این مقاله در راستای تبیین اهمیت معناگرایی و تذکر در خوشنویسی به بررسی سطری از میرزا کاظم تهرانی، خوشنویس دوران قاجار میپردازد. در سطری که وام گرفته از داستانی در مثنوی معنوی است، خوشنویس با تغییری آگاهانه در قول شاعر بار معنایی کلام را ارتقا داده است. پس از بررسی معنای سطر و ریشه و ماخذ آن و تاثیر خوشنویس در بیان معنا، میتوان بیش از پیش به اهمیت شناسایی معانی و نقش اجتماعی خوشنویسی برای تذکر مضامین عمیق پی برد.
یکی از وظایف خوشنویس از بعد اجتماعی، مطالعه و تحقیق در آثار و کتب عالمان و اندیشمندان برای شناسایی معارف و مفاهیم عمیق و تاثیرگذار بر زندگی انسان است تا پس از حصول ایمان قلبی به آن مفاهیم و خودسازی درونی، خود برای عمل به آنها تلاش نماید و خط را محملی برای تذکر این مفاهیم به مردم و احیای آنها در اجتماع قرار دهد.
تامل و تعقل در آیات و نشانهها از جمله توصیههایی است که در قرآن کریم به دفعات به آن اشاره شده است و تلاش برای پردهبرداشتن از حجاب حقایق هستی و تفکر و اندیشیدن در معانی، مایه اصلی شکلگیری بسیاری از آثار ارزشمند در حوزه علم و هنر در طول تاریخ بوده است.
بطورکلی برای هر اثر هنری میتوان دو بعد ظاهری و باطنی قائل شد. بعد ظاهری همان جذبه و جمال بیرونی است که در مخاطب برای وارد شدن به فضای درونی اثر کشش ایجاد میکند. در هنر خوشنویسی بعد ظاهری خط در نتیجه رعایت اجزای تسعه و اصول خط(1) و حسن وضع و حسن تشکیل(2) حروف و کلمات حاصل می گردد که نتیجه تمرین و ممارست بسیار زیاد خوشنویس است. بعد باطنی، همانا معنا و مضمونی است که در پس آن زیبایی ظاهری قرار دارد. هر چه معنا و پیام موجود در خط عمیقتر باشد بر قدر و اعتبار آن افزوده میگردد. با توجه به اصالت معنا بر صورت و توصیه هایی که از بزرگان در این مورد وجود دارد، میتوان گفت بعد باطنی اثر از اعتبار بیشتری برخوردار است.
که هر چیزی که بینی بالضرورت/ دو عالم دارد از معنی و صورت
وصال اولین عین فراق است/ مر آن دیگر ز عند الله باق است
صدف بشکن برون کن در شهوار/ بیفکن پوست، مغز نغز بردار(3)
اما در اغلب موارد زیبایی ظاهری مانعی برای کشف معنی است و بسیاری در همان بعد اول متوقف شده، تنها به حظ تماشا و لـ*ـذت از زیبایی بصری اثر بسنده می کنند و به معنا و مضمون راه نمی یابند.
نظم عالم شد حجاب دیده حق بین خلق/ یک قلم از خوبی خط غافل از مضمون شدند(4)
در قرآن کریم نیز در توجه به اهمیت معنا و گذشتن از صورت و زیبایی ظاهری، کسانی که تنها به جنبه ظاهری زندگی بسنده کرده اند مورد سرزنش قرار می گیرند: یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الاخرۀ هم غافلون (5).
حال با توجه به اهمیت تامل و اندیشه این سوال مطرح است که آیا خوشنویس در قبال مخاطب و بطورکلی اجتماع خود دارای رسالت و وظیفهایست؟ و آیا هدف از خوشنویسی تنها خلق اثری با جذبه ظاهری و ستودن زیبایی اثر است؟
برای جواب به این سوال، ابتدا لازم است رسالت کلی هنر مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به اینکه هدایت امری وابسته به زمان و مکان خاصی نیست، میتوان هنر را به عنوان یکی از وسایل هدایت و دعوت انسانها در هر عصر و زمان به غایت هدف هستی دانست. با توجه به این تعریف رسالت خوشنویسی به عنوان هنری که با کلام وحی سر و کار دارد تنها شکلگرایی و زیبانویسی نیست بلکه هدف آن تذکر معانی و احیای مضامین تاثیرگذار در زندگی انسان است که مورد غفلت و بیتوجهی قرار گرفتهاند. برای نیل به این مقصود لازم است خوشنویس همزمان با ارتقا مهارت خود در رسمالخط و افزایش آگاهی از اصول خوشنویسی برای خلق اثری در کمال زیبایی، سطح دانش و آگاهی خود را نیز با مطالعه و تتبع در کلام وحی و آثار اندیشمندان افزایش دهد. آنگاه پس از خودسازی درون و عمل به آنچه قصد تذکرش را دارد، خط را محملی برای انتقال معانی و تذکر قرار دهد و با خلق آثاری متصف به صفا و شان(6)، جام حروف و ساغر کلمات را از نوشید*نی معنی لبریز سازد تا تشنگان حقیقت در مـسـ*ـتی آن دمی از هیاهوی دنیای محسوسات و زر و زورش بیاسایند.
باده مرد افکن من، معنی روشن بس است/ ساغر و مینای من، کلک و دوات من بس است(7)
البته همانطور که رسالت خوشنویس تذکر به معانی است، بیننده اثر نیز باید به تامل و اندیشه در اثر پردازد و لـ*ـذت خود را تنها به زیبایی اشکال و تناسبات حروف محدود نکرده و سعی بر کشف معانی در خط نماید و شایسته است چنان به خط بنگرد که گویی در پی حل معمایی است.