@nicedavil

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/30
ارسالی ها
9,967
امتیاز واکنش
30,539
امتیاز
941
سن
20
محل سکونت
بآبُل
ظهور ادیان و کتب مقدس در سرنوشت خط و تحولات آن مؤثر بوده است، همان گونه که در زندگی اقوام باستانی اعتقادات، دین و مذهب نقش مهمی داشته است. آیین زردشت پیغمبر ایرانی و کتاب مقدس او اوستا در این زمینه نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری ‌‌و تحول برهه‌ای ‌از تاریخ خط و کتابت ایران دارد. این خط تا پیش از حمله اسکندر کمی بر ما پوشیده است ولی در زمان اشکانیان و ساسانیان به صورت خط رایج پهلوی جمع‌آوری و مرتب شد و در قرن ششم میلادی با خط ابتکاری دین دبیره بر مبنای الفبای ساسانی نوشته و ضبط شده است. قدیمی‌ترین ‌نسخه خط اوستای دین دبیره (الفبای دین دبیره) ذیلاً مشاهده می‌گردد که در حال حاضر در موزه کپنهاک نگهداری می‌شود.

به دنبال رواج دین اسلام خط عربی هم در ممالک دور و نزدیک نفوذ کرد و ناحیه وسیعی از جهان به زبان عربی تکلم و با خط عربی کتابت کردند. در این میان ایران زبان خود را حفظ کرد ولی با خط عربی کتابت نمود. چون دین اسلام در سرزمین ایران انتشار یافت، خط کوفی جای پهلوی ساسانی و دین دبیره اوستائی را گرفت. ایرانیان از اوایل قرن دوم هجری کم کم در نوشته‌های ‌خود خط کوفی را معمول داشتند و آن را به جای پهلویی پذیرفته و با استادی خاص چهار حرف پ، چ، ژ، گ را به الفبای آن اضافه کردند و کتاب‌های علمی و سیـاس*ـی را با آن خط نوشتند و زبان فارسی با کلمات عربی آمیخته شد و زبانی حاصل شد که به فارسی دری معروف گردید و زبان دری اساس زبان امروزی ما شد.

بررسی‌های ‌انجام شده بر اساس کتیبه‌های ‌موجود و سکه‌های ‌اسپهبدان طبرستان نشان می‌دهد که تا سال‌های ۱۴۰ ه .ق هنوز در بعضی از نقاط ایران خط پهلوی مورد استفاده بوده و ایرانیان در حفظ خط و زبان تعصب به خرج دادند. چنانکه ملاحظه می‌شود کتیبه کوفی برج گنبد قابوس به سال ۳۹۷ ه. و ۳۷۵ یزدگردی در کنار کتیبه پهلوی در همان تاریخ اجرا شده است و نظیر آن در برج‌های ‌مقبره‌ای ‌لاجیم، رسگت و رادکان متعلق به قرون اول تا چهارم هجری نیز دیده می‌شود.

ایرانیان پس از پذیرش دین اسلام و خط عربی، خود عامل بسط و گسترش خط و زبان عربی در میان اقوام و ممالک دیگر شدند و از این راه فرهنگ و تمدن ایرانی را نیز گسترش دادند. چنانچه بعدا به آن اشاره خواهم نمود خط را از جنبه کاربردی به جنبه هنری سوق داده و عملا هنری بنام هنر خوشنویسی بوجود آوردند.

- فارسی نگاری به خط جدید عربی
از آنجائی که حکمرانان عرب که به حکومت ولایت‌های ‌ایران مأمور می‌شدند هنوز با اصول اداری امور دیوانی آشنائی نداشتند و ناگزیر بودند این امور را بدست ایرانیان اداره نمایند، در قرن اول هجری یعنی در دوران خلافت بنی‌امیه امور دفتر و کارهای دیوانی به زبان پهلوی انجام می‌گرفت.

