تیمور در لغت به چه معناست؟!

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 127
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
«تیمور» در لغت ترک به معنای «آهن» است.[1] وی در شهر «کش» به دنیا آمد. "امیر تیمور گوکان" نخستین حکمران سلسلهای بود که به نام او «تیموری یا گورکانی» خوانده میشود او پسر "امیر ترغای" بود و در ترکستان و میان طائفه "برلاس" پرورش یافت در جوانی حکومت کش به او واگذار شد در جنگ، با والی سیستان چند زخم برداشت که پای راست او همیشه تا آخر عمر میلنگید به این خاطر به او "تیمور لنگ" میگفتند.[2] پدر تیمور ترغای مردی دیندار و متواضع و هم محبت با علما و درویشان بوده است و نه تنها در میان قبایل برلاس بلکه در تمام «الوس جغتای» امیری، اعتبار به شمار میرفت.[3]
جلوس امیر تیمور بر تخت سلطنت
پس از فتح بلخ و شکست دادن "امیر حسین" همه امرا و بزرگان الوس جغتای دور تیمور جمع شدند و با او بیعت کردند در این زمان سن امیر تیمور 34 سال بود و جلوس او 12 ماه رمضان سال 771 ه.ق اتفاق افتاد.[4] و امیر تیمور پس از آن به «صاحب نظری» ملقب شد و سمرقند را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد.[5]

حمله تیمور به ایران
هدف تیمور در اولین لشکرکشی به ایران از میان بردن حکومت «آل کرت» در خراسان بود و یورشهایی به ایران انجام داد که مورخان آن یورش 3 ساله، 5 ساله، و 7 ساله نامیدهاند که مهمترین حوادث در یورش 3 ساله، غارت «بروجرد» و تسخیر «آذربایجان» بود، که تیمور اشراف تبریز را مورد عنایت قرار داد و به آنان امان داد. و در یورش 5 ساله تسخیر آمل و ساری و ری و قزوین بوده است.[6]

حمله تیمور به هندوستان
امیرتیمور همیشه آرزو داشت به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان یعنی «هندوستان» حمله کند و به این لشکرکشی رنگ و بوی مذهبی داد در آن هنگام فرمانروای هند در دست حاکمی مسلمان به نام "سلطان محمود تغلق دوم" بود که تیمور مدعی بود حکمرانان هند نسبت به بتپرستان سختگیری نمیکنند[7] و حملات دیگر تیمور به ممالیک مصر و امپراطوری عثمانی میباشد که اهمیت زیادی دارد.

درگذشت تیمور و مسأله جانشینی او
تیمور در راه رفتن به چین و حمله به آنجا دچار بیماری شد و طبیب او "مولانا فضل الله تبریزی" نتوانست کاری از پیش ببرد و تیمور درگذشت و قبل از مرگ وصیت کرد که "پیر محمد" جانشین او باشد.[8] تیمور 4 پسر داشت که "جهانگیر" و "عمر شیخ" هنگام حیات پدر (تیمور) فوت کردند و "میرانشاه" جانشین تیمور شد؛ اما "خلیل سلطان" پسر عمویش علم مخالفت با او برداشت.
خلیل سلطان، "پیر محمد" را شکست داد و سمرقند را پایتخت خود کرد و پیرمحمد به دست وزیرش "پیرعلی" کشته شد خلیل سلطان عاشق زنی شد و عشق او به رسوایی کشید بزرگان خلیل سلطان را از کار برکنار کردند و شاهرخ به پادشاهی رسید.

شاهرخ
"شاهرخ" مدت 43 سال حکومت کرد و پادشاهی نیکوکار و عادل بود. و از همان آغاز جوانی از ارکان مهم دولت تیموری به شمار میرفت و در بیشتر جنگها همراه پدر بود.

الغ بیگ
پس از شاهرخ پسرش "الغ بیگ" به تخت نشست در زمان پدرش رصدخانهای در سمرقند بر پا کرد که به نام خود او «رصدخانه الغ بیگ» معروف است.

عبداللطیف
"عبداللطیف" پدر بزرگ الغ بیگ که که از طرفداران «دراویش نقشبندیه» بود به بلخ آمد و با پدر جنگید و بر او غالب شد اما عبداللطیف بعد از پدر 6 ماه بیشتر سلطنت نکرد.[9]
دیگر حاکمان تیموریان "میرزا عبدالله" در سال (854 ، 855 ه.ق) و "میرزا بابر" (852، 861 ه.ق) و "ابراهیم پسر علاء الدوله" و "سلطان ابو سعید" را میتوان نام برد که ابوسعید آخرین پادشاه مقتدر گورکانی است.[10]

سلطان حسین بایقرا و منقرض شدن تیموریان
"سلطان حسین بایقرا" آخرین سلطان تیموری است وی مردی ادیب و شاعر بود که به اربـاب علم و ادب بسیار توجه داشت و از سال 873 تا 911 ه.ق بر قسمتی از ماوراءالنهر خراسان و گرگان سلطنت میکرد.[11]

