Pari_A
کاربر اخراجی
- عضویت
- 2017/02/27
- ارسالی ها
- 2,766
- امتیاز واکنش
- 14,439
- امتیاز
- 746
هرمان هسه
با «هرمان هسه» بیشتر آشنا شوید
نام: هرمان هسه
زادروز: ۲ ژوئیهٔ ۱۸۷۷ - کلاو، بادن-وورتمبرگ، آلمان
مرگ: ۹ اوت ۱۹۶۲ میلادی (۸۵ سال) - تسین، سوئیس
ملیت: آلمانی- سوئیسی
پیشه: ادیب، نویسنده و نقاش
سالهای نویسندگی: ۱۹۰۴-۱۹۵۳
کتابها: گرگ بیابان - گرترود دمیان
همسر(ها): ماریا برنولی (۱۹۲۳-۱۹۰۴) - روت ونگر (۱۹۲۷-۱۹۲۴) - نینون آوسلندر (۱۹۶۲-۱۹۳۱)
فرزندان: سه فرزند از همسر اول
زندگینامه هرمان هسه
هرمان هسه (به آلمانی: Hermann Hesse) (زادهٔ ۲ ژوئیهٔ ۱۸۷۷ - درگذشتهٔ ۹ اوت ۱۹۶۲ میلادی) ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی-سوییسی و برندهٔ جایزهٔ نوبلِ سال ۱۹۴۶ در ادبیات است.
هرمان هسه در ۲ ژوئیهٔ ۱۸۷۷ در شهر کالو (Calw) واقع در استان بادن-وورتمبرگ زاده شد. پدر هرمان هسه مدیریت مؤسسه انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت. مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر«هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ناشران کالو بود. کتابخانه بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسه جوان با ادبیات بود. از طریق پدر و مادرش که مبلغان مذهبی در هندوستان بودند، به جهانبینی و تفکرات فلسفی هند دست یافت. او که از اوان جوانی دارای روحی حساس و ضربهپذیر بود، در مقابل نابرابریهای جامعه و تضاد درونی با پدر و مادرش، در سن پانزدهسالگی از مدرسه کلیسائی ماولبرون(جایی که صحنه و فضای قرون وسطایی داستان او نارتسیس و گولدموند را فراهم آورد) که بورس تحصیلی در رشته الهیات پروتستانتیسم را از آن داشت، فرار کرد.
هرمان هسه؛ ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی-سوییسی
بعد از فرار دچار افسردگی حادی شد که والدینش هرمان هسه را در بادبول تحت نظر جن گیر مدرنی قرار دادند که سرانجام آن اقدام به خودکشی بود در نتیجه او را به آسایشگاه کودکان عقب افتاده ذهنی در اشتتن فرستادند سپس در کانشتات یک دورهٔ یکسالهٔ را آغاز و چندی بعد در شهر کالو به کارآموزی در یک کارگاه ساعتسازی مخصوص برجهای کلیسا، مشغول و پس از اتمام این دوره در شهر توبینگن در رشته کتابفروشی به مدت سهسال، (۱۸۹۵ - ۱۸۹۸ میلادی) به کارآموزی پرداخت.
سرگرمی دلخواه هرمان هسه در اوقات فراغت نقاشی و باغبانی بود. کارهای آبرنگ او دو نوع سبک متفاوت دارند واقع گرایانه و تخیلی. پس از موفقیت رمان پتر کامنتسیند وی با ماری برنولی، که گویی از میان یکی از اشعار نخستین هسه بیرون آمدهبود، ازدواج کرد.
وی که دختر خانوادهای سرشناس از ریاضیدانان بازل و نه سال یزرگتر از هسه بود و اثار شومان وشوپن را زیبا می نواخت و تا سال (۱۹۱۲ میلادی)زندگی مشترک خود را ادامه دادند. هسه در سال (۱۹۱۲ میلادی) به سوییس مهاجرت و در سال (۱۹۲۳ میلادی) تابعیت آن کشور را پذیرفت. وی یک سال پس از انتشار نارتسیس و گولدموند برای بار سوم در سال ۱۹۳۱ با خانم نینون آوسلندر ازدواج کرد. هرمان هسه بهعنوان پرخوانندهترین نویسندهٔ اروپایی در قرن بیستم شناخته شدهاست.
