مطالب طنز خواستگاری لوبیا از نخود...

  • شروع کننده موضوع Mehra
  • بازدیدها 252
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

Mehra

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/02/20
ارسالی ها
91
امتیاز واکنش
142
امتیاز
0
محل سکونت
تو خونمون...
یک روز لوبیا به نخود گفت:"زن من می شی؟!"

نخود از خجالت قرمز شد و گفت:" خدا مرگم بده! این چه جور خواستگاری کردنه؟!"

لوبیا گفت:"ای بابا! مگه چه کار باید بکنم؟!"

نخود گفت:" نه سلامی ، نه علیکی!"

لوبیا به خود امد و گفت:"ببخشید.سلام علیکم! زن من می شی؟!"

نخود گفت:" دِ بیا! این چه جور خواستگاری کردنه؟!"

لوبیا گفت:" ای دفعه اشکالش چی بود؟"

نخود تکانی به سرو گردنش داد و گفت:" ننه ای، بابایی، کس و کاری نداری که بیاری

خواستگاری؟"

چشم های لوبیا از اشک خیس شد و گفت:" تمام افراد خانواده ام در یک جنگ نابرابر به

دست ادم های شکم گنده کشته و خورده شدند."

نخود گفت:" حالا گریه نکن! چون این بلا هم بر سر پدرو مادر من اومده."

لوبیا گفت:" تسلیت عرض می کنم.حالا بعد از همه این حرفا زن من می شی؟"

نخود در حالی که به اسمان نگاه می کرد، گفت:"یک نخود تنها به هیچ دردی

نمی خوره،جز اینکه زن یک لوبیای تنها بشه."

لوبیا گفت:" واسه من شعر نگو! زن من می شی یا نه؟"

نخود لبخندی زد و گفت:" با اجازه نویسنده و خواننده های این قصه :

بله!"
 
  • پیشنهادات
  • _.ZT._

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/01/31
    ارسالی ها
    1,864
    امتیاز واکنش
    389
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    Khuzestan
    هوراااااااااااااااااااااااااااااااا
    نخود و لوبیا با هم ازدواج کردن
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    214
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    152
    بالا