پس از قتل ابوسعید بار دیگر ایران دچار هرج و مرج شد و آذربایجان و عراق را ترکمنان «آققویونلو» تحت امر خود درآوردند و "حسن بیک" مؤسس سلسله «آق قویونلو» "محمد" پسر "میرزا سلطان محمد حسن سنقر" را به تسخیر خراسان تحـریـ*ک کرد او با سلطان حسین بایقرا به جنگ پرداخت اما مغلوب شد و به دست سلطان حسین بایقرا کشته شد و مقارن این ایام «ازبکان» در ماوراءالنهر قدرت زیادی پیدا کردند به همین جهت سلطان حسین بایقرا مواجه شد با هجوم ازبکان در خراسان و برای مقابله با آنان وقتی پیدا نکرد و هر دو جانشینان او نیز در مقابل ازبکان مغلوب شدند و سلسله تیموری خاتمه پیدا کرد.[12]


شکوفایی هنر در عصر تیموریان
عصر تیموری درخشانترین عصر نقاشی و خطوط است و شکوفایی آن علتی ندارد جز حمایت پادشاهان تیموری، بناهای باشکوه به ویژه بناهای «سمرقند» نشان دهنده جهشی چشمگیر در امر معماری است هنر معماری عصر تیموری الهام گرفته از معابد چینی و خیمههای مغولی است. در زمینه هنر نقاشی سمرقند، بخارا و هرات هر یک سبک ویژهای دارند و ارزشمندترین شیوه پیدایش دگرگونی در سبک هرات که به مکتب صفویه شهرت دارد و نشانه آن نوآوری و ظرافت است و سر آغاز سبک صفوی یا مکتب نقاشی صفوی عصر سلطان حسین بایقرا است و خطاطی هنری که «مینیاتور» در خدمت آن بود پیشرفت خود را مدیون باسینقر نوه تیمور است.[13]

امیر علیشیرنوایی یکی از بزرگان دوره تیموری
او در زمان ابوسعید مورد توجه واقع نشد ولی در سال 873 ه.ق سلطان حسین بایقرا منقلب مهرداری خود را به او داد و تا زمان مرگش شخص اول دربار سلطان حسین بایقرا بود. دیوان شعر فارسی و ترکی او هر دو مشهور میباشد و آثار ادبی زیادی بر جای گذاشته است.[14]

دین و مذهب دوره تیموری:
حکومت تیموریان متکی بر قوانین اسلامی بود اما تساهل و تسامح در آن وجود نداشت و مذاهب دیگر در این دوره ضعیف شدند دین سلطان تیموری و تشویق آنان از دینداری وجه تمایز آنان از ایلخانان میباشد. مذهب رسمی سلاطین و شاهزادگان تیموری بر مذهب اهل سنت حنفی بود و علمای عصر و عامه مردم پیرو این دین بودند ولی شیعیان نیز کم نبودند.[15]

ساختاری اداری تیموریان
در رأس سازمان حکومت تیموریان سلطان قرار داشت و او صاحب جان و مال رعیت و صاحب همه کشور بود نشان عمده سلطنت سکه و خطبه بود و علامت رسمی کشور شیر و خورشید بود و نحوه اداره ولایات تیموریان قواعد منظم و ثابتی نداشت و امور اداری و نظامی هر شهر به عهده حاکم یا داروغه آن محل بود.


[1]. میرجعفری، حسین؛ تیموریان و ترکمانان، اصفهان، سمت، 1384، چاپ چهارم، ص 10.

[2]. فرهانی منفرد،مهدی؛ پیوند سیاست و فرهنگ در عصر زوال تیموریان، تهران، انجمن آثار و مفاخر ایران، تهران، 1381، ص 51.

[3]. جعفری، میرحسین؛ پیشین، ص 12.

[4]. بلخی، محمد بن خاوندشاه، روضه الصفا، تهذیب و تلخیص دکتر عباس زریاب، تهران، انتشارت علمی، چ 73، ج 4-5-6، ص 1126.

[5]. جعفری، میر حسین؛ پیشین، ص 14.

[6]. واله، محمد یوسف؛ اصفهانی قزوینی، خلد برین (تاریخ تیموریان و ترکنان) به کوشش: میرهاشم محمد شاه به چاپ اول 1279 و ص 220.

[7]. رویمر و جمعی از نویسندگان، مترجم دکتر یعقوب آژند، تهران، نشر حاجی، چاپ اول، 1379، ص 79.

[8]. خاوند شاه بلخی، محمد؛ همان، ص 1122.

[9]. مشکور، محمد جواد؛ تاریخ ایران زمین، تهران، انتشارات اشراقی، 1363، ص 255.

[10]. مشکور، محمد جواد؛ پیشین، ص 255.

[11]. نوایی، عبدالحسین؛ رجال کتاب حبیب اسیر، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1379، ص 19.

[12]. آشتیانی، عباس؛ تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، انتشارات نگاه 1385، چ اول،ص 835.

[13]. بوات، لوسین؛ تاریخ مغول (تیموریان)، مترجم؛ محمود بهفروزی، تهران، نشر آزاد مهر، چاپ اول، 1384، ص 163.

[14]. نوایی، عبدالحسین؛ همان ، ص 21.

[15]. جعفری، میرحسین؛ همان، ص 251.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا