- عضویت
- 2017/02/07
- ارسالی ها
- 5,830
- امتیاز واکنش
- 35,457
- امتیاز
- 1,120
- سن
- 20
امروز, چهلمین سالگرد فتح ماه است
روز ۲۱ جولای سال ۱۹۶۹ در سرزمینی که غریبتر از هر سرزمین ناشناخته دیگری بود، اتاقکی کوچک که عقاب مینامیدندش، آرام گرفته بود. زمان به آهستگی برای ۲ سرنشین این اتاقک کوچک میگذشت. ۲ مردی که نه تنها اشتیاق اکتشاف، سـ*ـینهشان را میسوزاند که مردم جهانی را باید نمایندگی میکردند.
درهای این اتاقک کوچک باید تا چند ساعت دیگر بسته میماند اما آنها از مردانی که از حدود ۴۰۰ هزار کیلومتر آن سوتر ماموریت آنها را فرماندهی میکردند، اجازه خواستند تا زودتر قدم بر دنیای ناشناخته بگذارند. اجازه صادر شد.
همانند شوالیههای قرون وسطا مردانی که قرار بود پیشگام قافله انسان در سرزمینی جدید باشند، به پوشیدن لباسهایی ناراحت اما ضروری اقدام کردند. زمان گذشت تا اینکه مراسم نهایی گامهای نخستین مرد را بر کناره آخرین در جدا کننده او با محیط بیرون قرار داد. ساعت۲:۵۶ بامداد به وقت جهانی بود که درهای قفسی آهنین که عقاب مینامیدندش به سوی چشماندازی بکر گشوده شد. دشتهای خاکستری که زیر نور خورشیدی درخشان در آسمانی تاریک روشن شده بود، منتظر قدمهایی بود که انسان هزاران سال برای برداشتن آن، لحظه شماری کرده بود.سرانجام نیل آرمسترانگ از نردبان کوتاه مه نشین پایین آمد و پایش را روی سطح قمر تابناک زمین گذاشت. اینک انسان سرزمین جدیدی را تسخیر کرده بود. جملاتی که شاید آرمسترانگ ساعتها درباره آنها فکرکرده بود، بر زبان او جاری شدند: «گامی کوچک برای یک انسان، گام غولآسا برای بشریت.»
آنهایی که روز فتح ماه به دنیا آمدند، امسال چهلمین سال تولد خود را جشن خواهد گرفت، ۴۰ سالگی در بسیاری از فرهنگها، نشان بلوغ کامل فکری و زمانی است که انسان میتواند از اندوخته فکری و عقلی خود بهرهبرداری کند. امروز و در ۴۰ سالگی، فتح ماه که اکثریت آنها احتمالا هنگام فتح ماه هنوز به دنیا نیامده یا نخستین روزهای زندگی بر این سیاره را تجربه میکردند امروز در نظر دارند انسان را دوباره به ماه ببرند اما آنها هم قصد دارند از تجربه این سالها استفاده کنند و آموختههای خود را به کار بگیرند و مانع آن شوند که شکستهای گذشته تکرار شود.
از زمان اولین سفر به ماه تاکنون دانش و زندگی ما تغییرات فراوانی را به خود دیده است. امروز ما بسیار پیشرفتهتر از دوران آپولو هستیم. شاید باورش برای شما آسان نباشد اما پردازشگری که درون تلفن همراه شما قرار دارد از رایانهای که عملیات هدایت آپولو در سفرش به ماه و برگشت به زمین را به عهده داشت، پیشرفته تر و تواناتر است. داستان سفر به ماه در آن روزها شبیه به افسانه میماند، اگر چه همیشه بخشهای مشخصی از آن داستان را مرور میکنیم اما اغلب اوقات دچار فراموشی میشویم که این سفر با خطرات زیادی همراه بوده و دلاوریهای شجاعانه صدها نفر چه روی زمین و چه بر عرشه سفینه، این سفر را ممکن ساخته است.
شاید شما فکر کنید در چنین پروژهای فضانوردان سوار برسفینه خود شدند و یک رایانه همه مراحل را کنترل کرد و آنها را به ماه برد و آنها در نهایت لباسهای فضایی خود را پوشیدند و بر سطح ماه گام گذاشتند و برگشتند، اما این تصویر با واقعیت بسیار متفاوت است. شاید کمتر کسی شنیده باشد که آرمسترانگ، خلبانی که محفظه ماه نشین را به عهده داشت و به دلیل مشکلی که هنگام جدا شدن آن محفظه از بدنه اصلی بهوجود آمد و محل فرود چند کیلومتری تغییر کرد ناچار شد کنترل مه نشین را روی منطقه سنگلاخی به عهده بگیرد و مهنشین را به طور دستی و با صرف سوختی بیش از آنچه که از پیش برنامهریزی شده بود، به منطقه مسطحتری برساند که شانس موفقیت فرود بیشتر باشد. اضطراب و فشار عصبی که این افراد چه در فضا و چه روی زمین، تحمل کردند و داستان ابتکارهایی که ناچار شدند برای حفظ جان فضانوردها و ماموریت در لحظه به کار ببرند، داستانهایی است که هنوز پس از ۴ دهه تازگی خود را حفظ کرده است.
اما آن همه شور و اشتیاق که انسان را در پایان دهه ۷۰ به ماه برد و کمکش کرد که بر آن گام بزند، در نظر بسیار زود به پایان رسید. آپولو ۱۷ آخرین مسافر را به ماه برد و از آن پس تاکنون حدود ۴ دهه است که ماه منتظر ملاقات دوباره زمینیان است.
