نظريه را در مقالهاي كه خود در بين اعضاي گروه هستهاي بريتانيا در سال 1945 پخش كرد، دنبال نمود. بيست سال پس از طرح اين ايده، اِرلی برد، براي نخستين بار شبكه مخابراتي جهاني براي تلفن، تلويزيون و مخابرات ديجيتالي پرسرعت شامل اينترنت را برقرار كرد.
به بيان ديگر، کلارک کاربردي را پيشبيني کرده بود که دو دهه پس از آن امكانپذير شد. به همين دليل است که کلارک را داراي انديشهاي والا و ادراکي آيندهنگر ميدانند. پيشنهاد سال 1945 كلارك، در زمينه سامانه ارتباطي ماهوارهاي، در سال 1963 مدال طلاي استوارت بالانتين موسسه فرانكلين و نامزدي دريافت جايزه نوبل ادبيات در سال 1999 را برايش به ارمغان آورد.
پس از جنگ، كلارك در سال 1946 از نيروي هوايي بيرون آمد و تحصيلات رسمي خود را از سر گرفت. وي از كالج كينگ لندن كمك هزينه تحصيلي گرفت و در سال 1948 مدرك كلاس يك رياضي و فيزيك را از اين كالج دريافت كرد. همچنين، بين سالهاي 1947 تا 1950، رئيس انجمن بينسيارهاي بريتانيا شد. پس از آن، در سال 1953 نيز دوباره رياست اين انجمن را به دست گرفت. در همان زمان، كتابها، مقالات و نوشتههاي بسياري را به رشته تحرير در آورد. اولين داستاني كه به صورت حرفهاي فروخت، داستان ""گروه نجات" بود كه در مارس 1945 آن را نوشت.
کلارک کاربردي را پيشبيني کرده بود که دو دهه پس از آن امكانپذير شد
در سال 1953 كلارك با مريلين ميفيلد ملاقات و ديري نگذشت كه با او ازدواج كرد. ميفيلد يك زن مطلقه 22 ساله امريكايي بود و يك پسر كوچك داشت. وي تنها زن زندگي كلارك بود. آنها پس از شش ماه براي هميشه از هم جدا شدند، اما طلاق آنها در سال 1964 قطعي شد. كلارك در اينباره ميگويد: "اين ازدواج از همان ابتدا نامناسب بود". وي ديگر ازدواج نكرد.
كلارك در سال 1954، براي دكتر هري وكسلر، رئيس وقت اتحاديه خدمات علمي اداره هواشناسي ايالات متحده، نامهاي درباره كاربردهاي ماهوارهها در پيشبيني آب و هوا نوشت. در نتيجه مكاتبات بين آن دو، شاخه جديدي از علم هواشناسي متولد شد و دكتر وكسلر تلاش زيادي در توسعه راكتها و ماهوارهها براي تحقيقات هواشناسي به عمل آورد.
در همان دوران، كلارك شيفته غواصي شد كه تداعيكننده حالت بيوزني در پرواز فضايي بود. در دسامبر 1954، براي نخستين بار از شهر كلمبو در سريلانكا ديدن كرد و آنجا را براي دنبال كردن روياهايش بسيار مناسب يافت. در نهايت، در سال 1956 به سريلانكا مهاجرت كرد تا با كاوش در صخرههاي مرجاني طول ساحل، علايق خود را در زمينه غواصي دنبال كند و الهامبخش روياهايش باشد. كلارك تا زمان مرگ در سريلانكا به سر برد.
دانلود رمان و کتاب های جدید
سایت دانلود رمان نگاه دانلود