مطالب طنز خاطرات باحال یک جنین _ طنز

  • شروع کننده موضوع zohrehs75s
  • بازدیدها 181
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

zohrehs75s

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/11/02
ارسالی ها
203
امتیاز واکنش
31
امتیاز
0
خاطرات باحال یک جنین – طنز

خب عرضم به حضورتون که من تا چنددقیقه پیش نبودم اما الان زندگی مشترکم را شروع کردم.فعلا برای مسکن، رحم را چند ماهی اجاره

کردم.قیمت ها شکر خدا گران نیست.البته به محض تمام شدن اجاره ام، صاحب خانه مرا فورا بیرون می اندازد
.
اظهار وجود:
هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط

تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد…

.
زندان :

گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس ۹ ماهه در انفرادی محکوم کرده اند ؟؟!!

فرق اینجا با آنجا :

داشتم با خودم فکر می کردم اگه قراربود ما جنین ها به جای رحم مادر در جایی از بدن پدرها زندگی می کردیم چه اتفاقاتی می افتاد:

- احتمالا در همان هفته های اول حوصله شان سر می رفت و سزارین می کردند !

- کشوی میزشان را از طریق هل دادن با شکمشان می بستند !

- اگر ویار می کردند باعث به وجود آمدن قحطی می شد!

- به خاطر بی توجهی تا لحظه زایمان هم سراغ دکتر نمی رفتند و احتمالا در اداره وضع حمل می کردند!

- اگر بچه توی شکمشان لگد می زد ،آنها هم فورا توی سرش می زدند تا ادب شود !
.
بلوتوث:

امروز موقع سونوگرافی هرچی برای دکتر دست تکون دادم که از من عکس نگیر نفهمید،الان حسابی نگران شدم می ترسم عکس هایم

پخش شوند چون از نظر پوشش اصلا در وضعیت مناسبی نبودم.
.
اعتمادسازی:

امروز همش می خواستم بروم گشت و گذار اما مادر اینقدر نگران گم شدن من است آنچنان مرا با بندناف بسته است که نمی گذارد دور

شوم.
.
موج مکزیکی:

اینکه بعضی وقتها حسابی قاط میزنم به خاطر امواج موبایل است.مادرم،نمی شود به احترام من کمتر اس ام اس بازی کنی؟ فردا روز اگر

نوار مغزیم مملو از موج های مکزیکی بود، تقصیر خودت است …! راستی از پارازیت ها چه خبر؟!
.
سکوت سرشار از ناگفته هاست:
از
بس به خاطر سکوت اینجا عقده ای شدم که تصمیم گرفتم به محض تولد فقط جیغ بزنم تا تخلیه شوم …
.
چندبار مصرف:

لابد شنیده اید که یک نفر می رود و از فروشنده می پرسد که آقا نان یک بار مصرف دارید؟و فروشنده میخندد و می گوید مگر
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
چند بار

مصرف هم داریم؟؟

خواستم بگم اصلا هم خنده دار نیست اینجا هر چیزی که به من برسد دوبار مصرف است !!
.
جغرافیای بدن:

فکر کنم در قطب جنوب هستم چون در این مدت اینجا همیشه شب است…
.
رخصت :

خب کم کم باید گلویم را برای گریه آماده کنم می خواهم چهار گوشه
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
را ببوسم و با لگدی که به در و دیوار میزنم برای خروج رخصت

بخواهم .

مادرم ممنونم…دیگر مزاحم نمی شوم….
.
اولین نفس:

کمی استرس دارم همین طور که به لحظه خروج نزدیک می شوم قلبم تندتر می زند .همه چیز دارد از یادم می رود و احساس میکنم بعد

ها چیزی از اینجا به خاطر نمی آورم…آخ یک نفر دارد مرا بیرون می کشد!

…آهااااای من که هنوز حرفهایم تمام نشدههههههههههههه
:AxPiX12::AxPiX12:
 
  • پیشنهادات
  • honey maryam

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/28
    ارسالی ها
    2,117
    امتیاز واکنش
    593
    امتیاز
    387
    محل سکونت
    تهران

    انتخاب بخش اشتباه


    منتقل شد


     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    474
    پاسخ ها
    9
    بازدیدها
    1,290
    پاسخ ها
    2
    بازدیدها
    570
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    188
    بالا