داستان دو تا آلبالو

آنیساااااااااا

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/30
ارسالی ها
3,720
امتیاز واکنش
65,400
امتیاز
1,075
سن
26

دو تا آلبالو


20110814122605543_albalu.big.jpg

مامان دو تا آلبالو به نرگس داد. نرگس گفت:"آلبالوها چه کاری می توانند انجام دهند؟"

آلبالوها از کف دست نرگس پریدند روی گوش های او شدند دو تا گوشواره.

نرگس گفت:":من قشنگ ترین گوشواره های دنیا را دارم."

نرگس در خانه چرخید. آلبالوها حوض را دیدند و خودشان را در آب انداختند. آلبالوها مثل دو تا ماهی قرمز شنا کردند.

آلبالوها از توی حوض، لباس عروسک را دیدند.

نرگس گفت:"کاش لباس عروسکم به رنگ آلبالوها می شد!"

آلبالوها پریدند توی طشت لباس. چرخیدند و چرخیدند. لباس عروسک شد به رنگ آلبالوها.

16923924367914758441331263627219522215.jpg




نرگس خوشحال شد. عروسک هم از دیدن رنگ لباسش خوش حال شد؛ اما آلبالوها دیگر رنگی نداشتند، حالا دو تا دانه ی کوچولو بودند. نرگس آن ها را در باغچه کاشت تا در بهار دو تا نهال آلبالو سبز شود.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا