رفتی از این خونه ولی عکسات هنوزم پیشمه
این عشق دیوونه هنوز تو تار و پود و ریشمه
گذشته ها گذشت ولی ... من موندم و یه قلب پاره
پشت سر کی میزنی منی که بابا نداره
دلام از تاریکیها خسته شده،
همهی درها به روم بسته شده!
من اسیر سایههای شب شدم،
شب اسیر تور سرد آسمون؛
پا به پای سایهها باید برم
همه شب به شهر تاریک جنون!
.
.
.
چراغ ستارهی من رو به خاموشی میره،
بین مرگ و زندگى اسیر شدم باز دوباره؛
تاریکی با پنجههای سردش از راه میرسه،
توی خاک سرد قلبام بذر کینه میکاره.
.
.
.
مرغ شومى پشت ديوار دلم
خودشو این ور و اون ور میزنه،
تو رگای خستهی سرد تنام
ترس مردن داره پر پر میزنه!
دلام از تاریکیها خسته شده،
همهی درها به روم بسته شده...
#اسير شب فرهاد
من يه خونه روى اب...تردو سردو بى پناه......من يه مقصدم ولى هميشه اشتباه...من يه ابر بى بخار..يه غرور زير پا ....ادماى زندگيم و حسرتاى رد پا.....سرنوشتمو ببين..مهربون ترينشون.غصه هاش به من رسيد شادياش به ديگرون...پا گذاشت تو زندگيم پاشو پس كشيدو رفت.....دور شد..صبركرد...سوختم اما ديدو رفت
پیش چشم همه از خویش یَلی ساخته ام
پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام
ناگهان دشنه به پشت آمد و تا بیخ نشست
ماه من روی گرفت و سر مریخ نشست
آس ِ در مشتِ مرا لاشخوران قاپ زدند
کرکسان قاعده را از همه بهتر بلدند
چایِ داغی که دلم بود به دستت دادم
آنقدر سرد شدم،از دهنت افتادم
پای پنجره نشستم ،کوچه خاکستریه باز
زیر بارون ، من چه دلتنگتم امروز
انگار از همون روزاست
حال وهوام رنگ توئه
کوچه دلتنگ توئه
دلم گرفته دوباره هوای تو رو داره
چشمای خیسم واسه ی دیدنت بی قراره
این راه دورم خبر از دل من که نداره
آروم ندارم یه نشونه می خوام واسه قلبم
جز این نشونه واسه چیزی دخیل نمی بندم
این دل تنهام دوباره هوای تو رو داره
هوای شهرتو و بوی گلاب
پیچیده توی اتاقم مث خواب
داره بد جوری غریبی می کنه
آخه جز تو دردمو کی می دونه
دلم گرفته دوباره هوای تو رو داره
چشمای خیسم واسه ی دیدنت بی قراره
این راه دورم خبر از دل من که ندارهآروم ندارم یه نشونه می خوام واسه قلبم
جز این نشونه واسه چیزی دخیل نمی بندم
این دل تنهام دوباره هوای تو رو داره
دلم گرفته دوباره هوای تو رو داره
چشمای خیسم واسه ی دیدنت بی قراره
این راه دورم، خبر از دل من که نداره