روز ۲۱ جولای سال ۱۹۶۹ در سرزمینی که غریبتر از هر سرزمین ناشناخته دیگری بود، اتاقکی کوچک که عقاب مینامیدندش، آرام گرفته بود. زمان به آهستگی برای ۲ سرنشین این اتاقک کوچک میگذشت. ۲ مردی که نه تنها اشتیاق اکتشاف، سـ*ـینهشان را میسوزاند که مردم جهانی را باید نمایندگی میکردند.
درهای این اتاقک کوچک باید تا چند ساعت دیگر بسته میماند اما آنها از مردانی که از حدود ۴۰۰ هزار کیلومتر آن سوتر ماموریت آنها را فرماندهی میکردند، اجازه خواستند تا زودتر قدم بر دنیای ناشناخته بگذارند. اجازه صادر شد.
همانند شوالیههای قرون وسطا مردانی که قرار بود پیشگام قافله انسان در سرزمینی جدید باشند، به پوشیدن لباسهایی ناراحت اما ضروری اقدام کردند. زمان گذشت تا اینکه مراسم نهایی گامهای نخستین مرد را بر کناره آخرین در جدا کننده او با محیط بیرون قرار داد. ساعت۲:۵۶ بامداد به وقت جهانی بود که درهای قفسی آهنین که عقاب مینامیدندش به سوی چشماندازی بکر گشوده شد. دشتهای خاکستری که زیر نور خورشیدی درخشان در آسمانی تاریک روشن شده بود، منتظر قدمهایی بود که انسان هزاران سال برای برداشتن آن، لحظه شماری کرده بود.سرانجام نیل آرمسترانگ از نردبان کوتاه مه نشین پایین آمد و پایش را روی سطح قمر تابناک زمین گذاشت. اینک انسان سرزمین جدیدی را تسخیر کرده بود. جملاتی که شاید آرمسترانگ ساعتها درباره آنها فکرکرده بود، بر زبان او جاری شدند: «گامی کوچک برای یک انسان، گام غولآسا برای بشریت.»
آنهایی که روز فتح ماه به دنیا آمدند، امسال چهلمین سال تولد خود را جشن خواهد گرفت، ۴۰ سالگی در بسیاری از فرهنگها، نشان بلوغ کامل فکری و زمانی است که انسان میتواند از اندوخته فکری و عقلی خود بهرهبرداری کند. امروز و در ۴۰ سالگی، فتح ماه که اکثریت آنها احتمالا هنگام فتح ماه هنوز به دنیا نیامده یا نخستین روزهای زندگی بر این سیاره را تجربه میکردند امروز در نظر دارند انسان را دوباره به ماه ببرند اما آنها هم قصد دارند از تجربه این سالها استفاده کنند و آموختههای خود را به کار بگیرند و مانع آن شوند که شکستهای گذشته تکرار شود.
از زمان اولین سفر به ماه تاکنون دانش و زندگی ما تغییرات فراوانی را به خود دیده است. امروز ما بسیار پیشرفتهتر از دوران آپولو هستیم. شاید باورش برای شما آسان نباشد اما پردازشگری که درون تلفن همراه شما قرار دارد از رایانهای که عملیات هدایت آپولو در سفرش به ماه و برگشت به زمین را به عهده داشت، پیشرفته تر و تواناتر است. داستان سفر به ماه در آن روزها شبیه به افسانه میماند، اگر چه همیشه بخشهای مشخصی از آن داستان را مرور میکنیم اما اغلب اوقات دچار فراموشی میشویم که این سفر با خطرات زیادی همراه بوده و دلاوریهای شجاعانه صدها نفر چه روی زمین و چه بر عرشه سفینه، این سفر را ممکن ساخته است.
شاید شما فکر کنید در چنین پروژهای فضانوردان سوار برسفینه خود شدند و یک رایانه همه مراحل را کنترل کرد و آنها را به ماه برد و آنها در نهایت لباسهای فضایی خود را پوشیدند و بر سطح ماه گام گذاشتند و برگشتند، اما این تصویر با واقعیت بسیار متفاوت است. شاید کمتر کسی شنیده باشد که آرمسترانگ، خلبانی که محفظه ماه نشین را به عهده داشت و به دلیل مشکلی که هنگام جدا شدن آن محفظه از بدنه اصلی بهوجود آمد و محل فرود چند کیلومتری تغییر کرد ناچار شد کنترل مه نشین را روی منطقه سنگلاخی به عهده بگیرد و مهنشین را به طور دستی و با صرف سوختی بیش از آنچه که از پیش برنامهریزی شده بود، به منطقه مسطحتری برساند که شانس موفقیت فرود بیشتر باشد. اضطراب و فشار عصبی که این افراد چه در فضا و چه روی زمین، تحمل کردند و داستان ابتکارهایی که ناچار شدند برای حفظ جان فضانوردها و ماموریت در لحظه به کار ببرند، داستانهایی است که هنوز پس از ۴ دهه تازگی خود را حفظ کرده است.
اما آن همه شور و اشتیاق که انسان را در پایان دهه ۷۰ به ماه برد و کمکش کرد که بر آن گام بزند، در نظر بسیار زود به پایان رسید. آپولو ۱۷ آخرین مسافر را به ماه برد و از آن پس تاکنون حدود ۴ دهه است که ماه منتظر ملاقات دوباره زمینیان است.