"دیوار ها احساس دارن
در اوج جوانی،
از بلندای عشق سقوط کردم.
قلبم شکست.
گریستم.
دیوار مرا در آغـ*ـوش کشید.
آغوشش برخلاف همیشه گرم بود
نجوا کرد:
دخترک گریه مکن
همانند دیوار باش.
باد که وزید،نلرز
افتاب که زد،نسوز
طوفان که از راه رسید،نریز
محکم باش
دیوار باش
در جهان گرگان
قلب حکم گوشت خالص را دارد
نگذار دریده شود
نگذار دریده شوی
دیوار باش
قلب خود را برای خود نگه دار
تا نگویی:جای این قلب خالیست.
دیوار ها هم احساس دارند...
اما بازیگر احساس نیستند
گاهی وقت ها،دلگیری از همه کس....ولی دلیلش اون عزیز ترین کَسِتِ....
گاهی وقت ها،بغضت هست،دل تنگیت هست،اما امن ترین آغـ*ـوشِ،دنیا نیست....
مرا دریـــــــــاب ،خالق آسمان هـا،که تنها کسی که مرا میشناسدو ،تمام من را قبول دارد،تو هستی....
مرا از تمام انسان هایت ،حافظ باش،که بد زمانه ای شده....
هم خون به هم خون رحم ندارد....
مرا از خودم حافظ باش،که اسیر هوای نفسم نشوم....
مرا حافظ باش ....
مراحافظ باش....
سلام :) این شعرو برای رمانم نوشتم و به شدت به نقد نیاز دارم .. ممنون میشم که کمکم کنین
مشـکـلم فقــدان مـن در دلــت نیــسـت
مشکلم ثانیه هاست که بدون تو حرام می شود
رد میشــوی از کنــارم و اعتــنا نمـی کنـی
حیــف ایـن اشـک هـا که بی تو جـذام میشود
زنـدگـی ننـگیـنم بــی تـو بر عکــس شـــده
سلام ، خداحافظ و خداحافظ ، سلام می شود
شــب هــا گلـویـم فریـاد و ناله می خواهد
روزها حرفهایم موزیک بی کلام می شــود
( یا جای این بیت بالا این بیت قرار بگیره : امشب گلویم از فریاد خواهـد سوخـت
فردا حرف هایم موزیک بی کلام می شود
خودمم نمیدونم کدوم بهتره و زیباترش میکنه )
ماندن یا رفتن از این جا به خاطر تو
آینده مجهولم تو بگو کدام می شود
این داستان پرماجرا بدون تو
من میدانم که حتما درام می شود
می گذرانم زندگی ام را به یادت
قلب سرکشم با وجود تو آرام می شود
به تو گفتم وقتم می گذرد اما می دانم
روزی می رسد که نفس هایم تمام می شود