baten kaitos
کاربر نگاه دانلود
می گویند کریستف کلمب، کاشف قاره آمریکا، تا آخر عمرش هم نفهمید قاره جدیدی را کشف کرده است! او گمان می کرد چون زمین گرد است و کشتی های او هم به سمت غرب حرکت می کنند، پس خشکی های جدیدی که سر راهش کشف می شوند، باید بخشی از ساحل شرقی قاره آسیا باشند!
به زبان ساده، کریستف کلمب معروف، در زمان دریانوردی های افسانه ای خود نمی دانست کجاست و کشتی اش به کجا می رود، چه زمانی به مقصد می رسد و چه چیزی در مقصد منتظر اوست! او فقط به سمت غرب می تاخت، همین!
خیلی ها در زندگی دچار همین توهم جناب کریستف کلمب کاشف هستند؛ زیر آن ها هم نمی دانند هدفشان در زندگی چیست؟ و اکنون در کجا هستند و قرار است به کجا برسند؟ این اشخاص هر وقت به نتیجه جالبی می رسند، شاد می شوند و فورا می گویند که این همان نتیجه ای است که قبلا فکر می کردیم و منتظرش بودیم! در حالی که هم خودشان و هم اطرافیانشان خوب می دانند که آن ها حقیقت را نمی گویند. هر وقت هم از آن ها بپرسی که به کدامین سمت در حال حرکتند؟ دور خودشان می چرخند و یک جهت را تصادفی انتخاب می کنند و در نهایت هم می گویند: ((مگر فرقی می کند؟ خوب! این سمتی)) و جالب ترین نکته هم آن است که این بیماران کریستف کلمبی، همیشه از زمین و زمان گله مندند که چرا مثل دیگران موفق نیستند و مثل خیلی ها سر وقت به مقصد نمی رسند!
اما به راستی کسی که نمی داند اکنون کجاست، قرار است به کجا برسد و جهت حرکتش به کدام سمت است، چگونه ممکن است به موقع به مقصد برسد؟! خیلی ها گمان می کنند بی هدف زیستن، هنر و مهارت بزرگی است که همه آدم ها از پس آن بر نمی آیند؟ حال آنکه حقیقت این است که اگر گزینش نکنیم، دیگران به جای ما بر می گزینند و ما همیشه مجبوریم گزینه های سلیقه ای دیگران را تحمل کنیم. به همین ترتیب اگر شما هم هدفی را برای خود انتخاب نکنید، این بی هدفی باعث نمی شود زندگی و دنیا از عالم غیب برای شما اهداف طلایی، نادیدنی و عالی فراهم کند؛ بلکه بر عکس شما را تبدیل به ابزار و وسیله ای برای رساندن دیگران به اهداف خودشان می کند و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که در این مسیر چیز به درد بخور و با ارزشی نصیبتان شود.
کسی که هدف مشخصی برای حوزه های مختلف زندگی اش نداشته باشد، بدون هیچ پرده پوشی و ملاحظه کاری باید رک و صریح به او گفت که بیمار است و بیماری اش هم ((مرض کریستف کلمب)) نام دارد. او گمان می کند این روش زندگی، چون ظاهرا راحت و بی دردسر است، بهترین روش است و کاری از دست شما برای او ساخته نیست. فقط اگر آن شخص، خود شما هستید و قصد دارید در زندگی به یک انسان موفق تبدیل شوید، سریعا برای بیماری بی هدفی خود راه علاجی پیدا کنید. سبک زندگی و اکتشافی کریستف کلمبی، سبک زندگی آدم های موفق نیست. مهم نیست در این مسیر چه قاره های جدیدی را کشف می کنید، مهم این است که خودتان هرگز متوجه دستاوردهای تصادفی خود نمی شوید و هیچ وقت هم نمی توانید از موفقیت های خود بهره مند شوید.
منبع : دو هفته نامه موفقیت
به زبان ساده، کریستف کلمب معروف، در زمان دریانوردی های افسانه ای خود نمی دانست کجاست و کشتی اش به کجا می رود، چه زمانی به مقصد می رسد و چه چیزی در مقصد منتظر اوست! او فقط به سمت غرب می تاخت، همین!
خیلی ها در زندگی دچار همین توهم جناب کریستف کلمب کاشف هستند؛ زیر آن ها هم نمی دانند هدفشان در زندگی چیست؟ و اکنون در کجا هستند و قرار است به کجا برسند؟ این اشخاص هر وقت به نتیجه جالبی می رسند، شاد می شوند و فورا می گویند که این همان نتیجه ای است که قبلا فکر می کردیم و منتظرش بودیم! در حالی که هم خودشان و هم اطرافیانشان خوب می دانند که آن ها حقیقت را نمی گویند. هر وقت هم از آن ها بپرسی که به کدامین سمت در حال حرکتند؟ دور خودشان می چرخند و یک جهت را تصادفی انتخاب می کنند و در نهایت هم می گویند: ((مگر فرقی می کند؟ خوب! این سمتی)) و جالب ترین نکته هم آن است که این بیماران کریستف کلمبی، همیشه از زمین و زمان گله مندند که چرا مثل دیگران موفق نیستند و مثل خیلی ها سر وقت به مقصد نمی رسند!
اما به راستی کسی که نمی داند اکنون کجاست، قرار است به کجا برسد و جهت حرکتش به کدام سمت است، چگونه ممکن است به موقع به مقصد برسد؟! خیلی ها گمان می کنند بی هدف زیستن، هنر و مهارت بزرگی است که همه آدم ها از پس آن بر نمی آیند؟ حال آنکه حقیقت این است که اگر گزینش نکنیم، دیگران به جای ما بر می گزینند و ما همیشه مجبوریم گزینه های سلیقه ای دیگران را تحمل کنیم. به همین ترتیب اگر شما هم هدفی را برای خود انتخاب نکنید، این بی هدفی باعث نمی شود زندگی و دنیا از عالم غیب برای شما اهداف طلایی، نادیدنی و عالی فراهم کند؛ بلکه بر عکس شما را تبدیل به ابزار و وسیله ای برای رساندن دیگران به اهداف خودشان می کند و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که در این مسیر چیز به درد بخور و با ارزشی نصیبتان شود.
کسی که هدف مشخصی برای حوزه های مختلف زندگی اش نداشته باشد، بدون هیچ پرده پوشی و ملاحظه کاری باید رک و صریح به او گفت که بیمار است و بیماری اش هم ((مرض کریستف کلمب)) نام دارد. او گمان می کند این روش زندگی، چون ظاهرا راحت و بی دردسر است، بهترین روش است و کاری از دست شما برای او ساخته نیست. فقط اگر آن شخص، خود شما هستید و قصد دارید در زندگی به یک انسان موفق تبدیل شوید، سریعا برای بیماری بی هدفی خود راه علاجی پیدا کنید. سبک زندگی و اکتشافی کریستف کلمبی، سبک زندگی آدم های موفق نیست. مهم نیست در این مسیر چه قاره های جدیدی را کشف می کنید، مهم این است که خودتان هرگز متوجه دستاوردهای تصادفی خود نمی شوید و هیچ وقت هم نمی توانید از موفقیت های خود بهره مند شوید.
منبع : دو هفته نامه موفقیت