رضا نجفی در کتاب شناختی از هرمان هسه میگوید: «هسه از هنگام تولد در کالو و نزدیک جنگل سیاه تا هنگام مرگ در مونتانیولا در کنار دریاچه لوگانو، هرگز از طبیعت جدا نبود و تاثیر طبیعت را نمیباید در آثار هسه دست کم گرفت.» به گفته این منتقد، شباهت و همانندی جغرافیایی و طبیعت سوییس با ناحیه شواب (زادگاه هسه) در آلمان او را به پدیده مرزهای سیـاس*ـی بی اعتقاد ساخت و به مخالفت با ناسیونالیسم آلمانی برانگیخت. طبیعت آشنای سوییس مهاجرت را برای او ممکن کرد و با انزوا گزیدن در طبیعت آفرینش ادبی هسه به ثمر رسید. هرمان هسه بهخاطر قدرت استعداد نویسندگی و شکوفایی اندیشه و شجاعت ژرف در بیان اندیشههای انسانمداری و سبک عالیِ نگارش، به دریافت جایزهٔ نوبل در شاخهٔ ادبیات نایل شد.
زبان ساده، خصوصیت آثار هرمان هسه
هرمان هسه در آثارش مبارزهٔ جاودانهٔ روح و زندگی را ترسیم نموده و با نگرشی هنرمندانه به دنبال ایحاد تعادل بین این دو پدیده قلم فرسودهاست. گرایش به رومانتیسم و طبیعتگرایی از نمودهای چشمگیر آثار قدیمیتر هسه است. این سبک در یکی از اولین رمانهایش به نام پیتر کامنسیند (۱۹۰۴)، که با استقبال بینظیری روبرو شد، به چشم میخورد. وی به طور جدی به مشکلات انسانها و روابط بین آنها و همچنین نقش هنرمند در جامعه، پرداخته و در رمانهای گرترود (۱۹۱۰) و رُسهالده (۱۹۱۴) این معضل را به شیوه هنرمندانهای مطرح مینماید.
سرگرمی دلخواه هرمان هسه در اوقات فراغت نقاشی و باغبانی بود
هسه به عنوان نماینده جریانات صلحطلب - پاسیفیسم، از طرفدارانی مانند تئودور هویس برخوردار بود و در جمع دوستانش قرار داشتند. در این ارتباط افرادی هم از آلمان حملات خصمانه خود را علیه او آغاز کردند. وی پس از آشنایی با یوزف ب.لانگ ، از شاگردان کارل گوستاو یونگ، هسه از طریق این مشاور با آثار زیگموند فروید و یونگ آشنا شد. هسه ازطریق این آثار دریافت که هریک از فرارهای دیوانهوار و فزایندهاش در فاصلهٔ سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۴ در واقع فرار از خویشتن بودهاند، بازتاب دردها و رنجهای درونیاش بودهاند در دنیای بیرون، و نوشتههایش نیز قرینه سازی ای از خویشتن خودش بودهاند، چنانچه که در ۱۹۲۱ در مقدمه یک نویسنده خاطرنشان کرد: "تمام این داستانها مربوط به خود من بودند، بازتابی بودند از راهی که در پیش گرفتهبودم، از رؤیاها و آرزوهای پنهانم و از رنج تلخم."
فلسفهٔ هندی
بر اساس توجه و علایق خاصی که نویسنده در باب این فلسفه به دست آورده بود، در سال ۱۹۲۲ روایتی به نام سیدارتا منتشر کرد که از جمله پرخوانندهترین آثار هرمان هسه میباشد. این کتاب نگرشی بر ریشههای روانشناسی در مذاهب جهانی و مکاتب عقلی است و هسه نیز در جستجوی رسیدن به مؤلفهای است که تفاهم بین دو فرهنگ شرق و غرب را عملی سازد. شماری از صحنههای سیدارتا تابلوهای مثنوی مولوی را برای خواننده ترسیم مینماید.
هنری میلر در باره این کتاب میگوید: سیدارتا داروی شفابخشی است که از انجیل عهد جدید مؤثرتر است. در پی برقراری ارتباط هرمان هسه با آلمان از طریق تفسیر و تعبیر آثارش به وسیله آمریکاییها، نظرات مذهبی و سنتگرائی مشهود در نوشتارهایش، از دید خوانندگان مخفی ماند. در همین معنی، نویسنده اتریشی پتر هانکه در سال ۱۹۷۰ با تعجب اعتراف میکند:
«من کتابهای هسه را با کنجکاوی و تحیر تمام، خواندم. این مرد نه تنها یک شخصیت برجسته رومانتیک، معرفیشدهٔ آمریکاییها است، بلکه نویسندهای عاقل و قابل اعتمادی نیز میباشد.»
هسه در سال ۱۹۲۳- ۱۹۲۴ میلادی تابعیت کشور سوئیس را کسب و برای دومین بار ازدواج کرد.
دانلود رمان و کتاب های جدید
سایت دانلود رمان نگاه دانلود