زبان پهلوی رفته رفته مقام پیشین خود را از دست داد، به طوری که در قرن سوم هجری فقط در میان موبدان زردشتی باقی مانده بود. در قرون اولیه اسلامی، عربی، زبان دولتی و دین رسمی شد و جای پهلوی را گرفت و زبان فارسی در مقابل عربی نزد اعراب «فارسيه» و «عربیه» اطلاق می‌شد و آن را در مقابل هم قرار می‌دادند و ایرانیان کلمه زبان فارسی را با پسوند دری بکار می‌بردند و چنین به نظر می‌رسد که فارسی دری تا قرن چهارم هجری مورد توجه بود و بعد از آن متروک شده است. تا اوایل قرن چهارم هجری اثر فارسی قابل توجهی به خط عربی در زمینه علمی یا ادبی نوشته نشده است و به همین علت زبان شناسان آغاز دوره جدید را قرن چهارم هجری قمری مطابق قرن دهم میلادی می‌دانند. علت پدید آمدن چنین وقفه‌ای ‌طولانی در آثار علمی و ادبی به زبان فارسی جدید، تحولات اجتماعی ایران بود. زیرا تلاش فرمانروایان به رواج زبان عربی و استفاده از خط عربی مانع استفاد از فارسی دری می‌شد. از قرن سوم هجری که حکومت‌های ‌نیمه مستقل ایرانی در نواحی شرقی و شمال شرق ایران (خراسان و ماوراءالنهر) تأسیس شد، توجه به زبان فارسی را رواج دادند و از طریق تشویق شعرا و ادیبان و حمایت از آنان، همچنین ترجمه کتاب‌های مهم عربی به فارسی نقش عمده‌ای ‌در این راه ایفاء کردند.

در دوره غزنویان (قرن ۴ تا ۵ هجری) فارسی دری زبان ادبی کشور گردید و کتاب‌های ‌متعددی در زمینه‌های ‌مختلف علمی و ادبی و تاریخی تألیف شد و سرانجام در دوره سلجوقیان (اواسط قرن ۵ تا اواخر قرن ۶ هجری) زبان عربی در امور اداری و مکاتبات دیوانی منسوخ شد و زبان فارسی دری جای آن را گرفت.

آنچه مسلم است از صدر اسلام تا مدت پنج قرن خط کوفی در ایران رایج بوده است و آن را در نوشتن قرآن و تزئینات ابنیه و غیره بکار می‌بـرده‌اند ولی خط معمول ایرانیان نوعی نسخ بوده که با قلم نسخ قدیم عربی و نسخ جدید اختلاف داشته و همین خط اساس خط رسمی و معروف ایران یعنی نستعلیق بوده است.

- خط کوفی عربی و خط کوفی ایرانی تا قرن سوم هجری
بر اثر روابط تجاری بازرگانان و مردمان سواحل خلیج فارس و دریای سرخ و شبه جزیره عربستان و یمن خط مردمان این خطه فراگیر شد و بدین گونه خط کوفی (جزم) به تدریج رواج یافت (به نقل از اطلس خط حبیب اله فضایلی صفات ۱۲۹-۱۲۶) و چون کوفه برای مرکز دین و سیـاس*ـی اسلام در بین‌النهرین بنیان یافت و این خط شایستگی نوشتن قرآن را داشت، و کلام خدا با این خط نوشته شد و بنام این مرکز کوفی نامیده شد و قبلا آن را بنام «جزم» می‌نامیدند.

خط کوفی پس از طی مراحلی صورت‌های ‌گوناگون پیدا کرد. اولین تطور خط کوفی به شرح زیر بوده است:

«اول خط عربی مکی، بعد از آن خط مدنی منسوب به مدینه و سپس بصری منسوب به بصره و بعد کوفی منسوب به کوفه»

در شیوه مکی و مدنی خط در الف شکل ویژه‌ای ‌دارد. الف‌ها به طرف دست راست و سرانگشتان کج دیده می‌شود و در شکل آن اندک خوابیدگی مشهود است.

نوعی خط کوفی که به قول عرب، عجم قرآن را با آن می‌نوشتند کوفی ایرانی است و آن معروف به فیرآموز که معرب پیرآموز فارسی و پارسی ایرانی است می‌باشد و کلمه پیرآموز در فرهنگ‌ها و کتب ادبی ما آمده است و آن را سهل و آسان معنی کرده‌اند و به قولی پیران هم می‌توانستند آن را بیاموزند. به طور کلی در تشریح اوضاع آن زمان باید گفت هر یک از شهرهای مهم و مراکز فرهنگی مثل کوفه بصره، مکه، مدینه، ناصریه، اصفهان نوعی خط مشابه بنام آن مرکز را داشته‌اند.
 
  • پیشنهادات
  • @nicedavil

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/30
    ارسالی ها
    9,967
    امتیاز واکنش
    30,539
    امتیاز
    941
    سن
    20
    محل سکونت
    بآبُل
    به هر صورت نتیجه این است که این نوع خط را یکی از انواع کوفی بدانیم چون با انواع دیگر خطوط فرق دارد. بهتر است آن را «کوفی ایرانی» بنامیم.


    - کوفی ایرانی
    قدم بعدی در راه تطور خط کوفی نقطه گذاری حروف و حرکت و ضوابط آن بود برای جلوگیری از خطا و رفع شبه و القاء معنی صحیح کلمات و استنباط درست که با یک صدا می‌توانست معانی فاعل و مفعول و اسم و فعل را تغییر دهد و قرائت قرآن کریم را با اشکال مواجه سازد، مسلمانان به فکر چاره جویی افتادند و اولین کسی مشکل را به درستی درک نمود و راه حل آن را در وضع علم نحو دید، ابوالاسود دؤلی از ملازمان حضرت علی و از بزرگان تابعین بود. ابوالاسود در زمان معاویه و زمامداری ابن زیاد وقتی شنید که قاری قرآن آیه‌ای ‌را اشتباه می‌خواند به او گفت هنگام قرائت چون دیدی دهانم را بر حرفی گشودم یک نقطه روی آن حرف بگذار و اگر دیدی دهانم را بستم یک نقطه جلو آن بگذار و اگر کسره دادم نقطه‌ای ‌زیر آن حرف قرار ده، از آن پس اینها را نقطه‌های ‌ابوالاسود نامیدند.

    این خط در طول سه قرن رواج پیدا کرد و در دوره عباسی (۱۳۲-۶۵۶ ه) به مرتبه رفیعی رسید و شیوه‌های ‌مختلف و متعددی از آن پدید آمد. به طوری که به دو شاخه مشرقی و مغربی تقسیم شده است.

    خط مغربی را شامل قیروانی (اندلسی، قرطبی، فاسی) تونسی، جزائری، سودانی و خط مشرقی را مشتمل بر مکی ، مدنی کوفی، بصری، شامی و مصری دانسته‌اند. این گروه از خطوط مشرقی را شیوه اول و شیوه دوم آن را ایرانی و شیوه سوم را مختلط طبقه‌بندی کرده‌اند.

    تمام این شیوه‌ها از نظر دقت و بررسی در قرآن‌ها، کتیبه‌های ‌مساجد و ابنیه آجری و کاشیکاری و ظروف سفالین و فلزی و سنگ قبرها به سه نوع عمده و متمایز تقسیم می‌گردد.

    ۱. نوع ساده
    نوع ساده یا محرر شامل شیوه قدیمی و شیوه ساده ایرانی و فاقد تزئینات می‌باشد.

    ۲. نوع تزئینی
    فرق میان این دو نوع اول و دوم در دخل و تصرفات به حد در شکل حروف و اصول اولیه آن و تزئینات می‌باشد که در این شیوه متوسل به رسم نقاشی شده‌اند و خط را در میان نقوش هندسی و اسلیمی پنهان ساخته و شیوه‌های ‌متعدد موسوم به شجری یا مشجر، مورق، مزهر، مظفر، معشق و موشح بر آن اطلاق شده است.

    ٣. نوع بنایی یا معقلی
    دارای اشکال ساده، هندسی، متوسط و مشکل به نام‌های ‌مربعی یا مستطیل متداخل نامیده می‌شود.

    ذيلاً نمونه‌هایی از خطوط یاد شده جهت آشنائی بیشتر ارائه می‌گردد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    126
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    173
    پاسخ ها
    3
    بازدیدها
    1,522
    بالا